🕊🥀#سلام_امام_زمانم
قَلبــــِـ زَمیــ🌍ـــنْ گرفتــِـــہ!
زَمآنـــــ ࢪٰا قٰراࢪ نیستْ۔۔۔♡
اِ؎ بُغـــــضِ مآندِھ ؛
دَࢪ دِلِ هَفتـْــــ آســِـ🌤ــمآن!💔
بیــــٰـآ...!
🏴#امام_زمان ﷻ
╲\ ╭``┓
╭``🥀╯
┗`╯ \╲
╔═ೋ✿࿐ 🖤🕊
🕊💫خوانـدن این دعـا در ابتدای روز
باعـث مبارکی کارهایتان میشود✨
🥀بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🥀
🕊💫《اَلّلهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَالفَرَجَ
یا رَبَّ الفَتحِ وَالفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَالفَرَجِ
عَجِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ
یا فَتّاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَالفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَ مَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ》
✧✾════✾✰✾════✾✧🖤
🥀 دعـای ابتـدای روز 🥀
🕊💫《اََللّهُمَّ إِجْعَلْ أَوَّلَ یَوْمی هَذا فَلاحاً
وَ آخِرَهُ نَجاحَاً وَ أَوْسَطَهُ صَلاحَاً
اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَنابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ
وَ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ فَکَفَیتَهُ
وَ تَضَرَّعَ اِلَیْکَ فَرَحِمْتَهُ》
╲\ ╭``┓
╭``🥀╯
┗`╯ \╲
╔═ೋ✿࿐ 🖤🕊
🅰پارت اول
💎حکایات روز؛
📚 داستان کوتاه
یک غذا خوری بین راهی بر سردر ورودی اش با خط درشت نوشته بود:
«شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آنرا از نوه ی شما دریافت خواهیم کرد»
راننده ای با خواندن این تابلو، اتومبیلش را فورا " پارک کرد و وارد رستوران شد و ناهار مفصلی را سفارش داد و نوش جان کرد. بعد از خوردن غذا، سرش را پایین انداخت که بیرون برود. ولی دید پیش خدمت با صورت حسابی بلند و بالا جلویش سبز شده است ...
با تعجب پرسید: «مگر شما ننوشته اید پو ل غذا را از نوه ی من خواهید گرفت؟»
پیش خدمت با خنده جواب داد:«چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت ولی این صورت حساب مربوط به پدر بزرگ مرحوم شماست.»
نتيجه اخلاقی :
ممکن است ما کارهایی را انجام دهيم که آيندگان مجبور به پرداخت بهای آن باشند ...
انتخاب ها را جدی بگیریم در قبال آیندگان مسئولیم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
موهای سفیدی که لابلای موهايمان داريم،
تاوان حرفهایست که نمیتوانیم بزنیم ولی به همه میگويیم ارثیست!
اگر عقل امروزم را داشتم کارهای دیروزم را نمیکردم ولی اگر کارهای دیروزم را نمیکردم عقل و تجربه امروزم را نداشتم!
از آنچه بر سرتان گذشته نهراسید حتی فرار هم نکنید
بلکه دوستش بدارید زیرا همان گذشته بود که امروز شما را ساخته است...
فقيری سه عدد پرتقال خريد!
اولی رو پوست كند خراب بود،
دومی رو پوست كند اونم خراب بود،
بلند شد لامپ رو خاموش كرد و سومی رو خورد.
گاهی وقتا بايد خودمون را به نديدن و نفهميدن بزنيم تا بتونيم زندگى كنيم...!
وقتى گرسنه اى، يه لقمه نون خوشبختيه..
وقتى تشنه اى، يه قطره آب خوشبختيه..
وقتى خوابت مياد، يه چرت كوچيک خوشبختيه..
خوشبختى يه مشتى از لحظاته… يه مشت از نقطه هاى ريز كه وقتى كنار هم قرار میگيرن يه خط رو ميسازن به اسم "زندگى"
"قدر خوشبختى هاتونو بدونيد"
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
گویند "حر بن يزيد رياحي"
اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.
"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
✅کي ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست.
با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود،
چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا بر کسي
خرده گرفت و خود را نديد؟
ميگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد
تا بداني که نميشود به عبادتت،
به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.
خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان
که هستي بماني، نداده است
شايد به همين دليل است که سفارش شده،
وقتي حال خوبي داري و ميخواهي دعا کني،
يادت نرود "عافيت"
و "عاقبت به خيريات" را بطلبي
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
📚 داستان کوتاه
ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود.
با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند.
پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد، با خودش گفت « من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است، من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای، او لابد غذا یا دارویی را نام می برد، آنوقت من می گویم نوش جانت باشد پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم.
مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید پرسید، حالت چه طور است؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت دارم از درد می میرم، ناشنوا خدا را شکر کرد.
ناشنوا پرسید چه می خوری؟ بیمار پاسخ داد زهر! زهر کشنده! ناشنوا گفت نوش جانت باشد، راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت عزرائیل! ناشنوا گفت طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک. و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد.
مولانا در این حکایت می گوید بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر، به شیوه ای رفتار می کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد.
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🔴 یونس و نماز
آن عبد شایسته حق سالها مردم نینوا را به رعایت حق و دست شستن از شرک و کفر و گناه دعوت کرد ، ولی مردم در برابر تعالیم الهی او تکبّر ورزیدند و با وی به مخالفت برخاستند تا جایی که آن حضرت را از هدایت خود ناامید ساختند ، و آن جناب از حضرت ربّ جهت نابودی قوم نینوا نفرین نمود و سپس آنان را رها کرده به جایی رفت که مردم به او دسترسی نداشته باشند .
http://eitaa.com/ashaganvalayat
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩2⃣پارت دوم
بسته تحلیلی خبری صبحانه 《《ایران و جهان 》》
🔻کاردار عراق، سوئد را ترک کرد
🔹بهدنبال تکرار اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم، کاردار عراق در سوئد، به عنوان عالیترین مقام سفارت امروز این کشور را ترک کرد.
🔹این اقدام بنا به دستور نخستوزیر عراق و در اعتراض به اهانت به قرآن کریم انجام گرفته است.
🔹همچنین یک عراقی ساکن سوئد به دلیل اعتراض به آتشزدن قرآن در این کشور مورد حمله با سلاح سرد قرار گرفته و در بیمارستان بستری شد.
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🚨هماکنون خروش مردم عراق به سوی میدان التحریر بغداد در اعتراض به هتکحرمت قرآن کریم در سوئد و دانمارک
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔴کانال 12 اسرائیل به نقل از رئیس ستاد ارتش: در صورت تصویب اصلاحات قضایی ظرف 48 ساعت به کارایی ارتش آسیب واقعی وارد می شود.
🔴مقام سابق صهیونیستی: در حال گذراندن وحشتناک ترین دوران در تاریخ اسرائیل هستیم.
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🔴رئیس موساد و ۱۰۰ ژنرال صهیونیست به جمع معترضان علیه نتانیاهو پیوستند.
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
🔴نتانیاهو خطاب به مخالفانش: اگر تا فردا با گفتگو مشکلات را حل نکنیم طرح اصلاحات قضایی را متوقف نمیکنم!
🔺لاپید، رهبر اپوزیسیون رژیم صهیونیستی هم در مقابل نتانیاهو را تهدید کرد:
🔺48 ساعت وقت داری؛ یا اصلاحات قضایی را متوقف میکنی و دولتت را نجات می دهی و یا دولتت نابود می شود!
