🚨چین: آمریکا بزرگترین ماشین بی ثبات کننده در جهان است
🔹 «وانگ یی» وزیر خارجه چین، دولت آمریکا را بزرگترین منبع بی ثباتی در جهان و اظهارات مقامات آمریکایی درباره رقابت منصفانه با پکن را یک ژست و نقاب خواند.
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 کلاشنیکف کوچک روس ها PPK-20
#معرفی_سلاح
🔹 مسلسل سبک PPK-20 ساخت کمپانی معروف کلاشنیکف برای اولین بار در نمایشگاه سالیانه وزارت دفاع روسیه در سال 2021 تحت عنوان ARMY-2021 در معرض دید گذاشته شد.
🔸 این تفنگ در واقع بر پایه سلاح Vityaz-SN ساخته شده و از فشنگ 7N21 High-Power AP به عنوان مهمات اصلی خود استفاده میکند هرچند قادر به استفاده از همه نوع مهمات کالیبر 9mm را داراست.
🔺 ویژگی ها :
1⃣ این سلاح دارای یک قنداق تلسکوپی تا شونده به راست جمع جور ، سبک و پلیمری است که یکی از عوامل اصلی وزن کم و اندازه کوچک این سلاح است.
2⃣ دارای قابلیت اتصال و جدایش سریع خفه کن هست و به واسطه ریل های پیکاتینی در بالا و طرفین سلاح ، استفاده سریع و ساده از تجهیزات جانبی مانند اپتیک ها ، چراغ قوه و سیستم نشانه روی لیزری به راحتی فراهم است.
3⃣ برگه ناظم این سلاح دو طرفه هست و افراد چپ و راست دست به راحتی میتوانند به آن دسترسی داشته باشند.
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🚨عبدالحمید حتی از تهدید خشک شدن دریای خزر هم صحبت کرد اما همچنان کلمهای راجعبه بستن حقابه هیرمند توسط طالبان، نگفته است
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🚨 سردار خرم دل، فرمانده سپاه کهگیلویه و بویراحمد:
🔹 رسانهها و سلبریتیها تیتر پشت تیتر می گویند پایین کشور را فروختند به چین، بالای کشور را فروختند به روسیه، اما در مرزبانی وقتی جوانان ما را پرپر میکنند، لالمانی میگیرند
🔹 میخواهند نشان دهند کشور ما منزوی است، اگر منزوی است چرا التماس میکنید که بیایید و به برجام برگردید؟
🔹 امروزه همه کشورهای دنیا به این اصل رسیدهاند که آمریکا کدخدا نیست گزینهای دیگر هم جز سرسپرده آمریکا بودن وجود دارد و آن هم جمهوری اسلامی، محور مقاومت و استقلال و آزادگی است.
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥هزاران نفر از حامیان کودتاچیان در نزدیکی پایگاه نظامی فرانسه در نیامی تظاهرات کردند تا خواستار خروج نیروهای خارجی از کشور شوند.
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🚨دبیر قرارگاه محرومیتزدایی سپاه: یک میلیون و ۶۷۷ هزار طرح محرومیتزدایی توسط سپاه در گسترۀ ایران در قالب پروژههای عمرانی و غیرعمرانی اجرا شده است.
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🔻سرپرست وقت بانک مرکزی در اولین جلسه هیأت وزیران دولت قبل با رییسجمهور اعلام کرد در ماههای آینده تورم سه رقمی خواهیم داشت
علی بهادری جهرمی:
🔹سرپرست وقت بانک مرکزی در اولین جلسهای که آقای رییسی رییس جمهور با هیات وزیران دولت قبل تشکیل داد رسماً اعلام کردند با حرکتی که پیش از این داشتیم و به ویژه خلق پول بسیار زیاد ماههای اخیر قطعاً تورم ما در ماههای آینده سه رقمی خواهد شد. این بیان مسئول کنترل تورم دولت قبل بوده است که در اولین جلسه مطرح کرد.
🔹دولت علاوه بر کنترل هزینههایش، تمرکز کرد از دو مسیر کلان تورم را مهار کند و اول منابع را افزایش داد؛ یعنی در عین حالی که رفع تحریمها را پیگیری میکرد، خنثی سازی تحریمها را نیز با جدیت دنبال کرد و نتیجه افزایش فروش نفت شد و این هزینه جاری شد و جلوی خلق پول را گرفت.
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اعلام آمادگی بیسابقه بانوان برای نامزدی در انتخابات مجلس
🔹تا عصر امروز بیش از ۳۴۰۰ نفر از بانوان برای نامزدی انتخابات پیشثبتنام کردهاند. این تعداد ۱۳ درصد کل ثبتنام کنندگان و ۱۱ برابر کل کرسیهای فعلی مجلس است. در حوزه انتخابیه زاهدان و خمینیشهر زنان ۲۵ درصد ثبتنام کنندگان هستند.
