eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
681 ویدیو
32 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود، و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷صلی الله علیک یا رحمة للعالمین🌷 حق خواست تا کامل شود اینگونه دینش روشن شود عالم از اسلام مبینش حق خواست،تا جاری کند در جان عالم این بهترین دین را به بانگِ بهترینش تا رحمتش را گُستَرَد بر اهل عالم پیغامبر شد رحمة للعالمینش داده خدای لم یزل در قصه ی عشق بار امانت را به دستانِ امینش ساقی میِ باقی فرستاد و محمد لبریز شد از لطفِ حق جامِ یقینش می‌خواند حق از آیه‌های روشنایی پیوسته در گوشِ نگار نازنینش آمد محمد از حرا و در ره عشق شد یاورش مردانه، یار بی‌قرینش یاری که با جان پایِ قول یاری‌اش ماند دین خدا شد از فداکاری رهینش به به از این دینی که راه رستگاری‌ست دینی که حیدر شد امیر المومنینش البته خواهد ماند دینِ حق به عالم وقتی علی باشد امام راستینش حق حفظ خواهد کرد این دین مبین را دشمن اگر باشد به هرآن در کمینش وقتی بنایِ حفظ باشد حیِ دادار حفظش نماید در دل حصن حصینش دینی که اکنون با ندای نای ایران در عرصه‌ی تاریخ می‌پیچد طنینش هر نقشه‌ی تزویر گردد نقشِ بر آب وقتی که می‌خواهد خداوند این‌چنینش با جانم این دین هدی را دوست دارم پیغمبر حق مصطفی را دوست دارم @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺سلام و درود و عرض ارادت🌺 لینک کانال اشعار : @asharahmadrafiei ممنون از همراهی‌تون بزرگواری کنید در اختیار دیگر عزیزان هم قرار بدید. التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یامولاعلی(ع) وقتی ندا آمد بخوان تنها علی (ع) گفت پس خواند چون نام خدایش را علی (ع) گفت آیات قرآن را بر او می خواند جبریل قرآن تلاوت کرد و در معنا علی (ع) گفت پیغام را دریافت کرد و منقلب شد برخاست در غار حرا از جا، علی(ع) گفت وقتی قدم بگذاشت در راه رسالت آغاز شد راه و محمد(ص) یاعلی(ع) گفت پیغمبر دین خدا تا آمد از راه راز دل خود را از اول با علی(ع) گفت یار جوانمردی برای خویش می خواست آن لحظه در دل، لافتی الاعلی (ع) گفت تا گفت حیدر بر رسول الله (ص) لبیک کل جهان لبیکَ یا مولا علی (ع) گفت تا بشنوند آنها که باید می شنیدند همواره در پنهان و در پیدا علی (ع) گفت هردم همه گفتند بسیار از محمد(ص) اما محمد(ص) هر نفس تنها علی(ع) گفت @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش حلال زاده به داییش بره، آمین یارب العالمین @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️بادقت ببینید❗️ هیچ توضیحی در مورد کلیپ نمیدم کافیه فقط کلیپ رو ببینید تا به هوش رهبر حکیم و فرزانه و تواناتون پی ببرید. تا جایی که میتونید این کلیپ رو نشر بدید، تا افراد بیشتری با حقیقت آشنا بشن... @asharahmadrafiei
محفل ادبی توکل با آموزش شعرسرایی، نویسندگی و دلنوشته، فردا دوشنبه ۱ اسفند ساعت ۱۵ کتابخانه علامه طباطبایی وردنجان. علاقه مندان با همراه داشتن خودکار و دفتریادداشت در جلسه حضور داشته باشند☘ @asharahmadrafiei
