eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
858 ویدیو
44 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود،شعر هدیه،شعر تبلیغاتی و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... 🔹اجرای شعر آیینی و طنز @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام‌ به اصحاب خود میفرمود: دلم خیلی به حال ابوذر می‌سوزد، خداوند رحمتش کند. اصحاب پرسیدند: چطور؟! مولا فرمود: همان شبی که به دستور خلیفه ماموران، جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه‌ی او رفتند؛ چهار کیسه‌ی اشرفی به ابوذر دادند، تا با خلیفه بیعت کند. ابوذر عصبانی شد و به مامورین گفت: شما به من توهین کردید؛ آن هم دوبار! اول اینکه تصور کردید که من علی فروشم، و آمدید مرا بخرید، اما دوم؛ بی انصاف‌ها، آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟! شما با این چهار کیسه اشرفی میخواهید من"علی"فروش شوم؟! _ اگر تمام ثروت های دنیا را هم جمع کنید، با یک تار موی عوض نمیکنم! آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه میکرد و میفرمود: قسم به خدایی که جان علی در دست اوست؛ آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه بست، سه شبانه روز بود که او و خانواده‌ اش هیچ غذایی نخورده بودند.... @Alaviiaat | الکافی،ج۸