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
اینجا هاوایی آمریکا در حال سوختن و به فنا رفتن
🔹 کشوری که ادعای کدخدایی جهان رو داره و برای همه ملت ها قلدری میکنه عرضه خاموش کردن یه آتیش رو نداره
🔹 یه چنین کسایی همیشه در مقابل ایران میگن گزینه ها روی میزه
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🕊💫خوانـدن این دعـا در ابتدای روز
باعـث مبارکی کارهایتان میشود✨
🥀بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🥀
🕊💫《اَلّلهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَالفَرَجَ
یا رَبَّ الفَتحِ وَالفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَالفَرَجِ
عَجِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَالفَرَجَ
یا فَتّاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَالفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَالفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَ مَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ》
✧✾════✾✰✾════✾✧🖤
🥀 دعـای ابتـدای روز 🥀
🕊💫《اََللّهُمَّ إِجْعَلْ أَوَّلَ یَوْمی هَذا فَلاحاً
وَ آخِرَهُ نَجاحَاً وَ أَوْسَطَهُ صَلاحَاً
اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَنابَ اِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ
وَ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ فَکَفَیتَهُ
وَ تَضَرَّعَ اِلَیْکَ فَرَحِمْتَهُ》
╲\ ╭``┓
╭``🥀╯
┗`╯ \╲
╔═ೋ✿࿐🖤🕊
6236177128.mp3
3.59M
🏴 قرائت های روزانه قرآن کریم با صدای بهشتی استاد عبدالباسط
📖 سوره مائده ۳۷ - ۴۱ |صفحه ۱۱۴
#قرآن
🍂🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🥀روز #شنبه روز زیارتی
حضرت رسول اکرم(ص
╲\ ╭``┓
╭``🥀╯
┗`╯ \╲
╔═ೋ✿࿐ #🖤🕊
🕊✨#عھد_ثابت
🥀↶ عــهــد ثـــابـت ↷🥀
✨ ☜ روز #شـنـبــه☟✨
🥀 اذکــ📿ــار روز
▪️⇦ #یـارَبَّالْعـالَمیـٖن 100مرتبه
🔘⇦ یـا غـنی 1060 مرتبه
🥀 سـوره روز
▪️⇦ سوره مبارکه معارج
🔘 خداوند در روز قیامت از گناه او
سؤال نمیکند و در بهشت او را با
حضرت رسول ﷺ سکونت میدهند
🥀 ادعیـه و زیـارت روز
🔘دعـای روز شنبـه
▪️حـدیـث کسـاء
🔘دعـای نـادعـلی
🥀 نمـاز روز شنبـه
🔘چهار رکعت نماز بجا آورد
▪️در هر رکعت بعد از سوره حمد
🔘یک مرتبه سوره توحید و آیةالکرسی
▪️ بنویسد خداوند او را در درجه
پیغمبران و شهداء و صالحین
🥀 دعـای دستـه جمعی روز
▪️⇦ سوره مبارکه حمـد
🔘 هدیه به امام سجاد علیهالسلام
به نیت شفای همه بیماران
☆🥀〰️🍃〰️🥀〰️🍃☆
🕊✨#امام_زمان
𑁍•𑁍•𑁍•𑁍•𑁍•𑁍
╲\ ╭``┓
╭``🥀╯
┗`╯ \╲
╔═ೋ✿࿐ #🖤🕊
سلام
خدمت دوستان و همراهان گرامی
خبرگزاری فارس در اقدامی انقلابی پویشی مردی را که خواستار جلوگیری و برخورد با ورود وفروش لباسهای کودکان که دارای آرمها و طرحهای ضد فرهنگ ایرانی اسلامی باشد را راه اندازی نموده است امید است با نشر آن از این اقدام انقلابی حمایت و در مقابل این تهاجم فرهنگی غرب مقابله نماییم.
https://farsnews.ir/my/c/214619
👆👆👆👆👆
لطفا از پویش مطالبه جمع آوری لباسهای ضدفرهنگی وهنجارشکن که نماد همجنسگرایان و گروهBTS وپوششهای ضداخلاق وضداسلام را تبلیغ و ترویج میدهند، حمایت نمایید .
و در تمامی گروهها یی که دغدغه مندند اسلام و فرهنگ عاشورایی هستند نشر دهید.
ممنون
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
رمان های مذهبی...🍃:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت233
ز_سعدی
احمد لبخند تلخی زد و گفت:
پاشو برو اتاق استراحت کن خسته ای
_تا وقتی شما این جا نشستی غمبرک زدی جایی نمیرم
در ضمن فقط من خسته نیستم شما هم خسته ای
احمد نگاه به من دوخت و گفت:
من از وقتی دیدمت همه خستگی این چند وقته از تنم در رفته
تو برو بخواب یکم تا من برگردم.
هم زمان با احمد از جا برخاستم و پرسیدم:
کجا میخوای بری؟
احمد دستارش را روی سرش گذاشت و گفت:
برم یه چیزی جور کنم بخوریم تو اتاق که هیچ خوراکی نیست.
