eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
841 ویدیو
41 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود،شعر هدیه،شعر تبلیغاتی و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... 🔹اجرای شعر آیینی و طنز @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
شهيد هنيه با اصرار به زیارت مزار شهید سلیمانی در کرمان رفت و این نامه را به خط خود نوشت و بر مزار گذاشت. " حان اللقاء " وقت دیدار رسیده
صلی الله علیک یااباعبدالله شب جمعه‌است و من و حال‌وهوای حرمت این دل سوخته و سوز دعای حرمت شب جمعه‌است پی وصل تو دل‌سوختگان می‌رسند از همه جا زیر لوای حرمت کاش جایی برسد گوشه‌ی یک صحن به من که مرا جایِ دگر نیست به جای حرمت دل مشتاق تو را نیست تمنای بهشت به خدا رشک بهشت است صفای حرمت تشنه‌ام تشنه‌ی دیدار، مرا اذن بده تا لبی تر کنم از کرب‌وبلای حرمت واژه‌ها بر سر و بر سینه‌زنان گریانند در حسینیه‌ای از زمزمه‌های حرمت چه نیازی‌ست به گفتن که خودت می‌دانی دل من تنگ شده سخت برای حرمت @asharahmadrafiei
شمرِ زمان... وقت است جهان خویش را بشناسی تا سود و زیان خویش را بشناسی در لشکر عشق می‌شوی یارِ حسین(ع) چون شمر زمان خویش را بشناسی @asharahmadrafiei
رونالدینیو را بشناسید به راست خیره می‌شود، به چپ که پاس می‌دهد برایِ گل زدن دوباره پاسِ خاص می‌دهد نگاه هر مدافعی به راست می‌رود که او به سمتِ چپ دوباره پاسِ بی‌حواس می‌دهد نگاه می‌کند به سمتِ شرقِ تیم خود ولی دوباره پاسِ خویش سمت لاس وگاس می‌دهد شدند متضاد هم نگاه و کارهایِ او به سینه‌ی مدافعان غم و هراس می‌دهد دهانِ خلق واشده عجیب، موقع نظر به آنچه که ز خویش دارد انعکاس می‌دهد زمان پاس دادنش ظریف می‌شود ولی نه پاس، وعده‌ای به خلقِ آس و پاس می‌دهد نداده است پاس به جوانِ اهل تیمِ خود که پاسِ گل به پیرهایِ سرشناس می‌دهد نگاه و کارهات را یکی بکن، که داوری سر نود دقیقه، حکم بر خلاص می‌دهد نگفته‌ام‌ من از سیاسیون کشورم سخن چه جرمِ من اگر کسی چنین قیاس می‌دهد؟ @asharahmadrafiei
🚩🚩🚩🚩انامن المجرمین منتقمون🚩🚩🚩🚩
وعده‌ی صادق در ره دین خدا یک دل عاشق داریم شکر حق رهبر فرزانه و حاذق داریم به خداوند قسم، شور کلامش گویاست: باز هم نیت یک وعده‌ی صادق داریم @asharahmadrafiei
عاقبت به خیر عمریست داری نام او را بر زبانت با یادِ اوجاری ست اشک از دیدگانت تا آب نوشیدی به یادش گریه کردی برکت گرفت از یادِ او در سفره ،نانت تو کودکی بودی که بابا روی دوشش می داد هر سو پرچم او را نشانت در کودکی بابا تو را می بُرد روضه حالا به روضه می روی با کودکانت در عاشقی،دار و ندارت شد حسین و شد کربلا زیباترین جایِ جهانت در تنگناهایت ز درگاهِ الهی با ذکر نامِ او گرفتی استعانت جانم حسینِ تو نه تنها بر لبت بود در راه عشق او گذر کردی ز جانت حالا به پا گردیده جایی کربلا و گشته فراهم لحظه هایِ امتحانت تو می توانی چشم خود بر حق ببندی یا پای حق باشد همه سعی و توانت تو می توانی یاورِ مظلوم باشی یا فکرِ مال و ثروت و دخل و دُکانت ساکت شوی از گفتنِ حق و حقیقت چون گندمِ ری جای گیرد در دهانت دریاب خود را در مسیر عشق او باش غافل نباش از انتهایِ داستانت آزادگان در خیمه ی عشق حسینند آزاده باش ای جان به کردار و بیانت کرب و بلای عصرِ تو امروز غزه ست غافل مباش ای دوست ازشمرِ زمانت @asharahmadrafiei
ارزش‌هایی که کم نمی‌شوند!!! در المپیکیم ما کافی‌ست تنها این عزیز از چه تیغ انتقادِ رو به ما گردیده تیز؟ قصدِ ما بوده حضوری سبز در این رویداد نزدِ ما ارزش ندارد بُرد حتی یک پشیز ما به حکمِ دل فقط سویِ المپیک آمدیم چیست جرم ما اگر که حکم بوده گیشنیز؟ ما پیِ کسبیدن دانش به خارج رفته‌ایم یک نمونه؛ این‌که لطفاً هست در خارج پیلیز ما گرفتیم امتیازات از حریفان قدر بُرد بوده باختن، تویِ تنیسِ روی میز گرچه بوده باخت اما عینِ بردن بوده است قصه‌ی شمشیربازان غیور و خوب ،نیز از شناگرها دلیل باخت را پرسیده‌ایم گفته‌اند آقا، کف استخرهاشان بود لیز گر که قایق‌ران ما در هفت تا هشتم شده گفته :شوهر عمه‌ی داییِ او بوده مریض هست جزء افتخاراتی که ما کسبیده‌ایم حذفِ تیر اندازها با اختلافی سخت ریز گر که تیراندازهامان حذف از جدول شدند در کنارِ گوش‌شان زنبور کرده ویز،ویز توی دو هم بس‌که ما بودیم در میدان قوی هر رقیبی کرد از نام‌آورانِ ما گریز شخصی از ما گر که بر سَکّو نرفته عیب نیست اسم ما را بارها گفتند خیلی هم غلیظ بوده کشتی‌گیر ما چون موم در دستِ حریف تا که باراندازهای او شود خیلی تمیز ما فقط ناکام گردیدیم و محروم از مدال از شکست ما نزن حرفی که هست این حرف جیز شکرِ ایزد با تمام آنچه که رخ داده است کم نگردیده ز ارزشهای ماها هیچ‌چیز @asharahmadrafiei