هدایت شده از تربیت معنوی
🎙 علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
🌸 سعی کنید با نامحرم تماس نداشته باشید؛ چه زن باشد و چه مرد.
🔰 از ایشان پرسیدند: آیا مرد هم نامحرم می شود؟
🌸 فرمود: هر کس با خدا انس نداشته باشد، نامحرم است.
📚 در محضر استاد حسن زاده آملی صفحه ۸۳
#نامحرم
#تربیت_معنوی
@TarbiateManavi
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
👌داستان کوتاه پند آموز
❣ «شایعه»
🌼🍃زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
🌼🍃حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
🌼🍃فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی چهار تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.
❣مواظب باشیم آبی که ریختیم دیگر جمع نمی شود
@ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
چرا ما دعا میکنیم ؟
در حالی که خداوند از خواسته های ما آگاه است و اگر سکوت هم کنیم او همه را میداند.
پاسخ آقای الهی قمشه ای :
دعا تجمع نیروهای درونی ما است، تا بتوانیم آرمانی را که در ذهن داریم مشخص و روشن دنبال کنیم و در این کار از حق و حقیقت که همان خداست یاری میگیریم...
یک قانون فیزیکی ميگه که:
هر ذره در حال ساطع کردن مدام انرژي به سمت مشخصی است. انرژی بدن من و شما قابل هدایت به یک سمت مشخص است ...
اگر به چیز مشخصی فکر کنیم انرژی ما به سمت اون چیز مشخص میره و خیلی وقت ها میشه که به کسی زنگ میزنیم و میگه:
- "چه خوب شد زنگ زدی!"
- " داشتم بهت زنگ می زدم!"
- "داشتم بهت فکر می کردم!"
- "حلال زاده!"
نکتهٔ جالبش اینه که من به محض اینکه به شخص خاصی هر جای دنیا که فکر کنم انرژی های من بلافاصله به سمت اون حرکت میکنه و بلافاصله به او میرسد بدون سپری شدن زمان.
در فیزیک به این میگن
جهش کوانتومی".
یعنی انرژی ما از زمان عبور ميكند
پس بهترین دعاها را به همدیگر هدیه کنیم
👤الهی قمشه ای
@ashaganvalayat
💠⚪️💠⚪️💠⚪️💠⚪️
شوخی با #نامحرم
✅ ابوبصیر می گوید: در کوفه برای زنی قرآن می خواندم،
یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر (علیه السلام ) رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد
✨✨✨
و فرمود: «کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟!»
✨✨✨
وی گوید: از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم.
✨✨✨
امام باقر ( علیه السلام ) فرمود:«شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.»
🍀احادیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم):🍀
♨️♨️ دست دادن به نامحرم👇👇
✳️ هر کس با یک زن نامحرم دست بدهد، روز قیامت در غل و زنجیر به محشر وارد میشود و خداوند دستور میدهد که او را به آتش جهنم بیفکنند.
♨️ هزار سال حبس برای شوخی با نامحرم⇟
✳️ هرکس با غیر همسر خویش شوخی و مزاح کند به اندازه هر کلمه ای که در دنیا سخن گفته باشد، خداوند هزار سال او را در زندان دوزخ نگاه خواهد داشت.
📚(بحار الانوار،ج:46،ص:247، /قصه های چهارده معصوم(ع)، ص 104.
✅ توجه
#نشرفقط_باآیدی_زیرموردرضایت_است.
#کانال_خبری_تحلیلی_عاشقان_ولایت
🆔@ashaganvalayat
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
محمد گفت:
_تو صبرکن، رها خانم! شما میشه برید؟ رها سرم رو وصل کنه، ببین چرا آمبولانس نیومده؟ کی زنگ زده؟
و به جمعیت نگاه کرد. همه نگاهشان میکردند:
" یعنی کسی زنگ نزده؟"
نگاهش به تلفنهای همراه دست مردم بود:
_یه گوشی به اون بزرگی توی دستاتون هست و به جای #کمک به آدما، وامیایستید و #فیلم میگیرید؟ خنده داره به خدا!