هم قدم با او راه افتادم و پرسیدم:
پس این چند وقته که این جا بودی چی می خوردی
جلوی در اتاق ایستادیم که احمد گفت:
مردم این جا آدمای مهمون نواز و با وفایی ان
بندگان خدا بهم نون و پنیر و ماست و تخم مرغ می دادن
توان شون بیش از این نیست وگرنه کم نمیذارن واسه کسی
_خدا خیرشون بده
احمد به اتاق اشاره کرد و گفت:
برو استراحت کن تا من بیام
کفش هایم را در آوردم و به داخل رفتم که احمد گفت:
درم بذار باز باشه هوا بیاد
به احمد نگاه دوختم و گفتم:
درو نبندم؟ اگه کسی یهو اومد چی؟
احمد لبخند زد و گفت:
این جا با شهر فرق داره
این جا در همه خونه ها بازه کسی در خونه اش رو نمی بنده کسی هم بی اجازه وارد خونه کسی نمیشه
همه همدیگه رو میشناسن فامیلن به هم اعتماد دارن
برو تو راحت باش
چشم گفتم و بعد از خداحافظی پرده اتاق را انداختم.
دوباره در این اتاق کوچک چشم چرخاندم.
چرا این جا این قدر کوچک بود؟
چرا فقط همین تک اتاق بود؟
شانه بالا انداختم و چادرم را در آوردم.
سراغ بقچه لباس هایم رفتم.
همه شان نیاز به شست و شو داشتند.
خودم هم حمام لازم بودم.
روسری ام را در آوردم موهایم را شانه زدم، بافتم و دوباره روسری ام را پوشیدم.
تشک کهنه گوشه اتاق را پهن کردم دراز کشیدم و چادر رنگی ام را روی خودم انداختم.
کمی به پشت دراز کشیدم تا مگر کمرم آرام بگیرد اما از شدت درد زیر دلم نتوانستم طاق باز دراز بکشم و سریع به پهلو خوابیدم و پاهایم را به سمت شکمم جمع کردم
/9407
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت234
ز_سعدی
می خواستم بخوابم اما صدای پیک نیک و سوت کتری نمی گذاشت.
خودم را کمی جلو کشیدم و زیر کتری را خاموش کردم و چشم بستم.
از خستگی زود خوابم برد
با صدای احمد از خواب بیدار شدم.
به صورتم دستی کشیدم و تا از جا برخاستم احمد وارد اتاق شد و سلام داد.
خمیازه کشان جواب سلامش را دادم.
شالش را که پر از صیفی جات بود کنار پیک نیک روی زمین گذاشت.
تخم مرغ ها را داخل کاسه گذاشت و گفت:
خدا رو شکر نشکستن همه اش نگران بودم.
چند سیب زمینی، کمی پیاز، بادمجان، کدو، گوجه و خیار با خودش آورده بود.
خیاری را با شالش تمیز کرد و به سمتم گرفت و گفت:
بفرما عزیزم ...
همه اینا رو الان از سر زمین جمع کردم آوردم.
خیار را از دستش گرفتم و تشکر کردم و پرسیدم:
زمین کی؟
احمد در حالی که گوجه بادمجان و کدوها را در سطل گوشه اتاق می گذاشت گفت:
از زمین کربلایی محمد
قرار شد فردا برم سر زمینش اینا رو جای دستمزد برداشتم
فکر کنم واسه یه هفته مون جواب بده ... نه؟
یعنی تمام آن چه برای خوردن در هفته پیش رو داشتیم همین بود؟
احمد ادامه داد:
تخم مرغا رو هم از خانومش گرفتم.
بنده خدا کلی تعارف کرد گفت نهار بریم خونه شون من گفتم تو خسته ای باشه یه روز دیگه
با لبخند به من که بهت زده و غمگین نگاهش می کردم گفت:
الان یه املت برات می پزم بخوری کیف کنی
احمد مشغول خرد کردن گوجه ها شد و من غمگین به او خیره شدم.
مرد خوش پوش و خوش نشین من به چه روزی افتاده بود.
نمی خواستم به رویش بیاورم که مبادا دوباره احساس شرمندگی کند اما پذیرش این شرایط برایم سخت بود.
احمد کتری را از روی پیک نیک برداشت و پرسبد:
چایی نمی خواستی که دم نکردی؟
یا نکنه چای پیدا نکردی؟
شیشه ای را برداشت نشانم داد و گفت:
چایی اینه
قوطی بالای طاق را هم نشانم داد و گفت:
قندم تو اونه
من گفتم حتما همه چی رو نگاه کردی خودت پیدا کردی
روسری ام را مرتب کردم و گفتم:
نه خسته بودم خوابیدم
/9407
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت235
ز_سعدی
احمد ظرف گوجه را روی پیک نیک گذاشت و زیرش را روشن کرد.
بدنم را کش و قوس دادم و پرسیدم:
ساعت چنده؟ اذان گفتن؟
_ساعت رو که نمی دونم ولی تا اذان ظهر یکم مونده هنوز
از جا برخاستم و چادرم را روی سرم انداختم.
_جایی میخوای بری؟
سر به تایید تکان دادم و گفتم:
آره ... برم مستراح بعدشم وضو بگیرم.
احمد از جا برخاست و در حالی که به گردنش دست می کشید گفت:
وایستا با هم بریم
با تعجب پرسیدم:
برای چی با هم؟
احمد خجالت زده گفت:
این جا که مستراح نداره
باید بریم مستراح مسجد
تعجبم بیشتر شد:
یعنی چی مستراح نداره؟
مگه میشه خونه مستراح نداشته باشه؟
احمد با شرمندگی گفت:
آخه این جا که خونه نبوده ...
