رمان های مذهبی...🍃:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
از_روزی_که_رفتی
قسمت ۷۱ و ۷۲
رویا با عصبانیت رو برگرداند سمت در:
_من میرم، اما منتظر تماس پدرم باشید!
صدرا: _هستم!
رویا رفت و آیه دست به پهلویش گذاشت. آرام آرام قدم به سمت در برمیداشت که صدایی مانعش شد:
+من شرمندهی شما و حاج آقا شدم، روم سیاه!
صدرا ادامهی حرف مادرش را گرفت:
_به خدا شرمندهام حاجی!
حاج علی: _شرمندهی ما نباش! دختر من برای حق خودش نیومده بود، برای #مظلومیت رها خانم بود که اومد!
حاج علی که با آیهاش رفت، صدرا نگاهش به رها افتاد:
_تو هم وکیل خوبی هستیا! به درد خودت نمیخوری اما اسم آیه خانم که میاد وسط مثل یه ماده شیر میجنگی!
محبوبه خانم: _حتما دکتر خوبی هم هست! برای خودش حرف نمیزنه اما پای دلش که وسط بیاد میتونه قیامت کنه، مثل خاله همدمته!
رها: _شرمنده که صدام بالا رفت، ببخشید!
رها رفت و جوابی به حرفهای زده شده نداد، تایید و تکذیب نکرد، فقط رفت...
" کجا رفتی خاتون؟ دل به صدایی دادم که در پی حقش این و آنسو میرفت! دل به طلبکاریت خوش کرده بودم! دل به طالب من بودنت خوش داشتم! دلم خوش شده بود که پای دلم وسط نیامده از آنم میشوی!
کجا رفتی خاتونم؟چه کرده با دلت این آیه؟ چه کرده که بغضش میشود فریادت؟ چه کرده که اشکش میشود غوغایت؟ چه کرده که مادر میشوی برایش؟ چه کرده این آیهی روزهایت خاتون؟
به من هم بیاموز که سخت درگیر این روزمرگیهایت گشتهام! من درگیر توئم رها..."
رها رفت و نگاه صدرا مات جایی که دقایقی قبل ایستاده بود، ماند!
رها که سر بر بالین نهاد،
بغضش شد اشک و اشکش شد هق هق برای آیهای که تا آمد، شد پشت... شد پناه! برای حرفهای تلخ رویای همسرش اشک ریخت.
رو به آسمان کرد:
" خدا... آیه میگه هرچی شد بگو " #شکر" باشه، منم میگم شکر! "
رها به روزهایی که میتوانست بدتر از امروز باشند اندیشید. به مادرش ....
که شد زن دوم مردی که یک پسر داشت. به کتکهایی که مادرش از خواهرهای شوهرش میخورد!
به رنجهایی که از بد دهنی مادر شوهرش
میکشید.
"مادرم! چه روزهای سختی را گذراندهای! این روزهایت به نگرانی سرنوشت شوم من میگذرد؟ منی که این روزها، آرامتر از تمام روزهای آن خانهی پدریام؟ مردی که سی و پنج سال تو را آزرد. و اشک
مهمان چشمانت شد!"
با صدای اذان چشم گشود.
صدا زدنهای خدا را دوست داشت؛ "حی علی الصلاة" دلش را میبرد. وضو که ساخت و چادر سپیده یادگار آیهاش را که سر کرد،
مردی آرام در اتاقش را باز کرد...
و به نظاره نشست نمازش را.. مردی که نمازهایش به زور، به تعداد انگشتان دستش میرسید. چند روزی بود که صبحهایش را اینگونه آغاز میکرد.
به قنوت که رسید، صدرا دل از کف داده بود برای این عاشقانههای خاموش!
قبل از رها کسی در این خانه نماز خوانده بود؟ به یاد نمیآورد! به یاد نداشت کسی اینگونه عاشق باشد... اینگونه دلبسته باشد!
"رها! تو که برایم نقشی از ریا نیستی؟! تو کارهایت از عشق است! مگرنه؟ تو خوب بودن را خوب بلدی، مگر نه؟ تو رهایم نکن رها... تنهایم! تنهاترم نکن رها!"
