eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4.2هزار دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
37هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺خلاصه رخدادهای انتخاباتی دوشنبه 14 خرداد به شرح ذیل می باشد 🔹پایان ثبت‌نام داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری ‌ 🔹چه کسانی برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند؟ 🔹شاهچراغی: در ۹۰ هزار نقطه فرآیند رای گیری انجام می‌شود/ پیش‌بینی ۶۰ هزار شعبه 🔹وزیر کشور: 80 نفر داوطلب انتخابات ریاست جمهوری شدند 🔹قاضی‌زاده هاشمی: دولتی مکتبی و عملگرا تشکیل خواهم داد 🔹بذرپاش: باید ایران را تبدیل به کارگاه بزرگ سازندگی کنیم 🔹صولت مرتضوی داوطلب کاندیداتوری شد 🔹داوود منظور ثبت نام کرد 🔹عباس آخوندی وارد وزارت کشور شد 🔹قاضی زاده هاشمی وارد ستاد انتخابات کشور شد 🔹اکبر نیکزاد در انتخابات ثبت‌نام کرد 🔹محمدباقر قالیباف داوطلب نامزدی انتخابات ریاست جمهوری شد 🔹رهبرمعظم انقلاب: تخریب و بدگویی در انتخابات ممنوع 🔹اسحاق جهانگیری وارد ستاد انتخابات کشور شد 🔹بیانات امروز رهبر انقلاب درباره انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو 🔹اعلام اسامی افراد تایید صلاحیت‌شده در ۲۲ خرداد 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔻مهم ترین اخبار دوشنبه 14 خرداد که در کانال ایران ما منتشر شد 🔹باقری به لبنان رفت 🔹سد ارس صددرصد پر شد 🔹مقام معظم رهبری: شهادت رئیس‌جمهورمان یکی از مسائل مهم تاریخ انقلاب محسوب می‌شود 🔹واریز «وام ازدواج» فرزندان بازنشستگان کشوری 🔹رهبر انقلاب در حرم مطهر امام خمینی: 🔹بیانات امروز رهبر انقلاب درباره انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو 🔹آخرین مهلت واریز ۱۸۰ میلیون برای مسکن ملی 🔹تصریح گمرک بر ممنوعیت واردات موبایل اپل 🔹هم افزایی برای مقابله با صهیونیست‌ها شدت می‌گیرد 🔹دولت مصر استعفا کرد 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺سازمان انرژی اتمی: درحال کاهش تعهدات برجام هستیم 🔹رئیس سازمان انرژی اتمی: ایران طبق قانون حق دارد در صورت انجام‌نشدن تعهدات طرف‌های مقابل، متقابلا کاهش تعهد را دستور کار قرار دهد و هم اکنون در مرحلهٔ کاهش تعهدات هستیم. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺دیدار سران گروه‌های فلسطینی با علی باقری‌کنی 🔹سرپرست وزارت امور خارجه کشورمان که صبح امروز با استقبال مقامات رسمی سوریه وارد این کشور شد در اولین برنامه کاری با سران گروه های فلسطینی گفت‌وگو کرد. 🔹پیش از این علی باقری‌کنی هم‌افزایی گروه‌های مقاومت برای مقابله با رژیم صهیونستی را از اهداف اصلی سفر منطقه‌ای خود معرفی کرده بود. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺برگزاری راهپیمایی بزرگداشت قیام ۱۵ خرداد در شهرهای مختلف 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺افتتاح فرودگاه سقز، انتظار ۲۷ ساله ای که در دولت سیزدهم پایان یافت 🔹فرودگاه سقز بعد از ۲۷ سال انتظار، آبان سال گذشته در سومین سفر شهید آیت الله رئیسی به کردستان، افتتاح شد و از آن زمان تاکنون ۴۶ پرواز در این فرودگاه انجام شده است. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺یک مامور انتظامی در خرمشهر به شهادت رسید فرمانده انتظامی خرمشهر: 🔹مأمور انتظامی این شهرستان در عملیات دستگیری سارقان آسمانی شد. 🔹ساعت ۲۳:۳۰ دقیقه شب گذشته به‌دنبال عملیاتِ دستگیریِ سارقان در خرمشهر، گروهبان یکم علیرضا حمودی در جریان عملیات تعقیب و گریز دستگیری سارقان، آسمانی شد. 🔹جزئیات مراسم خاکسپاری و تشییع این مأمور جان برکف اطلاع‌رسانی خواهد شد. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺نیسان سوخت‌بر عامل تصادف خونبار 🔹️جانشین پلیس راه استان هرمزگان از جان‌باختن ۵ تن براثر برخورد یک دستگاه وانت‌نیسان سوخت‌بر با خودرو سواری سمند در محور میناب_بندرعباس خبر داد. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺ثمره مجاهدت‌های شهید امیرعبداللهیان آزادی قدس خواهد بود 🔹مخبر شامگاه دوشنبه، با حضور در منزل خانواده شهید حسین امیرعبداللهیان، ضمن تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت وزیر امور خارجه فقید گفت: اگر چه امروز جای این شهدا در میان ما خالی است، اما شهادت عزت ابدی بود که به سبب مجاهدت‌های این عزیزان روزی آنها شد و از این جهت باید به حال‌شان غبطه خورد. 🔹مسیر روشن شهید امیرعبداللهیان با تربیت نسلی که در دستگاه دیپلماسی راه او را سرلوحه خود قرار دادند، ادامه خواهد داشت و یقیناً ثمره مجاهدت‌های او روزی با آزادی قدس شریف برای جهانیان نمایان خواهد شد. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺فعالیت سامانه بارشی در نیمه شمالی کشور 🔹امروز در برخی مناطق شمال غرب، و استان‌های مرکزی، قم، اصفهان، زنجان، قزوین، تهران، البرز، دامنه‌های شمالی البرز واقع در مازندران و شرق گیلان، برخی نقاط شمال شرق کشور و جنوب سیستان و بلوچستان رگبار باران و وزش باد شدید پیش‌بینی می‌شود. 🔹طی پنج روز آینده ریزش تگرگ در برخی مناطق مستعد و نیز وزش باد شدید و گردوخاک همراه با سامانه بارشی دور از انتظار نیست. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺حتی جنگ هم کودکان فلسطینی را از یادگیری بازنمی‌دارد 🔹تصویری از یکی از چادرهای آموزش در اردوگاه‌های اسکان آوارگان در مرکز نوار غزه 🔹کودکان فلسطینی به رغم ادامه جنگ و حملات رژیم صهیونیستی، به آموزش و یادگیری در این مرکز ادامه می‌دهند. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺ساعت کار ادارات از فردا چهارشنبه، به ۶ صبح تا ۱۳ تغییر می‌کند 🔹براساس مصوبه هیأت دولت، با گرم شدن هوا و افزایش مصرف انرژی، این طرح برای صرفه جویی در مصرف برق اجرا می‌شود. 🔹طبق این مصوبه دمای محیط در ادارات روی دمای آسایش یعنی ۲۴ درجه تنظیم می‌شود. ادارات باید در ساعات کاری مصارف خود را ۳۰ درصد و پس از پایان ساعات کاری ۶۰ درصد کاهش دهند. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
