eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4هزار دنبال‌کننده
33هزار عکس
37.5هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌸📖هر روز یک صفحه قرآن صفحه 166قرآن کریم 📚 📘اعراف جزء۹ 🔛⚜آیه131تا137سوره اعراف یک صفحه قرآن ➥🔰📚📚🌸🕊
❇️🔸❇️🔸🕋🔸❇️🔸❇️ اللّهــــم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهُم🔸 ای حُسن ِ رُخت جمال حـــق را مرآت✨ وی عطر تو مایهء تمام نّفّحات🔸 ای صاحب نفحهء گُل نرگسُ یاس✨ بر عطر گل نرگس و یاست صلوات🔸 اَلّلهُــــمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدنا و نبیِّنا مُحَمَّــــدٌ وَآله مَا اخْتَلَفَ الْمَلَوان وَ تَعاقَبَ الْعَصْرانِ وَ کَرَّ الْجَدیدانِ وَ سْتَقْبَلَ الْفَرْقدانِ وَ بَلِّغْ رُوحَهُ وَ اَرْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مِنّی التَّحِیَّةِ وَ السَّلامُ✨ ❇️🔸❇️🔸💚🔸❇️🔸❇️
🕊 🌷 بســــــــــم رب الشــهــــداء 🌷 🕊 (( زیارتنامه شهدا )) بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... ⚘️اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 🤲 #با_شهدا_گم_نمی_شویم 🌷🌷🌷🌷🌷🇮🇷
هدایت شده از والفجر سه بیادماندنی شهید محمد زینلی // فرزندان سبز پوش خامنه ای تشکر
Batool Lashkari: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان 💖 موضوع رمان : قسمتی از زندگی زنی میباشد که با توجه به آرمان های همسرش گام برداشته و در جایگاه همسر یک مدافع حرم به سمت جلو در حرکت است.و مردی که اعتقاداتش ضعیف شده و در بحران دست و پا می زند… 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖از روزی_که_رفتی 💖 قسمت ۱ و ۲ مقدمه: تقدیم به از جان گذشتگانی که این سرزمین شدند. آنان که دنیا را جا گذاشته و خدا را در گریه‌های کودکان و زنان بی‌دفاع می‌دیدند. ✨تقدیم به مردان سبز پوش سرزمینم✨ امروز که دنیا درگیر و دار نبردِ بی‌سرانجام ِ قدرت است،... امروز که غرب دست در دست اشرار داده و امنیت قاره‌ی کهن را در خطر انداخته است،.... امروز که برای خواب آسوده‌ی کودکانمان هشت سال زیر گلوله‌ باران همان قدرت‌ها سپری کردیم و امنیت را در جای جای این خاک نقش زدیم،... و برای همین ، همین آرامش، همین خنده‌ها، مردانی را فدا میکنیم که کودکانشان هنوز عطر تن پدر را به جان نکشیده‌اند... ««آیه»»قصه‌ی زنان به جا مانده از مردانی است که جان دادند و تن به خفّت ندادند؛ ««آیه»»قصه‌ی کودکانی است که پدر ندیده‌اند، که پدر میخواهند؛ ««آیه»» قصه‌ی زنان و کودکان سرزمینی است که در طی هشت سال یتیم‌های بسیاری برایش ماند. قصه ی مردانی که هویت گم کرده‌اند.... قصه‌ی زنانی که بالِ پروازِ مردانشان می‌شوند و... بهشت همین نزدیکی‌‌هاست..... بسم الله الرحمن الرحیم برف آنقدر بارید تا تمام جاده را سپید پوش کرد و راهها را بست. جاده چالوس در میان انبوهی از برف فرو رفت و خودروهای زیادی در میان آن زمینگیر شدند. در راه ماندگان، به هر نحوی سعی در گرم کردن خود و خانواده هایشان داشتند. جوان بلند قامتی به موتور سیکلت عظیم‌الجثهاش تکیه داده و کاپشن موتور سواری‌اش را بیشتر به خود می‌فشرد تا گرم شود، کسی به او توجهی نداشت؛ انگار سرما در دلشان نشسته بود که نسبت به همنوعی که از سرما در حال یخ زدن بود بی‌تفاوت بودند. با خود اندیشید: "کاش به حرف «مسیح» گوش داده بودم و با موتور پا در این جاده نمی‌گذاشتم!" مرد شصت ساله‌ای از خودروی خود پیاده شد. بارش برف با باد شدیدی که می‌وزید سرها را در گریبان فرو برده بود. صندوق عقب را باز کرد و مشغول انتقال وسایلی به درون خودرو شد. سایه‌ای توجهش را جلب کرد و باعث شد سرش را کمی بالا بگیرد و به جوان در خود فرو رفته نگاه بیندازد؛ لختی تامل کرد و بعد به سمت جوان رفت. _سلام؛ با موتور اومدی تو جاده؟! +سلام؛ نمیدونستم هوا اینجوری میشه. _هوا سرده، بیا تو ماشین من تا راه باز بشه! جوان چشمان متعجبش را به مرد روبه‌رویش دوخت و تکرار کرد: +بیام تو ماشین شما؟! _خب آره! و دست پسر را گرفت و با خود به سمت خودرو برد: _زود بیا که یخ کردیم؛ بشین جلو! خودش هم در سمت راننده را باز کرد و نشست. وقتی در را بست، متوجه زن جوانی شد که روی صندلی عقب نشسته. آرام سلام کرد و گفت: _ببخشید مزاحم شدم. جوابی از دختر نشنید. آنقدر سردش بود که توجهی نکرد. مرد پتویی به دستش داد و گفت: _اسمم علیِ... «حاج علی» صدام میکنن؛ اسم تو چیه پسرم؟ طعم شیرینی داشت این پسرم گفتن حاج علی؛ طعم دهانش که شیرین شد، قلبش را گرم کرد. _«ارمیا» هستم... «ارمیا پارسا» حاج علی: _فضولی نباشه کجا میرفتی؟ ارمیا: _راستش داشتم برمیگشتم تهران؛ برای تفریح رفته بودم جواهرده. حاج علی: _توی این برف و سرما؟! ما هم میرفتیم تهران. ارمیا: _اینجور وقتا خلوته؛ تهرانی هستید؟ صدای زمزمه مانند دختر را شنید: _جواهر ده رو دوست داره، روزایی که خلوته رو خیلی دوست داره. حاج علی با چشمان غمگینش به زن نگاه کرد: _هنوز که چیزی معلوم نیست عزیز بابا، بذار معلوم بشه چی شده بعد با خودت اینجوری کن! «آیه» در خاطراتش غرق شده بود.... و صدایی نمی‌شنید.صدای صحبت‌های ارمیا و حاج علی محو و محوتر می‌شد و صدای مردی در گوشش زنگ میزد: 🕊_وای آیه... انگار اینجا خود بهشته! آیه با لبخند به مردش نگاه کرد و با شیطنت گفت: _شما که تا دیروز میگفتی هرجا که من باشم برات بهشته، نظرت عوض شد؟ 🕊_نه بانو؛ اینجا با حضور تو بهشته، نباشی بهشت خدا هم خود جهنمه! آیه مستانه خندید به این اخم و جدیّتِ صدای مَردش...‌. صدای حاج علی او را از خاطرات به بیرون پرتاب کرد: _آیه جان... بابا! بیا این آب‌جوش رو بخور گرمت کنه! به لیوان میان دستان پدر نگاه کرد. لیوان را گرفت و بخارش را نفس کشید و گفت: _لذت خوردن یه چایی خوب، به اینه که اول عطرشو نفس بکشی.مخصوصًا وقتی چای زنجبیل باشه! استکان را به بینی‌اش نزدیک کرد و نفس عمیقی کشید و با لذت چشمانش را بست. حاج علی لیوان چای را به سمت ارمیا گرفت: _بفرمایید، چای دارچینه، بخور گرم شی!
هدایت شده از والفجر سه بیادماندنی شهید محمد زینلی // فرزندان سبز پوش خامنه ای تشکر
لیوان را گرفت و تشکر کوتاهی کرد. نگاهی به اطراف انداخت. بارش برف قطع شده بود..... نویسنده؛ سَنیه منصوری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖از_روزی_که_رفتی 💖 قسمت ۳ و ۴ بارش برف قطع شده بود؛ اما آنقدر شدید باریده بود که هنوز هم امکان حرکت وجود نداشت؛ باید منتظر راهداری و امدادگران هلال‌احمر بمانند. دستی جلوی چشمش قرار گرفت، حاج علی بسته‌ای بیسکوئیت را مقابلش گرفته بود: _بخور، بهتر از هیچیه! وقت نشد وسایل سفر رو حاضر کنم؛ برگشتمون عجله‌ای شد. حال دخترمم خوب نیست، زن‌ها بهتر این کارا رو بلدن! ارمیا: _این حرفا چیه حاج علی، من مهمون ناخوانده شدم! حاج علی لبخندی زد و نگاهش مات جاده شد: _انگار این راه حالا حالا ها باز نمیشه. چند ساعت پیش بود که بهمون خبر دادن دامادم شهید شده، سریع حرکت کردیم بریم ببینیم چی شده؛ هنوز نمیدونیم چیشده؛ اصلا خبر شهادتش قطعی هست یا نه؟ نگاه کنجکاو ارمیا به حاج علی بود؛ ولی نگاه حاج علی هنوز به تاریکی مقابلش بود: _یکسال پیش بود که اومد بهم گفت میخوام برم سوریه! میگفت آیه راضی شده، اومده بود ازم اجازه بگیره؛ میدونست این راهی که میره احتمال برنگشتنش بیشتر از برگشتنشه! ارمیا پوزخندی زد به مردی که رفت... و پوزخند زد به زنی که شوهرش را به کام مرگ فرستاده.زنی که حکم مرگ همسرش را داده بود دستش.... آیه آرام آب‌جوش‌اش را مینوشید. کودک در بطنش تکانی خورد. کمرش درد گرفته بود از این همه نشستن! کودکش هم خسته بود و این خستگی‌اش از تکان‌های مداومش مشخص بود. دستش را روی شکم برجسته‌اش گذاشت: " آرام باش جان مادر! آرام باش نفس پدر! آرام باش که خبر آورده‌اند پدرت بی‌نفس شده! تو آرام باش آرام جانم! " چشمانش را بست و وقتی گشود که صدای اذان از گوشی تلفنش بلند شد... صدای دلنشین اذان که پیچید، آیه چشمانش را از هم باز کرد. حاج علی از داشبورد بسته‌ای درآورد ، و در آن را گشود. تیمم کرد و بعد خاک را به دست آیه داد. داخل ماشین نماز خواندند و ارمیا نگاه کرد ، به زنی که شوهرش را ساعاتی قبل از دست داده و نماز میخواند! به مردی که پناهش داده و آرام نماز میخواند! فشاری در قلبش حس کرد، فشاری که هربار صدای اذان را میشنید احساس میکرد... فشاری که این نمازهای بی‌ریا به قلبش می‌آورد. خورشید در حال خودنمایی بود ، که راهداری و هلال‌احمر و راهنمایی و رانندگی به کمک هم راه را باز کرده و به خودروها کمک کردند که به راه خود ادامه دهند. ارمیا از صمیم قلب تشکر کرد: _واقعا ازتون ممنونم که چند ساعتی بهم پناه دادید! اگه نبودین من تو این سرما