رهای این روزهایش دیگر نقش و نقاب دین داری نبود؛ حقیقت آن #چادر بود؛ حقیقت آن #نماز بود! رها، از نقش و رنگهای دروغین رها بود!
قبل از اتمام سلام نمازش رفت...
رفت و رها ندانست، مردی، روزهایش
با نگاه به او، آغاز میکند!
ساعت هفت و نیم صبح که شد،
رها لباس پوشیده، آمادهی رفتن بود. قرار بود که با آیه بروند. قصد خروج که کردند، صدرا صدایش زد:
_صبر کن رها، میرسونمت!
+ممنون، با آیه میرم!
_مگه امروز میان سرکار؟
+آره از امروز میاد. با هم میریم و میایم!
_همون ساعت 2 دیگه؟
رها سری به تایید تکان داد.
_کلا مرکز بعدازظهرا کار نمیکنه؟
+نه بعدازظهرا گروه دیگه کار میکنن! دکتر صدر معتقده زنها باید برای ناهار خونه باشن و کانون #خانواده رو حفظ کنن؛ میگه #فشار_کاری زیاد باعث میشه نتونن خانواده رو کنار هم نگه دارن برای همینه که ما صبحا تا ساعت دو هستیم و شعار ناهار با خانواده رو داریم تحقیقات نشون داده غذا خوردن با خانواده سر یک سفره، باعث میشه بچهها کمتر از خونه فراری بشن و رو به جنس مخالف بیارن. ما هم که ساعتی حق ویزیت میگیریم؛ پنج یا شش تا مراجع در روز داریم؛ البته بیشتر بشه هم روی روحیهی خودمون تاثیر منفی داره... کلا دکتر صدر اعتقادات خاص خودش رو داره، پول درآوردن بعد از حفظ سلامت.
+پس مرد خوبیه
_بیشتر برای ما پدره
دلش حسرتزدهی پدر بود! آنقدر حرفش حسرت داشت که دل صدرا برایش سوخت
"چه در دل داری خاتون؟ تو که پدر داری! من حسرتزدهی دیدار پدرم باید بمانم!"
آیه: _بشین پشت فرمون خانم، من که نمیتونم با این وضع رانندگی کنم!
رها: _آخه با این وضع....
نویسنده؛ سَنیه منصوری
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
از_روزی_که_رفتی
قسمت ۷۳ و ۷۴
20.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 این حرفا خیلی مهمه 👈 کارکردن خانوما توی خونه وظیفه قانونیشون نیست، ولی از نظر اخلاقی زنو شوهر باید باهم تفاهم کنن تا فشار روی شخص به خصوصی نیاد، به خاطر همینم طبق فرموده حضرت آقا، فرزندآوری، مادری و خانه داری مهم ترین وظایف زن هستند
🏠 خانه داری از لحاظ اخلاقی یکی از بزرگترین وظایف زن هست، همونطور که کار بیرون از خونه و بحث معیشت و اقتصاد #خانواده ، یکی از بزرگترین وظایف مرد هست 💯👌
🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
اربعین معلی عاشقان ولایت 🚩
🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اونی که در آخر به داد تتلو رسید مادرش بود...
همونی که بهش توهین کرده بود
غرب و مدرنیته به دنبال زدن بنیان #خانواده هست.
خانواده ای که میتونه یک زندگی سالم رو رقم بزنه.