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🔺خبرنگار المنار: پس از تحرکات مشکوک در سمت لبنانی شامل شلیک چندین گلوله و پرتاب دو بمب صوتی، نیروهای صهیونیست در نزدیکی حصار مرزی در شهرک «المناره» در مقابل شهرک حوله
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
⭕️چند سال پیش تحریم کوکاکولا در فرانسه توسط مسلمانان باعث افت جدی سهامش شد و نمونه های مشابه زیاد هست
🔻حالا که هتک حرمت به مقدسات اسلام رو به افزایشه بهترین فرصت برای موج تحریم کالاهای غربی فراهم شده اینطوری هم به رونق تولید ملی کمک کردیم هم سود کلان کمپانی های غربی دچار چالش کردیم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
⭕️ تظاهرات گسترده عراقیها در حمایت از قرآن کریم/ تظاهراتکنندگان پرچم سوئد را به آتش کشیدند
🔻مردم عراق امروز در محکومیت توهین به قرآن کریم در بغداد و دیگر مناطق این کشور تظاهرات برگزار کردهاند.
🔻 شرکتکنندگان در تظاهرات که هماکنون در حال برگزاری است، علیه سوزندان قرآن کریم در دانمارک و سوئد شعار سر دادند.
🔻هادی العامری رئیس ائتلاف الفتح عراق ضمن شرکت در این تظاهرات گفت: وحدت ما و حمایت ما از قرآن کریم، سناریوهای غرب را با شکست مواجه کرد.
🔻 شرکتکنندگان در تظاهرات همچنین پرچم کشور سوئد را به آتش کشیدند.
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
⭕️تصاویری جدید از پهپاد شاهد ۱۴۹ مستقر در پایگاه هوایی شهید کریمی کاشان نشانگر اضافه شدن دوربین جلونگر دماغه و پایلون حمل سلاح در زیر بال و تقویت ارابه فرود پهپاد است.
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
⭕️ ️سلامی: اهانتکنندگان به قرآن امنیت نخواهند داشت
🔻 فرمانده کل سپاه: اهانتکنندگان به قرآن کریم امنیت نخواهند داشت و دیر یا زود دست انتقام مجاهدان مومن، اشد مجازات را برای عامل این جنایت
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
⭕️تلآویو شاهد بیسابقهترین تظاهرات ۶ ماه گذشته/نتانیاهو مخالفان را تهدید کرد
🔻المیادین به نقل از رسانههای صهیونیست:نتانیاهو در گفتوگوهای غیرعلنی تهدید کرده یا تا فردا با من مسایل را حل و فصل میکنید یا روند پیشبرد قانون ادامه پیدا خواهد کرد.
🔻همچنین شبکه ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرد خیابان کابالان تلآویو شاهد بیسابقهترین تظاهرات طی ۶ ماه گذشته
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
📌چرا عزاداری امام حسین(ع) از اول محرم شروع میشود؟
دلایل مختلفی میتواند داشته باشد:
🔻احادیثی که میگوید ائمه از اول محرم محزون بودند و ذکر مصیبت را آغاز میکردند.
🔻آمادگی عزاداران برای اینکه بتوانند مصیبتهای سنگین روز عاشورا را تحمل کنند.
🔻فرصتی برای افزایش توجه دلهای غافل تا مبادا در روز عاشورا بیاحساس حاضر شوند.
🔻نوعی اعلام آمادگی برای نصرت و یاری امام حسین(ع) و جلوگیری از غربت و مظلومیت ایشان در عاشورا.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💎بسته طب سنتی و گیاهان داروی 《《صبحانه》》
🍏اضافه کردن 1 عدد هل به چای به کاهش تجمع چربیها کمک میکند.
🔹 پوست شما را جلا میدهد، سردرد را تسکین، حالت تهوع را رفع و نفخ و سوءهاضمه را درمان میکند
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
🔷کسانی که ورم معده یا درد معده دارند نیم ساعت بعد از غذا از دم کرده بومادران استفاده کنند.2 گرم در 100 سی سی آب به مدت 20 دقیقه دم بکشد
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
خواص عرق کاکوتی
🏵تقویت کننده اعصاب
🏵ضد انگل
🏵ضد عفونی کننده مجاری تنفسی
🏵تقویت دستگاه گوارش
🏵تقویت بینایی
🏵درمان بی خوابی
🏵 نحوه استفاده : بعد از هر غذا با نصف لیوان آب
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
اگر خسته هستید یک نوشیدنی انرژی زا برای خودتان درست کنید 👌
1 قاشق غذاخوری آب زنجبیل را با 1 قاشق غذاخوری آب لیموترش و 1 قاشق غذاخوری عسل مخلوط کنید.1 لیوان آب ساده به این ترکیب اضافه کنید و آن را به آرامی هم بزنید و نوش جان کنید 😋
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
اگر اضطراب دارید، 6 ماده غذایی را کمتر بخورید
▫️گوشت گاو
▫️لبنیات پرچرب
▫️قهوه
▫️نوشابه های انرژی زا
▫️ماکارونی
▫️سس گوجه فرنگی
🌺🍄🌺🍄🌺🍄🌺🍄🌺
#تیکعصبیچشم
🔰درمان تیک عصبی چشم :
(۱۲۰ روز طول درمان است.)
🔸الف) استشمام عطر شبانگاه
🔸ب ) فسنجان بادام درختی ۲ الی ۳ وعده
🔸ج ) ماساژ سر و کف پا
🔸د) ترک و یا کاهش جدی سردیها مخصوصا شبانگاه
🔸ه) روغن مالی ملاج سر با روغن سیاه دانه
🔸و ) شبی یک لیوان عرق بهارنارنج به همراه یک قاشق مرباخوری فرنجمشک و کمی عسل
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
🔖چرا چربی خونم پایین نمی آید؟!
🌀یکی از مشخصه های سندرم متابولیک چربی خون بالا است.
💠حتما شما هم افرادی را دیده اید که اظهار میکنند علی رغم رعایت زیاد در مصرف چربی ها، اما همچنان چربی خونشان بالاست.
✔️باید بدانیم که فقط کم مصرف کردن چربی کافی نیست؛
عدم رعایت آداب تغذیه
وجود مشکلات گوارشی
زیاده روی در خوردن غذاهای دیرهضم و غلیظ
خوردن آب بسیار سرد
نداشتن فعالیت بدنی متناسب با سن و فصل و مزاج
کم خوابی ها و دیر خوابیدن های متوالی
همه و همه در افزایش چربی خون تاثیر دارد.
✅ در کنار این رعایت ها اصلاح حال کبد هم به کنترل چربی خون کمک زیادی می کند.
⚠️ممکن است در برخی افراد حجامت هم کمک کننده باشد. البته ابتدا باید مشخص شود که این حجامت برای فرد مناسب هست یا ممکن است عوارض دیگری به همراه داشته باشد.همینطور، چگونگی و زمان انجام حجامت است
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
🍏8 راهکار برای جلوگيری از آلزايمر
🔹مسافرت
🔹حفظ کردن شعر
🔹آموختن موسیقی
🔹معاشرت با دیگران
🔹آموختن زبانی جدید
🔹 مصرف ماهیهایی مثل قزل آلا و ساردین، آنتی اکسیدان ها، ویتامین C
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مرحوم کوثری فرمود: محرم از خانه خارج شدم به قصد رفتن به مراسمات و روضه خوانی، در راه کودکانی اصرار کردند در موکب کوچکشان برایشان درحد چند بیت روضه بخوانم. اول صرف نظر کردم و پس از اصرارشان رفتم و چند بیت روی منبرِ آجری شان خواندم.
تمام که شد برای پذیرایی چای برایم آوردند که در خانه یا جای دیگری چنین چایی هرگز نمیخوردم، برای اینکه کودکان دلخور نشوند، یواشکی چای را گوشهای ریختم و تشکر کردم و رفتم به مراسمات سنگینی که داشتم برسم.