وا رفته پرسیدم:
پس چی بوده؟
_این جا انبار علوفه بوده ...
مال بابای خدا بیامرز آقا غلام بوده ...
من که زخمی و مریض بودم آوردنم این جا که چند سالی بوده خالی و بی مصرف افتاده
_پس برای همینه این قدر تنگ و تاریک و کوچیکه؟
_من شرمندتم ... کاش هیچ وقت نمی گفتم بیارنت
بی عقلی محض بود که تو رو کشوندم این جا و حالا مجبوری تو این انباری با من سر کنی
_بس کن احمد ...
با تعجب به من نگاه دوخت که گفتم:
بسه دیگه ...
سرت رو بگیر بالا
عذاب می کشم وقتی این جوری می بینمت
بیشتر از همه چیز این شرمندگی و احساس ذلتت اذیتم می کنه
چرا من هر حرفی می زنم هر سوالی می پرسم شما فکر می کنی من دارم میگم اذیتم کاش نمیومدم؟
من اگه اومدم اگه سختیا رو به جون خریدم برای این بود که پیش تو باشم
نیومدم ذلیلت کنم خوار و شرمنده ات کنم
سرت رو بگیر بالا
این جا و این وضعیت چیزی از مردی و مردونگی تو کم نمی کنه
دست احمد را گرفتم روی صورتم گذلشتم و گفتم:
آرامش دنیا یعنی این که این دستا رو روی سرم داشته باشم دیگه فرقی نمی کنه بالشت زیر سرم سنگ باشه یا پر
قُوتَم مرغ بریون باشه یا نون خشک
فرش خونه ام زیلو باشه یا فرش ابریشم
مهم اینه کنارت باشم
تو همیشه برام سنگ تموم میذاری اینو مطمئنم
احمد سر به زیر گفت:
فعلا دست و بالم برای سنگ تموم گذاشتن بسته است ...
_اشتباه نکن احمد آقا
دست و بالت هیچم بسته نیست
باز بودن دست و بالت به پر یا خالی بودن جیبت، به شغلت، به شکل خونه ات، به وسایل خونه ات ربطی نداره سنگ تموم گذاشتن یعنی تو جز حلال سر سفره زن و بچه ات نیاری
اهل حلال بودن و برای حلال زحمت کشیدن یعنی سنگ تموم گذاشتن
تو زحمتت رو می کشی باقیش دست خداست
غیر از اینه؟
/9407
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت236
ز_سعدی
احمد صورتم را نوازش کرد و گفت:
نه ... غیر این نیست.
_پس واسه چیزی که دست تو نیست خودت رو عذاب نده
خدا هر چی پیش میاره یه خیری توش هست
مگه حاج آقا مرتضایی نمی گفت خدا تو سوره بقره گفته «و عسی أن تکرهوا شیئا و هو خیرٌلکم» شما یه چیزایی رو بد می دونین ولی اون چیز برای شما خیره
شاید خدا صلاح دیده ما مدتی به این شکل زندگی کنیم و سختی بکشیم
سختی مادی بکشیم تا ثابت کنیم بنده شکم بودیم یا بنده واقعی
بنده واقعی هیچ وقت اعتماد و توکلش به خدا رو از دست نمیده
درست میگم؟
احمد نگاه به چهره ام دوخت که گفتم:
از لحظه ای که رسیدیم و پا تو این اتاق گذاشتیم اون قدر خودت رو پیش من شرمنده دیدی که حتی درست باهام چشم تو چشم نشدی و هی سر پایین انداختی و نگاه دزدیدی
منو نیگا کن ...
دلت برام تنگ نشده بود؟
احمد در حالی که با نگاهش تمام صورتم را می کاوید گفت:
چرا دلم تنگ شده بود.
_پس چرا از وقتی رسیدیم همه اش دوری می کنی؟
دلم برای احمدی که می شناختم تنگ شده
سر به سینه اش گذاشتم و گفتم:
من همون احمد قبلی رو میخوام نه این احمد شرمنده سر به زیر رو
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
تسبیحات حضرت زهرا را گفتم و جانمازم را جمع کردم.
از جا برخاستم تا به ائمه اطهار سلام بدهم.
از پیامبر تا امام موسی کاظم علیهم السلام را سلام دادم.
از احمد پرسیدم:
امام رضا کدوم سمت میشه؟
احمد در حالی که سفره پهن می کرد گفت:
دست راست
به امام رضا سلام دادم و صلوات خاصه را خواندم
دوباره به سمت قبله چرخیدم و به امام جواد تا امام زمان سلام دادم.
کنار احمد نشستم و گفتم:
از رنگ و بوی املت معلومه که حسابی خوشمزه است.
احمد برایم لقمه گرفت، به دستم داد و گفت:
نوش جانت به پای دستپخت شما که نمی رسه
بسم الله گفتم و با لذت تمام لقمه را خوردم.
احمد پرسید:
این چند وقته حرمم می رفتی؟
_هر روز طبق قرار
بیشتر روزا با محمد علی می رفتم بعضی روزا هم آقاجان می بردم
_خوشا به حالت ...