🔺آتش‌سوزی پارک ملی کرخه در استان خوزستان 🔹دیروز ۱۴ خرداد بخش وسیعی از جنگلهای پارک ملی کرخه در روستای خویس شهرستان کرخه طعمه حریق شد که با کمک مردم محلی، محیط بانان پارک ملی کرخه، محیط بانان منطقه حفاظت شده میشداغ و آتش‌نشان های شهرهای اطراف این آتش سوزی مهار شد. 🔹 پارک ملی کرخه زیستگاه اصلی گوزن ایرانی است. ┄ 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 حرمت_عشق قسمت ۶۴ یوسف به عروسش کمک کرد.تا پیاده شود. غیر از صدای گنجشک ها و آب نمای وسط باغ صدایی نبود. غیر از عروس و داماد، مرضیه و فاطمه کسی نبود... چادر بانویش را آرام برداشت. باید جبران میکرد تمام محبتهای بانویش را.از امروز شروع کرد.از قبل هماهنگ کرد که صاحب باغ امروز تا غروب نباشد. و وقتی بیایند آنها نباشند. یوسف شنل را، ساق دست و دستکش را درآورد. ناگهان چهره اش را درهم کرد. دستش را روی قلبش گذاشت. بلند داد زد. _اخخخخ... قلبمممم..!!!! ریحانه نگران و مستاصل شد. یازهرا میگفت. مدام یوسفش را صدا میکرد. یوسف سرش را پایین انداخته بود. چنان نقش بازی میکرد که همسرش باور کند.. و فاطمه فقط فیلم میگرفت و مرضیه عکس. یوسف بادستش، پیرهنش را چنگ زد، گویی قلبش، درحال ایستادن است. _یوسف..... وااای یاخدااا...... یا زهرای اطهر.... یوسففف..... نزدیک بود اشک چشمان ریحانه سرازیر شود.که یوسف به درختی تکیه داد و آرام سربلند کرد.چشمکی زد. و گفت: _خیییلی میخوامت بانو. ریحانه سرکاری بودن کار یوسف را فهمید. یوسف دور بانویش میچرخید، گاهی عقب عقب میرفت، می‌خندید و ریحانه هم باحرص او را تهدید میکرد، مشتی به بازوی یوسف زد. و رو به فاطمه گفت: _آره تو هم فیلم بگیر که یادم باشه چقدر منو حرص میده.. وای خدا از ترس داشتم سکته میکردم مرضیه و فاطمه خنده شان گرفته بود.صدای قهقهه یوسف هم، بلند شد. _خوشت میاد منو حرص میدی؟؟ اره؟؟؟ _چه جورم ریحانه فقط حرص میخورد یوسف صدایش را بلندتر کرد _اینو که گفتم، همونیه که قرار بود بگم. تو بیمارستان، محضر، هر بار...... ریحانه با شرم گفت _که گفتی به ضرر تو هست و به نفع منه؟ _آره ریحانه پشت چشمی نازک کرد. رویش را برگرداند. _کدوووم؟؟ من که چیزی نشنیدم.!؟ یوسف عقب عقب میرفت.. با تمام توان داد میزد. _یعنی میگی دوباره بگم؟؟؟چند بار؟؟؟ باشه بازم میگم آهاااا بگم دیوونتم چی؟؟ بگم میمیرم برات .... از الان تا آخر عمرم داشته باش بانو.. خیییلی میخوامت...... ریحااااانم عااشقتممممم یوسف فریاد میزد و با خنده جملاتش را تکرار میکرد. صدای فریادش در بین برگ‌های با طراوت درختان باغ می‌پیچید و به گوش ریحانه میرسید. سرش را بالا گرفت، دستهایش را بلند کرد فریاد زد.. _خدایاااشکرت... خداااا نوکرتممم ریحانه سعی داشت آرام کند مردش را. یوسف قهقهه میزد، گویی به همه عالم ذوق و خوشحالی اش را نشان میداد.. ریحانه گونه سیب میکرد. از خجلت و حیا نمیدانست چه بگوید. اعتراف یوسفش یکجا بود.مدام دستش را نزدیک دهانش میبرد با ناز میخندید و عاشقانه به رفتار همسرش زل میزد. بعد از اذان ظهر، نماز عاشقانه ای را خواندند. فاطمه تعجب نکرد. که هردو دائم‌الوضو باشند. که هردو روزه باشند.اما متحیر بود،چرا تا بحال ریحانه را نشناخته، چرا این همه مطیع یوسفش بود.با اینکه خودش هم بود اما برخی کارهای ریحانه را .نمیفهمید دلیل کارهایش را. تعجبش از آن بود، با اینکه ١۵ سال پیش ازدواج کرده بود....اما زیاد مطیع نبود.خیلی از اوقات حرف حرف خودش بود.تا توانسته خرج کرده بود برای عروسی اش. 