۱۰۰ نظامی اسرائیلی مسموم شدند
🔹شبکه رژیم صهیونیستی (کان) اعتراف کرد بیش از ۱۰۰ نظامی اسرائیلی به دلایل نامعلومی در یکی از پایگاههای ارتش در جنوب (فلسطین اشغالی) مسموم شدند.
🔹رسانه عبری زبان حاضر به اعطای جزئیات بیشتری در مورد شرایط جسمانی حال حاضر نظامیان صهیونیست نشد
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#فوری
🔹اعلام نوتام منطقه پرواز ممنوع در برخی مناطق کشورمان
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴اگر به شما گفتند این همه فتنه و تحریم و جار و جنجال برای چیست، این عکس رو نشانشان بدهید.
▪️طبق توافق چین و پنج کشور آسیای مرکزی ایران کریدور ترانزیت شرق و غرب جهان خواهد شد.
▪️ایران هم کلید و هم قفل اولین بحران پیش روی دنیا طی ۳۰ سال آینده یعنی «بحران انرژی» را در دست دارد.
▪️با کاهش منابع انرژی فسیلی و بالا رفتن هزینه حمل و نقل، ترانزیت دریا پایه دیگر پاسخگوی نیازهای تجارت بین الملل نخواهد بود و مقرون و به صرفه نیست.
▪️تنها راه گریز از این بحران عبور از ایران و احیای جاده ابریشم است.
▪️مسیری که زمان ترانزیت ۴۵ روزه دریایی از شرق آسیا تا اروپا را به ۱۴ روز کاهش میدهد و صرفه اقتصادی کلانی برای تجارت بین الملل دارد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅بعد از اینکه آرایشگران فهمیدند مشتریشان سرطان دارد و به علت ریزش زیاد باید موی سرش را بتراشد...
برای همراهی و همدردی با او چه کار قشنگی انجام میدهدند😳
🎥خودتان ببینید
🌸پیامبر رحمت ص در بیان اهمیت همدردی با مریض میفرمایند:
هركس از بیماری عیادت كند و پاسی نزد او بنشیند و با او همدردی کند خداوند پاداش عمل هزار سال عبادت را برایش مینویسد كه در تمام آن هزار سال به اندازة یك چشم بر هم زدن معصیت خدا را نكرده باشد.
📚مستدرك، ج ٢، ص ٧٩
👌چون درگیر کارهای روزمره هستیم به خیلی کارهای نیک کمتوجهایم
در این کانال، هر روز یک نکته مهم اخلاقی را به خود و شما یادآوری میکنیم
لطفاباشتراک بگذارید تادیگران هم لذت ببرند
#انسانیت #همدردی
┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتقاد تند مجری برنامه پاورقی از قوه قضائیه برای کوتاهی برخورد با سلبریتیهای حامی اغتشاشگران تروریست
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴موسیقی سنتی ایرانی، موسیقی زمینه هایلایت صفحه رسمی آث میلان
🔹باشگاه میلان در اقدامی جالب از موسیقی سنتی ایرانی برای انتشار گلهای بازی مقابل سمپدوریا استفاده کرده است.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اینو باید با آب طلا بنویسیم قاب کنیم بزنیم رو دیوار خونه هامون👌
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ وقتی شبکههای معاند بخاطر کمبود سوژه مخاطب رو فریب میدن
🔹 بازم یه فیلم و هم به اسم اصفهان پخش کردن هم به اسم تهرانپارس :)
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴زد و خورد نمایندگان پارلمان اقلیم کردستان عراق
🔹منابع عراقی از انتشار ویدئویی خبر میدهند که نشان میدهد نمایندگان مجلس اقلیم کردستان به شدت با یکدیگر درگیر شده و به زد و خورد با یکدیگر پرداختند. این منابع از گفتهاند که چند خبرنگار در پی این درگیری هم مصدوم شدهاند.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
📸 اسرائیل معنای این عکس را خوب میداند
🔹علیرضا تقوینیا کارشناس مسائل سیاسی: یکی از تصاویری که از رژه روز گذشته حزب الله لبنان منتشر شد ، لانچر ۸۴ فروندی آتشبار گراد است که می تواند در زمان بسیار کمی ۸۴ راکت را شلیک کند. این لانچر به چند دلیل اهمیت ویژه دارد ؛
1️⃣ این راکت انداز می تواند در هنگام درگیری به سرعت از موضع خود خارج شده و در کمتر از ۲ دقیقه ۸۴ راکت را تا عمق حدود ۴۰ کیلومتری شلیک کند.
2️⃣ قدرت آتش پرحجم این راکت انداز باعث می شود که گنبد آهنین نتواند همه راکت ها را رهگیری کند.
3️⃣ راکت های ارزان قیمت گراد می توانند به عنوان پوششی برای فریب سامانه پدافندی گنبد آهنین عمل کنند تا راکت ها، موشک ها و پهپادها به اهداف اصلی اصابت نمایند.
4️⃣ سرعت عمل ، شلیک پرحجم راکت و توانایی تغییر موضع بلافاصله پس از شلیک از جمله مزایای این راکت انداز پرقدرت است.
5️⃣ این راکت انداز با توجه به شباهتی که با کامیون های تجاری دارد می تواند به شکل آنها در بیاید و بدون شناسایی شدن به نقطه پرتاب برسد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیستان ارزش اقتصادی ندارد!