من که از آخرین بار که با هم رفتیم دیگه نرفتم ...
دلم برای زیارت لک زده
_ان شاء الله به زودی دوباره با هم میریم
احمد زیر لب ان شاء الله زمزمه کرد و گفت:
می دونی تو همین روستا خیلیا حتی یک بارم حرم نرفتن؟
با تعجب پرسبدم:
واقعا؟ مگه میشه؟
احمد سر تکان داد و گفت:
آره ... میشه ...
چون از این جا تا حرم یک روز باید تو راه باشن و تو خود مشهد جا و مکان برای،شب موندن و خوابیدن ندارن از پس هزینه اش بر نمیان و قسمت شون نشده برن زیارت
محرومیت بد دردیه که متاسفانه مردم این روستا و روستاهای اطراف بهش دچارن
از کشاورزی یکم پول در میارن که نصفش رو بابت اجاره زمین ها یا میدن دولت یا میدن خان ها نصف بقیه اش رو هم باید خرج یک سال شون بکنن
_مگه زمین ها مال خودشون نیست؟
_نه اجاره به شرط تملیکه.
سی سال باید اجاره بدن تا بعد مالک بشن
_چه سخت
_سختیش که سخته ولی بندگان خدا دلشون به همین خوشه
از صبح تا شب پیر و جوون و بچه شون سز زمین جون می کنن به امید این که چند سال دیگه مالک همین زمینا میشن و راحت میشن
مردم این روستاها خیلی سخت کوش و خوبن
خیلی هم قانع و صبورن
ایمان هاشونم خیلی قویه
/9407
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت237
ز سعدی
با صدای احمد از جا پریدم.
سریع اشک هایم را با آستینم پاک کردم و دست های خاکی ام را به هم زدم و تکاندم.
تا خواستم به اتاق برگردم احمد روبرویم سبز شد.
سر به زیر با صدای تو دماغی ام سلام کردم.
جواب سلامم را داد و قدمی جلو آمد.
پرسید:
خوبی رقیه جان؟
سر به زیر به تایید سر تکان دادم.
_این پشت چی کار می کنی؟
چرا دستات خاکیه؟ ...
گریه کردی؟
جوابی ندادم که چانه ام را در دست گرفت و سرم را بالا آورد و گفت:
ببینمت .... چی شده رقیه؟
دوباره آستینم را روی چشم هایم کشیدم و اشکم را پاک کردم.
_دلت برای خانواده ات تنگ شده گریه کردی؟
سرم را بالا انداختم و گفتم:
نه ...
_پس چی؟
دردی چیزی داری؟
اتفاقی برات افتاده؟
سر به زیر گفتم:
چیزی نشده
احمد هر دو دستم را گرفت و با نگرانی گفت:
رقیه ... جانِ احمد بگو چی شده
با بغض گفتم:
جانت سلامت ... چیز خاصی نشده ...
_جانم رو قسم دادم چون فکر کردم برات مهمم
نگاه به او دوختم و با صدای پر از بغضم گفتم:
معلومه که جونت برام مهمه
_ پس حرف بزن ...
روی زمین نشستم و با گوشه روسری ام اشکم را پاک کردم.
احمد هم روبرویم روی زمین چهار زانو زد.
خسته بود و خستگی از سر و رویش می بارید.
دلم برای نگاه خسته و منتظرش سوخت.
لب باز کردم و گفتم:
امروز گفتم پاشم یکم از کارا رو خودم بکنم.
یک هفته است من اومدم این جا نمیشه که همه کارا رو شما بکنی
ظرفا رو برداشتم بردم لب جوی شستم.
دبه رو هم آب کردم
هوسم کرد برم یکم تو روستا راه برم
بینی ام را بالا کشیدم و گفتم:
یکم بالاتر رفتم دیدم یکی از اهالی اون بالا نشسته داره کهنه ها و نجاستای بچه اش رو توی جوی می شوره
احمد با نگرانی و تعجب گفت:
خوب؟!
بینی ام را بالا کشیدم و با بغض و عصبانی گفتم:
خوب نداره ...
تو همون آبی که من ظرف شستم ازش آب خوردم و آب برداشتم باهاش غذا درست کنم و وضو بگیرم داشت نجاست می شست.
حس می کنم دستام لباسام ظرفا هر جا آب ظرفا ریخته نجسه
جز آب جو هم که این روستا آب دیگه نداره
معلوم نیست چقدر نجاست تو این آب باشه
بعد من این آب رو می خوردم و باهاش وضو می گرفتم
_رقیه جان ... عزیزم آروم باش
این جوری که تو میگی نیست
این آب کُره ... پاکه
_پاک نیست ... خودم دیدم داشت کهنه بچه می،شست
/9407
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت238
ز سعدی
احمد خندید و گفت:
قربون حرص خوردنات بشم ولی اشتباه می کنی
_نخند احمد یادم میاد حالم به هم می ریزه
_الهی خودم فدای حالت بشم ولی گوش کن ...
این آب پاکه چون کُره
آب جاری نیست چون از قنات میاد
ولی کُر هست.