💞کارهای ریحانه و یوسف، هیچ دلیلی برایش نداشت.اینکه ریحانه مهرش را ببخشد.خنچه عقد درست کند.اینهمه علاقه یوسف به ریحانه برایش باورکردنی نبود.حتی توجه ریحانه به وضعیت مالی یوسف را هم نمیتوانست بفهم کم کم آفتاب غروب میکرد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 حرمت_عشق قسمت ۶۵ کم کم آفتاب غروب میکرد... مرضیه کمک فاطمه میکرد. وسایل فیلمبرداری را جمع کند. و یوسف کمک دلدارش بود. با دستکش، ساق دست، شنل، چادر همه را به ترتیب، قامت بانویش را پوشانید. بانویی گرفته بود زهرایی. فقط برای خودش. کسی نمیبایست او را ببیند. مرضیه و فاطمه، سوار شدند. یوسف هم عروسش را سوار ماشینشان کرد. و بعد یوسف درباغ را باز کرد. باماشین از باغ بیرون رفتند. کمی در ماشین نشستند تا دوست آقابزرگ بیاید. کلید را بگیرد. اذان را میگفتند...که دوست آقابزرگ آمد. کلید را گرفت. یوسف پیاده شد وتشکر کرد. دوست آقابزرگ، تبریک گفت. حرکت کردند.ماشین مرضیه جلو میرفت و ماشین یوسف پشت سرش. اذان مغرب را که گفتند..... ریحانه از داخل کیسه ای که جلو پایش گذاشته بود.ظرف کوچکی را بیرون آورد.روی دامنش گذاشت.فلاکس کوچکی را درآورد. لیوانها را هم همینطور.کمی از چادر را عقب برد. شربتی از عرق بیدمشک و نسترن را که گرم کرده بود، در لیوان ریخت. یوسف بالبخند غرق تماشای لیلایش بود. ریحانه ظرف خرما را به طرف یوسفش گرفت، یوسف روزه اش را باز کرد.چقدر لذیذ بود این خرما و شربت گرمی که از دست دلبرش میگرفت. چند دقیقه ای، ریحانه دستکشش را درآورد. خودش هم روزه اش را باز کرد.
به تالار رسیدند..... مستقیم، به سمت نمازخانه رفتند. نمازشان را خواندند. غیر از چند نفری از دوستان ریحانه، خانم بزرگ، طاهره خانم و مرضیه. کسی نه دست میزد. نه شاد بود. نه تبریک میگفت. نه به استقبال عروس و داماد امد. و نه حتی کادویی داد.!!! همه روی صندلی هایشان نشسته بودند. فقط پچ پچی بود که هر از گاهی مجلس را شلوغ میکرد. عروس و داماد در جایگاه،پای سفره نشستند، عاقد خطبه میخواند. فاطمه قند میسابید و مرضیه و دوستانش اطرافش بودند. بقیه همه نشسته بودند. عده ای با اخم و عده ای ناراحت. آن طرف قسمت مردانه، ۴ صندلی، پشت درب گذاشته شده بود. یکی برای عاقد، دوتا برای عمومحمد و کوروش خان و یکی هم برای آقابزرگ.بقیه عقب تر بودند. و روی صندلی های خودشان نشسته بودند. همه سکوت کردند. ریحانه بله گفت، عاقد نشنیده بود.بار چهارم عاقد گفت: _سرکار خانم آیا وکیلم؟؟ و دوباره ریحانه بله گفت. عاقد لبخندی زد. _مبارک باشه دخترم. به میمنت و مبارکی. روز خوبی انتخاب کردید. ان شاالله که زیر سایه و قمربنی هاشم علیه‌السلام زندگی شاد و پربرکتی داشته باشین. یوسف به سفره ای که مقابلش پهن بود، خیره شد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 حرمت_عشق قسمت ۶۶ یوسف به سفره ای که مقابلش پهن بود، خیره شده بود. تک تک قوها را از نظر گذراند. عجب سفره ای شده بود.... سفره ای سنتی با چیدمانی مدرن و امروزی. و ریحانه منتظر عکس العمل یوسفش بود. در آینه ای که مقابلشان بود به همسرش نگاه میکرد. یوسف همه را خوب نگاه کرد. چشمش به آینه خورد و به بانویش. با ذوقی سرشار لبخندی زد. آرامتر از همیشه. سرش را به گوش همسفرش نزدیک کرد. یوسف _همون که تو باغ گفتم. ریحانه، از آینه حرف میزد. _چی؟ _اینهمه اعتراف کردم بس نبود. _نچ _لااله الاالله...گفتم بضرر من میشه.. دیدی حالا ریحانه نگاهش از آینه برداشت. یوسف _یه سورپرایز برات دارم. رفتم قسمت مردونه میفهمی. ریحانه لبخندی عمیق زد. مرضیه مراقب بود کسی باگوشی فیلم یا عکس نگیرد. فاطمه فیلم میگرفت. بعد از دست کردن حلقه ها و بقیه رسم و رسومات..یوسف ازهمان درب کنار جایگاه، به قسمت مردانه رفت و بانویش تا درب نزدیک جایگاه، به پیشوازش. یوسف دستش را روی سینه اش گذاشت. _ اجازه میفرمایید بانو؟ ریحانه_ خیلی دوست دارم.یوسفم. نگاهی عاشقانه،پاسخ ریحانه بود. . . دوستان ریحانه، مرضیه،طاهره خانم اطراف ریحانه را گرفتند.که شادی کنند که دل عروس مجلس نگیرد. یوسف هنوز پایش به قسمت مردانه نرسیده بود.‌ که رفقای هیئتی اش دست و پای او را گرفتند. و او را به هوا پرتاب میکردند. صدای داد و فریاد یوسف و بقیه کل تالار را گرفته بود. رفقا همه باهم_ یک... دو... پنج.... و یوسف را به هوا پرتاب کردند.همه میخندیدند. حتی خانمهایی که با دلخوری روی صندلیهایشان نشسته بودند. مداح آمده بود، روی سن ایستاد. اما نمیگذاشتند شروع کند، این داماد بازیگوش با رفقای باصفای هیئتی اش. یوسف تک تک با همه‌ خوش و بش کرد. به سیدهادی رسید. سیدهادی_ خوشبخت بشی رفیق. از ماموریت که اومدم رفتم خاستگاری. بعدش رفقا گفتن.شرمنده داداش. نمی‌دونستم _این چه حرفیه علی حرفهایشان را شنید. _سید تو که مقصر نیستی. ولی این دل بی قرار یوسف، داشت کار دستت میداد. یوسف_😂 علی_ خوب شد اون روز تو پایگاه به یوسف گفتم.وگرنه دیر رسیده بودم تکه بزرگت گوشت بود.😂 سیدهادی_😂 یوسف_😅 علی_😂 میثم، علی، مهران، سید هادی و حسین صندلی ها را عقب تر برده، و محوطه ای ۵، ۶ متری را باز کرده بودند. هنوز ریحانه از سورپرایزش خبر نداشت... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 حرمت_عشق قسمت ۶۷ هنوز ریحانه از سورپرایزش، خبر نداشت. یوسف بلندگوها را چک کرد. همه چیز آماده و مهیا بود. 🎤مداح شروع کرد.. بِسمِـ اللّه الرَّحمن الرَّحیمـ. الحمدلله اللّه رب العالمین.الحمدلله رب العالمین. الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین. بولایه سلطان اولیاء. سخن گذار ممبر سلونی.سرور مطلّبی. ابن عم نبی.در و هل اتی. مهر برج انّما. شهسوار لافتی. پیشوای انبیاء. عروة الوثقی. کلمة الحسنی. سیدالاوصیاء. عماد الاصفیاء. رکن الاولیاء. آیة اللّه العظمی... صدای دست و سوت و کِل کشیدن مردان تالار، به آسمان رفته بود.... ریحانه ذوق میکرد.چقدر دلش برای هیئت لک زده بود. از چند روز دیگر که به شیراز میرفتند دیگر نمیتوانست هیئت برود. از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه زده بود. او هم مثل یوسفش عشق امام علی علیه‌السلام را در قلبش داشت. مداح میخواند و ریحانه همراهش میخواند.. _خیرالمومنین. امام المتقین.اول العابدین. أزهد الزاهدین. زین الموحدین. حبل الله المتین.لنگر آسمان و زمین.وجه الله. عین الله. نوح الله. سرالله. اذن الله. روح الله. باب الله. سیف الله. عبدالله. اسدالله الغالب آقاجاااانم علی بن ابی طالب...