شاه در قرارداد دلتا برای تعیین حق آبه ایران از رود هیرمند افغانستان از تمام آب رود هیرمند، تنها سهم ۲۵ درصد برای ایران را قبول کرد. اسدالله عَلَم به این تصمیم شاه اعتراض کرد اما او نپذیرفت!
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴 هشدار سپاه به گروهکهای تروریستی
🔻 فرمانده قرارگاه سیدالشهدا سپاه:
🔹امنیت پایدار در مرزهای غربی کشور برقرار است و همانگونه که جمهوری اسلامی در سایر عرصهها در حال رشد است، در حوزه امنیت نیز به همین روال است.
🔸گروهکهای تروریستی بدانند در هر جایی که علیه کشور مان اقدامی کنند دیگر امنیت نخواهند داشت.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️غنی نژاد: من هیچگاه در دولت مسئولیت نداشتم.
▫️علیزاده: مگر با بچه طرف هستید آقای دکتر؟!
✍️🏻 هیچ وقت گول رسانه های پروژه بگیر داخلی رو نخورید و وقت بگذارید کامل مناظره رو ببینید ! رسانه های پروژه بگیر با تقطیع کردن مناظره و قوت دادن به صحبت های غنی نژاد قصد دارند او را نجات دهنده ی اقتصاد ایران معرفی کنند در حالی که غنی نژاد در مقابل علیزاده حرفی برایگفتن نداشت !
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
♨️بخشی از وصیتنامه تکاندهنده شهید غلامعلی پیچک که گویا برای حالوهوای امروز ما و لزوم عدم انفعال در #جنگ_شناختی نوشته شده است:
"بگذار بگویند حکومت دیگری بعداز حکومت علی(ع) به نام حکومت خمینی با هیچ ناحقی نساخت تا... سرنگون شد!
ما از سرنگونی نمیترسیم، از انحراف میترسیم!"
✍رهبر معظم انقلاب در رثای این شهید والامقام نوشتند:
"درود خدا و فرشتگان و صالحان بر سردار شجاع و صمیمی و فداکار اسلام، غلامعلی پیچک، شهیدی که در دشوارترین روزها مخلصانهترین اقدامها را برای پیروزی در نبرد تحمیلی انجام داد، یادش به خیر و روحش شاد"
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ضایع شدن حمید فرخ نژاد توسط ارتش😂
🔻آقای فرخ نژاد ارتش برای منافع ملتش ۸ماه رو دور دنیا دور زد و اونایی که تو ویزا گرفتی و اونجا پناهنده شدی رو به فنا داد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
آخرین خبر
گفتوگوی تلفنی وزرای خارجه ایران و دانمارک
🔹امیرعبداللهیان و وزیر خارجه دانمارک در یک گفتوگوی تلفنی، درخصوص آخرین وضعیت روابط دوجانبه و راه های توسعه آن بحث و تبادل نظر کردند.
🔹وزیر خارجه دانمارک نیز بار دیگر مخالفت شدید خود را نسبت به هتاکی به قرآن کریم اعلام و این گونه اقدامات را محکوم کرد.
🔹طرفین در این دیدار در خصوص ایجاد سازوکاری به منظور تقویت مشورتهای کنسولی میان دو کشور توافق کردند.
🆔 @ashaganvalayat
.شهادت ۳ فلسطینی در نابلس
🔹وزارت بهداشت فلسطین: در یورش نظامیان صهیونیست به اردوگاه بلاطه، سه فلسطینی به شهادت رسیده و یک تن دیگر به شدت زخمی شده است.
🆔 @ashaganvalayat
.تشییع پیکر شهدای حمله تروریستی در سراوان
🔹پیکر شهدای حمله تروریستی به برجک مرزبانی «مزه سر» در سراوان از دقایقی دیگر، در زاهدان تشییع میشود.
🔹فرمانده مرزبانی: تروریستها با استفاده از خاک پاکستان به برجک مرزبانی مزهسر حمله کردند. صبر ما تا حدودی است؛ کشورهای همسایه باید مراقب خاک خود باشند.
🆔 @ashaganvalayat
.
.
حذف ادعای ضدایرانی از بیانیۀ اتحادیۀ عرب
🔹برای اولینبار در چند سال اخیر ادعای متوهمانۀ مالکیت امارات بر جزایر ایرانیِ تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی از بیانیۀ پایانی اتحادیۀ عرب حذف شد. در سالهای اخیر این ادعا همواره پای ثابت بیانیۀ پایانی این اتحادیه بود.
🆔 @ashaganvalayat
.🎥 معاون اجرایی رئیسجمهور: در کمتر از ۲ سال به اندازهٔ کل دولت قبل نیروگاه ساختیم
🆔 @ashaganvalayat
.
حمله روسیه به شهر دنیپرو در اوکراین
🔹ارتش اوکراین: روسیه با ۱۶ موشک و ۲۰ پهپاد به شهر دنیپرو حمله کرد
🆔 @ashaganvalayat
.
🔸 رئیس جمهور قانون سند الحاقی (پروتکل) تمدید موافقتنامه موقت تشکیل منطقه آزاد تجاری بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا و دولتهای عضو را برای اجرا به وزارت صمت ابلاغ کرد
🆔 @ashaganvalayat
.دبیر شورای عالی امنیت منصوب شد
🔹رئیس جمهور در حکمی ضمن قدردانی از زحمات و تلاشهای ۱۰ ساله امیر دریابان «علی شمخانی» در زمان تصدی دبیری شورایعالی امنیت ملی، «علی اکبر احمدیان» را به این سمت منصوب کرد.