دست در جیبش کرد و تلفن همراهش را درآورد و گفت:
_اگه مزاحم فیلم برداریتون نمیشم، یکی آدرس دقیق اینجا رو بگه بهم.
دکتر داروخانه از جایی آن پشتها و گفت:
_من دارم زنگ میزنم.
محمد تشکر کرد. ارمیا یک دستش به دستان کوچک دخترکش بود و یک دستش به دستان یخ زدهی آیهی شکستهاش!
"چه بر سرت آمده بانوی من؟ چه بر سرت آمده که اینگونه کم آوردهای؟
خدایا... نگاهمان میکنی؟! حواست هست؟ یک نفر اینجا دارد جان میدهد... یک نفر
انگار نفس کم دارد... یک نفر #خسته شده و دلش شکسته!"
آمبولانس رسید. محمد صحبت کرد، میخواستند آیه را روی برانکار بگذارند که ارمیا گفت:
_نه! خودم میذارمش!
"آخر ارمیا میدانست که آیه #محرم و #نامحرم سرش میشود. آخر ارمیا میدانست آیه کسی است که #حریم میداند، #حرمت دارد این بانو!
حریمت را دوست دارم! حرمتِ حریمت را بر من واجب کرده این خط
سیاهی که دورت کشیدهای بانو!"
پشت در منتظر بودند دکتر بیاید.
ارمیا، جان در تن نداشت. دستش از فشار زیادی که بر آن آورده بود درد میکرد.
ارمیا امروز خانوادهاش را در بدترین شرایط دیده بود. تن لرزان زینب، تنش را میلرزاند. صورت سفید شده و دستان
سرد آیه، نفسش را جایی برده بود که خیال آمدن نداشت.
دکتر که آمد، نگاه ارمیا لرزید.
نگاه لرزانش را به نگاه دکتر داد تا جواب
این سوال نپرسیده را بشنود.
دکتر عینکش را روی صورتش جابهجا کرد:
_یه سکته خفیف رد کردن؛ امشب اینجا هستن تا وضعیتشون ثابت بشه، افت شدید فشارشون یه کم خطرناکه!
اشکال دارد اگر ارمیا هم یخ کند؟
اگر ارمیا هم ضربان قلبش نامنظم شود؟اشکال دارد لال شود؟ اشکال دارد دنیا را سیاه ببیند؟ اشکال دارد سرش روی تنش سنگینی کند؟ اشکال دارد واژهها را گم کند؟ اشکال دارد روز و سال و ماه را نداند؟ اشکال دارد قطرهای اشک از چشمانش سُر بخورد؟
تمام ذهنش را جمع کرد و دنبال واژهها گشت. صدایش شبیه صدایش نبود؛ انگار کسی در گلویش به جای او حرف میزد:
_ببینمش؟!
دکتر سری به تایید تکان داد:
_فقط کوتاه باشه!
آیه میان آنهمه دستگاه، چشمانش بسته،
و صورتش کمی رنگ گرفته بود. این لباسها و این دستگاهها به آیه نمیآمد. آیهای که سر قبر سیدمهدی #ایستاده بود. کسی که حتی #صدای_گریههایش را کسی نشنید. چه بر سرش آمده بود که قلبش تاب نداشت؟ امانت سیدمهدی روی دستانش بالبال زده بود... امانت سیدمهدی!
آرام و نزدیک گوش آیه گفت:
_اگه تو یه امانت از سیدمهدی داری، من دوتا امانت دارم آیه، با من این کار رو نکن! منو شرمنده نکن! تو باید آیهی سیدمهدی باشی! من غلط کردم زیادی خواستم، پدری زینب برام بسه! با من این کار رو نکن! جواب حاج علی و سیدمهدی رو چی بدم؟ امانت داری نکردم آیه، آیه شرمنده شدم؛ چشماتو باز کن آیه، من میرم! مثل تمام روزایی که نخواستی باشم و رفتم! آیه من تو عمرم هیچ چیزی نداشتم، من به نداشتن عادت دارم؛ زینب بهت احتیاج داره! من نباشم تو خوب میشی، آیه میشی، ستون
میشی، سقف میشی... من باشم میشکنی آیه!