آب کر هم تا رنگ و بو و مزه اش تغییر نکنه یا ذرات نجاست رو توش نبینی پاکه
پس مصرفش مشکلی نداره
این جا آب دیگه ای نداره
همه آب مردم همینه
مجبورن هم توی این آب نجاست بشورن هم از این آب برای خوردن استفاده کنن
آب مردم چند تا روستا همینه
_نجس هم نباشه کثیفه
حالم به هم میریزه وقتی یادم میاد از این آب خوردم
_حق با توئه کثیفه آلوده است
ولی چاره ای جز مصرف نداریم
کاش وقتی بهت میگم نمیخواد بری ظرفا رو بشوری لباس بشوری همه کارا رو خودم می کنم به حرفم گوش بدی
_احمد من جیگرم کباب میشه وقتی این قدر خسته و کوفته میای خونه
بعد جای استراحت تازه پا میشی کارای منم می کنی
_تو همین که اومدی این جا خودش خیلیه
دیگه کارم بکنی من از شرمندگی نمی تونم سر بالا بیارم
_بهت گفتم بدم میاد هی ابراز شرمندگی کنی
_خیلی خوب من ابراز شرمندگی نمی کنم تو بگو چی کار کنم تو حالت خوب باشه و راضی باشی
_هیچی
فقط اگه میشه از یه جا برام آب تمیز بیار بذار ظرفا و رخت و لباسا رو خودم بشورم دیگه لازم نباشه برم لب جوی
احمد به صورت خیس اشکم دست کشید و گفت:
باشه قربونت برم
به بشکه ای که کنار دیوار بود نگاه دوخت و بعد از کمی تفکر گفت:
من این بشکه رو برات تمیز می شورم فردا قبل اذان صبح میرم برات آب میارم اینو پر می کنم شما تو طول روز هر کار خواستی بکنی از این جا آب برداری خوبه؟
به تایید سر تکان دادم
_دیگه چیزی نیست اذیتت کنه؟
با خجالت گفتم:
چرا هست
_چی قربونت برم؟
_خیلی سختمه هر دفعه تا مسجد برم که برم مستراح یا خونه همسایه ها
مستراح ها هم نه در داره نه دیوار بلند نه سقف
حتی سنگ هم ندارن
اذیتم احمد ...
کاش می شد یه دستشویی همین جا درست کنی حداقل در و پیکرش درست باشه
سختمه هی برای دستشویی برم در خونه این و اون
از اونورم هی باید بترسم یهویی یکی نیاد
دیروز خونه همسایه یهویی سگ شون اومد سمت مستراح از ترس سکته زدم
احمد با شرمندگی سر به زیر انداخت و گفت:
من که بنایی بلد نیستم
به آقا غلام هم باید بگم اگه اجازه داد چشم یه کاریش می کنم...
/9407
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🅰پارت اول
💎حکایات و سخنان ناب روز
حسین، نام آورترین نام و نامدارترین سردار بر چکاد روشنی هاست.🥀🥀🥀🥀🥀
🌾🌾
#حکایت
⭕️روش پند دادن گناه کار
جوانى خدمت امام حسین علیه السلام رسید و گفت: «من مردى گناه کارم و نمى توانم خود را از انجام گناهان بازدارم، مرا نصیحتى فرما» امام حسین علیه السلام فرمود:
پنج کار را انجام بده و آن گاه هرچه مى خواهى، گناه کن. اول، روزى خدا را مخور و هرچه مى خواهى گناه کن. دوم، از حکومت خدا بیرون برو و هرچه مى خواهى گناه کن. سوم، جایى را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هرچه مى خواهى گناه کن. چهارم، وقتى عزراییل براى گرفتن جان تو آمد، او را از خود بران و هرچه مى خواهى گناه کن. پنجم، زمانى که مالک دوزخ، تو را به سوى آتش مى برد، در آتش وارد مشو و هرچه مى خواهى گناه کن.
جوان اندکى فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت هاى طرح شده، چاره اى جز توبه نیافت.
🌿🌺﷽🌿🌺
⭕️روی کمک هیچ کسی حساب نکن
یادت باشد روی کمک هیچ کسی جز خدا حساب باز نکنی، اوست که بی منت می بخشد، اوست که بی انتها عطا میکند و اوست که عاشقانه و بی توقع حمایتت می کند.
هر زمان چشم امید به دستهای دیگران داری
جهان بواسطه همان افراد به تو ثابت می کند، کسی که منشاء عشق، منبع اجابت و مقصد آرامش است را فراموش کرده ای و او خداست،
او همانیست که محبتش بی دریغ است، او همانیست که نه کینه ای دارد و نه منتی میگذارد و محبتش بی پایان است.
یادت باشد آنگاه که نیازمند دست کسی هستی به دستان عاشقش متصل شو و چشمهایت را بر هر کسی غیر از او ببند،
بدان که می بخشد، بدان که لطفش پاک است، بدان که منتظر درخواست توست و هر چه بگویی اجابت می کند، و باور کن همان خدایی که به تو زندگی بخشید می تواند به تو ثروت، عشق، سلامتی و اعتبار ببخشد.
هرگز فراموش نکن روی کمک هیچ کسی جز خدا حساب باز نکنی، تنها از او بخواه و تنها از او یاری بجوی تا همه چیز به تو داده شود.