🌱احمد رفیعی وردنجانی از استان چهارمحال و بختیاری 🌱بهزاد قاسمی و عیسی پاشاپور از استان اردبیل 🌱رضا موقر از استان آذربایجان‌شرقی 🌱 روح‌اله دنیادیده از استان گیلان به عنوان شاعران منتخب قدردانی شدند. 🌱رضا مرادی و توحید مهدی نژاد از استان گیلان و وفا منافی از استان اردبیل به عنوان دیگر شاعران شرکت کننده در سوگواره لوح سپاس دریافت کردند. @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زُبون مادری ما عاشقای خاک وَردنگونمونیم ما پای وَردَنگونمون، تا پای جونیم بعد اَ سرود ملی ایران همیشه یه چند تا بیت اَ عشق وردنگون می خونیم ما پا عمودِ انقلابا سِفت گرفتیم اَ شدت و میزانِ سفتی مث بُتونیم بیخود به ما گفتن که نون کوریم به مولا میمون نواز، در خونه واز و مهربونیم ما که اَ جونمون رد شدیم پا مملکت مون کی بیمناک اَ دادن یه پاره نونیم ما مملکتمونا اَ، دسِ شا پس گرفتیم وردنگونم آخِر اَ اربابا می سونیم هرکی که با ما در بیفتد ور میفتد با مُشت آمریکارادی سرجاش می شونیم بیمی نداریم تو خطر اَ دشمنامون مارم اگه باشِد ما سرشا می چِلونیم حتی یه بارم اِی بیفتیم عَیبمون نیس وخ میسیم و رختامونا دی می تَکُونیم شیخمون داعا کرد برف اومد اَمسال فراوون ماقدر شیخ مون و داعاهاشا می دونیم آما بُرید قدمون اَ بسکی برف روفتیم یه ما دارد میشِد که پُش سرهم روبونیم از جمله ی آدابمون اَی خواسته باشید دنبال شنگک صحرا را وَر می تکونیم وختی که حرف آشس و قارای تازه وخت هست که ماها رخت بر تن می دِرونیم تو میمونی یا تو عَزا یا تو عروسی ورسینه نمخایم غالبا دنبال رونیم ما دلخوشیمون یه پاره نون حلالِس یخته ماسم از یالاقه روش می تِلونیم اَ بس گرونی هس تو بازارا اِی روزا بیزار دِ اَ هرچی خرید و هَر دُکونیم از مُشکلا دنیا نداریم هویش هراسی دنیا را با هرمشکلش سَر می دُوونیم هویش کار برا وردنگونی نَمشِد ندارِد مُشکل بِدون کاری باشِد که ما نَتونیم آداب رسوم ما برامون اعتبارن حیفس که آداب و رسوما گم بوکونیم یه روز تومون رَسمی تو وردنگون دبیت بید آما حالا نا آشنا با اِی تومونیم یه روز کُلا داشتیم قبا داشتیم و حالا رختا عیانی هی به ور مون می تپونیم آداب و رختامون همه رفتن به غارت می رد زبون مونم اگر غافل بومونیم اَمروز میگن روزِ زُوبون مادری اِس قدر زوبون مادری مونا بدونیم احمدرفیعی وردنگونی @asharahmadrafiei
صلی‌الله علیک یا‌قره‌عین‌رسول‌الله✨ دل می بَرَد از یک جهان لبخندهایش او بستـه دل تنهـا بـه لبخنـد خدایش مصبـاح نـور پاک حـق می‌آید از راه حق، ریسه بسته آسمان‌ها را برایش وقتی اذان گفتند در گوشش، ملائک دادند گـوش جــان بـه شـور ربنایش ورد تمام عرشیان نام حسین است دست قنوت کُل هستی در دعایش ارزانی عالـم نموده حضرت عشـق عشق حقیقی را ز دریای سخایش «جانم حسینِ» مصطفی در دهر پیچید شـد قـلــب او شـــاد از نـگـاه باصفایش حیدر نگاهی کرد و از گرمای خورشید پــوشــانـد روی مـــاه او را بــا عبایش آهسته زهرا در تبسم اشک می ریخت بــا دیـــدن لــب‌هــای مشغــول ثنایش آرام روی گونه‌اش گلبوسه می‌کاشت با قـطـره‌هـــای اشـــک بین لای لایش آزاده‌ی آزاد خـواهـــد بـود از غــیــر هرکس گرفتار است در زلف رهایش در زیر پای زائرانش کرده ام پهن فـرش دلــم را در مسیر کربلایش ای کاش می‌شد در شب میلاد باشیم زائــر مـــیـــان کــــربــــلای باصفایش مـا را برای عــاشـقی هـم گر نخواهد این بس که می‌دانند ماها را گدایش @asharahmadrafiei