سرش را روی تخت کنار آیه گذاشت ،
و قطرهی دیگری اشک از چشمانش فروریخت.
دستی روی شانهاش نشست. سرش را که بلند کرد محمد را دید:
_آیه بیشتر از هر وقتی بهت نیاز داره! اینکه میبینی دیگه اون آیهای نیست که روز اول دیدی، برای اینه که تکیهگاه داره! برای اینه که وقت کرده ضعیف باشه، برای اینه که تازه داره درداش رو بروز میده... بذار داد
بزنه، بذار گریه کنه، بذار ضعیف باشه، بذار زخماش سر باز کنن؛ اگه این زخما درمان نشه روزای بدی در انتظارشه! آیه بهت نیاز داره... زن برادرم بهت نیاز داره که داد میزنه میگه برو! بهت نیاز داره و میخواد باشی! اینو منی بهت میگم که دوازده ساله میشناسمش؛ اینو رها میگه که دکتره، سایه میگه که دکتره؛ ارمیا شونه خالی نکن. شونه خالی کنی آیه میشکنه! مطمئنش کن که هستی! مطمئنش کن که میمونی... که دوستشون داری!
ارمیا: _دوستشون دارم، مگه میشه آیه رو دوست نداشت؟ مگه میشه زینب رو دوست نداشت؟
*
فردای آن روز ارمیا، آیه و زینبش را مرخص کرد....
🥀ادامه دارد....
❤️🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
↘️↘️↘️↘️↘️
زلال احکام
❌ مگر نمیگویند حضرت زهرا و حضرت زینب (سلام الله علیهما) الگو برای زنان هستند و مراقب بودند #نامحرم صداشان را نشنود یا بوی آنها را حس نکند پس چطوری رفتند در بین مردان در مسجد و خطبه خواندند و گریه کردند⁉️🔰
1️⃣➖ سخنرانی زن برای مردان به جهت روشنگری و هدایت اشکالی ندارد.
2️⃣➖ جایی که برای دفاع از حق و دین خدا باشد فرقی بین زن و مرد نیست و باید زن و مرد دفاع کنند حتی اگر زن مجبور باشد در بین مردان سخنرانی کند.
3️⃣➖ طبق آیات و روایات اگر به کسی ظلم و ستم شود او میتواند ادعای دادخواهی و ادعای دفاع از حقش کند و از بدی ظالم بگوید فرقی ندارد زن باشد یا مرد باشد.
⏺ «لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ؛ خدا دوست ندارد کسی بدی دیگری را بگوید مگر کسی که به او ظلم شده است» (سوره نساء، آیه۱۴۸)
💡 پس اگر زنی که به او ظلم شده است و حق او را ضایع کردهاند برای گرفتن حقش بیاید و در بین مردان صحبت کند و ادعای حقش را کند جایز است.
4⃣➖ علاوه بر همه اینها حضرت زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهما با اینکه در شرایط ضرورت بودند و وظیفهای جز دفاع از دین خدا و ولی خدا نداشتند، و در حق آنها ظلم شده بود و باید حقشان را طلب میکردند، باز با این وجود تمام شرایط را رعایت کردند یعنی طوری صحبت کردند که انگار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم صحبت میکند. یا وقتی حضرت زینب سلام الله علیها خطبه میخواند انگار امیرالمومنین علی علیه السلام است که خطبه میخواند.
5⃣➖ با توجه به ابتدای خطبه فدکیه وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها از خانه خارج میشدند با حجاب کامل و با همراهی چند زن از یاران و آشنایان خود بودند که اطراف او را گرفته بودند تا کسی بدن او را نبیند و وقتی وارد مسجد شدند مقابل او پردهای آویختند و حضرت به آن خانمها فرمود دور او حلقه زنند تا کسی او را نبیند بعد شروع به خطبه خواندن نمودند.
#کانال_عاشقان_ولایت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