❤️🍃ایاک نعبد و ایاک نستعین
این همان جمله ای است که هر روز خداوند تاکید کرده است در نماز بخوانی، تا در مشکلات زندگی فقط پشتت به بودن او گرم باشد
🌾🌾
#پندانه
⭕️ زیر بار حرف زور نروید
🔹چهارشنبه بود که استاد ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ:
ﺑﭽﻪﻫﺎ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ میگیرم بهصورت ﺷﻔﺎﻫﯽ!
🔸ﻫﻤﺎﻥ لحظه ﮔﻔﺖ:
ﺍﺻﻼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ میگیرم ﻭ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﮐﺘﺒﯽ!
🔹ﺑﭽﻪﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ، اما استاد ﮔﻔﺖ:
همین ﮐﻪ ﻫﺴﺖ! ﻫﺮﮐﺲ نمیخواد ﺑﯿﺎﺩ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺑﺎﯾﺴﺘﻪ!
🔸ﺍﺯ ۵۰ ﻧﻔﺮ فقط سه ﻧﻔﺮ رفتند ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻭ استاد ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ!
🔹ﺑﻌﺪ از امتحان رو ﺑﻪ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩند ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ۱۰ ﻧﻤﺮﻩ ﮐﻢ میکنم!
🔸ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
🔹استاد ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ:
ﻧﻤﺮﻩ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﯾﻦ سه ﻧﻔﺮ رو ﻫﻢ ۲۰ ﺭﺩ میکنم!
🔸ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﺷﺪﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ که چرا؟
🔹استاد ﮔﻔﺖ:
بهخاطر ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﻇﻠﻢ ﺭﻓﺘﯿﺪ. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭﺱ ﻇﻠﻢﺳﺘﯿﺰﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ؛ یاد بگیرید هیچوقت زیر بار حرف زور نروید.
🌾🌾
✍امام سجاد علیه السلام فرمودند:
هیچ روزی سخت تر از روز حسین نبود؛ سی هزار نفر از مردانی که خود را از امت اسلام می دانستند،بر او هجوم آوردند و همه آنها از ریختن خون او،قصد قربت به خداوند بزرگ را در سر داشتند!
📚امالی شیخ صدوق،ص۴۶۲
▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ
▪️ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌾🌾
بهترین_مردان
🔸 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سلام داداش خدا سلم:
بهترین مردان امت من کسانى هستند که نسبت به خانواده خود خشن نباشند و اهانت نکنند و دلسوزشان باشند و به آنان ظلم نکنند.
✨ خَيْرُ الرِّجالِ مِنْ اُمَّتِى الَّذينَ لايَتَطاوَلونَ عَلى اَهْليهِم و يَحِنُّونَ عَلَيهِم وَ لايَظلِمونَهُم
📚 مکارم الاخلاق/ص216
✍🏼 رفتار محبت آمیز و دلسوزانه با خانواده، مسیر خودسازی و تربیت نفس را هموار می کند.
عنایت خداوند متعال و توجه اهل بیت علیهم السلام در سایه رفتار خوب با دیگران بویژه خانواده است.
🌾🌾
#دانستنی
🔹راه های جلوگیری از گرمازدگی گیاهان
🔻افزایش رطوبت : گیاهان عاشق رطوبت در هوا هستند.
🔻افزایش آبیاری در دوران گرما : دقت کنید در زمان تنش گرما خاک همیشه دارای رطوبت ملایم باشد.
🔻قراردادن گیاهان در سایه : استفاده از سایه بان برای گیاهان گل دار و برگ نازک
🔻نکته : به گیاهان در روزهای گرم کود ندهید.
🌾🌾
#پندانه
وقتی همیشه به مشکلات فکر کنی و تمرکزت روی سختی های روزگار باشه ، هم آرامش رو از لحظه های زندگیت می گیری هم مشکلاتِ بیشتری رو با همین افکارت واردِ زندگیت میکنی
تمرکزت رو بذار رو زیبایی های زندگی ، مثبت و شاد و شکرگزار باش تا با تمام وجودت خوشبختی رو حس کنی🙂
🌾🌾
#امام حسین
ایام محرم، ایام تغییر مسیر زندگی است
http://splus.ir/ashaganvalayat
http://eitaa.com/ashaganvalayat
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🅱پارت دوم
💎حکایات و سخنان ناب روز
🔻 ایام محرم، ایام «تغییر مسیر زندگی» است. ایام گرفتن «تصمیمهای بزرگ» است. کنار سفرهٔ امام حسین علیهالسلام میشود تصمیماتی گرفت که هیچوقت امکان گرفتن آن نیست.
هیچ فرصتی بهتر و مبارکتر از عاشورا برای این تصمیمهای بزرگ و تصفیهحساب با همهٔ تعلقاتش نیست که انسان، درس و کار و آرزوهایش را پشتسر بگذارد و به امام حسین علیهالسلام گره بخورد و بقیه را هم به ایشان بسپارد؛ بهخصوص چون ما تجربهٔ اصحاب امام حسین علیهالسلام را دیدهایم، باید این کار را بهراحتی انجام دهیم.