یاحسین (ع) مادرم جان مرا پرورد کم کم با حسین(ع) گفت دَرْ گوشم پدربعد از اذانش یاحسین(ع) مادرم روزی مرا در راه عشقش نذر کرد گفت باشد نذر نور دیده ی زهرا حسین(ع) گفت بابا؛ هرکه داد امروز خود را در رهش دستگیرش می شود در عرصه ی فردا حسین(ع) من سر این سفره نان خوردم نمک گیرش شدم روزی ام داده ست با دست کرم، مولا حسین(ع) آب نوشیدم اگر، گفتند نامش را ببر السلام ای تشنه لب، ای حضرت دریا حسین(ع) ما برای او نه، یک عمر است که در این زمین خیمه ی مهمان نوازی می کند برپا حسین (ع) ما پی یاریِ او هستیم اما سالهاست با نگاه لطف یاری می کند ما را حسین(ع) کوری هرکس که می خواهد نباشد یاد او زنده بود و هست و خواهد بود در دلها حسین (ع) کاش اگر حتی گنکهار عاقبت مانند حُر راهمان هرگز نیفتد با کسی الا حسین(ع) @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم به دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به بهانه ی روز پاسدار دارد به کف در عرصه ی ایثار خود، جان در هر خطر مردانه مانده پای پیمان مانده ست برجا پاره های پیکر او در فکه و چذابه و هور و مریوان سرباز بی پروای ثارالله بوده سربازی اش رابا شهادت کرده عنوان چشمش به سوی کربلای عشق بوده در ظهر عاشورای خود، میدان به میدان عشق ولایت را به جان خویش دارد بوده به گوش جان خود مشتاق فرمان در هجمه ی داعش به میدان خطر رفت پیروز میدان شد از ایثار فراوان آرامش امروز کشورهای دنیا مرهون عزم اوست در دوران بُحران با کُلُنا عباسُکَ بر روی لبها گِرد حریم زینبی بوده ست با جان در خاطرات مردم ما ماندگار است سیل حضورش در زمان سیل و طغیان هر جای این میهن که بوده احتیاجی بوده ست یار مردمش با دست احسان در روزگار فتنه در حال مدارا... جان داده مظلومانه در صحن خیابان یک عده زخم ایجاد کردند وسپاهی بر زخمهای میهن خود بوده درمان آرامش خود را فدا کرده ست عمری تا باشد آرامش نصیب خلق ایران دارند همواره مرام حاج قاسم در مهرورزی بر خلایق مثل باران هر دشمن ایران بداند جای دارد در جان ما نام سپاه پاسداران در پاسخ این خیرخواهی هایِ بسیار هرکس بدی کرده ست، خواهد داد تاوان @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلی الله علیک یا باب الحوائج یا ابالفضل العباس پیچید در هستی شمیمِ ناب دستش رد شد سیاهی از شب دنیا به دستش در خانه ی خورشید آمد ماهِ تابان با شوقِ جانش، بوسه زد بابا به دستش نوحِ نبی در طول دوران رسالت داده دلش را در دل غمها به دستش برده ست ابراهیم نامش را در آتش تا او گلستان سازد آتش را به دستش با آن ید بَیضایِ خود کرده توسل در لحظه هایش حضرت موسی به دستش بخشیدنِ جان بر تمامِ مردگان را با جان سپرده حضرت عیسی به دستش گهواره ای کوچک تِکان