میمردم. حاج علی: _این چه حرفیه پسرم؟! خدا هواتو داره. تا تهران هم‌مسیریم، پشت سر ما باش که اگه اتفاقی افتاد دوباره تنها نباشی! +بیشتر از این شرمنده‌ام نکنید حاج آقا! حاج علی: _این حرفا رو نزن؛ پشت ماشین من بیا که خیالم راحت باشه! ارمیا لبخندی بر لب نشاند: _چشم! شما حرکت کنید منم پشت سرتونم پژوی 405 سفید رنگ حاج علی میرفت و ارمیا با موتور سیاه‌رنگش در پی آنها میراند. حاج علی از آینه به جوان سیاهپوش پشت سرش نگاه میکرد. نگران این جوان بود... خودش هم نمیدانست چرا نگران اوست! انگار پسر خودش بار دیگر زنده شده و به نزدش بازگشته است. خود را مسئول زندگی او میدانست. ساعات به کندی سپری میشد و راه به درازا کشیده بود. این برف سبب کندی حرکت بود. برای صبحانه و ناهار و نماز توقف‌های کوتاهی داشتند و دوباره به راه افتادند. به تهران که رسیدند، حاج علی توقف کرد؛ از ماشین پیاده شد و به سمت ارمیا رفت... خداحافظی کوتاهی کردند. حاج علی رفت و ارمیا نگاهش خیره بود به راه رفتهی حاج علی! در یک تصمیم آنی، به دنبال حاج علی رفت؛ میخواست بیشتر بداند. حاج علی او را جذب میکرد... مثل آهن ربا! جلوی خانه‌ای ایستادند و ماشین را وارد پارکینگ کردند. ارمیا زمزمه کرد: "بچه پولدارن!" وقتی ماشین پارک شد، نگاه آیه به روزهایی رفت که گذشته بودند، ماشین مردش در قم بود. از همان روزی که او را خانه پدرش گذاشته بود و به سوریه رفته بود، ماشین همانجا بود! سوار آسانسور که شدند آیه باز هم به یاد آورد....:: 🕊-آخیش! خسته شدما بانو، چقدر راه طولانی بود. آیه پشت چشمی نازک کرد: _من که گفتم بذار منم یه‌کم بشینم، خودت نذاشتی؛ حالا هم دلم برات نمی‌سوزه! 🕊-چشمم روشن، دیگه چی؟! من استراحت کنم و شما رانندگی کنی؟ آیه اعتراض آمیز گفت: _خب خسته شدی دیگه! 🕊-فدای سرت! تو نباید خسته بشی!امانت حاج علی هستی ها، دختر دردونه‌ی حاج علی! آیه پشت چشمی نازک کرد و گفت: _من مال هیچکس نیستم! مردش ابرویی بالا انداخت و گفت: 🕊_شما که مال من هستید؛ اما در اصل امانت خدایی تو دستای من و پدرت، باید مواظبت باشیم دیگه بانو! حاج علی در را باز نگه داشته بود تا آیه خارج شود. این روزها.... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از والفجر سه بیادماندنی شهید محمد زینلی // فرزندان سبز پوش خامنه ای تشکر
از_روزی_که_رفتی قسمت ۵ و ۶ حاج علی در را باز نگه داشته بود تا آیه خارج شود. این روزها سنگین شده بود و سخت راه میرفت. آرام کلید را از درون کیفش درآورد، در را گشود. سرش را پایین انداخت و در را رها کرد... در که باز شد نفس کشید عطر حضور غایب این روزهای زندگیاش را... وارد خانه که شد بدون نگاه انداختن به خانه و سایه‌هایی که می‌آمدند و محو میشدند، به سمت اتاق خوابشان رفت. حاج علی او را به حال خود گذاشت. میدانست این تنهایی را نیاز دارد. نگاهش را در اتاق چرخاند... به لباسهای مردش که مثل همیشه مرتب بود، به کلاه‌های آویزان روی دیوار، شمشیر رژه‌اش که نقش دیوار شده و پوتین‌های واکس خورده، به تخت همیشه آنکادر شده‌اش... زندگی با یک ارتشی این چیزها را هم دارد دیگر! مرتب کردن تخت را دیگر خوب یاد گرفته بود. 🕊-آیه بانو دستمو نگاه کن! اینجوری کن، بعد صاف ببرش پایین... نه! اونجوری نکن! ببرش پایین، مچاله میشه! دوباره تا بزن! +اه! من نمیتونم خودت درستش کن! 🕊-نه دیگه بانو! من که نمیتونم تخت دو نفره رو تنهایی آنکادر کنم! آیه لب ورچید: _باشه! از اول بگو چطوری کنم؟ و تخت را آن روز و تمام روزهای نُه سال گذشته را باهم مرتب کردند.... روی تخت نشست و دست روی آن کشید. آرام سرش را روی بالش مردش گذاشت و عطر تن مردش را به جان کشید.آنقدر نفس گرفت و اشک ریخت که خوابش برد. خواب مردش را دید، خواب لبخندش را، شنید آهنگ دلنشین صدایش را... حاج علی به یکی از همکاران دامادش، زنگ زد و اطلاع داد که به تهران رسیده‌اند. قرار شد برای برنامه ریزی‌های بیشتر به منزل بیایند. آیه در خواب بود که صدای زنگ خانه بلند شد. مردانی با لباس سرتاسر مشکی با سرهای به زیر افتاده پا درون خانه گذاشتند. انتظار مهمان نوازی و پذیرایی نبود، غم بسیار بزرگ بود. برای مردانی که از دانشکده‌ی افسری دوست و یار بودند؛ شاید دیگر برادر شده بودند! حاج علی گل‌گاوزبان دم کرده و ظرف خرما را که مقابلشان گذاشت... دلش گرفت! معنای این خرما گذاشتن‌ها را دوست نداشت. -تسلیت میگم خدمتتون! میرهادی هستم، برای هماهنگی برای مراسم باید زودتر مزاحمتون میشدیم! حاج علی لب تر کرد و گفت: _ممنون! شرمنده مزاحم شما شدم؛ حالا مطمئن هستید این اتفاق افتاده؟ میرهادی: _بله، خبر تایید شده که ما اطلاع دادیم؛ متاسفانه یکی از بهترین همکارامون رو از دست دادیم! همراهانش هم آه کشیدند. میرهادی: _همسر و مادرشون نیومدن؟ +مادرش که بیمارستانه! به برادرشم گفتم اونجا باشه برای کارای مادر و هماهنگی‌های اونجا، همسرشم که از وقتی اومدیم تو اتاقه. میرهادی: _برای محل دفن تصمیمی گرفته شده؟ +بهم گفته بود که میخواد قم دفن بشه. میرهادی: _پس بعد از تشییع توی تهران برای تدفین قم میرید؟ ما با گلزار شهدا هماهنگ میکنیم _خیره ان‌شاءالله! آیه که چشم باز کرد، صدای بسته شدن در خانه را شنید. چشمش به قاب عکس روی میز کنار تخت افتاد... عکس دونفره! کاش بودی و با کودکت حداقل یک عکس داشتی مرد من! چشمش را بست و به یاد آورد: 🕊-من میدونم دختره! دختر باباست این فسقلی! آیه: _نخیرم! پسر مامانشه؛ مثلا من دارم بزرگش میکنما! خودم میدونم بچه پسره! 🕊-حاال میبینی! این خانوم کوچولوی منه، نفس باباشه! آیه ابرو درهم کشید و لب ورچید: _بفرما! به خاطر همین کارای توئه که میگم من دختر نمیخوام! دختر هووی مادره؛نیومده جای منو گرفته! 🕊-نگو بانو! تو زیباترین آیه‌ی خدایی! تو تمام زندگی منی... دختر میخوام که مثل مادرش باشه... شکل مادرش باشه! میخوام همه‌ی خونه پر از تو باشه بانو! َلبخند به لب آیه آمد؛ کاش پسری باشد شبیه تو! من تو را میخواهم مرد من! تلفن همراهش زنگ خورد. آن را در کیفش پیدا کرد. نام «رها» نقش بسته بود... "رها" دوست بود، خواهر بود، همکار بود. رها لبخند بود... لبخندی به وسعت تمام دردهایش! ********************** رها پالتویش را بیشتر به خود فشرد. از زیر چادری که سوغات آیه از مشهد بود هم سرما میلرزاندش! باید چند دست لباس گرم می خرید؛ شاید میتوانست اندکی از حقوقش را برای خود نگاه دارد. خسته شده بود از این زندگی؛ باید با «احسان» صحبت میکرد تا زودتر ازدواج کنند. اینطوری خودش خلاص میشد اما مادرش چه؟ او را تنها میگذاشت؟ به خانه رسید؛ خانه‌ی نسبتا بزرگ و خوبی بود، اما هیچ چیز این خانه برای او و مادرش نبود. زنگ را فشرد.کسی در را باز نکرد..... نویسنده؛ سَنیه منصوری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖از_روزی_که_رفتی 💖 قسمت ۷ و ۸
هدایت شده از والفجر سه بیادماندنی شهید محمد زینلی // فرزندان سبز پوش خامنه ای تشکر
زنگ را فشرد. کسی در را باز نکرد. میدانست مادرش اجازهی باز کردن در را هم ندارد؛ هیچوقت این حق را نداشت. ّاین مادر و دختر هیچ حقی نداشتند، داستان تلخی بود قصه زندگی رها و مادرش... امروز کلیدش را جا گذاشته بود ، و باید پشت در میماند تا پدر دلش بسوزد و در را باز کند. ساعتی گذشت و سرما به جانش نشسته بود. ماشین برادرش «رامین» را دید ، که با سرعت نزدیک میشود. ترمز سخت مقابل در زد و با عجله پیاده شد؛ حتی رها را هم ندید! در را باز کرد و وارد خانه شد... در را باز گذاشت و رفت. رها وارد شد، رامین همیشه عجیب رفتار میکرد؛ اما امروز این همه دستپاچگی، عجیب بود! وارد خانه که شد، به سمت آشپزخانه رفت، جایی که همیشه میتوانست مادرش را پیدا کند. رها: _سلام مامان زهرای خودم، خسته نباشی! +سلام عزیزم؛ ببخش که پشت در موندی! بابات خونه‌ست، نشد در رو برات باز کنم! چرا کلید نبرده بودی؟ آخه دختر تو چرا اینقدر بی‌حواسی؟ رها مادر را در آغوش گرفت: _فدای سرت عزیزم؛ حرص نخور! من عادت دارم! صدای فریاد پدرش بلند شد: _پسره‌ی احمق! میدونی چیکار کردی؟ باید زودتر فرار کنی! همین حالا برو خودتو گم و گور کن تا ببینم چه غلطی کردی! رامین: _اما بابا... _خفه شو... خفه شو و زودتر برو! احمق پلیسا اولین جایی که میان اینجاست! رها و «زهرا خانم» کنار در آشپزخانه ایستاده بودند و به داد و فریادهای پدر و پسر نگاه میکردند. رامین در حال خارج شدن از خانه بود که پدر دوباره فریاد زد: _ماشینت رو نبری ها! برو سر خیابون تاکسی بگیر! از کارت بانکیت هم پول نگیر! خودتو یه مدت گم و گور کن خودم میام سراغت! رامین که رفت، سکوتی سخت خانه را دربرگرفت. دقایقی بعد صدای زنگ خانه بلند شد... پدرش هراسان بود. با اضطراب به سمت آیفون رفت و از صفحه نمایش به پشت در نگاه کرد. با کمی مکث گوشی آیفون را برداشت: _بفرمایید! بله الان میام دم در... گوشی را گذاشت و از خانه خارج شد. رها از پنجره به کوچه نگاه کرد. ماشین ماموران نیروی انتظامی را دید، تعجبی نداشت! رامین همیشه دردسرساز بود! صدای مامور که با پدرش سخن میگفت را شنید: _از آقای رامین مرادی خبر دارید؟ +نخیر! از صبح که رفته سرکار، برنگشته خونه؛ اتفاقی افتاده؟! مامور: _شما چه نسبتی باهاشون دارید؟ +من پدرش هستم، شهاب مرادی! مامور: _پسر شما به اتهام قتل تحت تعقیبن! ما مجوز بازرسی از منزل رو داریم! +این حرفا چیه؟ قتل کی؟! مامور: _اول اجازه بدید که همکارانم خونه رو بازرسی کنن! این حرف را گفت، شهاب را کنار زد و وارد خانه شدند. زهرا خانم که چادر گلدارش را سر کرده بود و کنار رها ایستاده بود آرام زیر گوش رها گفت: _باز چی شده که مامور اومده؟! رها: _رامین یکی رو کشته! خودش با بهت این جمله را گفت. زهرا خانم به صورتش زد: _خدا مرگم بده! چه بلایی سر ما و خودش آورده؟ تمام خانه را که گشتند، مامور رو به رها و زهرا خانم کرد: _شما مادرش هستید؟ +بله! مامور: _آخرین بار کی دیدینش؟ شهاب به جای همسرش جواب داد: _منکه گفتم از صبح که رفته سرکار، دیگه ندیدیمش! اینگونه جوابی که باید میگفتند را مشخص کرد. مامور: _شما لطفا ساکت باشید، من از همسرتون پرسیدم! رو به زهرا خانم کرد و دوباره پرسید: _شما آخرین بار کی رامین مرادی رو دیدید؟ زهرا خانم سرش را پایین انداخت و سکوت کرد. شهاب تهدید وار گفت: _بگو از صبح که رفته خونه نیومده! رها با پوزخند به پدرش نگاه میکرد. شهاب هم خوب این پوزخند را در کاسه اش گذاشت... چهل روز گذشته... رامین همان هفته اول بازداشت شده و در زندان به سر میبرد. شهاب به آب و آتش زده بود که رضایت اولیای دم را بگیرد. رضایت به هر بهایی که باشد؛ حتی به بهای رها... رها گوشه‌ی اتاق کوچک خود و مادرش نشسته بود. صدای پدرش که با خوشحالی سخن میگفت را می‌شنید: _بالاخره قبول کردن! رها رو بدیم رضایت میدن! بالاخره این دختره به یه دردی خورد؛ برای فردا قرار گذاشتم که بریم محضر عقد کنن! مثل اینکه عموی پسره که پدر زنش هم میشه راضیشون کرده در عوض خون‌بس، از خون رامین بگذرن! یه ماهه دارم میرم میام که خون‌بس رو قبول کنن؛ عقد همون عموئه میشه، بالاخره تموم شد! هیجان و شادی در صدایش غوغا میکرد... خدایا! این مرد معنای پدر را میفهمید؟ این مرد بزرگ شده در قبیله با آیین و رسوم کهن چه از پدری میداند؟ خدایا! مگر دختر دردانه‌ی پدر نیست؟ مگر جان پدر نیست؟! رها لباس‌های مشکی‌اش را تن کرد. شال مشکی رنگی را روی سرش بست. اشک در چشمانش نشست. صدای پدر آمد: _بجنب؛ باید زودتر بریم تمومش کنیم..... نویسنده؛ سَنیه منصوری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
⭕️ «روح‌الله کاظمی» کوه‌نورد قمی در یک رکورد بی‌نظیر طی24 ساعت موفق به فتح قله لوتسه و بعد قله اورست شد و نامش را در صدر کوهنوردان دنیا نشاند. بربام جهان ایستاد و مقتدرانه عکس حاج‌قاسم را روی دستانش بالا برد. ـــــــــــــــــــــــ 🚨پایگاه خبری عَمار 🇮🇷
♻️نتیجه عقب نشینی برخی مسئولین و سکوت غیر قابل توجیه برخی خواص 🔴 از قبح شکنی حضور زنان در ورزشگاه تا کشف حجاب گسترده در داخل ورزشگاه! 🔰تصویری از حواشی بازی نساجی و الهلال در فضای مجازی منتشر شده است که در آن، برخی دختران یا زنان حاضر در ورزشگاه، به طور گسترده، کرده اند! ⏪ متأسفانه روند عادی سازی و قبح شکنی حضور زنان و دختران در ورزشگاه برای تماشای بازی مردان – در حالی که حضور زنان و دختران در ورزشگاه و نگاه کردن آنها به قسمت هایی از بدن مردان نامحرم در این بازی ها، در حقیقت، زیر پا گذاشتن فتوای امام ره، مقام معظم رهبری و مراجع معظم تقلید در موضوع نگاه کردن است - همچنان ادامه دارد. در این میان، موضوع کشف حجاب نیز به آن اضافه گردید و قوز بالا قوز شده است. ⚠️ وقتی از احکام شرعی کوتاه آمدیم و پیام عقب نشینی به برخی دختران و زنان می دهیم، نتیجه اش این می شود! متأسفانه موضوع ورود زنان به ورزشگاه، انحرافی بوده که از دولت قبلی شروع شد و در دولت فعلی ادامه یافته است. هر چه زودتر باید دولت سیزدهم بساط به وجود آمده را جمع کند و چنین وضعیتی قابل پذیرش نیست. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