#تتلو عبرتی برای همه
http://eitaa.com/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️چطور خانواده ایرانی را به لجن بکشیم؟
#خانواده
#تهاجم_فرهنگی
#رابرت_مرداک
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
http://eitaa.com/ashaganvalayat
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ⁉️چطور خانواده ایرانی را به لجن بکشیم؟
#خانواده
#تهاجم_فرهنگی
#رابرت_مرداک
کانال خبر تحلیلی عاشقان ولایت در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال خبر تحلیلی عاشقان ولایت در بله
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استقبال ویژه خانواده از وحید شمسایی سرمربی تیم ملی فوتسال پس از کسب قهرمانی آسیا
#افتخارورزشایران🇮🇷
#وحیدباغیرت
#خانواده
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
http://eitaa.com/ashaganvalayat
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مادر شهیدی که توقع رانت و حقوق ندارد
#شهدا
#خانواده عزیزشهدا
#دکتر_نبی
#محرمانه:110
کانال خبری عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
#همیشه# با #خبر# با #ما
کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت دربله
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
کانال خبری تحلیلی عاشقان ولایت درایتا
https://eitaa.com/ashaganvalayat
22.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔞آوردن #فساد و #فحشا، برنامه #یهود برای ایران و جوامع #مسلمان
❌یکی از روش های دین زدایی از جهان ، وارد کردن فساد و فحشا به همه جوامع است. سیاسیون جهانی برای #فرهنگ، #سیاست، #خانواده و #دین ما برنامه دارند، آن ها در اتاق های فکر به نفع سیستم سرمایهداری و یهود برای زندگی بشر برنامهریزی میکنند
#دکترین_فحشا
#پشتیبان_ولایت_فقیه_باشید
#شهیدجمهور_فرزندآوری_حجاب_امربمعروف_نهی_ازمنکر
#آزادسازی_خرمشهر
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
💢 خودنمایی زنان
رسول خدا صلیاللهعلیهواله:
🍃 اِنَّ مِن خَیرِ نِسَائَکُم اَلمُتَبَرَّجَةَ مِن زَوجِها الحصَانَ عَن غَیرِه.
🍃 بهترین زنان شما، زنی است که برای شوهرش آرایش و خودنمایی کند، اما خود را از نامحرمان بپوشاند.
📚 بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۳۵.
✍️ امروز روند کار برعکس شده است و آنقدری که زن اهتمام به آرایش و خودآرایی برای حضور در فضای جامعه را دارد برای شوهرش ندارد. عواقب این اتفاق چیزی جز تزلزل بنیان خانواده و فروپاشی سریع آن نیست. نمیدانم قرار است تا کجا پیش برویم تا متوجه حکمت احکام الهی بشویم.
📎#مقابله_با_بیحجابی
📎#خانواده
📎 #حجاب
📎 #زن
📎 #خودنمایی
.
#ازادسازی_خرمشهر
┈┉┅━❀💌❀━┅┉
🔇🔊🔉 لطفا کانال عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
یک قصّهی پُر غُصه ....😔
✍حسن رزمی
چند روز پیش برای یه کاری مراجعه کردم به یکی از دفاتر اسناد رسمی.
وارد دفتر که شدم، دیدم یک خانوم جوان، مومنه و چادری با سردفتردار در حال صحبت و مشورت گرفتنه.
سردفتردار که خیلی انسان شریفی هستن، از جریان زندگی این خانوم ناراحت و عصبانی بود و مدام به سمت من برمیگشت و میگفت؛ میبینی چه آدمایی پیدا میشن؟!!!
من که اطلاعی از داستان نداشتم، به ناچار پرسیدم؛ چی شده مگه؟!
سردفتردار گفت؛ شوهرش ول کرده رفته و اینو آوارهی کوچه و خیابون کرده.
{اونجا فهمیدم که قضییهی طلاق و این حرفاست.}
گفتم چرا آخه؟
اون خانوم که خیلی چهرهی معصوم و سادهای هم داشت، ۲۴ سالش بود. سردفتردار بهش گفت؛ خودت توضیح بده؟!
گفت: "ما دو ساله نامزد کردیم، شوهرم شغلش آزاده و فروشندهی لباسه. اولش با من خوب بود ولی رفتهرفته هر روز درخواستهایی از من داشت. یه روز میومد میگفت؛ تو چرا لبهات اینطوریه؟!! دخترای دیگه خیلی لبهاشون خوشگلتره. میگفتم چون اونا تزریق کردند. میگفت خب تو هم برو تزریق کن.
چند روز بعد میومد میگفت؛ چرا فلان جای بدنت اینجوریه؟! چرا موهات این رنگیه؟! چرا رنگ چشمات فلانه؟ چرا گونههات بهمانه؟ و قِس علی هذا...