🆔 @ashaganvalayat
.🔴کنعانی: هرگز پهپادی را در بحران اوکراین در اختیار روسیه قرار ندادهایم
🔹سخنگوی وزارت خارجه بخشهایی از بیانیه سران گروه7 در هیروشیما را به شدت محکوم و بار دیگر اعلام کرد ایران هرگز پهپادی را در بحران اوکراین در اختیار روسیه قرار نداده است.
🆔 @ashaganvalayat
.📣 سبقت دختران از پسران در مصرف سیگار
🔺جعفر جندقی، رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت به روند مصرف سیگار بین نوجوانان ۱۳تا ۱۵ساله در بین سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۵ اشاره کرد و افزود: مصرف سیگار در پسران حدود ۵.۸۸درصد کاهش داشته و در دختران ۱۳۳درصد افزایش مصرف دخانیات داشتهایم.
🆔 @ashaganvalayat
.📣 هرگونه اقدامی در مرزها با پاسخ کوبنده ایران مواجه خواهد شد
خطیب، وزیر اطلاعات:
🔺در صورت ایجاد ناامنی برای جمهوری اسلامی با هرگونه اقدامی در مرزها با پاسخ قاطع و کوبنده فرزندان این ملت در نیروهای مسلح و دستگاههای امنیتی مواجه خواهند شد.
🆔 @ashaganvalayat
.📣 نمایندگان ۳ خرداد به دیدار رهبری میروند
🔺️یک عضو هیات رئیسه مجلس گفت که نمایندگان در آستانه آغاز چهارمین سال فعالیت مجلس یازدهم در روز چهارشنبه هفته جاری به دیدار مقام معظم رهبری میروند.
🆔 @ashaganvalayat
.📣 انصراف کاراتهکای ایرانی از رویارویی با حریف اسرائیلی
🔺بهاره امینی بانوی کاراتهکای ایرانی، شانس کسب مدال طلا در مسابقات حرفهای تورنومنت جهانی جوجیتسو در کشور گرجستان را داشت.
🔺اما در دو بازی پیاپی راضی به حضور در میدان مسابقه با حریفان اسرائیلی نشد و عنوان سوم این دوره از رقابتها که دیروز در گرجستان برگزار شد را به خود اختصاص داد.
🆔 @ashaganvalayat
.🔴 افشاگری تکاندهنده مقام سابق مهاجرت آمریکا درباره میزان تجاوز و مرگ پناهجویان در مرزهای این کشور!!
🔹 «توماس هومن» رئیس اسبق اداره مهاجرت آمریکا:
🔹 «تجاوز به دختران و زنان و مرگ آنان در مرزها به صورت روزانه اتفاق میافتد!! بحرانهای انسانی که ایجاد شده در حال کشتار شمار زیادی از مردم است!
🆔 @ashaganvalayat
.🔴 افزایش ۶ درصدی بیخانمانها در کالیفرنیا
🔹 شبکه الجزیره:
کالیفرنیا در صدر فهرست ایالتهای آمریکا از نظر تعداد افراد بیخانمان قرار گرفته و از سال ۲۰۲۲ مجموع افراد بیخانمان در کالیفرنیا افزایش ۶ درصدی داشته است.
🆔 @ashaganvalayat
.🔴 شهرهای زیرزمینی ایران فراتر از قدرت موشکهای آمریکایی
🔹آسوشیتدپرس مدعی شد ایران در دامنه کوه های زاگرس درحال ساخت شهرهای زیرزمینی بوده که فراتر از قدرت آخرین سلاح آمریکایی است.
🆔 @ashaganvalayat
.بورل: تحریم جدیدی علیه ایران وضع خواهیم کرد
🔹مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تداوم مواضع مداخلهجویانه غرب در امور داخلی ایران از وضع بسته جدید تحریمی علیه ایران به بهانه مسائل حقوق بشری خبر داد.
🆔 @ashaganvalayat
.رئیس کل بانک مرکزی روسیه در راه تهران
🔹معاون بین الملل بانک مرکزی: ایران فردا میزبان رئیس کل بانک مرکزی روسیه است و مذاکراتی درباره توافقهای پولی و بانکی در بانک مرکزی انجام خواهد شد.
🆔 @ashaganvalayat
.بازدید وحیدی از مرز مهران
وزیر کشور:
🔹مرز مهران یکی از مهمترین مرزهایی است که باید مورد توجه قرار گیرد و با توجه به تلاش مجموعه مدیران استان در اربعین گذشته، بازگشت زائران به راحتی صورت گرفت.
🔹برای اربعین امسال همه تلاش خود را جهت رفع مشکلات احتمالی به کار میبریم تا زمینه آرامش خاطر و سفر ایمن امام حسین (ع) را فراهم کنیم.
🆔 @ashaganvalayat
.🔴لایحه حجاب به تصویب هیأت دولت رسید
وزیر دادگستری:
🔹لایحه دو فوریتی پیشنهادی قوه قضاییه با موضوع «حمایت از فرهنگ عفاف و حجاب» پس از انجام تغییراتی از سوی دولت، روز چهارشنبه هفته گذشته به تصویب هیأت دولت رسید و روز گذشته (یکشنبه ۳۱ اردیبهشت) به امضاء رسید و ظرف روزهای آتی به مجلس ارسال خواهد شد.