امنیت غذایی یا امنیت روانی؟ به این تیتر روزنامه کار و کارگر که اوایل هفته جاری منتشر شده عنایت بفرمایید. تیتری که سعی دارد افقی سازی مسکن را تهدیدی علیه امنیت غذایی کشور و نابودی اراضی کشاورزی معرفی کند. حسب اطلاع عرض می‌شود که درحال حاضر مساحت کل باغات و اراضی کشاورزی کشور بالغ بر ۱۳.۶ میلیون هکتار است. حالا در بدبینانه‌ترین حالت از نظر گردانندگان این روزنامه، اگر فرض کنیم که تمام ۴میلیون مسکنی که وعده دولت بوده است با الگوی تک طبقه ساخته شود و اگر فرض کنیم که تمام این ۴ میلیون خانه، تعمداً در اراضی کشاورزی احداث شود، حدس می‌زنید نهایتاً چند درصد از مجموع باغات و اراضی کشاورزی از بین خواهد رفت؟ مساحت لازم برای ۴میلیون مسکن تک طبقه که زمین هر کدام ۲۰۰متر باشد ۸۰هزار هکتار می‌شود؛ که اگر طبق استانداردها همین مقدار مساحت را برای سایر سرانه‌ها (اعم از فضاهای ورزشی و آموزشی و شوارع و غیره) لحاظ کنیم آنگاه کل مساحت لازم برای این نوع توسعه افقی، برابر با ۱۶۰هزار هکتار خواهد شد حالا از تقسیم عدد ۱۶۰هزار هکتار بر عدد ۱۳.۶میلیون هکتار (که مجموع مساحت زیر کشت کشور است) عدد یک صدم حاصل می‌شود. یعنی در بدبینانه ترین حالت، فقط ۱ درصد از مجموع مزارع و باغات کشور از بین خواهد رفت! اما در ازای همین ۱ درصد، می‌توانیم مردم را از این نوع شهرسازی فشرده و قفسهای آپارتمانی نجات دهیم. پس آنهایی که سعی دارند مانع تحول سیاستهای شهرسازی کشور شوند بهتر است به جای آنکه نگران امنیت غذایی باشند، نگران امنیت روانی مردم باشند که با چنین شانتاژهای رسانه‌ای در حال مخدوش شدن است! http://eitaa.com/ashaganvalayat
♻️هنجارشکنان جرأت نداشتند، جرأت را ما به آنها دادیم 🔴 جهت گیری های ما باید عوض شود 🔰در سال های قبل نیز مانند امروز، در جامعه ما برخی افراد اهل هنجارشکنی بودند، از نظر اعتقادی پایبند به حجاب نبودند اما جرأت نداشتند که در سطح جامعه کشف حجاب کنند، بی بند و باری خود را - با افتخار - علنی کنند، جلوی پلیس مملکت رژه بروند و ... 👈 این برخی از خواص و مسئولین ما بودند و هستند که با ضعف اعتماد بنفس، اهمال کاری در برابر اجرای احکام شرعی در جامعه، ترس از جنجال و داد و فریاد بی بند و بارها و ... به آن هنجارشکنان و بی بند و بارها دادند و می دهند که در خیابان و اماکن عمومی جمهوری اسلامی اینگونه ظاهر شوند و جامعه را به فساد و ناامنی اخلاقی بکشانند. ⏪ این جهت گیری، انحراف در مسیر انقلاب است که متاسفانه برخی از مسئولین، مرتکب آن شده اند و هر چه زودتر باید به جهت گیری صحیح انقلاب برگردیم. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اینه افتخار ایران🇮🇷 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
📸رژه نظامی سرایا القدس؛ رونمایی از چند موشک‌ و پهپاد برای نخستین بار 🔹️سرایا القدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی در مراسم رژه در غزه از موشک‌های براق ۱۰، براق ۶۰ و براق ۸۵ که برای اولین بار وارد یگان موشکی شده، رونمایی کرد. 🔹️همچنین طی این رژه، برای نخستین بار از پهپادهای هدهد و سحاب نیز رونمایی شد. ☑️ 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔺 متن خبر را با دقت بخوانید؛ آیا آنهایی که متولد اینستاگرام ایران هستند، تحت تاثیر این خبر حالشان از فرانسه به هم خواهد خورد؟ اگر این را برایشان بگوییم، بعد هم درباره فرهنگ فرانسه و تاریخش و همزیستی که مردمش با فاضلاب و مدفوع داشته اند ، بگوییم چه؟ باز هم نه؟ بله واقعیت این است که حال برخی حتی با شنیدن این اخبار از واقعیت غرب به هم نخواهد خورد. علت چیست؟ رسانه مخاطب را به نقطه ای می تواند برساند که گاه تصویری که در ذهن می سازد از حقیقت معتبر تر شود. آن هم به شکلی که حقیقت تحت هیچ عنوان اثری بر درک فرد نگذارد. بخشی از جامعه ی ایران این روزها در این وضعیت قرار گرفته 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔺 این تصاویر مربوط مراسم روزهای اخیر محمود کریمی است مراسم در یک مرکز توان بخشی و برای معلولان جسمی برگزار شده است. سال‌هاست محمود کریمی جامعه هدفی را برای کارهای خود انتخاب کرده که کاملا متفاوت بوده اند. هم آنهایی که آنجا هستند حالشان با حضور او خوب شده، هم ما حالمان با این عکس ها خوب شده است... کاش مدل محمود کریمی را همه ی چهره های معروف یاد بگیرند. دمش گرم پرچمش بالاست الهی که الگوی چهره های معروف این سرزمین بشود... 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔺️رسانه های بازوی داعش با انتشار ویدئویی ایران را به حملات بیشتر تهدید کردند. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