شب که آمدم خانه از خستگی به خواب رفتم.
در خواب مادرسادات را دیدم. فرمود: فلانی، تنها روضه ای که از تو قبول شد همان چند بیتی بود که برای آن کودکان خواندی، و اینکه آن چای را که ریختی در کناری، من آن چای را با دستِ خودم برایت ریخته بودم...
در این حال از خواب بیدار شدم و فهمیدم روضه هایی که ما تحویلشان نمیگیریم، اهل بیت حواسشان هست!
3⃣پارت سوم
بسته تحلیلی خبری صبحانه《《 ایران و جهان 》》
🔷میدونستید سال گذشته 112 میلیارد دلار تجارت خارجی داشتیم؟؟
🔹️میدونستید این مبلغ در 40 سال گذشته بی سابقه بوده ؟؟
جالب تر اینکه این میزان صادرات منهای نفت بوده !!!
به امید فرا رسیدن روزهای روشن برای اقتصاد کشور عزیزمون...
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🔷 کنایه خبرگزاری تسنیم به عضو اقتصادی دفتر رهبری
🔻 آقای آقامحمدی، این همه هزینهسازی شما برای کشور چه توجیهی دارد؟!
🔹 تسنیم: عکسهای یادگاری آقای آقامحمدی با چندین سمت رسمی و غیررسمی با رئیس غیرقانونی اتاق بازرگانی ایران این سوال را مطرح می کند که آقای آقامحمدی دقیقا چه کاره مملکت است؟
🔹البته رفتارها و گفتارهای آقای آقامحمدی قبلا هم حاشیههایی برای کشور ایجاد کرده، به ویژه در ابتدای سال ۹۹ که آن اتفاقات تلخ درباره سقوط شاخص بورس اتفاق افتاد، اظهارنظرهایی درباره تشویق مردم برای حضور در بورس کرده بود که هنوز هزینه های آن برای حاکمیت و کشور ساری و جاری است.
🔹و یا اینکه آقای آقامحمدی در مقطعی گفته است: «دولت برای جبران کسری بودجه، اوراق میفروشد که البته کار منفور و بدی نیست و مجبور است اینکار را انجام دهد. البته ممکن است اوراقفروشی باعث ریزش بورس شود. مهم این است که دولت برای جبران کسری بودجه از بانک مرکزی استقراض نکند که این کار را نمیکند، چون آثار تورمی زیادی دارد.»
🔹این اظهارات در حالی مطرح شده بود که مقامات دولتی فروش اوراق جدید در دولت سیزدهم را بارها رد کردهاند. اما آقامحمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت که در همه مسائل اقتصادی بدون پاسخگویی در خصوص تبعات حرفهای خود ورود میکند در این خصوص هم موضع گیری کرده است.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔷افتخاری دیگر از وحوش برعنداز در کانادا!
🔹اینا میخوان بیان ایران رو آزاد کنن؟ اینا که تو کانادا هم هر کسی خلاف عقیده شون باشه مثل سگ پاچه اش رو می گیرند
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
⁉️ آقای قالیباف چرا تعارف دارید؟! دورویی و نفاق بد است در نمایندگی ملت بدتر !
🔸 آقای قالیباف در دیدار با دانشجویان بسیجی در پاسخ به انتقاد یکی از حاضران در مورد تصویب تشکیل وزارت بازرگانی اعلام میکند که با تشکیل وزارت بازرگانی مخالف بوده ولی دولت به این تشکیل اصرار داشته است.
🔸 ولی بررسی رأی ایشان در سامانه شفافیت داوطلبانه آرا نمایندگان نشان میدهد آقای قالیباف به این تفکیک رأی مثبت داده است!
🔸 حالا سوال از آقای قالیباف این است که چه پاسخی برای این تناقض دارند؟ چرا به لایحهای که خود با آن مخالف بودند
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
۷۲ هزار معترض اسرائیلی در راه قدس
🔹براساس اعلام رسانههای عبری ۷۲ هزار معترض اسرائیلی برای برگزاری بیست و نهمین هفته اعتراضات ضد نتانیاهو در راه قدس هستند.
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
📣اطلاعیه اداره فرهنگ و ارشاد گیلان درباره وقایع اخیر
روابطعمومی ادارهکل فرهنگ و ارشاد استان گیلان:
🔺اخیراً بلافاصله پس از ایجاد شائبه خطای مدیر سابق این مجموعه، با دستور وزیر فرهنگ و ارشاد، نماینده ویژه وزیر در استان حاضر و تمام ابعاد این موضوع با حضور دستگاههای امنیتی و قضایی با دقت بررسی شد.
🔺برای ایجاد فضای مناسب برای تحقیقات بیشتر و انجام بیخلل خدمات و فعالیتهای مستمر فرهنگی هنری، سرپرست جدیدی برای اداره کل تعیین شد.
🔺دولت حتی شائبه فساد را هم برنمیتابد و بدون هیچگونه پیشداوری و تخریب حیثیت و آبروی افراد، این پرونده را که دارای ابهامات بسیار است، برای رسیدگی دقیق به دستگاه قضا ارجاع داده شده
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔴رئیس فراکسیون زنان و خانواده مجلس: حقوق زنان سرپرست خانوار ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است/ با این رقم نمیشود زندگی کرد
قاسمپور، رئیس فراکسیون زنان و خانواده مجلس شورای اسلامی:
🔸به زنان بی سرپرست بیست درصد حداقل حقوق پرداخت میشود. قطعا با رقم ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی نمیشود
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🔴 تشکیل پرونده درباره حجاب کارمندان خانم دیجیکالا
🔹در پی انتشار تصاویری در فضای مجازی منتسب به کارمندان یکی از بخشهای دیجیکالا، مبنی بر عدم رعایت حجاب از سوی کارمندان خانم در محیط کار، در این رابطه پرونده قضائی تشکیل شد.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨تشییع باشکوه پیکر دو شهید مدافع امنیت در یاسوج
🔹پیکر مطهر شهیدان مهدی امینی مهر و سیروس درخشان فر با حضور پرشور مردم شهیدپرور استان کهگیلویه و بویراحمد به طور باشکوهی تشییع شد.
#شهدای_امنیت
#شهید #پلیس
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پس از حمایتهای بیشرمانه شبکههای فارسی زبان از قرآنسوزی به بهانه آزادی بیان، اینبار در اقدامی هماهنگ، این رسانهها حمله به ساحت مقدّس امام حسین علیهالسّلام و همچنین اعتقادات مردم را کلید زدند!
🔺شبکه من و تو: به خاطر یک پرس غذا و چای مجانی خودتان را نفروشید! در هیئتها شبی 2 میلیون تومان قرعه کشی میکنند و مردم به همین دلیل در عزاداریها شرکت میکنند!
🔺شبکه اینترنشنال: بازگو کردن واقعه عاشورا برای کودکان بسیار مضرّ است؛ مردم ایران به هیچ عنوان اعتقادی به محرّم ندارند و گریه و ناله در هیئتها کاملا متضاد با استانداردهای سلامت است!
🔺شبکه صدای آمریکا: محرّم رواج مرده پرستی است؛ غذای نذری گرفتن یعنی تحقیر و توهین شدن!
پ ن:
نور حسین خاموش شدنی نیست. ۱۴۰۰ سال هر چی توانستید انجام دادید ولی شور حسینی در بین مردم شیعه و غیر شیعه در ایران و جهان بیشتر شد.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تحریف تاریخ به سبک دهباشی!
🔹ابراهیم یزدی در مصاحبه تاریخ شفاهی با حسین دهباشی یک خاطره غیرمستند را مبنی بر اقدامات تحریک آمیز ایران علیه عراق برای آغاز جنگ بیان میدارد.
🔹اصرار نهضت آزادی در تمامی این سالها محکومیت امام خمینی و انقلاب اسلامی در آغازگری جنگ است. ایران جنگ را آغاز، پس از فتح خرمشهر بی دلیل جنگ را ادامه و در نهایت دیر هنگام قطعنامه را پذیرفت.
🔹این مدل تاریخ نگاری از جنگ برای همه بازیگران مداخله گر در جنگ نقش قائل است به جز صدام و حزب بعث عراق! در گفتگو با استاد صمدی خاطره ای را که دکتر یزدی از مرحوم دعایی سفیر ایران در عراق مورد بررسی قرار داده ایم. جای تاسف عدم صداقت در تاریخ شفاهی آن هم در این سطح از شخصیت هاست.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حمله بیسابقه پدر پیوند کبد ایران به خودروسازان: کسی که پراید میسازد قاتل است
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از موضع گیری سلبریتی ها و هنرمندان ایرانی تعجب میکنید؟!
🔹 پس مصاحبه شبنم طلوعی بازیگر بهایی ای که ممنوع الکار شد و به پاریس مهاجرت کرد و از ارتباطش با هنرمندان ایرانی میگه رو ببینید!
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وقتی مسیحی ها با چشم سر و چشم دل برای عزای اباعبدالله الحسین اشک میریزن😔
🔹عشق به حسین مرز و آئین نمیشناسه...
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️هیچ رابطه ی ویژه دوستی بین روسیه و ایران وجود ندارد/ایران فقط به فکر منافع ملی خودش هست ....
📍کارشناس اوکراینی فهمید، اصلاح طلب نفهمید.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
⁉️آقایان و منصوبین اینطور نمی شود
🔻در مراسم ختم مرحوم دعایی و اخیرا پیش از تشییع مرحوم حسن صانعی گویا تلاش شده است تا خاتمی،در قاب تصویری با آیت الله محمدی گلپایگانی وحجتالاسلام والمسلمین محمدیان و حداد عادل و.. گنجانیده شوند تا از این نمد، کلاهی برای تطهیر ووجهه سازی برای باغی انقلاب بافته شود
🔻نقش خاتمی در ایجاد فتنه ۸۸ و مخالفت صریح او با احکام الهی خصوصا در تفسیر به رای اخیر آیه شریفه لااکراه فی الدین برای توجیه انواع مفاسد و ایحاد انحراف در بخش قابل توجهی از مردم کاملا واضح است
🔺️بنابراین نشست و برخاست مسئولان رسمی کشور با این فرد دارای سابقه سنگین ضد ملی و ضد دینی موجب ابهام در بدنه افکار عمومی میشود
🔻اگر خاتمی حداقل نسبت به سهم بزرگ خود در تولید فتنه ۸۸ که به جز خونهای ریخته شده، بیش ازیک دهه مردم را در شدیدترین فشار اقتصادی قرار داد توبه و عذرخواهی کرده است، لااقل این را به صورت رسمی و عمومی منتشر کنید
🔻اما اگر عذرخواهی در کار نبوده است، این دیدارها به بهانههای لایتچسبکی مثل رعایت #اخلاق! قطعا قابل توجیه نیست زیرا اولین و اساسی ترین گام در اخلاق اسلامی«صدق» است و اگر این عنصر اساسی حذف شود آنچه که باقی می ماند چیزهایی مانند شیوه های #ارتباط با مخاطب و تعارفات و حداکثر #ضرورت است که گاهی در شرایط حاد آن تبدیل به نمایشنامه نویسی و بازی نمایش میرسد که آخری از موضوع نوشتار خارج است
🔻هر چند این بزرگداشتها اهمیت دارند ولی قطعا اهمیت آن اینقدر نیست که موجب ابهام در بدنه مردم شود و در صورت فراهم نبودن شرایط، اساسا حضور چه لزومی دارد؟
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥 افتخار
یگان ویژه✌️
#پلیس #فراجا #یگان_ویژه #نوپو
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬛️ جهان تشیع از مسیر تجزیه فاصله گرفته و برابر غرب به پا خواسته است
گزارشی قابل تأمل درباره امام حسین(ع) و چالش های غرب در برابر جریانی مذهبی که حالا به مسئله ی اصلی در برابر پیشروی غرب تبدیل شده است. / این گزارش را با دقت ببینید.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
47.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 ارسالی #مخاطب
💢دانشگاه زنجان
♨️ مناظره استاد حسن عباسی با دانشجو
✅ اختتامیه جشنواره افسران جنگ نرم
📆 سال ۱۳۹۵
═══✼🍃🥀🍃✼═══
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🅰پارت اول
💎بسته خبری روزانه《《قفقاز و آناتولی》》
🎞افزایش میزان ذخایر ارزی ترکیه
💢بانک مرکزی درمورد میزان ذخایر ارزی کشور بیانیه داد و اعلام کرد میزان ذخایر ارزی در پیش بانک مرکزی با افزایش یک میلیاردو 545 میلیون دلار به 75میلیارد و 381میلیون دلار رسید
💢ذخایر طلا در بانک مرکزی با افزایش یک میلیارد 101 میلیون دلار ,درکل ذخایر طلا 41 میلیارد 681میلیون دلار رسیده
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🎞وزرای خارجه کشورهای اتحادیه اروپا در مورد عضویت ترکیه و غیره گرد هم آمدن
◀️یکی ازموضوع های مهم این گردهمای عضویت ترکیه در این اتحادیه بود و همچنین ویزا بین کشورهای اتحادیه اروپا و ترکیه دربین این برنامه بود
جوزف بورل اعلام کرد ارتباط با ترکیه به دوقسمت است انتظارات ترکیه از اتحادیه اروپا و انتظارات اروپا از ترکیه واین برای ماخیلی مهم است
◀️یکی از مسایل مهم اتحادیه و ترکیه مسئله قبرس است که به دوقسمت تقسیم شده است که باید مشکلات اتحاد دو قبرس در سازمان ملل حل شود
◀️موضوع بعدی جنگ اوکراین و روسیه و توافق صادرا ت غلات که متوقف شده وباید راه باز شدن صادرات حل شود
◀️همچنین برای اوکراین به مدت چهار سال 20 میلیارد یورو تجهیزات دفاعی از طرف اتحادیه اوپا ارسال خواهد شد .
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔻ایران با آذربایجان ایران شد..
📌«عَلَمِ سبزِ ابوالفضل نگهباندی بورا»
🔹️شعرخوانی جالب مهدی رسولی، از مادحین بهنام که در رثای غیرت و دیانت مردم ترک زبان ایران، چنین میگوید: «ایران با آذربایجان ایران شد..»؛ رسولی در بخشی از صحبتهایش این غیرت ابوالفظلی را یکی از مولفههای بقای اسلام عنوان کرده و صیانت از انقلاب را افتخار مردمان این دیار برمیشمارد.