ریحانه به وجد آمده بود. همراه مداح میخواند. با گوشیش به همسفرش پیام داد. _سورپرایزت خیلی چسبید..تاج سر. _قابلت نداشت بانوجانم مداح مدح میکرد.مولودی خواند.واسونک شیرازی خواند..... مردها همه یا دست میزدند یا شوخی میکردند.تالار را روی سرشان برده بودند... اما خانمها نشسته بودند. نه دستی، نه شادی ای.... ریحانه سورپرایزش را دیده بود.چقدر خدا را شکر میکرد، بخاطر داشتن چنین همسری. به نمازخانه تالار رفت و سجده شکر بجای آورد. سعی میکرد سردی، کنایه ها و اخم های میهمانان تاثیری روی رفتارش نداشته باشد. سخت بود خیلی سخت. ولی باید می‌توانست. یکی میگفت_ وا چرا اینو آوردن مگه اینجا مسجده؟! یکی میگفت_ خدا شانس بده ببین یوسف چکار میکنه برایش دیگری میگفت_ اصلا عروس خوشکل نیس. دلم برا یوسف میسوزه که بدبخت شد. آن یکی میگفت_ معلوم نیس چی به خورد یوسف داده.حتما جادوش کرده آن شب گذشت..... با تمام شیرینی ها و تلخی هایش.با تمام طعنه ها و حرفهای نسنجیده برخی میهمانانش. دوست داشتند زودتر زندگیشان را آغاز کنند. نگران خانه ای بودند که نداشتند. و پس‌اندازی که تمام شده بود. . . . عازم شیراز بودند...... ریحانه تمام وسایلش را در کارتون چیده بود و یوسف بسته بندی کرده بود.صبح زود قرار بود ماشین بار بیاید تا بار بزند جهیزیه ریحانه را. از همه خداحافظی میکردند.‌خانواده، دوست، همسایه و حتی فامیلهایی که ۶ماه فقط و زدند، و تاجایی که توانسته بودند با سردی، دخالت، قصد برهم زدن مراسمها داشتند.اما خب، قدرت همه شان از و جوان کمتر بود. . . . به شیراز رسیدند..... به اصرار حاج حسن دوست عمو محمد، سوئیت یک خوابه ای که در طبقه دوم چاپخانه بود، رفتند. که مدتی زندگی کنند.تا یوسف وامی بگیرد.و تلاشی کندو بتواند رهن کند خانه ای را. ریحانه همه جهیزیه اش را گوشه اتاق چید. یوسف تخت را بست. یخچال، اجاق گاز، ماشین لباسشویی و تلویزیون را راه انداخت. . . . نیمی از مهر گذشته بود...... یوسف هرچه کرد وام جور نشد.تمام تلاشش را کرده بود. حس شرمندگی تمام وجودش را پر کرده بود.چند روزی فقط بدنبال وام بود.‌ کم کم پس انداز این مدت هم تمام میشد.کار در چاپخانه درآمد زیادی نداشت که تا آخر ماه نیاز مالی نداشته باشد.به هر دری میزد نمیشد.نمیدانست چه کند.حمایت پدر و مادرش را که نداشت. از قرض کردن هم خوشش نمی آمد. بعد از دانشکده به خانه نرفت.فقط قدم میزد...... خدایا پول خونه رو از کجا جور کنم..؟! یا مولا خودت بدادم برس.!! همه چیم شمایید. پشتوانه ام شمایید. چکار کنم...؟؟ قدم میزد و درددل میکرد داد میزد.ولی با سکوتی محض وعمیق. باصدای زنگ گوشی اش، تماس را برقرار کرد. ریحانه_ یوسفم کجایی.؟! خوبی؟! نگرانتم..! قلبت درد نمیکنه!؟ _خوبم. چیزی میخای بخرم برا خونه؟ _هیچی نمیخام. از غم صدات معلومه خوب نیستی! طوری شده..!؟ سوار ماشین شد. به مقصد خانه حرکت کرد. _چیزی نیس..! دارم میام. _فقط مراقب خودت باش یوسف تماس را که قطع کرد، شیشه را پایین داد. پاییز بود اما سردی هوا را حس نمیکرد. آرنجش را روی پنجره گذاشت.با پشت انگشتانش روی لبهایش ضرب میزد... چکار کنم... قرض نه.. خدایا قرض نه.. خدایا فرجی کن.. 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 حرمت_عشق قسمت ۶۸ و ۶۹ از اول مهر، هر روز ٧صبح تا ٣ظهر دانشگاه بود.٣تا ٧شب مسافرکشی میکرد.٧ تا ١٠ شب چاپخانه بود.گاهی هم تا صبح می ماند، نماز صبح را میخواند. تا ٧صبح میخوابید و بعد به دانشکده میرفت. ماه مهر به پایان رسید...... دانشکده بود. اذان ظهر به افق معبود پخش شد. به نمازخانه رفت. در سجده‌ نماز تصمیمی گرفت... باید توسلاتش را از سر میگرفت. به حضرت زهرای اطهر بخواند حدیث کسا را.به سالار شهیدان.ع. هر روز بخواند زیارت عاشورا را.به امام حی و زنده بعد نماز صبح بخواند دعای عهد را. ۳ چله همزمان باهم. تا به لطف و کرم این خاندان عزیز، گره از مشکلش باز شود. چه خوب همسری داشت، بانویی که به محض رسیدن به شیراز دنبال کار رفت.... همه جا سابقه کاری میخواستند، معرفی نامه، پارتی، رشوه،تا کاری با درآمد کافی داشته باشی. اما در نهایت در کارگاه خیاطی مشغول بود. خداراشکر کرد. غنیمت بود. فکرش باعث شده بود مسیر طولانی تری انتخاب کند. بدون اینکه حواسش باشد که این مسیر یکساعت دیرتر به خانه میرسید. نمیخواست کسی بفهمد مشکلش چیست. به هیچکس نگفت، به علی و به پدر و مادرش و حتی به همدمش.... نفهمید چطور به خانه رسید.... کِی سلام کرد، جواب نگرانی ریحانه را که دیر به خانه رسیده بود، و اصلا چای خورده بود یا نه.مدام درفکر بود... هرچه همسرش میپرسید. طفره میرفت. هرچه سوال میکرد. او را میپیچاند. به حاج حسن تماس گرفت که امروز چاپخانه نیاید، اما فردا جبران میکند.
نماز مغرب را خواند.آرام نشد.... حدیث کسا و زیارت عاشورا خواند، آرام شده بود، حس کرد کسی پشت سرش نشسته. نگاهی کرد. بانوی قلبش بود. ریحانه سکوت کرده بود.پشت سر مردش نماز خوانده بود، اما یوسفش نفهمید که بانویش با او نماز میگذارد.بس که غم داشت.و خودش را شرمنده میدید.. ریحانه هم دلخور بود هم ناراحت.زل زده بود به مردش.سکوت یوسفش طولانی شده بود. یوسف _کی اومدی که من نفهمیدم...!؟ ریحانه بلندشد روی دو زانو مقابل شوهرش نشست.زانوهایش را به زانوی همسرش چسباند. یوسف سرش پایین بود.سکوت عمیق یوسفش حسابی او را دلخور کرده بود.نمیتوانست، نمیخواست او را اینجور ببیند. با دلخوری و ناراحتی به همسرش زل زد. _یوسفم.به من نگاه کن. یوسف با همه دلدادگی اش، یارای بلند کردن نگاهش را نداشت. _ازت دلخورم خیلی زیاد.. یادته روزی که برات شرط گذاشتم چیزی رو ازم مخفی نکنی.چون میدیدم حال و روزت وقتی سکوت محض میکنی.گفتم برات، میریزم بهم وقتی حالتو میبینم. اینو میدونستی؟! یوسف سرش را بالا کرد.اما باز هم، نگاهی به بانوی دلش نمیکرد. آرام سرش را به معنای آره، تکان داد. ریحانه دستان مردش را گرفت. سرش را کج کرد. _خیلی دوستت دارم خودتم میدونی. دلم میخاد همه چیز رو بهم بگی.مگه نگفتی من مربی ام.. چجوری بهت روحیه بدم.جنگیدی، کشتی گرفتی، خسته ای..من باید بدونم.. نباید بدونم؟! _چی بگم؟ _هرچی که بهت فشار میاره.اون چیزی که قفل میزنه تا سکوت کنی.میخام همونی بدونم که اینهمه توخودت می‌ریزی... وقتی از دل مَردم خبر ندارم. چجور میتونم بهش روحیه بدم تا بجنگه برا زندگیمون.؟ یوسف زانوهایش را درآغوش گرفت.به خانمش خیره شد. _بگم که چی بشه.تو که کاری از دستت برنمیاد _تو بگو‌ اونش با من فقط بگو. همسرش مجبورش کرده بود.