🆔 @ashaganvalayat
.🔸آمادگی مشروط ارمنستان برای به رسمیت شناختن حاکمیت باکو بر قرهباغ
«نیکول پاشینیان» نخستوزیر ارمنستان گفته ایروان آماده است منطقه قرهباغ کوهستانی را به عنوان بخشی از جمهوری آذربایجان به رسمیت بشناسد مشروط بر این که باکو امنیت جمعیت ارمنی این منطقه را تضمین کند.
🆔 @ashaganvalayat
.🔸تجارت ایران و چین از ۵ میلیارد دلار گذشت
مبادلات تجاری چین با ایران در ۴ ماهه نخست سال جاری میلادی با رشد ۴ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه شده و به ۵ میلیارد و ۲۳۰ میلیون دلار رسیده است.
واردات چین از ایران در ۴ ماهه نخست ۲۰۲۳ با کاهش ۳۹ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه شده و به یک میلیارد و ۵۲۰ میلیون دلار رسیده است.
🆔 @ashaganvalayat
.
لعیا خانم اجناسش را روی صندلی گذاشت.
–خدارو شکر امروز خوب فروش کردیما.
به ساعتم نگاه کردم.
–آره، من میخوام برم بالا مسجد، توام میای؟
–چرا تو چند وقته گیر دادی حتما نمازت رو تو مسجد بخونی؟ همین پایینم نماز خونه داره.
نگاهش کردم و لبخند پهنی زدم.
او هم لبخند زد.
–چیه؟ چرا اینطوری نگاه میکنی؟ نکنه از فرمایشات نامزدته.
نگاهم را به کولهام دادم و از روی صندلی کشیدمش.
–اگر دلیلش رو بگم قول میدی باور کنی؟
او هم اجناسش را که داخل ساک دستی بود، برداشت.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت318
–تو نگفته من باور کردم. چشمات دارن داد میزنن، من هنوز اسم نامزدت رو نیاوردم کلا از این رو به اون رو شدی.
سرم را پایین انداختم و هم قدمش شدم.
–چقدر خوشحالم که یکی اینقدر خوب من رو میفهمه، همیشه به خاطر دوست داشتنش سرزنش شدم که چرا خودت رو انداختی تو بدبختی،
نگاهم کرد.
–این رو شنیدی؟ آزادتر است هر آن که در بندتر است. گاهی تو بدبختی افتادن خودش یعنی خوشبختی.
–اهوم.
ساکش را در دستش جابه جا کرد.
–حالا اون چرا گفته حتما بری مسجد نماز بخونی؟ خیلی معتقده؟
–نه، اتفاقا خیلی معمولیه. اون میگه اعتقاد به خدا رو همه دارن، مهم اعتماد به خداست که شاید مسجد رفتن کمکمون کنه که اونو داشته باشیم.
سرش را پایین انداخت و پیش خودش گفت
–اعتماد به خدا.
آهی کشیدم.
–الان چند روزه ندیدمش، حتما میدونی الان چه حالی هستم. گاهی شبا تو مسجد سجده میرم و به بهانهی راز و نیاز اونقدر گریه میکنم که بیحال میشم.
از خدا میخوام هر جا هست سالم باشه.
سرش را تکان داد.
مگه میشه ندونم، همین که امید داری میبینیش خودش نعمت بزرگیه، دلتنگی من که تمومی نداره. چون امیدی به دیدنش ندارم شوهرم برای همیشه رفته.
با تاسف نگاهش کردم.
–واقعا چطور تحمل میکنی؟ خیلی باید سخت باشه.
پایش را روی پله برقی گذاشت و به طرفم برگشت.
–اولش خیلی سخت بود. ولی یه روز به خودم گفتم، مگه تو عاشقش نیستی؟ مگه دلتنگش نیستی؟ مگه نمیگی که شوهرم خیلی مهربون بود پس چرا عاشق اونی نیستی این عشق رو بهت داده، این مهربونی، این دلتنگی رو بهت داده.
خدا خودش این دلتنگی رو میندازه تو دل ما، میخواد بگه ببین یکیو گذاشتم سر راهت که هی بهت محبت کنه و توام هی دلتنگش بشی.
منم همینجوری دلتنگ تو میشم ای بندهی سر به هوای من، اصلا حواست به من و دلتنگیم هست؟
لعیا با چشمهای نمدارش نگاهم کرد.
–حالا من یه چیزی بگم تو باورت میشه؟
کوله پشتیام را روی دوشم انداختم.
–چی؟
–این که دلم واسه خدا میسوزه، بیچاره خیلی تلاش میکنه به ما بفهمونه موضوع چیه. ولی ماها خنگ تشریف داریم. اصلا دلتنگیش رو درک نمیکنیم. خیلی خودخواهیم. نمیدونم شاید یه عشق یک طرفه.
گنگ نگاهش کردم.
–یعنی الان من دلتنگ علی هستم، در اصل دلتنگ خدا هستم؟ چون خدا علی رو آفریده؟
حرفم را ادامه داد:
–و این که نامزدت جزیی از خداست و خدا دلش بیشتر برات تنگ میشه. ولی تو شاید اصلا حواست بهش نیست. ممکنه بعد از مرگمون تازه بفهمیم که خدا چقدر زیاد دوستمون داشته، مثل عشقهای افسانهایی که بعد از سالها طرف میفهمه معشوقش هم دوسش داشته.
داخل حیاط مسجد شدیم. گفتم:
–حالا منم دلم واسه خدا سوخت. چقدر خودخواه و طلبکارم.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت319
آن شب وقتی قدم به داخل مسجد گذاشتم نیت کردم دلتنگیام را خرج خدا کنم.