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🎞تاثیر لابی ارمنی در نتایج دادگاه بین الملل علیه آذربایجان . بزبان آذری
🔻میدانیم که لابی ارمنی اروپا درنتایج دادگاه بین المللی سازمان ملل نیز تاثیر داشته است و مورد قبل آذربایجان نیست واین برای باراول نیست
🔻ادعاهای ارمنستان علیه آذربایجان وبردن این ادعا ها به دادگاههای بین المللی تلاشی است علیه آذربایجان تا در این دادگاههای بین المللی احکامی را دریافت کند وما شاهد چندین بار حکم از طرف دادگاههای طرفدار ارامنه درجهان علیه آذربایجان بوده ایم
🔹کارشناس: دادگاه بین الملل درمورد ادعای بسته بودن جاده لاچین و کنترل رفت و آمد از طرف آذربایجان را رد کرده بود و حکم رد آن را صادرکرده بود ولی بعد نظر خود را عوض کرد
لابی ارمنی در اروپا بخصوص در فرانسه در نظر دادگاه بین المللی تاثیرگذاراست ما این موضوع را میدانیم رهبران سیاسی فرانسه در نظر دادگاها تاثیرگذاشته اند
حکمی که دادگاه علیه آذربایجان صادر کرده بود برای من هم تعجب برانگیز بوده است واین حکم را در فضای مجازی منتشرکرداند و این نشان دهند تاثیر بیشتر لابی ارمنی حتی دردادگاها است و آذربایجان باید علیه لابی ارمنی شکاینت کند...
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
مهدی سبحانی سفیر فوقالعاده و تامالاختیار جمهوری اسلامی در ارمنستان، با آرارات میرزویان وزیر امور خارجه ارمنستان دیدار و رونوشت استوارنامه خود را به ایشان تقدیم کرد.
همچنین طرفین درباره آخرین تحولات منطقه بایکدیگر گفتگو کردند.
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🎞نشست بین المللی رسانه ها در شوشا و سخنان الهام .بزبان آذری
🔹الهام : درحال حاضر سه طرف درجهان است که به صلح بین ارمنستان و آذربایجان کمک میکنند آنها عبارتند از امریکا , روسیه و اروپا است ما با صمیمیت به این توافق صلح پیوسته ایم ولی متاسفانه درمیز مذاکره ما نتیجه ای نگرفته ایم
🔹من به این شکل فکر میکنم که ارمنستان باید آخرین قدم را بردارد آنها قدمهای را برداشته اند ولی از دل این قدم ها برداشته نشده است و دوسال نیم چند مقام ارمنی این قدم را برداشته است
🔹سران ارمنی به مردم خود به شکلی توجیه کرده اند که اگر آنها یکپارچگی آذربایجان را به رسمیت نشناسند ماهم به یکپارچگی ارمنستان را نخواهیم شناخت این مسئله برای آنها دقیقا مشخص است ولی مسئله به این شکل نیست
🔹ارامنه در تواقق صلح قبول کرده اند که قره باغ متعلق به آذربایجان است و این موضوع را به شفافی بیان کرده اند و در مرحله پایانی امضاء این توافق هستیم
🔹اگر ادعاهای ارامنه علیه آذربایجان کم شود امکان امضاء توافق صلح تا آخر سال است اگر این توافق امضا نشود صلح هم در منطقه پایدار نخواهد بود واین برای منطقه سناریو خوبی نیست و برای آینده مشکل خواهد بود..
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🎞سالگرد اولین رونامه آذربایجان
💢روزنامه اکینجی 148سال پیش اولین روزنامه آذربایجان با الفبای فارسی در آذربایجان منتشر شده بود که امروزه سالگرد این روزنامه است
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🅱پارت دوم
بسته تحلیلی خبری روزانه《《قفقاز اناتولی》》
💢این روزنامه توسط حسن ضرابی منتشر شده بود که در سال 1991روز انتشار روزنامه اکینجی روز مطبوعات آذربایجان نام گذاری شده است
💢این روزنامه از سال1875تا 1877 به تعداد 56 مورد منتشر شده که این روزنامه در گسترش نشر روزنامه در آذربایجان نقش اساسی داشته است این روزنامه توانسته بود در بین مردم عادی و روشنفکران جامعه آذربایجان جا باز کند
📌شایان ذکر است که روشنفکران و نویسندگان متعددی در این روزنامه قلم زده و مقاله های زیادی را منتشرکرده بودند ولی متاسفانه روزنامه اگینجی بعد از مدتی نتوانست به زندگی کاری خود ادامه دهد در سال 1877 انتشار آن متوقف شد .
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🎞دیدار اردوغان با محمود عباس و نتانیاهو در ترکیه .بزبان ترکی
◀️اردوغان در هفته بعد رئیس دولت منطقه خود گردان فلسطین محمود عباس و نخست وزیر اسرائیل را به ترکیه دعوت کرده است
◀️دو دیدار مهم اردوغان هفته پیش روخواهیم داشت که از طرف مسئول روابط عمومی ریاست جمهوری رسانه ای شده ای است
◀️در دیدار عباس با اردوغان در مورد ارتباط فلسطین و ترکیه گفتگوخواهد شد و در این دیدار مسایل مهم جهان و منطقه نیز بررسی خواهد شد
◀️دردیدار نتانیاهوکه سه روز بعداز محمودعباس دیدار خواهد کرد. در این دیدار درمورد گسترش روابط ترکیه و اسرائیل و مسایل مهم منطقه دو رئیس دولت مذاکره خواهند نمود.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رمان های مذهبی...🍃:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت121
ز_سعدی
پدر و مادر احمد در بهار خواب نزدیک اتاق احمد ایستاده بودند.
احمد در اتاق را قفل کرد و کلیدش را در جیبش گذاشت و رو به پدرش گفت:
ان شاء الله این دفعه که برگشتم میام وسایلامو می برم خونه خودمون.
حاج علی گفت:
بذار همین جا باشه. کاری که به ما نداره.
احمد با لبخند جلو رفت و دست پدرش را بوسید و بعد هم دیگر را در آغوش کشیدند.
مادرش گفت:
بیایین بریم بشینیم یه چایی شربتی چیزی بخورین.
احمد مادرش را در بغل گرفت و بوسید و گفت:
دستت درد نکنه قربونت برم ولی دیر شده باید زود برم.
مادرش چادرش را مرتب کرد و گفت:
رقیه رو اگه دوست داره بذار این جا بمونه
احمد تشکر کرد و گفت:
ممنون قربونت برم
ولی به حاجی معصومی قول دادم می برمش اون جا.
مادرش سر تکان داد و گفت:
باشه مادر. هر طور صلاحه.
جلو رفتم و با مادر و پدر احمد خداحافظی کردم و بعد از خانه شان بیرون زدیم.
سوار ماشیم احمد شدیم و مرا به خانه پدرم رساند.
داخل کوچه توقف کرد.
دستم را گرفت و با لبخند زیبایش و نگاه پر از احساسش به رویم خیره ماند.
با شستش پشت دستم را نوازش کرد و گفت:
برام خیلی سخته ازت جدا بشم و چند روز نبینمت
ولی چاره ای نیست.
باور کن هر لحظه به یادتم.
به قلبش اشاره کرد و گفت:
جات این جاست رقیه خانم.
به رویش لبخند زدم و گفتم:
دعا می کنم کارت زود تموم بشه و زود برگردی.
نبودنت خیلی سخت و عذاب آوره
دلتنگیت منو می کشه
_خدا نکنه عروسکم.
چند روزه میرم و بر می گردم.
بهت قول میدم قبل ماه رمضون خونه باشم.
_قول میدی؟ ... قول میدی کارت بیشتر طول نکشه.
احمد دستم را بالا آورد. بوسید و گفت:
آره قول میدم.
بهت قول میدم روز پیشواز برگردم.
اصلا شما صبح روز پیشواز برگرد خونه مون.
منم رسیدم مستقیم میام خونه. خوبه؟
لبخند زدم و گفتم:
از خوب هم خوب تره. عالیه
احمد در ماشین را باز کرد و گفت:
پیاده شو قربونت برم.
از ماشین پیاده شدم و احمد وسایلم را برایم آورد.
