اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
#وردنگونی #احمد_رفیعی_وردنجانی @asharahmadrafiei
گوش کونید اَ دعوا عروس و خارسویش
اَ اِی چیاکه نیس تو شهر ما هویش
اینجا عروس و خارسویا رفیقن
همیشه گل میشنفن و گل میگن
یه ذره رم دعوا ندارن باهم
هست همیشه حرفاشون محترم
یه کلمم پش سر هم نَمی گن
نسبت بد به همو دو نَمی دن
اینا که میگم مال قله قافن
اونجا عروس و خارسویا کِلافن
مُعَینِ تام وجری تو کارتون
النگارن عروس و خارسویا شون
خارسوی میگد همیشه با درد وغم
بادس خودُم پسرما کَفته کردم
بلا برا جون خودُم اُوُردم
بد شیکری بید ندونسته خوردُم
خیرندیده بچه منا دزیدس
گِمون کونم چشا منا دویر دیدس
عروس که نیس بلا اَ آسمونس
هرجا میریم همش تو دس پامونس
هویچی بلد نیس به جز اِشکنه
هرچی به دسش میدی میشکنه
ای عروس عیرتیِ لاغری
هی می پزد یه ذره او ترتری
برنج یه بار شفته یه بار وارفته
یه بار نپختس و یه بار دی کفته
آل ببرد خودشا و دس پنجه شا
عذاب میدد بابچه بازیش به ما
به جُل بچسبد که زبون درازس
ای دهنش دمو دییقه وازس
قایمکی من هرگوری میخواد می رد
پُش پسله م هرچی که میخواد می گد
خیرندیده کشف حجاب می کوند
آسلِکی تونیکه جوراب می کوند
می چِزوند پسر منا همیشه
با دمپایی و لنگه کویش و تیشه
طلا میخواد اَ پسرُم مرتب
هویش ندارد حیا و حجب و ادب
فقط دوتا بچه اُوردس براش
قح می کوند هی دم او پسام دی باش
هیکلشم که بدجوری قِناسس
مثلِ ننش عروس مونم دی تاسس
نه خونه داری و نه بچه داری
یاد ندادس ننش به بچه کاری
لِقمالی و چویلانی و عیرتی
چرکولی و زشتولی و نکبتی
خارسوی میگد از عروسش ایجوری
میگد عروس نگید بیگید دَگوری
عروس تا یه جا به حرف می بینی
حرفای دلشا می ریزد تو سینی
میگد که خارسوی منا کم میشناسی
انگار که عضو داعشس راس راسی
حرفا و کاراش همشون شکنجس
نون تو خونش نیس ای باشد تو گنجس
خارسوی نگو تِناردیس ماشالا
من کُزتم تو خونه شون به مولا
خارسوی نگو که ملکه عذابس
با دیدنش آدم تو التهابس
بُرّه میدد مثل یه غول گُنده
هی می گزد آدما مثل دُنده
اَ تو چشاش همیشه خوین می تُکّد
اَ حسویدی چی میا من می پُکّد
چش ندارد خوشی منا بیبیند
میاد و پش در خونه ما می شیند
محبتاش همه عدا اصولس
تو همه کارا خونه من فضولس
همش تو اضطراب و تو عذابم
شوما میرم تو کرتونه میخوابم
مثل ساواک ناخوناما می کشد
سر فضولی غِذا منا می چشد
میگد غِذاد دوباره خیلی شورس
مزه کون ای چشاد ضعیف و کورس
ذل می زند با چِشا ورقلیده
میگد بازم رنگ غذاد بریده
پش سرهم صحفه میالد برام
میگد که من جونِ پسر ما میخوام
میگد نکون با آشغالاد چی خورش
نکون با حرفا گنده گندد پُرش
پاره جیگرما اَ ننش بریدی
لال شدس بسکی زبونشا چیدی
داعا میسوند که سِوا شیم اَ هم
میگد که این شالا بری به جندم
میگم بسس یخته صلاحم برید
تو لجبازی یه جوری سرتق نشید
قدر هما تو زندگی بدونید
زندگیا یه جوری تلخ نکونید
کنار هم با یه دل شاد شاد
داعا کونید امام زمان مون بیاد
او که بیاد مُشکلا آسون میشن
جنسا دوباره همه ارزون میشن
او که بیاد وخت عدالت می شد
بار آسیوا سر نوبت می شد
داعا کونید بیاد که مهربونس
به فکر ما و درد رنج مونس
داعا کونید امام زمان مون بیاد
به هیکل زندگی مون جون بیاد
احمدرفیعی وردنگونی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
🌷صلیالله علیکِ یا رقیه بنت الحسین🌷
امشب خدا با نام او رحمی به دنیا میکند
درهای لطف خویش را بر بندگان وا میکند
از عطر جانبخش گلی عالم بهاری میشود
لبخند او گلزار دنیا را مصفا میکند
باغ جهان از مقدم او می شود باغ جنان
حتی خدا دارد شکوهش را تماشا میکند
با بوسهای بر گونهاش آرام میگیرد پدر
هر لحظه با بوییدن او یاد زهرا میکند
با واژه هایی چون عسل شیرین زبانی میکند
هر لحظه میل دیدن لبخند بابا میکند
اسبابْ بازی نیست در دنیای بازی های او
اسباب بخشش بر گرفتاران مهیا میکند
سرگرمِ بازی نیست درحال و هوای کودکی
با دستهای کوچکش دارد گره وا میکند
کودک نمیداند کسی دردانهی ارباب را
بس با بزرگی با گدای کوی خود تا میکند
کوتاه هرگز نیست عمر او سه سال نوری است
عمر بشر از خیرمندی وُسع پیدا میکند
ما را نیازی نیست بر ناز طبیبان جهان
یک یا رقیه دردهامان را مداوا میکند
🌺سلام و درود و عرض ارادت🌺
لینک کانال اشعار #احمد_رفیعی_وردنجانی:
@asharahmadrafiei
ممنون از همراهیتون
بزرگواری کنید در اختیار دیگر عزیزان هم قرار بدید.