بعدا فهمیدم که هر روز دخترایی رو توی خیابون با بلوز و شلوارچسبیده به بدن و چهرهایی با صد قلم آرایش و عمل شده توی خیابون و بازار و فضای مجازی میبینه که کمکم من از چشمش افتادم و دوست داره منم مثل اونا بشم و این باعث شده بود مدام منو با زنهای لختِ کوچه و بازار و اینستا مقایسه کنه و هر روز منو مجبور میکرد که برم عملهای مختلف زیبایی انجام بدم. ولی من میگفتم بابا؛ بدن من مشکلی نداره.
از اونجایی که میدونستم هزینهی عمل زیبایی خیلی بالاست و ایشون توان پرداخت نداره، عمدا رفتیم پیش یک دکتر زیبایی. هزینههای عمل رو که شنید، دود از سرش بلند شد. یکدفعه گفت پاشو بریم، خودم یه دکتر دیگه پیدا میکنم.
فرداش اومد خونه و گفت؛ خانوم دوستم پیش یه دکتری عمل زیبایی و تزریق و ... انجام داده که قسطی پول میگیره.
بازم خواستم باهاش صحبت کنم که از خرشیطون بیاد پائین ولی نشد که نشد.
رفتیم مطبّ دکتر زیبایی.
وارد اتاق که شدم، دیدم دو تا مرد نشستن که یکی کت و شلوار پوشیده و کراوات زده و اون یکی هم روپوش سفید.
به شوهرم گفتم اینا که مرد هستن؟!!! گفت اشکال نداره، هر روز کلی زن بهشون مراجعه میکنن. بعد به زور و تهدید منو برد داخل.
دکتر پرسید چی نیاز دارید؟! شوهرم با کمال بیحیایی، شروع کرد به شرح دادن که برای فلان ناحیه از پشت و سینه این مقدار میخوام تزریق کنید، فلان جاش رو میخوام اینجوری بشه و غیره. دیدم دقیقا میخواد جسم منو شبیه اون چیزی کنه که در زنهای کوچه و خیابون و اینستا میبینه.
ولی کاش ماجرا همین جا تموم میشد. این دکتر عوضی بهم گفت؛ خانوم لباست رو دربیار تا من وضعیت بدنت رو ببینم.😳
خیلی عصبانی شدم، به شوهرم گفتم، تو منو آوردی پیش دوتا مرد تا لخت بشم و بدنم رو ببینن؟! تو غیرت نداری؟ شرف نداری؟ تو مردی اصلا؟
بعد پاشدم و از مطب داشتم خارج میشدم که دکتره بهم گفتم؛ من هر روز 20 نفر مریض خانوم دارم که با ما راحت هستن ولی شما ارزشیها مملکت رو خراب کردید.
بعد از این که من مخالفت کردم با عمل زیبایی، شوهرم هم کلا گذاشته رفته و جوابم رو نمیده، من اومدم برای طلاق غیابی."
این بخشی از داستان این خانوم بود. و البته فقط یک مورد از هزاران موردی که توی جامعه اتفاق میفته. از وقتی این داستان رو شنیدم خیلی خیلی ناراحتم.
جالبه که این دختر مظلوم و باحیا مدام میگفت؛ "حاجاقا من خیلی دوسِش دارم. خیلی پسر خوبی بود. این دخترای ولنگار خیابون که هر جور دلشون میخاد میان بیرون اینجوریش کردند ولی چارهای جز طلاق هم ندارم."
این داستان برسه به دست؛
آقای #رئیسجمهور
آقای #رئیسمجلس
آقای #رئیسقضا
آقایون مجلسیها، وزارتخونهها، شورای امنیت، شورای عالی فرهنگی انقلاب، حوزههای علمیه، مراجع معظم تقلید....
آقایون، حواستون هست که #خانوادهها دارن #متلاشی میشن؟! حواستون هست، نسل جدید، کمکم تصوری از روسری و مانتوی بلند و شلوار و جوراب ندارن؟!
حواستون هست؟!