در که زدم خانباجی در را باز کرد و با احمد حال و احوال کرد.
خانباجی تعارف کرد احمد داخل بیاید اما احمد تشکر کرد و گفت مسافر است.
خانباجی اصرار کرد احمد بماند تا او را از زیر قرآن رد کند.
گویا مادر را هم خبر کرد چون او هم برای بدرقه احمد آمد.
احمد را از زیر قرآن رد کردند و او هم بعد از خداحافظی سوار ماشینش شد و رفت.
مادر پشت سرش آب ریخت و برایش آیه الکرسی و دعا خواند و بعد با هم به داخل خانه رفتیم.
در این چند روز که خانه مادرم بودم هر چند هر روز با اعضای خانواده سرم گرم بود، خواهرانم می آمدند و به صحبت وقت می گذراندیم ولی از شدت دلتنگی حس خفگی می کردم.
اتاقم حالا اتاق محمد علی شده بود که به بهانه درس خواندن به آن جا می رفت ولی هر وقت به او سر زدم او را در حال مطالعه کتاب های غیر درسی می یافتم.
روز پیشواز رسید.
همه مان سحری خوردیم و نیت روزه کردیم.
بعد از طلوع آفتاب از آقاجان خواستم مرا به خانه مان ببرد
آقاجان مرا جلوی در خانه پیاده کرد و بعد از خداحافظی رفت.
کلید انداختم و وارد خانه شدم.
m/07
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت122
ز_سعدی
لباس عوض کردم و سریع مشغول تمیز کردن خانه شدم.
سماور را روشن کردم و با احتمال این که احمد روزه نباشد برایش نهار پختم.
مادر خیلی اصرار کرد من امروز روزه نگیرم.
می گفت احمد بعد از چند روز از سفر بر می گردد و زشت است من روزه باشم شاید از من توقعی داشته باشد اما من نیت روزه کردم و گفتم مستحبی است. اگر او راضی نبود روزه ام را باز می کنم.
نزدیک ظهر بود که در خانه را کوبیدند.
چادر رنگی ام را سرم کردم و پشت در رفتم.
قلبم به شدت می تپید.
دلم می خواست با روی باز از احمد استقبال کنم.
پرسیدم کیست که لبخند روی لبم ماسید.
خانم همسایه بود. یکی دو باری او را در مسجد دیده بودم.
برای قرض گرفتن سیب زمینی آمده بود.
چند سیب زمینی برایش آوردم و بعد از تعارفات معمول در را بستم.
صدای اذان مغرب هم پیچید ولی هنوز احمد نیامده بود.
با وجود اسن که از این تاریکی و تنهایی می ترسیدم قامت نماز بستم.
به ظاهر در نماز بودم ولی همه فکر و ذهنم پیش احمد بود.
او قول داده بود روز پیشواز برگردد.
اگر نیاید چه؟
اگر در خانه تنها بمانم؟ نه ...
به خودم دلداری می دادم می آید.
او قول داده بود روز پیشواز برگردد و تا آخر شب وقت داشت بیاید.
نمی دانم رکعت چندم بودم که صدای باز شدن در آمد.
همه ذهنم و وجودم به سمت در پرواز کرد.
این نمازِ من نماز نبود.
واقعا یادم نبود چه می خواندم.
هر چه سعی کردم ذهنم را متمرکز کنم تا یادم بیاید کجای نماز بودم نشد.
نمازم باطل بود.
برای همین با همان چادر رنگی به حیاط رفتم.
احمد بود.
با دیدنم گل از روی خسته اش شکفت و با لبخند سلام کرد.
دلم می خواست از پله ها پایین بپرم و خودم را هم چون دختربچه ای در آغوشش بیاندازم اما خجالت کشیدم و همان جا دم در اتاق ایستادم.
احمد وسایلش را زمین گذاشت. از پله ها بالا آمد و مرا در آغوش کشید.
بعد از رفع دلتنگی تعارف کردم وارد اتاق شود و رفتم برایش چای بیاورم.
از صبح چهار پنج باری چای دم کرده بودم که هر وقت او رسید چای تازه دم باشد
وسایل احمد را جلوی در اتاق گذاشتم و به مطبخ رفتم.
برایش که چای بردم دیدم احمد کمی سوغاتی هم آورده است.
کنارش نشستم و از او تشکر کردم.
احمد یک بسته خیلی بزرگ روزنامه پیچ آورده بود.
بسته را به سمتم گرفت و گفت:
ناقابله.
بسته به نظرم بسیار سنگین آمد.
تشکر کردم و کاغذ دورش را آهسته باز کردم.
کارتنش کارتن رادیو بود.
کارتن را باز کردم.
اشتباه نمی دیدم واقعا رادیو ضبط بود.
با تعجب به احمد نگاه کردم. رادیو ضبط به چه کار من می آمد؟
احمد رادیو ضبط را جلوی خودش کشید. قوّه (باطری) هایش را جا زد و برایم توضیح داد چه طور از آن استفاده کنم.
منظورش را نمی فهمیدم.
احمد تمام مدت با توضیحاتی که می داد به رویم لبخند می زد.
گیج شده بودم.
آقاجان همیشه می گفت رادیو تلوزیون جز ابتذال چیزی نیست.
احمد هم به نظرم آدمی نبود که دوست داشته باشد من با این چیزها سرگرم شوم.
اصلا به نظرم استفاده از رادیو با اخلاق و عقاید او جور در نمی آمد.
گیج پرسیدم:
برای چی من باید یاد بگیرم از رادیو استفاده کنم؟
m/07
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت123
ز_سعدی
احمد با لبخند گفت:
برای این که معلوماتت زیاد بشه.
دست برد و ساکش را جلو کشید. از داخل ساک چند نوار کاست در آورد به من داد و گفت:
روزها که داری کارات رو می کنی اینا رو بذار تو ضبط گوش کن.
نوار ها سخنرانی های آقای کافی، آقای خمینی، آقای مطهری و چند نفر دیگر بود.
رنگ از رخم پرید.
نوار ها تمام سخنرانی های کسانی بود که حکومت به خون شان تشنه بود.
احمد چه طور این ها را تهیه کرده و به خانه آورده بود؟
یعنی نترسیده بود؟
هر چه من از دیدن نوار ها خوف کردم و ترسیدم احمد آرام و مطمئن بود.
آرامش و اطمینان عجیبی داشت که مرا هم آرام کرد.
نوار ها را گرفتم و تشکر کردم.
ماه رمضان از راه رسید.
هر شب قبل از خواب سحری می پختم و بعد می خوابیدم.
برای نماز صبح و مغرب و عشا به مسجد می رفتیم و تقریبا بیشتر شب های ماه رمضان افطاری دعوت بودیم.
تمام فامیل ما را در ماه رمضان به خانه شان دعوت و پاگشا کردند.
گاهی در مهمانی ها از من سوال می کردند آیا حامله ام و من از خجالت سرخ می شدم.
یک شب که از مهمانی افطار برگشتیم وقت خواب با هزار خجالت به احمد گفتم:
هر جا دعوت میشیم میریم همه ازم سراغ می گیرن و می پرسن حامله نشدم؟
احمد در حالی که رختخواب را پهن می کرد گفت:
مردم چه عجولن هنوز یک ماه از ازدواج ما نگذشته
روسری ام را تا زدم و گفتم:
دیگه میگن آدم باید زود بچه بیاره نباید تاخیر انداخت.