۶ کشور میزبان جام جهانی ‌۲۰۳۰ 🔹فیفا دقایقی پیش اعلام کرد که با میزبانی شش کشور برای جام جهانی ۲۰۳۰ موافقت کرده که البته سه کشور تنها یک بازی را میزبان خواهند بود. 🔹اروگوئه، آرژانتین و پاراگوئه سه کشوری هستند که به دلیل صدسالگی جام جهانی میزبان یک دیدار خواهند بود چرا که اولین جام جهانی تاریخ در کشور اروگوئه برگزار شد. 🔹همچنین سایر بازی‌ها به میزبانی پرتغال، مراکش و اسپانیا برگزار می‌شود تا به این ترتیب سه قاره مختلف در برگزاری جام جهانی سهیم باشند. . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
آغاز اعتصاب سه روزه ده‌ها هزار کارمند بخش سلامت آمریکا 🔹اعتصاب اعضای اتحادیه موسوم به "کایسر پرماننت" که بزرگ ترین نهاد پوشش دهنده اتحادیه‌های سلامتی آمریکا است از صبح روز چهارشنبه به وقت محلی برابر با چهارم اکتبر ۲۰۲۳ و ۱۲ مهرماه جاری در ویرجینیا و ناحیه کلمبیا آغاز شد. 🔹اتحادیه‌های کایسر پرماننت خواهان افزایش دستمزدها و حمایت در برابر قراردادهای فرعی و تامین نیروی کار از منابع خارجی هستند. اتحادیه‌ها حداقل دستمزد ساعتی ۲۵ دلار و قرارداد چهار ساله شامل دو سال افزایش ۷ درصدی و دو سال ۶.۲۵ درصدی را خواستار شد . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🚨📸اگر دعوا کردید این دوتا جمله رو نگید که دوسال به زندان می‌روید! 🔷گاهی در دعواها شاهد هستیم طرفین یکدیگر را به قتل تهدید می‌کنند. عبارت‌هایی مانند می‌کشمت اگر چه شبیه به رجزخوانی است، اما از نظر قانونی جرم محسوب می‌شود و می‌تواند تا دو سال حبس داشته باشد. 🔸بر اساس ماده ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی «هر گاه کسی دیگری را به هر نحو تهدید به قتل یا ضررهای نفسی یا شرفی یا مالی و یا به افشای سری نسبت به خود یا بستگان او نماید، اعم از اینکه به این واسطه تقاضای انجام امر یا ترک فعلی را نموده یا ننموده باشد، به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه یا زندان از دو ماه تا دو سال محکوم خواهد شد. 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 تصویر بعدی رو دارید روی صحبت های من مشاهده میکنید یکی از شاهکار ها این بزرگوار اصلا یکی از شاهکارهای مورد علاقه ی همه دنیاست همه دنیا این را دوست دارند این شاهد یمنی است پهپاد وعید که در یمن به نمایش در آمده در ایران هم به آن میگویند شاهد ، چین هم اسمی برایش گذاشته ، روس ها هم برایش اسمی گذاشتند و ... تقریبا هرکسی در هر کجای دنیا که نظاره گر جنگ اوکراین بوده تلاش کرده یکی مشابه این رو داشته باشه یمن هم از جمله کشورهای بی نظیری هست متخصصین و تکنیسین های زبده ی این کشور موفق شدند بعد از 10 نبردی که اتفاق افتاده است بالاخره شاهد را بسازند البته قبل هم آنها رونمایی کرده بودند... 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
38.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 جزئیات عملیات نفس گیر سپاه در عراق که Mi6 و CIA را نقره داغ کرد 🔹 پاسخ دندان شکن رئیسی به نماینده ویژه علیف در مورد زنگه زور 🔹 جنگ کفتارها ، جوانمردی ؛ ربع پهلوی باعث خالی شدن خیابان ها شد 🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت در سروش 👇👇 🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat در ایتا 👇👇 🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat در بله 👇👇 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔹قمار عادي‌سازي روابط با صهيونيست‌ها محمدكاظم انبارلويي 1- مقام معظم رهبري در ديدار با ميهمانان كنفرانس وحدت ، مسئولان نظام و سفراي كشورهاي اسلامي فرمودند: «رژيم غاصب صهيونيستي رفتني است. دولت‌هايي كه سراغ قمار عادي‌سازي رفته‌اند بدانند به قول اروپايي‌ها دارند روي اسب بازنده شرط‌بندي مي‌كنند.» رژيم اشغالگر قدس امروز بي‌ثبات‌ترين دولت را در طول عمر خود تجربه مي‌كند. مخالفان دولت در سرزمين‌هاي اشغالي در تظاهرات ده‌ها هزار نفري اين