بعیده حواستون باشه.
اگه روز قیامت احدی از مسئولین میتونن فقط و فقط جواب ظلمهایی که در حق این خانوم جوان و مومنه شده رو بدند، من حرفی ندارم. ظلمهایی که بیشترین علتش نتیجهی کمکاریها و خیانتها و سیاستبازیهای مسئولین هست.
🤔راستی در این وزارت بهداشت و نظام پزشکی کشور چیزی به نام #نظارت بر عملکرد پزشکان و مخصوصا پزشکان زیبایی وجود نداره؟!
عملا چند مرد نامحرم روی یک زن جوانِ لخت عمل زیبایی انجام میدن و بدتر از اون فیلم هم میگیرن و در فضای مجازی منتشر میکنن.
#عفاف_حجاب
#قیامت
#خانواده
#طلاق
《 https://eitaa.com/women92
مطالعات_اسلامی_زنان#
تشکل_بینالمللی_بانوان_تمدن_ساز
#موسسه_فرهنگی_هنری_زنان_پیشر
یک قصّهی پُر غُصه ....😔
✍حسن رزمی
چند روز پیش برای یه کاری مراجعه کردم به یکی از دفاتر اسناد رسمی.
وارد دفتر که شدم، دیدم یک خانوم جوان، مومنه و چادری با سردفتردار در حال صحبت و مشورت گرفتنه.
سردفتردار که خیلی انسان شریفی هستن، از جریان زندگی این خانوم ناراحت و عصبانی بود و مدام به سمت من برمیگشت و میگفت؛ میبینی چه آدمایی پیدا میشن؟!!!
من که اطلاعی از داستان نداشتم، به ناچار پرسیدم؛ چی شده مگه؟!
سردفتردار گفت؛ شوهرش ول کرده رفته و اینو آوارهی کوچه و خیابون کرده.
{اونجا فهمیدم که قضییهی طلاق و این حرفاست.}
گفتم چرا آخه؟
اون خانوم که خیلی چهرهی معصوم و سادهای هم داشت، ۲۴ سالش بود. سردفتردار بهش گفت؛ خودت توضیح بده؟!
گفت: "ما دو ساله نامزد کردیم، شوهرم شغلش آزاده و فروشندهی لباسه. اولش با من خوب بود ولی رفتهرفته هر روز درخواستهایی از من داشت. یه روز میومد میگفت؛ تو چرا لبهات اینطوریه؟!! دخترای دیگه خیلی لبهاشون خوشگلتره. میگفتم چون اونا تزریق کردند. میگفت خب تو هم برو تزریق کن.
چند روز بعد میومد میگفت؛ چرا فلان جای بدنت اینجوریه؟! چرا موهات این رنگیه؟! چرا رنگ چشمات فلانه؟ چرا گونههات بهمانه؟ و قِس علی هذا...
بعدا فهمیدم که هر روز دخترایی رو توی خیابون با بلوز و شلوارچسبیده به بدن و چهرهایی با صد قلم آرایش و عمل شده توی خیابون و بازار و فضای مجازی میبینه که کمکم من از چشمش افتادم و دوست داره منم مثل اونا بشم و این باعث شده بود مدام منو با زنهای لختِ کوچه و بازار و اینستا مقایسه کنه و هر روز منو مجبور میکرد که برم عملهای مختلف زیبایی انجام بدم. ولی من میگفتم بابا؛ بدن من مشکلی نداره.
از اونجایی که میدونستم هزینهی عمل زیبایی خیلی بالاست و ایشون توان پرداخت نداره، عمدا رفتیم پیش یک دکتر زیبایی. هزینههای عمل رو که شنید، دود از سرش بلند شد. یکدفعه گفت پاشو بریم، خودم یه دکتر دیگه پیدا میکنم.
فرداش اومد خونه و گفت؛ خانوم دوستم پیش یه دکتری عمل زیبایی و تزریق و ... انجام داده که قسطی پول میگیره.
بازم خواستم باهاش صحبت کنم که از خرشیطون بیاد پائین ولی نشد که نشد.