احمد دکمه های پیراهنش را باز کرد و گفت:
هنوز دیرم نشده
موهایم را مرتب کردم و با خجالت پرسیدم:
یه سوال بپرسم ناراحت نمیشی؟
احمد کنارم نشست و گفت:
چرا باید ناراحت بشم عروسک خانم؟
با من و من گفتم:
واقعا میخوای به خاطر زن داداشت صبر کنی؟
احمد به رویم لبخند زد و گفت:
وقتی این جوری از من خواست به نظرت می تونم صبر نکنم؟
_اگه خدا نخواد اونا هیچ وقت بچه دار بشن چی؟
احمد به گل فرش خیره شد و گفت:
ان شاء الله که این طور نمیشه.
ان شاء الله خدا برای اونا هم بخواد و به زودی خبر خوشش رو بهمون بدن.
_ان شاء الله
ولی اگه نشد ...
تا کی میخوای به احترام شون صبر کنی؟
احمد به رویم لبخند زد و با شیطنت پرسید:
دلت بچه میخواد؟
از خجالت گر گرفتم و سر به زیر انداختم.
با همان خجالت گفتم:
راستش فرقی نمی کنه
فقط سوال پرسیدم.
احمد دستم را گرفت و گفت:
دروغه اگه بگم دلم بچه نمیخواد.
ولی نمی تونم دل داداشم و زن داداشم رو نادیده بگیرم.
زن داداش تو این هفت سال کم حرف و حدیث نشنیده.
تو این سالا به خاطر بچه دار نشدنش خیلی عذاب کشیده
درسته مادرم و حاج بابا مستقیم به روش نمیارن ولی اون اولا که خونه حاج بابام زندگی می کردن خیلی مادر ذوق و شوق نشون می داد که اینا زود بچه بیارن
وقتی یه سال گذشت و خبری نشد آواره این دکتر و اون دکتر شدن.
دعا نویس رمال جن گیر همه چی.
هر کی از راه می رسید می پرسید چرا بچه ندارین نکنه عیب و ایرادی دارین
یه مدت بود هر وقت زن داداشو می دیدم چشماش خیس اشک بود.
شب و روز کارش گریه بود.
مادر دلداریش می داد می گفت عیب نداره خدا به وقتش میده هنوز مصلحت نیست ولی خانواده خودش اذیتش می کردن.
بهش می گفتن نازایی با طلاق برگشت می خوری
بهش می گفتن قبول کن محمد زن بگیره بچه دار بشه هوو داشتن ننگش از طلاق گرفتن کمتره.
حتی یه بار خودشون برای داداش محمد رفتن خواستگاری
123h/7
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت124
ز_سعدی
هینی کشیدم و گفتم:
واقعا؟!
احمد سر تکان داد و گفت:
آره.
داداش مثلا سوگل رو برد گذاشت اونجا دلش باز بشه اینام نشستن زیر پاش گفتن نازایی اجاقت کوره طلاقت میده بیا یه دختر خوب و بساز رو خودمون پیدا کردیم همینو برای شوهرت خواستگاری کنیم اینو بگیره براش بچه بیاره این جوری هم تو رو نگه میداره هم بچه دار میشه.
دیگه زن داداشم راضی میشه پا میشه با مادرش میرن خواستگاری یکی از دخترای همسایه شون
_طفلکی ...
داداشت چه کار کرد؟ قبول کرد؟
احمد خندید و گفت:
اگه قبول می کرد که تو الان دو تا جاری داشتی
من زیاد در جریان ماجراهاشون نبودم اینو چون داداش درد و دل کرد فهمیدم.
خیلی عصبانی شده بود.
خودش که تا یه سال با خانواده سوگل رفت و آمد نکرد.
به مدت سوگل رو هم نمی ذاشت بره می گفت چرا بری جایی که با حرفاشون خون به جیگرت می کنن؟
دیگه حاج بابا باهاش صحبت کرد گفت تو نمیخوای بری نرو ولی صله رحم واجبه بذار سوگل بره پدر و مادرش ازش انتظار دارن دلتنگ میشن.
دیگه محمد هم کوتاه اومد گذاشت سوگل بره خودشم باز بعد یه سال رفت و آمد کرد.
زن داداش خیلی سختی کشیده
من همیشه دعا می کنم خدا دلش رو شاد کنه و چشمش روشن بشه.
می دونم چه فشاری روش بوده که اومد هم چی چیزی ازمون خواست.
اگه بدونم با چند ماه صبر و تحمل ما حال اون بهتره کمتر اشک می ریزه چرا چند ماه صبوری نکنم؟
سر تکان دادم و گفتم:
حق با توئه
الهی هر چه زودتر دامنش سبز شه خدا بهش بچه سالم صالح بده
احمد زیر لب ان شاء الله گفت و از جا برخاست.
چه وحشتناک بود.
اگر من هم بچه دار نشوم چه؟
رو به احمد پرسیدم:
از کجا میشه فهمید آدم بچه دار میشه یا نمیشه
نکنه منم ...
احمد به سمتم برگشت و گفت:
فکر و خیالش رو نکن
زیر لب گفتم:
اگه منم بچه دار نشدم چی؟
احمد دوباره کنارم نشست و دستش را پشتم گذاشت و گفت:
این فکرا چیه می کنی خوشگل خانم؟
به صورت احمد چشم دوختم و گفتم:
اگه من بچه دار نشم ناراحت میشی؟
احمد به رویم لبخند زد و گفت:
نه ناراحت نمیشم.
_الکی میگی خودت الان گفتی دلت بچه میخواد.
احمد خندید که گفتم:
یه چیزی رو بهم قول میدی؟
احمد روی موهایم دست کشید و گفت:
چه قولی بدم بهت؟
با خجالت گفتم:
اگه من بچه دار نشدم سرم هوو نیار
من دلش رو ندارم.
دوست ندارم تو رو با کسی غیر خودم ببینم.
احمد مرا بغل گرفت و روی پایش نشاند و گفت:
این حرفا چیه می زنی آخه؟
مگه من دلم میاد به کسی غیر تو نگاه کنم؟
مگه وقتی تو رو دارم کسی جرات می کنه بیاد تو زندگیم؟
همه زندگی من تویی.
اگرم میگم دلم بچه میخواد، دلم از تو بچه میخواد نه کس دیگه.
دلم میخواد چند تا فرشته مثل خودت از تو داشته باشم
حاضر نیستم به خاطر دل خودم خم به ابروت بیاد.
من از همه دنیا فقط تو رو میخوام و تو برام کافی هستی
سرم را به شانه اش تکیه دادم و گفتم:
راست میگی؟
احمد سر تکان داد و گفت:
دلیلی نداره بهت دروغ بگم.
اون قدر دوست دارم که جز بودنت و خوشحالیت هیچ چیز دیگه ای برام اهمیت نداره.
/407
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت125
ز_سعدی
ماه رمضان با همه شیرینی ها، عبادت ها و سحرخیزی هایش تمام شد.
گویا حاج علی هر سال عید فطر که می شد تمام فامیل شان را برای شام در منزل شان وعده می گرفت.
احمد برایم گفت که همه فامیل شان از دور و نزدیک دعوت دارند و خانه شان حسابی شلوغ می شود.
دلم می خواست بعد از نماز عید برای کمک به خانه شان برویم ولی احمد گفت همه کارها را زیور خانم و مهتاب خانم انجام می دهند برای غذا هم آشپز می آورند و کاری نیست که ما زودتر برویم و بخواهیم کمک کنیم.
یک ساعت قبل از اذان مغرب به خانه حاج علی رفتیم.
یکی از لباس هایم را که خاله برایم دوخته بود را پوشیدم.
لباس قشنگی بود. کرم رنگ بود و دور یقه و آستین هایش تور دوزی و مروارید دوزی شده بود.
قرار بود خانم ها که بیشترند در مهمان خانه باشند و آقایان هم در اتاق کناری پذیرایی شوند.