ولی چیزی در وجودم می گفت تو نمیتوانی این کار را کنی. از تظاهر دست بردار. مگر دوست داشتن شوهر اشکالی دارد؟
سعی کردم بیتفاوت به این فکرها باشم و پسشان بزنم.
ساره لنگان لنگان با دو چوب دستی که زیر بغلش بود نزدیک سجادهاش شد و اشاره کرد که کمکش کنم.
نادیا به ساره اشاره کرد.
–این همین جوری تعادل نداشت الان که دیگه نور علی نور شد.
مادربزرگ گفت:
–شاید بدتر از اینا هم بشه، باید صدقه ی زیادی رد کنم.
نادیا چشمهایش گرد شد.
–از اینم بدتر؟! آخه واسه چی؟!
مادربزرگ چادر نمازش را سرش کرد.
–واسه این که مسجد نیاد.
خود من رو نمیبینی؟ هر شب یه کاری برام پیش میاد که می مونم بیام مسجد یا نه. همین دیشب عمه ت اینا مگه مهمون من نبودن. مجبور شدم بهش زنگ بزنم بگم یه کم دیرتر بیان که من از مسجد اومده باشم. مجبور شدم ساره رو هم بذارم پیش تلما که با هم برگردن.
من روبروی در ورودی نشسته بودم و گوشم به اون ها و نگاهم به در بود.
مثل همیشه پردهی در ورودی بالا بود و هر کسی از جلوی در رد می شد میدیدم. همیشه جایی برای نماز میایستادم که نزدیکترین مکان به در باشد.
🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت316
نادیا در حالی که دهانش را به گوشم چسبانده بود پچ پچ کرد.
–من باهات موافقم ولی مامان کلی تهدیدم کرد که اگر به تو بگم پوستم رو میکنه. یعنی به هیچ کس نگفتم. اگه میخوای من رو لو بدی از الان بگو.
نوچی کردم.
–نه بابا چیکار دارم. حالا زود بگو قضیه چیه؟ هلما زنگ زد چی گفت؟
–چی گفتنش رو درست نفهمیدم چون مامان گوشی رو برداشت، اون چیزی که مامان بهم گفت این بود که ازش خواسته این وصلت سر نگیره وگرنه توام مثل ساره میشی.
پوز خند زدم.
–واسه خودش گفته بابا، مگه اون کیه آخه. به جز تو و مامان دیگه کی موضوع رو میدونه؟
–بابا.
–یعنی رستا نمیدونه؟
–اولش نمیدونست ولی بعد که اون عکس رو واسه رستا فرستاد، عکس بیحجابی تو رو تو اون خونه رو میگم، مامان واسش همه چیز رو تعریف کرد. بعدش رستا هم حرف مامان رو قبول کرد. گفت از آدمی که آبرو سرش نمیشه باید دوری کرد.
در جا بلند شدم نشستم.
–یعنی اونم رفته طرف مامان؟
نادیا هم بلند شد چهار زانو نشست و سرش را پایین انداخت.
–تلما، منم با اونا موافقم.
با اخم نگاهش کردم.
–پس آبجی آبجی گفتنات الکیه؟ توام رفتی تو تیم اونا؟ تو که همین الان گفتی اگر جای من بودی...
لحنش رنگ التماس گرفت.
–آبجی تو رو خدا علی آقا رو ول کن. نزار همه چی به هم بریزه. تو خودتم رفتی دیدی اونا چه بلاهایی میتونن سر آدمها بیارن. من الان رو نگفتم همون اوایل نامزدیت منظورم بود.
بغض کردم.
–چه بلاهایی؟ اون هیچ کاری نمیتونه بکنه، یادته خود مامان همیشه میگفت تا خدا نخواد اتفاقی نمیوفته؟ پس چی شد؟ همش شعار بود؟ زمان عمل کردن به اون حرفها الانه. حالا که پای بچش وسطه خدا یادش رفت؟
اعتراض آمیز نگاهم کرد.
–یعنی علی آقا از خانوادت هم برات مهمتره؟ از خواهرات؟ از مادرت که این همه برات زحمت کشیده؟ یعنی از ماها بیشتر دوسش داری؟
از جایم بلند شدم و از ساره که خواب بود فاصله گرفتم.
پردهی سادهی پارچهایی مادربزرگ را آرام کنار زدم و پنجرهی پذیرایی را باز کردم و همانجا ایستادم و به سیاهی شب زل زدم.
نادیا هم به دنبالم آمد و کنارم ایستاد.
دستم را دور گردنش انداختم.
–الان دیگه مسئلهی دوست داشتن من نیست.
نگاه کن، چراغ همهی خونهها خاموشه به جز یکی دوتا. همه جا تاریکه، اون یکی دوتا چراغم کمکم خاموش میشه و سیاهی همه جا رو میگیره.
من نمیخوام اینطور بشه، نمیخوام منم مثل شما کوتاه بیام. شماها از هلما میترسید چون فکر میکنید اون آدمه، ولی من و علی نمیترسیم چون میدونیم اون آدم نیست فقط شبیه آدمهاست. یعنی علی بهم گفت که نترسم من به حرفهاش ایمان دارم.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت317
چند روزی بود که پای ساره آسیب دیده بود و به مسجد رفتنش کار خیلی سختی شده بود. ولی مادربزرگ کوتاه نمیآمد، روز اولی که مچ پایش را دکتر آتل بست گفت که تا دو روز نباید پایش را تکان بدهد، ولی مادر بزرگ آژانس خبر کرد تا این دو قدم راه را ساره با ماشین برود و از مسجدش نیوفتد.