🌾🌾
#شعر
🏴رنگ عالم شد سیاه
درجهان عاطفه پیراهن غم شد سیاه
🏴تکیه تکیه یاحسین
درغمت پیراهن این شهر کم کم شد سیاه
🏴چونکه بالاتر نداشت
درمیان ماه ها ماه محرم شد سیاه
🏴در مِنا امسال آه
علقمه شد روسپید و روی زمزم شد سیاه
🏴جلد مانند لباس
بر اَمالی و لهوف و بر مُقرّم شد سیاه
🏴پوست درسینه زنی
سرخ شد، شد نیلگون و آخرش هم شد سیاه
🏴بین این رنگین کمان
دل سپید و چشم سرخ و رنگ پرچم شد سیاه
🏴برتن مسلم هم آه
رد تیر و تیغ ها قدر مُسلّم شد سیاه
🍃محمود کریمی
🌾🌾
#حدیث
یک قطره اشک
◾️حسین بن علی علیه السلام فرمود:
▪️مَنْ دَمَعَتَا عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً، أَوْ قَطَرَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً، أَثْوَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الْجَنَّةَ
▪️چشمان هر کس که در مصیبتهای ما قطره ای اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جای می دهد.
📚ابن حنبل، احمد بن محمد، فضائل الصحابة، ج2، ص675، ح1154
🌾🌾
#حکایت
دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت!
درراه با پرودرگار سخن می گفت:
( ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای )
در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند , درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند!
ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاحِ راه
🌾🌾
در پايان زندگي، از روي تعداد مدرك هايي كه گرفته ايم، ميزان مالي كه اندوخته ايم و كار هاي بزرگي كه به انجام رسانده ايم، در باره ي ما داوري نخواهد شد،
بلكه از ما خواهند پرسيد:
آيا گرسنه اي را سير كردي؟
برهنه اي را لباس پوشاندي و
بي خانه اي را پناه بخشيدي؟
گرسنه ي نه فقط لقمه نان كه گرسنه ي عشق،
برهنه ي نه فقط از تن پوش كه برهنه ي از عزت و احترام انساني،
و بي خانه اي نه فقط از خشت و گل كه بي خانمان به سبب طرد و رانده شدن.
🌾🌾
#پندانه
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ
ﻣﺴﺘﺤﻖ "ﺳﺘﺎﯾﺶ" ﺍﺳﺖ.
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ "ﺯﯾﺴﺘﻦ "ﺑﺸﻨﺎﺱ
ﻧﻪ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﻦ ؛
ﺩﺭ ﮔﻔﺘﺎﺭ .. ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ🌷
🌾🌾
#شعر
🥀سفر کردم بـه دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
🥀چهل منزل کتک خوردم برادر
بـه جرم اینکه بودم خواهر تو
🥀حسینم واحسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
🥀چه در زندان، چه در ویرانة شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم
🥀برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
🥀اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم
🌾🌾
#زندگی
ارتباطات، مهارتی است که میتوان آن را آموخت، درست مانند تایپکردن یا دوچرخهسواری. اگر آن را یاد بگیرید، کیفیت تمام بخشهای زندگیتان بهسرعت رشد خواهد کرد.
🌾🌾
#حدیث
فضیلت_سوره فرقان
▫️الکاظم ( لَا تَدَعْ قِرَاءَهًَْ سُورَهًْ تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ فَإِنَّ مَنْ قَرَأَهَا فِی کُلِّ لَیْلَهًٍْ لَمْ یُعَذِّبْهُ اللَّهُ أَبَداً وَ لَمْ یُحَاسِبْهُ وَ کَانَ مَنْزِلُهُ فِی الْفِرْدَوْسِ الْأَعْلَی؛
▫️امام کاظم ( قرائت سورهی فرقان را وامگذار، چراکه کسی اگر آن را در هر شب بخواند، خداوند هرگز او را عذاب نمیکند و از او حساب و کتاب به عمل نمیآورد و جایگاهش در فردوس اعلی میباشد.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۳۵۲/بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۸۶
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سزای آشغال ریختن در خیابان هنگام رانندگی 👍😂
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ساختمان مهندسی شده بر روی صخره ای در دل دریا !!
◼️ باور کن فکر کردم اروپاست!!!
ولی مثل اینکه ایران همه چنین ساختمانهای داره....
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔹دریاچه سیلوانا، آذربایجان غربی
🔻دریاچه سیلوانا که به آن دریاچه سد شهرچای نیز گفته میشود، در شهر سیلوانا و در ۳۰ کیلومتری ارومیه قرار گرفته است. همچنین شغل اکثر آنها کشاورزی و دامداری است. سیلوانا طبیعت بی نظیری دارد و در گوشه از آن جاذبههایی به چشم میخورد که هر بینندهای را محسور خود خواهد کرد. دریاچهی زیبای سیلوانا هم گل سر سبد این شهر به شما می رود تا جایی که به آن بهشت ارومیه میگویند. بهترین زمان رسیدن به این دریاچه فصل تابستان است که طبیعت اطراف شما را مجذوب خود میکند.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی دیوار کی دارید یادگاری مینویسید اینا از پول نمیگذرن!!!🤔
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