التماس دعا
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
شاعر: #احمد_رفیعی_وردنجانی با نوای: #حاج_محمدجواد_جامعی @asharahmadrafiei
شعر حقیر با نوای حاج آقا محمد جواد جامعی، مشهد مقدس، احیای نیمه ی شعبان
یارب گواهی حال قلبم را گواهی
من زنده ام با این «الهی یا الهی»
یارب گواهی غیر تو یاری ندارم
در کارِ دنیا جز گرفتاری ندارم
من که گره افتاده در کارم همیشه
لطف تو بوده بهترین یارم همیشه
دیدم به چشم خویشتن یارم تو بودی
با گوشه ی چشمی گره ها را گشودی
من غیر تو یاری ندارم کردگارم
تنها به دستِ لطف تو امیدوارم
تنها تویی در بیش و کمها دستگیرم
بی یاری و احسان و لطف تو حقیرم
تنها تویی درمان برای دردهایم
هرجا صدا کردم تو بشنیدی صدایم
من دوستت دارم خدای مهربانم
پروردگار خوب من، آرام جانم
من دوستت دارم خداوندِ کریمم
وقتی تو را دارم نباشد هیچ بیمم
نور تو باشد رهنمایی بر مسیرم
تا پیش رو راه سعادت را بگیرم
در این حرم نور تو را دیدم دمادم
با نور تو رفت از دلم تردیدهایم
اینجا حریم روشن شمس الشموس است
دربار زائر پرورِ سلطان توس است
اینجا تجلی گاه آیات خدایی ست
صحن غریب طوس، ملک آشنایی ست
اینجا غریبان را غریبی چاره ساز است
راه از حرم بر عاشقان تا عرش باز است
درماندگان در این حرم حاجت گرفتند
بیچارگان از لطف تو برکت گرفتند
این نیمه ی شعبان که اینجا میهمانیم
باید که قدر لطف ایزد را بدانیم
در نیمه شعبان که عید عاشقان است
میلاد آقا حضرت صاحب زمان است
او که برای گلشن عالم بهار است
دیدار او را یک جهان در انتظار است
او که به عالم روشنی داده ست نورش
داریم شوق دیدنِ صبح ظهورش
حل می شود هر مشکلی وقتی بیایید
هر جا گره باشد به لطفش می گشاید
شمس الشموس حق نظر بر حال ما کن
آقا خودت بهر ظهور او دعا کن
آقا دعا کن محرم دلها بیاید
آقا دعا کن مهدی زهرا (س) بیاید
آقا دعا کن تا شب غم سر بیایید
اُمّید جان حضرت مادر بیاید
آقا دعا کن منتقم گردد نمایان
این شام دلتگی بگیرد زود پایان
آقا دعا کن تا به لطف یک دعایت
گردد دعای ما قرین استجابت
در این شب احیا دوباره زنده گردیم
از کوی لطفت دست خالی بر نگردیم
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
1_3753427562.mp3
20.56M
شعرخوانی حقیر در هیات انصارالحجه شهر سامان شام نیمه شعبان
@asharahmadrafiei
📌 #نطنز_۲۶
📃 شعرخوانی جناب آقای احمد رفیعی؛
با موضوع دیدار عناتیر(جمع عنتر😉)! (کارکنان اینترنشنال و نتانیاهو) 😄
🖇شما هم اگر در نطنز ۲۶م حضور داشتید عکسا و سوژههای نطنزیتون رو برامون بفرستید😃
#وطنز
👤 @Admin_natanz
🆔 @Natanzim
@asharahmadrafiei