رفتیم مطبّ دکتر زیبایی.
وارد اتاق که شدم، دیدم دو تا مرد نشستن که یکی کت و شلوار پوشیده و کراوات زده و اون یکی هم روپوش سفید.
به شوهرم گفتم اینا که مرد هستن؟!!! گفت اشکال نداره، هر روز کلی زن بهشون مراجعه میکنن. بعد به زور و تهدید منو برد داخل.
دکتر پرسید چی نیاز دارید؟! شوهرم با کمال بیحیایی، شروع کرد به شرح دادن که برای فلان ناحیه از پشت و سینه این مقدار میخوام تزریق کنید، فلان جاش رو میخوام اینجوری بشه و غیره. دیدم دقیقا میخواد جسم منو شبیه اون چیزی کنه که در زنهای کوچه و خیابون و اینستا میبینه.
ولی کاش ماجرا همین جا تموم میشد. این دکتر عوضی بهم گفت؛ خانوم لباست رو دربیار تا من وضعیت بدنت رو ببینم.😳
خیلی عصبانی شدم، به شوهرم گفتم، تو منو آوردی پیش دوتا مرد تا لخت بشم و بدنم رو ببینن؟! تو غیرت نداری؟ شرف نداری؟ تو مردی اصلا؟
بعد پاشدم و از مطب داشتم خارج میشدم که دکتره بهم گفتم؛ من هر روز 20 نفر مریض خانوم دارم که با ما راحت هستن ولی شما ارزشیها مملکت رو خراب کردید.
بعد از این که من مخالفت کردم با عمل زیبایی، شوهرم هم کلا گذاشته رفته و جوابم رو نمیده، من اومدم برای طلاق غیابی."
این بخشی از داستان این خانوم بود. و البته فقط یک مورد از هزاران موردی که توی جامعه اتفاق میفته. از وقتی این داستان رو شنیدم خیلی خیلی ناراحتم.
جالبه که این دختر مظلوم و باحیا مدام میگفت؛ "حاجاقا من خیلی دوسِش دارم. خیلی پسر خوبی بود. این دخترای ولنگار خیابون که هر جور دلشون میخاد میان بیرون اینجوریش کردند ولی چارهای جز طلاق هم ندارم."
این داستان برسه به دست؛
آقای #رئیسجمهور
آقای #رئیسمجلس
آقای #رئیسقضا
آقایون مجلسیها، وزارتخونهها، شورای امنیت، شورای عالی فرهنگی انقلاب، حوزههای علمیه، مراجع معظم تقلید....
آقایون، حواستون هست که #خانوادهها دارن #متلاشی میشن؟! حواستون هست، نسل جدید، کمکم تصوری از روسری و مانتوی بلند و شلوار و جوراب ندارن؟!
حواستون هست؟!
بعیده حواستون باشه.
اگه روز قیامت احدی از مسئولین میتونن فقط و فقط جواب ظلمهایی که در حق این خانوم جوان و مومنه شده رو بدند، من حرفی ندارم. ظلمهایی که بیشترین علتش نتیجهی کمکاریها و خیانتها و سیاستبازیهای مسئولین هست.
🤔راستی در این وزارت بهداشت و نظام پزشکی کشور چیزی به نام #نظارت بر عملکرد پزشکان و مخصوصا پزشکان زیبایی وجود نداره؟!
عملا چند مرد نامحرم روی یک زن جوانِ لخت عمل زیبایی انجام میدن و بدتر از اون فیلم هم میگیرن و در فضای مجازی منتشر میکنن.
#عفاف_حجاب
#قیامت
#خانواده
#طلاق
مطالعات_اسلامی_زنان#
تشکل_بینالمللی_بانوان_تمدن_ساز
#موسسه_فرهنگی_هنری_زنان_پیشر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا وقتی از پایان کار خودت
مطمئن نشدی به دیگران نگو🤭
دکتر سعید عزیزی🎙
#سخنرانی
#خانواده
#اخلاق
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج ✨
┈┉┅━❀🇮🇷❀━┅┉
🔇🔊🔉 کانال عاشقان ولایت
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat