هدایت شده از تربیت معنوی
🌸 اهمیت اذان و اقامه درنمازهای واجب در کلام آیت الله محمدجواد انصاری همدانی رحمه الله علیه
#اذان
#اقامه
#تربیت_معنوی
@TarbiateManavi
🌺🌺🌺🌺🌺
زلال احکام
🛎 حکم گفتن #اذان در نمازهای فرادی چیست❓🔰
✅👈 امام (ره): برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانه روزی، اذان و اقامه بگویند، ولی پیش از نماز عید فطر و قربان، مستحب است سه مرتبه بگویند: «الصلاة». در نمازهای واجب دیگر، این سه مرتبه را به امید مطلوب بودن این کار نزد خدای متعال بگویند.(۱)
✅👈 آیت الله خامنه ای: مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانه روزی، اذان و اقامه بگویند و این استحباب در مورد نمازهای صبح و مغرب و به ویژه در نماز جماعت، مورد تاکید است. در دیگر نمازهای واجب، مانند نماز آیات، اذان و اقامه وارد نشده است.(۲)
✅👈 آیت الله مکارم: برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانه روزی اذان و اقامه بگویند و بهتر است در صورت امکان ترک نشود؛ به خصوص اقامه. برای نماز عید فطر و قربان و نمازهای واجب دیگر اذان و اقامه مستحب نیست، بلکه سه مرتبه به امید مطلوب بودن این کار نزد پروردگار بگویند: «الصلاة».(۳)
✅👈 آیت الله سیستانی: برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانه روز اذان و اقامه بگویند و برای سایر نمازهای واجب یا مستحب، مشروع نیست. پیش از نماز عید فطر و قربان در صورتی که با جماعت بخوانند، مستحب است سه مرتبه بگویند :«الصلاة».(۴)
✅👈 آیت الله وحید: براى مرد و زن مستحبّ است پيش از نمازهاى واجب يوميّه اذان و اقامه بگويند ، و براى نمازهاى ديگر واجب يا مستحبّ مشروع نيست ، ولى پيش از نماز عيد فطر و قربان ، در صورتى كه به جماعت خوانده شود مستحبّ است سه مرتبه ندا داده شود «الصَّلاة» و در غير اين دو مانند نماز آيات ـ در صورت جماعت ـ رجاءً گفته شود.(۵)
➕➕➕➕➕
📎 (۱) توضیح المسائل ده مرجع، م۹۱۶؛ امام، العروة الوثقی مع تعلیقات، ج۱، فصل فی الاذان و الاقامه؛ سبحانی، توضیح المسائل، م۸۸۳ (در مورد اقامه، مستحب موکد است).
📎 (۲) استفتاء (رساله مصور، ج۲، ص ۷۹).
📎 (۳) مکارم، توضیح المسائل، م۸۴۱ و استتفائات جدید، ج۲، س۲۳۰ و العروة الوثقی مع تعلیقات، ج۱، فصل فی الاذان و الاقامه.
📎 (۴) سیستانی، توضیح المسائل، م۹۰۳و منهاج الصالحین، ج۱، ص۱۸۹.
📎 (۵)وحید، توضیح المسائل، م۹۲۵.
🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
اربعین معلی عاشقان ولایت 🏴
🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سمیرا_سلام داداش حمیید
خاله شهین_میوه خریدی مادر!؟
حمید بادیدن خواهرانش...
چهره در هم کشید.سرش را به علامت پاسخ سلام تکان داد.اشاره ای به شالشان کرد. اما آن دو بیخیال تر از همیشه وارد خانه شدند.نگاه از آن دو گرفت و رو به مادرش گفت:
_اره الان گرفتم
خاله شهین رو به یوسف کرد و گفت:
_بیا داخل، دوباره ول نکنی بری تا شب پیدات نشه!! خیلی کار داریم.
این را گفت و وارد خانه شد..
یوسف سکوت را بهتر دید. بی حوصله تر از آن بود که جوابی برای خاله شهین داشته باشد.
حمید کنار ماشین آمد، سرش را از پنجره سرنشین پایین داد.
_به به اقایوسف..!!چه خبرا.. تعارف نکنیااا.جون تو اصلا حسش نیس سوار شم.که منو برسونی!!
باخنده گفت:
_کجا میخای بری حالا!؟
_مامانت دستور داده برم شیرینی ها رو هم
بگیرم.
_باش. بپر بالا.
حمید سوار ماشین شد...
دل دل میکرد چطور حرفش را بزند. شاید رک بودن بهتر از همه بود. در فکر بود که چگونه بگوید..
یوسف_ چیه حمید خیلی تو فکری؟!
_یه چیزی میخام بهت بگم،فقط امیدوارم بد برداشت نکنی، میدونی که علاوه بر پسرخاله، رفیقت هم هستم
_میگی چیشده یانه؟!
_میخای چکار کنی، برا آینده ت!! تصمیم نگیری، برات تصمیم میگیرنااا!!! حالا از من گفتن بود!!
به شیرینی فروشی رسیده بودند.
_منظورت چیه؟! کی میخاد برام تصمیم بگیره!؟ واضحتر حرفت رو بزن!
حمید در ماشین را باز کرد. پیاده شد. سرش را پایینتر آورد و گفت:
_از من گفتن بود، خوددانی. فعلا
حمید دستی برایش تکان داد...
و وارد شیرینی فروشی شد.یوسف مات حرفهای حمید بود.چراهای زندگیش جدیدا زیاد شده بود.
لحظه ای ذهنش بسمت مهمانی امشب رفت.قرار بود چه اتفاقی بیافتد!؟درخیابان رانندگی میکرد، بدون هیچ هدفی!!
وای خدای من..باز هم مهمانی!!!
♨️باز هم محفلی که مردانش فقط از سیاست میگفتند. و همیشه عده ای راضی و چند نفری ناراضی بودند. و طبق معمول پدرش بود که باابهت، زبان به نصیحت و سخنرانی میگشود.
♨️باز هم زنان و دختران فامیل، بااخرین مدلباس و آرایش های به روز.
♨️باز هم نزدیک شدن دختران و پسران فامیل، و هزاران مدل شوخی و خنده و سرگرمی، محض شاد شدن لحظه ای شان.
♨️باز هم عشوه و غمزه های دختران، فقط برای هم صحبتی بایوسف..!!و باز هم فقط و فقط یوسف!!
یاشار که خود مشتاق و پای ثابت مهمانی ها بود، اما یوسف هرچه #اعتراض میکرد، صدایش را کسی نمیشنید، پدر و مادرش هرکدام کار خودشان را میکردند!!باید کاری میکرد،...
اما خودش هم نمیدانست چکار.!.. کاری میکرد کارستان!!.. خدایا خودت راهی، حرکتی، نشانه ای..
و باز هم.باز هم گریه های یوسف...باز هم معذب بودنش در این مهمانی ها..باز هم رسید مهمانی هایی که از دید یوسف #احمقانه و #کابوس بود. و از دید بقیه #سرخوشی و #بهترین_تفریح. برپایی میهمانی ها #سخت بود و اجبار به ماندن #زجرآور.چرا تمامی نداشت..!؟
به ساعت نگاه کرد،..
تا ٧شب چند ساعتی را وقت داشت. از چرخیدن و رانندگی بی هدفش خسته شده بود،..
کلافه بود، تماما برایش زهر بود اینهمه فکرکردنی که به جایی نمیرسید!!
باصدای #اذان،به خودش آمد،...
مسجدی دید. به اولین بریدگی که رسید دور زد.وارد مسجد شد.باراول بود به این مسجد می آمد، وضو گرفت. آب که بر پیشانیش میریخت مانند آبی بود بر آتش، آرامش میکرد،
در این لحظه فقط او بود وخدا.چشمانش را بست. از ته دل خدا راصدا زد. اما با سکوتش.باوضو آرام میشد و #بانمازآرامتر..
بعد از نماز حوصله خانه را نداشت...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖حرمت عشق💖
قسمت ۵
بعد از نماز حوصله خانه را نداشت...
همیشه همینطور بود، وقتی مهمانی بود در خیابانها میچرخید تا ٧شب.یا به خانه آقابزرگ میرفت،..
میدانست لااقل در مجلس پر از گناهشان #شریک نمیشد، حرفش را زده بود، #اعتراضش را کرده بود،ولی پدر و مادرش کارخودشان را میکردند!!!
بهترین جا برایش خانه آقابزرگ بود... خیلی با آنها نزدیک بود و مانوس.خودش هم دلیلش را نمیدانست!!
از حیاط مسجد به طرف ماشین میرفت، و با گوشی اش شماره گرفت،
_سلام آقابزرگ
_سلام باباجان. خوبی. چه خبرا! ؟
_سلامتی. مهمون نمیخاین؟!
_خیلی هم عالی. چی از این بهتر. زود بیا که هنوز ما ناهار نخوردیم.
_مزاحم که نیستم
از آنطرف خط صدای خانم بزرگ می آمد که میگفت، بگوحتما بیاد
_این چه حرفیه باباجان، زودتر بیا، خاتون جان هم، سلام میرسونه میگه بهت بگم حتما بیای
_چشم. پس تا یه ربع دیگه من اونجام. چیزی نمیخاین، بخرم؟!
_نه باباجان،
_پس میبینمتون. یاعلی
_یاعلی
.
.
.
.
چند ساعتی که پیش آقابزرگ و خانم بزرگ گذرانده بود،او را شاد و سرحال کرده بود،مثل همیشه.
ساعت کمی به ٧ مانده بود..
که کناری توقف کرد و به عمومحمد زنگ زد که تا میرسد آماده باشند.بوق سوم بود..خواست قطع کند که صدای دخترانه ای اما رسمی پاسخش داد:
_الو بفرمایید.
+سلام.خوب هسین. عمو محمد هستن!؟
📣 *چند نکته در ارتباط با اذان و اقامه*
🟥 گفتن * «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللهِ» * (یعنی گواهی میدهم علی(ع) ولی خدا بر همهی خلق است) جزو اذان و اقامه نیست، ولی به عنوان *شعار تشیع* خوب و مهم است و باید به قصد قربت مطلقه گفته شود.
🟧 اذان اعلامی (که برای اعلام دخول وقت گفته میشود) در اول وقت نمازهای واجب یومیه، و *تکرار آن با صدای بلند از طرف شنوندگان از مستحبات شرعی مؤکد* است.
🟨 *اذان گفتن به صورت دسته جمعی در معابر عمومی* ، اگر موجب سد معبر و یا اذیت دیگران نشود اشکال ندارد.
🟩 *اذان گفتن بر بالای بام به نحو متعارف به خصوص برای نماز صبح اشکال ندارد* ، هرچند بعضی از همسایگان اعتراض کنند.
🟦 *پخش اذان به نحو متعارف* برای اعلام داخل شدن وقت نماز صبح به وسیلهی *بلندگو اشکال ندارد* ، ولی پخش آیات قرآنی و دعا و غیر آن از بلند گوی مسجد، اگر موجب اذیت همسایگان شود، توجیه شرعی ندارد و بلکه دارای اشکال است.
🟪 اذان زن برای مردان نامحرم کفایت نمیکند و برای مردان محرم محل اشکال است (یعنی اگر مردی که محرم اوست، اذان زن را بشنود به احتیاط واجب اذان از او ساقط نمیشود).
#اذان
نظر #رهبر_معظم