بي‌ثباتي را واتاب مي‌دهند. بساط مقاومت در منطقه پهن شده است . ملت‌هاي منطقه هر كدام سهم خود را در اين بساط مشخص كرده‌اند و در وقت خود ضربه به پيكر نحيف اشغالگران، متجاوزان و تروريست‌هاي آمريكايي و اسرائيلي مي‌زنند. از سال 2006 به اين طرف در هيچ جنگي رژيم صهيونيستي پيروز نشده است. ارتش اسرائيل از جنگ 33 روزه به اين طرف ضربات سختي را به جان خريده و خسته است. اسحاق بريك، فرمانده نيروهاي ذخيره رژيم صهيونيستي اخيرا گفته است: «يك كمربند 250 هزار موشكي اسرائيل را محاصره كرده است. ما امروز در مورد ميانگين 3500 موشك و راكت در روز صحبت مي‌كنيم. اين به‌مانند يك بمب هسته‌اي بدون بقاياي هسته‌اي است.» او اضافه مي‌كند:«اسرائيل بايد به طور همزمان در 5 ميدان موازي بجنگد، ميدان حزب‌اله در لبنان، ميدان مبارزان سوري در سوريه ، ميدان جهاد اسلامي و حماس در غزه و هسته‌هاي آشكار و پنهان در كرانه باختري...». آنچه گفته شد اعتراف يك ژنرال اسرائيلي در مورد واقعيت ميدان در غرب آسيا است. بگذریم از اینکه یمنی ها امسال در رژه ارتش منظم خود با ده‌ها لشکر زرهی و نمایش موشک ها با برد بیش از دو هزار کیلومتر و پهباد های پیشرفته روی اعصاب ژنرال های رژیم صهیونیستی رفتند. دولت‌هایی كه خواب عادي‌سازي روابط مي‌بينند بر چه اساسي محاسبات خود را بسته‌اند! 2- امروز انديشكده‌هاي آمريكايي با حضور استراتژيست‌هاي سياسي و نظامي مشغول «چرتكه‌اندازي» و هزينه- فايده كردن ادامه مبارزه عليه ملت ايران و ملت‌هاي منطقه به‌ ويژه محور مقاومت در منطقه هستند. فرار مفتضحانه ارتش آمريكا از افغانستان بخشي از نتايج هزينه فايده كردن حضور در منطقه را نشان مي‌دهد. شل شدن انگشت روي ماشه براندازي، دربه‌دري تجزيه‌طلبان، نااميدي تحريم‌طلبان، عقب‌نشيني كاخ سفيد، سرعت گرفتن چندجانبه‌گرايي و سقوط نظام تك‌قطبي و فروريزي توهم جامعه جهاني تحت رهبري آمريكا همه نشانه‌هاي آن است ، عادي‌سازي روابط با رژيم صهيونيستي يك قمار سياسي است. قماري كه ممكن است دولت‌هايي كه در اين حال و هوا هستند موجوديت خود را از دست بدهند. كافي است كساني كه روي اين ميز قمار نشسته‌اند امسال به سالن سخنراني مجمع عمومي سازمان ملل به هنگامي كه نتانياهو سخنراني مي‌كرد نگاهي بيندازند ديگر جهان گوشي شنوا براي دروغ‌پردازي‌ و فريب‌ كاري‌ هاي رژيم صهيونيستي ندارد. دولت ها و ملت ها باید باور کنند رژیم غاصب صهیونیستی رفتنی است.این سخن را علاوه بر اینکه ما می گوییم. ایهود باراک هم گفته است:« اسرائیل از درون در حال نابودی است». . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکنجه یکی از بچه‌های لشکر فاطمیون توسط داعش یادمان باشد که لشکر فاطمیون بچه‌های افغانی زیر نظر سپاه قدس به نیابت از ایران در منطقه و جهان از منافع ایران اسلامی دفاع می‌کنند هراسی ... . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
♨️ محاکمه ترامپ به اتهام پرونده فریبکاری مالی/ ترامپ در دادگاه: دادستان فاسد است، بایدن فاسد است، کشورمان هم فاسد است! 🔹ما یک رئیس‌جمهوری فاسد داریم که نمی‌فهمد چه می‌کند! مو لای درز حساب‌های مالی من نمی‌رود و هیچ جرمی اتفاق نیفتاده است. 🔹مسئله ساده است؛ این پرونده مداخله انتخاباتی است و اگر در نظرسنجی‌ها پیشتاز نبودم، یا در انتخابات شرکت نمی‌کردم، هیچ یک از این اتهامات مطرح نمی‌شد. ✍پ ن: اونوقت ما توی ایران رئیس جمهوری داشتیم که با یک دستور ۶۰ تن طلا و حدود ۱۸ میلیارد دلار نقد رو بر باد داد و برادرش به واسطه اون ،بزرگترین مفسد اقتصادی معرفی شد، الانم صاف صاف داره راه میره که هیچ ، دنبال تهیه لیست انتخاباتی هم هست! یا وزیر امور خارجه داشتیم با یک قسم دروغ کشور رو زیر یک قرارداد ننگین برد و حکومت رو وادار به رعایت اون قرارداد کرد اما طرف قرارداد ، با پاره کردن امضا ، علاوه بر تحمیل بزرگترین ضرر مادی و مالی ، باعث شد کل ملت توی دنیا تحقیر بشن، الانم راحت داره زندگیشو میکنه! دیگه از زنگنه و قرارداد کرسنت و ضرر 347000000000000 (347 هزار میلیارد تومان) نگم! اینقدر خوبیم ما🙂 (خبر بعدی سند این ادعاست) . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حاج قاسم سلیمانی: جانِ من و همۀ شهیدان ارزش فداشدن در راه ملت را دارد. . خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