می خورد و در آن طفلی تکان می داد دنیا را به دستش آری قیامت می کند این طفلْ وقتی پرچم بگیرد روز عاشورا به دستش بالاتر از هرپرچم این پرچم همیشه تا عرش حتی می رود بالا به دستش آنجا که وقتی می شود دنیای ایثار روزی توسل می کند دریا به دستش حتی اگر بر پیکرش دستی نباشد بسیار خواهد شد گره ها وا به دستش فرقی ندارد هرچه می خواهد بخواهد جانم، سرم، قلبم، همه بادا به دستش عباس شد باب الحوائج تا که باشد هم عرصه ی امروز و هم فردا به دستش ذکر لب ما یا ابالفضل(ع) است هردم همواره خواهد بود چشم ما به دستش @asharahmadrafiei
🌹جشن باشکوه میلاد با سعادت سرداران کربلا🌹 اجرا : احمد رفیعی قاری قرآن : محمدحسین اسماعیلی سخنران : حجت الاسلام موسوی و با نوای گرم : حاج بشیر کاظمی و حاج محمدتقی قادری ⭕️ ️مسابقه تنیس و ایستگاه نقاشی از ساعت 15 اغاز می شود. همراه با : مسابقه ، سرگرمی ، جایزه🎁 و نورافشانی🎆 ⏰زمان : جمعه 5 اسفند ماه همراه با نماز مغرب و عشا 🕌 مکان : مسجد چهارده معصوم (ع) وردنجان با همکاری: «کانون کوثر شهر وردنجان» « پایگاه شهید فنایی شهر وردنجان» «هیئت دانش آموزی انصارالمهدی شهر وردنجان» «هیئت امنای مسجد چهارده معصوم (ع) شهر وردنجان» @asharahmadrafiei
صلی‌الله‌علیک یا‌ساقی‌العطاشی✨ ای ساقی لب تشنگان باب الحوائج لب تشنه‌ی عشقت جهان باب الحوائج ماهی که دور حضرت خورشید با عشق گردیده‌ای در آسمان باب الحوائج ای سیرت حیدر به جانت، صولت او در طاق ابرویت عیان باب الحوائج گفتند از عشق حسین و ناخودآگاه لبریز شد از تو، بیان باب الحوائج در عرصه‌ی جانبازی و از خود گذشتن مانده‌ست نامت جاودان باب الحوائج مبهوت می‌ماند برای گفتنت شعر در لکنت افتاده زبان، باب الحوائج ردکردی از غیرت امانِ نامه‌ها را نامت جهان را شد امان باب الحوائج ای حضرت آب و ادب، در ساحل رود لب تشنه شد اشکت روان باب الحوائج آبی ننوشیدی به عشق حضرت عشق دادی وفایت را نشان، باب الحوائج زیبنده‌ی تو نام زیبای ابالفضل دریای فضلت بیکران باب الحوائج ایرانی‌ام با حضرت عباس جورم می‌خواهمت عباس جان، باب الحوائج @asharahmadrafiei
مرد عاشق✨ در عاشقی از چشم و دست و پا گذشته او از وجودِ خویش بی‌پروا گذشته بسیار بوده در دلش شوق رسیدن از هرچه مانع می‌شده، یک جا گذشته عشقش ابالفضل است و عمری، روزهایش در روضه‌های ظهر عاشورا گذشته تا وا کند از دست و پایش بندها را از بند بند هستی‌اش حتی گذشته او دست‌های خویش را داده در این راه با بال‌های خویش از دنیا گذشته گفتم بگویم از بزرگی مثل دریاست دیدم که وصفش خیلی از دریا گذشته ما در غم امروز خود ماندیم یک عمر او راحت از امروز و از فردا گذشته می‌شد بماند مثل ما در بندِ دنیا می‌شد بماند مثل ما، اَمّا گذشته این پیکرِ رنجور، عزمی جزم دارد فرقی نکرده اقتدارش با گذشته جانباز تعریفی‌ست از زیبایی محض از بس که از دلبستگی زیبا گذشته گفتم مبارک باد روزت مرد عاشق آرام با لبخند گفت از ما گذشته تعریف می‌خواهد چکار این راست قامت این عاشق آزاده از اینها گذشته @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا