🅰💎حکایات و سخنان ناب روز
#زندگی
خدا در دستیست که به یاری میگیری،
در قلبیست که شاد میکنی،
در لبخندیست که به لب مینشانی،
خدا در عطر خوش نانیست که به دیگری میدهی
خدا در تو ، باتو و برای توست♥️
💐💐
#خدا
با هیچکس غیر خودت درددل نکن
ناگفته ها
بزرگترین گنج عالم اند!
وقتی با کسی درد و دل
میکنی مثل اینه که بهش یه چک
سفید امضا بدون تاریخ میدی
تا هروقت هرجور خواست
ازش استفاده کنه ...
پس مراقب باش که حرف دلت رو
با کی و کجا میزنی ...
حرف دلتو با خدا بزن ...❤️
💐💐
#پندانه
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،
خاطراتت را،نمیگویم دور بریز، اما قاب نکن به دیوار دلت…
در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب
باشد؛ زمین می خوری…
زخم بر می داری…
و درد می کشی…
نه از بی مهری کسی دلگیر شو …
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم…
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده،
دلسرد مباش، تو چه می دانی؟
شاید … روزی … ساعتی … آرزوی
نداشتنش را می کردی…
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار …
هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعتها
بر عکس نفس بکشد …
در آینده لبخند بزن…
این همان جایی است که باید باشی!
هیج کس تو نخواهد شد
آرامش سهم توست …
💐💐
#حدیث
◼️امیرالمومنین علی علیهالسلام:
◾️لا تَجْزَعوا مِن قليلِ ما أكْرَهَكُم ، فيُوقِعَكُم ذلكَ في كثيرٍ مِمّا تَكْرَهونَ
▪️در برابر ناگواريهاى اندک، بيتابى نكنيد كه اين كار شما را به ناگواريهاى زيادى مىاندازد.
📚غرر الحكم : ۱۰۳۱۴
💐💐
🌐*زُمُخت نباشیم.*
حتما تا آخر بخوانید
■ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه. برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.
□ *پدرم بود.* بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام می گفت: نون خوب خیلی مهمه! من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت.
●دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند، این البته زیاد شامل مادرم نمی شود.
○صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می کرد بالا. برای یک لحظه خشکم زد. ما خانواده ی سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم.
■اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند ومیامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند؛ قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند.
□من اصلا خوشحال نشدم. خونه نا مرتب بود؛ خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم... چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید!
●شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت: خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم. گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم. گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نیست!
○در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم!
■پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند. وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.
□پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق از سرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟ از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند. راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟ آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند. واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟!
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
شکرانه
یه "فلج قطع نخاعى" از خواب كه بيدار میشه منتظره يک نفر بيدار بشه، با خجالت ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگه شو انجام بده...
ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره و كاراشو انجام بده...
يه "نابينا" از خواب كه بيدار ميشه، روشنايى رو نميبينه، خورشيد و نميبينه،صبح رو نميبينه.
ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار فقط يك روز بتونه نزديكان و عزيزاش و آسمون و زندگى رو با چشماش ببينه...
يه بيمار "سرطانى" دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و درد نكشه...
يه "كر و لال" آرزوشه بشنوه و بتونه با زبونش حرف بزنه...
يه "بيمار تنفسى" دلش ميخواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيژن نفس بكشه...
يه معتاد در عذاب آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره...
الآن مشكلت چيه دوست من؟
دستتو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن
که از قدیم گفتن
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
با تمام وجودت از نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن.
تو خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن، ناشكرى نكن.
ﺧﺪﺍﯾﺎ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ!
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ!
ﮐﻪ:
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ!
ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ!
ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ!
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
.
#کانال_عاشقان_ولایت
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#شـــكرت خــدا🤍🕊
كه دفتر عمرم باز است هنوز
نميدانم چند ورق مانده تا انتها..
اما برهر ورق كه بر من می گشایی
زيبا خواهم نوشت..🌿
به امیدت ای خدای خوبیها
┅═✾🌿 ⃟ ⃟🦋 ⃟ ⃟🌿✾═┅
آیه ۱۰۲ - ۱۱۰ / جزء ۷244_6902537315.mp3
زمان:
حجم:
3.82M
💠 قرائت های روزانه قرآن کریم با صدای بهشتی استاد عبدالباسط
📖 سوره انعام ۱۰۲ - ۱۱۰ |صفحه ۱۴۱
#عبدالباسط
🌿🕊🌿🕊
❣️ سلام آقـــــــای مهربانم❣️
و میدانم خواهی گفت:
علیکم السلام
مگر نه اینکه جواب سلام واجب است و شما بزرگواران هرگز ترک واجب نمی کنید .
آقای مهربان من !
چقدر در حق شما جفا شده است
تو حاضرترین امامی ولی غایبت نامیدند که سرپوشی باشد برای همه بد اخلاقی ها!!!
آخر کسی که حضور تو را حس کند گستاخ نمی شود.
مسیر حضورت را با گلهای سفید نرگس آذین می بندم و آمدنت را با چشمانی به در دوخته منتظر خواهم ماند...
اگر چه من منتظر خوبی نیستم ولی تو همیشه خوبِ خوبِ خوبِ منی...
تو هستی و یکروز شاید در آخرین ثانیه های یک جمعه خودت را به ما نشان دهی ...
سلام بر مهدی امام حاضر
مهربان مردی که شمیم حضورش و عِطر وجودش بارقه امیدی است برای دلدادگان زیارت رویش....
"اللهم عجل لولیک الفرج "
╲\ ╭``┓
╭``🦋╯
┗`╯ \╲
╔═ೋ✿࿐ #🦋
استاد محسن فرهمند1699204-۱.mp3
زمان:
حجم:
6.52M
🤍یا اباصالح المهدی ادرکنی🤍
🤍دعای ندبه با صدای استاد فرهمند🤍
🤍اللهم عجل لولیک الفرج🤍
🔴 توییت تال اینبار مدیر سابق موسسه فیشر وابسته به هوافضای اسرائیل: "تیمی از زنان ایرانی در حال مونتاژ ماهواره"
🔹 الان براندازها خیلی بخوان زمان شاه رو پُز بدن عکس بدون حجاب و با دامن دانشجوهای دانشگاه تهران رو نشون میدن و میگن نگاه کنید چقدر خفن بودیم 😄
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طوفان حسین طاهری
در حرم امام حسین ع
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واقعا خدا بگم این آخوندارو چکار کنه ببین غربی ها چقدر آزاد هستند ولی ما تو ایران 😔😔😂😂😂😂😂😂😂
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
3.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی ماشین چینی درجه چندم را با قیمت ماشین درجه یک دنیا به مشتری میفروشی،باعث میشه طرف جو گیر بشه و فکر کنه چون پول ماشین درجه ۱ داده پس کارایی هم درجه ۱ است!!!
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