کنار ساره نشستم.
–میخوای اگه امروز پات درد میکنه زودتر بریم خونه؟
ساره دستی به پایش کشید و نگاهی به مادربزرگ انداخت.
مادربزرگ از ساره پرسید:
–مگه درد داری؟
ساره چیزی نگفت.
–میگم مادربزرگ نکنه درد داره روش نمیشه بگه.
مادربزرگ ابروهایش را بالا داد.
–نه، قرص مسکن خورده، چیزی نشده که یه کم مو برداشته، این فقط نمیخواد بمونه اینجا. دیروز میگفت یه تنبلی و کرختی میاد سراغم که میخوام زودتر برم خونه.
دستم را دور کمر ساره انداختم.
–همین که مثل روزهای اول مقاومت نمیکنه و راحت میاد مسجد خیلی خوبه.
کارم شده بود از صبح تا نزدیک غروب در مترو فروشندگی کردن و نزدیک غروب خسته و مانده خودم را به خانه رساندن و به مسجد رفتن.
گاهی آنقدر در مسجد مینشستم که همه میرفتن و خادم مسجد با خواهش مرا از آنجا بیرون میانداخت.
البته بیشتر وقتها ساره و مادر بزرگ همراهم بودند.
سه روزی میشد که علی به مسجد نیامده بود و من مثل اسفند روی آتش بودم.
قبل از این که نماز شروع شود چشم از در بر نمیداشتم و امیدوارانه منتظرش میماندم. ولی بعد از نماز حدس میزدم که دیگر نیاید برای همین وقتم را با قرآن خواندن و نماز قضا و دعا خواندن میگذراندم.
گاهی به سجده میرفتم آنقدر با خدا حرف میزدم و دعا میکردم که همانجا خوابم میبرد و با تکانهای مادربزرگ بیدار میشدم.
هر شب برای علی پیام میفرستادم و از دلتنگی و نگرانیام میگفتم.
تمام دلخوشیام به این بود که پیامهایم را میخواند همین باعث آرامشم میشد.
روی سکوی مترو ایستادم و همه جا را از نظر گذراندم.
یادته مدرسه که می رفتیم تو درس علوم می گفتن چند تا لوبیا بکارید تا رشد کنه؟ سرم را تکان دادم.
–آره، تو ابتدایی بود. برای نشون دادن ساقه و برگ و ریشهی گیاهان.
–آره درسته، ولی هیچ وقت بهمون یاد ندادن واسه سبز شدن، لوبیا شکافته می شه و اون جوونه از دلش بیرون میاد، بهمون نگفتن واسه رشد کردن و بزرگ شدن باید فدا بشی و اگه نشی با خاصیت نمی شی، اصلا به درد هیچ کس نمیخوری این قدر تو خاک می مونی تا بپوسی.
–منظورت چیه؟
–منظورم اینه گاهی یه کارایی سخته ولی لازمه که انجام بشه. مثل شکافته شدن لوبیا که باعث سبز شدنش می شه.
منتظر ماندم تا ادامهی حرفش را بزند.
–خواستم ازت بخوام که ساره رو بفرستی بره خونهی پدر و مادرش یا همون خواهری که یک بار گفتی تو تهرانه.
مات و مبهوت نگاهش کردم.
–ساره رو از خونه بیرون کنم؟ آخه چرا؟!
دستش را روی زانویش کشید.
–چون وجودش خطرناکه. یادته گفتم خواهر رفیقم هم از این گروه ها آسیب دیده بود و دوستم مدام از اینا مدرک و اطلاعات جمع میکرد تا شکایتی که کردن به نتیجه برسه؟
–همین رفیقت که با هم اومدید؟
–اهوم.
–خب؟
–هیچی دیگه دوستم نتونست ثابت کنه که بلایی که سر خواهرش اومده تقصیر آموزشای همین کلاساست.
–یعنی چی؟
–یعنی این که هیچ دکتری تایید نکرده که اون مشکلی یا بیماری خاصی داره، یعنی از نظر اونا مشکل جسمی نداشته. حتی پیش چندتا روانشناس بردنش اونا هم گفتن از نظر روانی هم مشکلی نداره و عادیه.
نوچی کردم.
–بیچاره خواهرش! البته شوهر ساره هم قبلا همین حرف رو می زد.
خواهر دوستتم بچه داره؟
–آره، یه دختر کوچیک داشت، اون از ساره خیلی جوون تر بود.
چشمهایم گرد شد.
–بود؟!
سرش را پایین انداخت.
–آره، سه روز پیش خودکشی کرد.
هینی کشیدم.
–واااای! چرا این کار رو کرد؟!
از جایش بلند شد، عصبی شده بود.
–یه روز قبل خودکشیش چیزی نمونده بوده دخترش رو خفه کنه. شوهرش وقتی بچه رو نجات می ده زنگ می زنه به رفیق من و می گه بیا خواهرت رو ببر وگرنه خودم میکشمش.
رفیق منم می ره خواهرش رو میاره، اون روز حالش خیلی بد بود چون خواهرش به خودشم حمله کرده بود. میگفت فرداش وقتی رفتم اتاقش که برای صبحونه صداش کنم دیدم به طرز بدی خودکشی کرده.