به حرف زدن. دلش نمیخواست بفهمد که دستش تنگ است.نمیخواست بداند که عرضه خریدن که هیچ، حتی از پس اجاره اش هم برنمی‌آمد. یوسف متوجه لیوان شربتی شد.که در مقابلش قرار گرفته بود. بانویش با لبخند،مقابلش نشسته، میخواست به عشقش شربت بیدمشک بخوراند.یوسف با دستش، دستان بانویش را قاب گرفت، لیوان را بالا آورد. _فدات، خیلی چسبید. _خب حالا میگی چیشده؟زندگی باهمه مشکلاتش برای تو، غم و غصه هات برای من.قبول؟ من و تو خیلی سخت بهم رسیدیم. نذار مشکلات زندگی بینمون فاصله بندازه! یوسف _فاصله ای نیست.فقط.... ریحانه صدایش را کلفت کرد. چشمکی زد و گفت: _غم و غصه هات مال من.حله آق مهندس یوسف در اوج ناراحتی، از لحن دلبرش، خنده اش گرفت.لپش را کشید.. _حله بانوجانم _خب بگو.. منتظرم. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اولین فیلم از شیطان پرستایی که تو دزفول دستگیر شدن منتشر شده 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ هرچی آقا گفته، اتفاق افتاده! 📌اسرائیل هم نابوده؛ بی‌خودی دست‌وپا می‌زنه! 🎙به روایت سردار ✍امروز در حساس‌ترین برهه تاریخی قرار داریم؛ تا آنجا که اخیرا امام‌خامنه‌ای در دیدار با رئیس مجلس لبنان فرمودند: «شرایط کنونی منطقه به گونه‌ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق!» ۱۴٠۳/۳/۲ 🤲 ان‌شاءالله بزودی شاهد نابودی غده سرطانی رژیم صهیونیستی باشیم 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️منابع محلی سوریه از دیده شدن پهپادهای ایرانی که از سُویدا به سمت اهدافی در جولان اشغالی درحرکت بودند، خبر دادند. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
⭕️ اونایی که ادعای آریایی بودن میکردن به شهید رئیسی میگفتن عرب اما ایشون با یه سفر به نیویورک ۳۵۰۶ لوح هخامنشی رو برگردوند ایران! ✍ روحت شاد ایرانی اصیل 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
⭕️یکی دیگه از کارهای بزرگی که شهید رئیسی انجام داد، ساخت ۷ هزار مدرسه تو دولت سیزدهم بود. یه لحظه دقت کن؛ ۷ هزار ! 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
⭕️تفسیر به رای نکنید! بعد از شهادت ، حضرت آقا از کلید واژه‌هایی استفاده کردند که علاوه بر شخص ایشان، به عملکرد(دولت) ایشان هم منتسب میشود(مانند کارآمد) ضمن اینکه بیانات امام المسلمین قطعا پتکی است بر سر کسانی که کل دولت را ناکارآمد،لیبرال و ... می‌دانستند! 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
⭕️ باقری پس از سفر به لبنان وارد سوریه شد 🔻علی باقری کنی، سرپرست وزارت امور خارجه ایران در دومین مقصد از سفر منطقه‌ای خود دقایقی پیش وارد دمشق، پایتخت سوریه شد. 🔹وی قرار است در این سفر با بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و فیصل المقداد، وزیر امور خارجه این کشور دیدار و گفتگو کند. 🔹باقری روز گذشته در نخستین سفر منطقه خود وارد بیروت شد و با نخست وزیر، وزیر خارجه، رئیس پارلمان و مقامات گروه‌های مقاومت دیدار و رایزنی کرد. 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥برفچال 🟩@ | 🟨@ | 🔹 کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش http://splus.ir/ashaganvalayat