وقتی رسیدیم عمه مریم _تنها عمه احمد_ به همراه زن عموهایش هم رسیده بودند.
با همه سلام و احوالپرسی و روبوسی کردم و کنار زینب نشستم.
زینب لباس قهوه ای رنگی که روی سینه اش گل های ریز مشکی کار شده بود پوشیده بود. موهایش را دو طرف سرش بافته و با روبان قهوه ای رنگ بسته بود.
عمه مریم با من گرم صحبت شد.
مدام از زندگی مان سوال می پرسید و از اخلاق خوب احمد تعریف می کرد.
عمه مریم خانم مسنی بود که از پدر احمد ده سال شاید هم بیشتر بزرگ تر بود. صورت سفیدش پر از چروک های ریز بود اما در عین حال نمک خاصی داشت.
لحن صحبتش هم گیرا و جذاب بود و از مصاحبت با او احساس لذت می کردم.
بعد از نماز مغرب تقریبا همه مهمان های شان رسیدند و خانه شان غلغله مهمان بود.
مهمان خانه شان با آن وسعت پر شده بود و دیگر حتی جای سوزن انداختن هم نبود.
صدای بازی و خنده بچه ها با صدای حرف زدن خانم ها کل مهمانخانه را پر کرده بود.
فامیل مادری احمد بسیار فاخر و اشرافی لباس پوشیده بودند و طلاهای سنگین به سر و گردن شان داشتند.
اما خانواده پدری شان ساده تر و مثل من و خانواده ام بودند.
مادر و خانباجی هم در این ضیافت دعوت داشتند و کنار زن عموهای احمد نشسته و گرم صحبت بودند.
جمعیت زیاد بود و احساس کردم زیور خانم و مهتاب خانم دست تنها از پس پذیرایی بر نمی آیند.
برای همین از جایم برخاستم و در پذیرایی از مهمان ها به آن ها کمک کردم.
زیور خانم و مهتاب بسیار خوشحال شدند و تشکر کردند اما زکیه و زهرا انگار از این کار من خوش شان نیامد.
چندین بار به من اشاره کردند که بنشینم ولی من به روی خودم نیاوردم که متوجه اشاره شان شده ام.
نزدیک پهن کردن سفره بود که سوگل از راه رسید.
با چشم های خیس اشک مستقیم پیش مادر شوهرم رفت و خودش را در بغل او انداخت.
/7
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت126
ز_سعدی
همه ترسیدیم که نکند اتفاق بدی افتاده باشد.
مادر احمد که نمی دانست چه شده سوگل را نوازش می کرد و او هم به گریه افتاد.
سوگل بعد از این که کمی آرام گرفت با صدایی لرزان آهسته گفت:
مادر جان من ... من حامله ام!
برای لحظه ای مهمان خانه در سکوت فرو رفت و بعد صدای جیغ شادی همه بلند شد.
مادر احمد با صدای بلند جیغ شادی کشید و سوگل را در بغل گرفت و با صدای بلند گریست.
من و خیلی های دیگر هم به گریه افتادیم.
مادر سوگل را از خودش جدا کرد و با گریه پرسید:
مطمئنی دخترم؟
از کی فهمیدی؟
سوگل با گریه گفت:
حدودا یک ماه بود حالم بد بود.
یه ماه بود سر درد و سرگیجه داشتم فکر می کردم مال روزه است.
قبلش هم از شب مجلس عروسی داداش احمد بعضی روزا حالم به هم می خورد و بالا می آوردم.
اصلا فکرشم نمی کردم باردار باشم.
محمد که دید حالم خوب نمیشه هی داره بدترم میشه دیروز منو برد دکتر و آزمایش دادم.
معلوم شد باردارم.
الان از پیش هما ماما میام.
میگه بچه ام سه ماهشه.
باورتون میشه؟!
دوباره همدیگر را در آغوش کشیدند و گریه کردند.
زمزمه خدا را شکر از هر طرف مهمان خانه به گوش می رسید.
مادر سوگل از خوشحالی به سجده شکر افتاده بود.
زکیه و زهرا سوگل را بلند کردند بوسیدند و تبریک گفتند.
خوشحالی در چهره همه پیدا بود.
من هم جلو رفتم و با خوشحالی سوگل را بغل کردم و تبریک گفتم.
سوگل هم با گریه و اشک تشکر کردند.
عمه مریم و خیلی های دیگر هم با گوشه روسری اشک شادی شان را پاک می کردند.
با شادی سوگل دل همه شاد شده بود.
کم کم سفره پهن شد و مهمان ها همه سر سفره نشستند.
من و زن عموهای احمد در پهن کردن و چیدن وسایل سفره کمک می کردیم.
شام چلو مرغ همراه با ماست و سبزی تازه و دوغ بود.
بعد از صرف شام و جمع کردن سفره لباس پوشیدم تا به مطبخ شان بروم و در شستن ظرف ها به زیور و مهتاب خانم کمک کنم.
یکی از سینی های بزرگ ظرف را برداشتم و از مهمان خانه خارج شدم.
حیاط پر از آقایانی بود که یا کنار هم به حرف ایستاده بودند و یا در رفت و آمد بودند.
سینی سنگین بود و نگه داشتن هم زمان آن و چادرم کار سختی بود.
اولین پله را که پایین آمدم احمد جلویم سبز شد.
با دیدنش لبم به خنده باز شد.
احمد سینی را از دستم گرفت و سریع پرسید:
این جا چه کار می کنی؟
اینو چرا برداشتی سنگینه
رویم را با چادرم گرفتم و گفتم:
میخوام برم مطبخ به زیور خانم تو شستن ظرفا کمک کنم.
_دستت درد نکنه ولی لازم نیست برو داخل
_اما آخه ظرفا زیاده اذیت میشن.
میرم یکم کمک می کنم ...
_عزیزم لازم نیست.
حاج بابا از بیرون کسی رو آورده کارها رو انجام میدن.
شما برگرد داخل.
این را گفت و بدون هیچ حرف دیگری رفت.
من هم به مهمان خانه برگشتم.
کم کم مهمان ها خداحافظی کردند و رفتند.
قبل از همه عمه مریم خدا حافظی کرد و رفت.
تا آخر شب منتظر بودم احمد مرا صدا بزند تا با هم به خانه برگردیم اما خبری از احمد نبود.
با خودم گفتم حتما در حال کمک است و تا کارها تمام نشود نمی آید.
سوگل خداحافظی کرد تا برود ولی چند لحظه بعد دوباره برگشت و از من خواست حاضر شوم تا با آن ها به خانه برگردم.
تعجب کردم ولی چیزی نگفتم.
از مادر و خواهران احمد خداحافظی کردم و همراه سوگل رفتم سوار ماشین محمد آقا شدم.
محمد آقا بعد از سلام و احوالپرسی گفت:
احمد ازم هواست ازتون عذر خواهی کنم که بی خبر رفت.
کسی نبود عمه مریم رو برسونه احمد عمه رو برد چناران و ازم خواست شما رو برسونم خونه.
خودش تا آخر شب بر می گرده.
اگرم دوست دارین تشریف بیارید منزل ما.
خوشحال میشیم.
تشکر کردم و گفتم:
نه ممنون مزاحم نمیشم بی زحمت منو برسونید خونه خودمون.
محمد چشم گفت و مرا به خانه مان رساند.
جلوی در خانه که توقف کرد کلید گرفت و به داخل حیاط رفت تا چراغ برایم روشن کند.
وقتی برگشت هر چه تعارف کردم داخل بیایند و از آن ها پذیرایی کنم قبول نکردند و بعد از تشکر و خداحافظی رفتند
m/9407چ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