الان این رفیق من(به طرف ساختمان مسجد اشاره کرد) چند روزه حالش بده، نتونستم تنهاش بذارم، یعنی خودشم نمیذاره از پیشش تکون بخورم. یه ترسی افتاده به جونش که وقتی هوا تاریک می شه تشدید می شه، برای همین تا امروز نتونستم بیام این جا. آخرش امروز مجبور شدم با خودم بیارمش. البته امروز حال روحیشم بهتر شده بود. هر شب وقتی از خونه شون میومدم بیرون از وقت نماز دو سه ساعت گذشته بود و میدونستم تو دیگه تو مسجد نیستی.
کف دستم را روی پیشانیام گذاشتم.
–چقدر وحشتناک! یعنی مشکل خواهر دوستتم مثل ساره بود و حرف نمی زد؟
شروع به راه رفتن کرد.
–چرا حرف می زده، اصلا مشکلی نداشته، عادی بوده، فقط گاهی یهو حالتش عوض می شده و مثل کسایی که خیلی شدید عصبانی می شن، همه چی رو پرت میکرده و وحشی بازی درمیاورده.
کف دستم را روی گونهام کشیدم.
–یعنی تو می گی ساره هم ممکنه خودش رو بکشه؟
روبرویم ایستاد.
–خیلی اتفاقا ممکنه بیفته، میترسم بلایی سر تو یا کس دیگه بیاره، اصلا هر کاری کنه برای شما مسئولیت داره. من تعجبم از خونواده ته! چطور این قدر راحت یه غریبه رو تو خونه شون راه می دن، اونم با این وضعیتش.
نگاهم را به کف حیاط دادم.
–به خاطر من قبول کردن. شایدم به خاطر شرایطی که الان به وجود اومده خواستن با این کار یه جورایی هوای من رو داشته باشن.
دوباره کنارم نشست.
من چند بار به شوهرش زنگ زدم که بیاد دنبالش، ولی تلفنش روجواب نداد.
گوشیام را در دستم جابهجا کردم.
–منم همین طور، ولی هنوز به ساره نگفتم که زنگ زدم.
اخم کرد.
–تو چرا بهش زنگ زدی؟
–خود ساره ازم خواست. دل تنگ بچههاش بود. گفتم شاید...
حرفم را برید.
–از این به بعد دیگه زنگ نزن. خودم بالاخره پیداش میکنم.
نوچی کردم.
–مامان بزرگم خیلی به ساره می رسه، فکر نکنم حتی اگر ساره خودشم بخواد بره اجازه بده.
با تعجب نگاهم کرد.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
همین که مکبر شروع به اذان گفتن کرد. از جایم بلند شدم تا چادر نمازم را سرم کنم. چادری که خودش قبلا برایم خریده بود و من خیلی دوستش داشتم. چادری با گل های درشت صورتی و زمینهی طوسی.
همان موقع با شنیدن صدای تک سرفهای نگاهم به طرف در دوید.
خودش بود.
علی من بود که از جلوی در همراه مرد جوانی رد شد.
به طرف در دویدم. خوشبختانه آن روز مادر و بچهها نیامده بودند.
در حال درآوردن کفش هایش بود و این کار را با تامل انجام میداد. مردی که همراهش بود زودتر به داخل رفت.
ایستاده بودم و نگاهش میکردم. تیشرت مشکی رنگ و شلوار کتان همرنگی که پوشیده بود دلشوره به دلم انداخت. به طرفش رفتم.
–علیآقا!
سرش را بلند کرد و نگاه مهربانش را به چشمهایم داد و لبخند زنان نجوا کرد:
–جانم خانم خانوما. چقدر دلم برای این علیآقا گفتنت تنگ شده بود. ریش هایش بلند شده بودند.
غمی که زیر لبخندش پنهان کرده بود را حس میکردم.
پرسیدم:
–چرا مشکی پوشیدی؟
اشارهای به داخل ساختمان کرد.
–خواهر رفیقم فوت کرده، به خاطر اونه.
نفس راحتی کشیدم.
دلخورتر از این حرف ها بودم که تسلیت بگویم.
دلم خیلی پر بود و باید خالیاش میکردم. با بغض نگاهش کردم.
–تو که من رو کُشتی، نگفتی یکی این جا چشمش به در خشک شده؟ درِ این مسجد از نگاه های من به ستوه اومد از بس که بهش التماس کردم تا تو رو تو قابش ببینم.
جایی که نشسته بودی و قرآن میخوندی سبز شد از بس با اشک چشمام آبشون دادم. نگفتی، به یکی اون جا تو مسجد امید دادم که میام میبینمت؟ حالا اگه نرم چه حالی می شه؟ حالا دلتنگی هیچی، نگفتی از نگرانی خواب و خوراک رو ازش می گیرم؟
نگاهش رنگ غم گرفت و آسمان چشمهایش ابری شد.
آقایی یاالله گویان از کنارمان رد شد.
علی سرش را پایین انداخت.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت320
–برات همه چیز رو توضیح می دم. این جوری حرف می زنی نمی گی قلبم ایست می کنه؟ سکوت کردم. نگاهی به داخل انداخت و ادامه داد:
–نماز شروع شد. بعد از نماز برات همه چی رو می گم.
به طرف داخل ساختمان پا کج کردم.
–پس من بعدش میام تو حیاط.
سرش را تکان داد و نگاهش را بر روی چادرم سُر داد.
–چقدر رو سرت قشنگ تره!
انگار منتظر همین یک جمله بودم که همهی نگرانیها و بیتابی هایم به یک باره محو شوند.
لبخند زدم و برگشتم.
سلام نماز را خوانده و نخوانده، سرم را روی مهر گذاشتم و مثل همیشه برای همه دعا کردم.
بعد رو به مادربزرگ کردم.
–مامان بزرگ من می رم تو حیاط بعدش میام قرآنم رو میخونم.
مادربزرگ که در حال گفتن تسبیحات بود به خیال این که من برای تجدید وضو میخواهم بروم فقط سرش را تکان داد.
وارد حیاط شدم. خانمی جلوی در سرویس بهداشتی منتظر ایستاده بود.
کنار پلهها ایستادم و با گوشی ام مشغول شدم. در دلم خدا خدا میکردم که آن خانم زودتر برود.
بعد از چند دقیقه دختر بچهای از سرویس بیرون آمد و با هم به طرف در راه افتادند.
دختر کوچولو نزدیک من که رسید، پرسید:
–خاله، مریم رو نیاوردی؟
با تعجب نگاهش کردم.
–چی؟!
مادرش با لبخند گفت:
–دختر خواهرتون رو می گه، آخه شبای پیش با هم بازی میکردن، واسه همین اسمش رو میدونه و سراغش رو می گیره.
من اصلا این مادر و دختر رانمیشناختم چطور آن ها این قدر خوب خانواده ی مرا میشناختند؟! با خودم گفتم:" یعنی من این قدر به اطرافم بی توجه بودم؟!"
لبخند تصنعی زدم.
–آهان، نه امروز نیومده.
خانم لبخندی زد.
–با اجازه تون! و از پله ها بالا رفت.
با رفتنشان نفس راحتی کشیدم.
طولی نکشید که علی جلوی در ظاهر شد.
پلهها طویل بودند و تا کنار دیوار ادامه داشتند.
از جلوی در کنار رفت و روی پله نزدیک دیوار نشست و به من هم اشاره کرد که کنارش بنشینم.
همین که نشستم گفت:
–اصلا فکر نمیکردم امروزم بتونم بیام این جا، ولی انگار خدا نخواست حال دلم بدتر از این بشه.
ماسکش را پایین آورد و نفسش را محکم بیرون داد و با گوشهی چشمش نگاهم کرد و لبخند زد.
–همهی حرفایی که در مورد دلتنگی و نگرانی خودت بهم گفتی در مورد منم صدق میکرد.
من هم ماسکم را پایین دادم و نگاهم را روی صورتش چرخاندم.
–پس چرا این چند روز چشم به راهم گذاشتی؟
–قبل از این که جوابت رو بدم میخوام یه چیزی بهت بگم.
سرش را پایین انداخت و دست هایش را در هم گره زد.
–راستش خودمم دلم نمیاد بگم، ولی یه وقتایی آدم مجبوره بعضی کارا رو انجام بده.
نگران نگاهش کردم.
–چیزی شده؟! اتفاقی افتاده؟!
نگاهم کرد.
–هیچی، هیچی، نگران نشو، در مورد دوستته، ساره خانم. با مِن و مِن ادامه داد...
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت321
84ffee2b-9d00-4b7a-a4c9-07ed0f137b01.mp3
20.42M
نامه ای از حیدر به مالک اشتر...
✅ برای حمایت از ما در ایتا و سروش
👇👇👇👇👇👇👇
#نشرفقط_باآیدی_زیرموردرضایت_است.
🆔@ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#سوال
⛔️اگر مردی که نسبت به #ناموس خودش غیرت نداره رو
#دیوث بدانیم ،
مسئولی که نسبت به میلیونها نفر از نوامیس کشورش بی تفاوت باشه رو چی بگیم؟
✅ برای حمایت از ما در ایتا و سروش
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#نشرفقط_باآیدی_زیرموردرضایت_است.
🆔@ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔺 دهباشی و حلقه ی رسانه ای که اسماعیل زهی و تروریست ها را معتبر کردند هم صدایشان در امده است
دهباشی به شیخ ، مولا و سرور خود اسماعیل زهی نهیب زده که چرا به وحوش طالبان اعتراض نمیکنی ؟؟!!
یکی نیست به این آقا بگوید: از عناصر طالبان و تروریست های جنوب شرق کشور ، کم نبوده و نیستند کسانی که با اسماعیل زهی هم سفره بوده یا در محافل مذهبی اش نشست و برخواست کرده اند.
از تکفیری انتظار نداشته باش که ذاتش تغییر کند، نوکِ فلش را بگیر به سمت گوساله هایی که به خاطر چهارتا رای به او اعتبار بخشیدند...
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه دستگیری سارق حرفهای خودرو در تهران
رئیس پلیس پیشگیری تهران:
🔹ماموران کلانتری ۱۵۴ چیتگر در محدوده محله و خیابان چیتگر در حال گشتزنی بودند که به یک خودروی پژو پارس با ۲ سرنشین که پلاک آن به طرز ماهرانهای مخدوش شده بود مشکوک شدند.
🔹در همین حین متهمان کنار خودروی پژو پارس دیگری که پارک شده بود توقف و یکی از متهمان از خودرو پیاده و اقدام به باز کردن درب خودروی پارک شده میکند که ماموران سریعا برای دستگیری متهمان وارد عمل میشوند.
🔹متهم ۵۳ ساله پس انتقال به کلانتری در تحقیقات ابتدایی به جرم خود مبنی بر سرقت پژو پارس و دیگر سرقتهای خودرو در سطح معابر تهران اعتراف کرد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