eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
677 ویدیو
32 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود، و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
جشن میلاد حضرت علی اکبر (ع) و تجلیل از تعدادی از جوانان به مناسبت روز جوان، موکب حضرت علی اکبر (ع) مسجد، حسینیه، هیات سیدالشهداء (ع) کانون فرهنگی هنری مفتح الابواب هیات دانش آموزی انصارالمهدی، https://eitaa.com/vardanjanfory @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
روز جوان✨ روز جــوان بر لاله‌ی پرپر مبارک بر شیرهای جبهه و سنگر مبارک بر آن جوانانی که با شوری حسینی رفــتــنــد در راهِ عــلی اکبر مبارک بر آن جوانانی که در این راه بودند بـا جانــشــان دلـداده‌ی رهبر مبارک بر آن جوانانی که از عزم و شجاعت بودند هـر یـک قـدرِ یـک لشکر مبارک بر آن جوانان که شهادت را نوشتند در مــکتــب ایــثــار در دفتر مبارک بر آن جوانانی که شب را صبح کردند با نــالــه‌ی جــانسوز و چشمِ ترِ مبارک روز جـــوانِ ارباً اربا در ره عشق بر ارباً ارباهای این کشور، مبارک گفتم سر قبـــر شهیدی مادری را روزِ جوانَت بر تو ای مادر مبارک روز جوان بر هر که مانند شهیدان دارد هــوای عـاشـقی در سر مبارک @asharahmadrafiei
🍃🌸برگزاری به مناسب 🌸🍃 کاری زیبا از هیئت دانش اموزی انصارالمهدی(عج)شهروردنجان با اجرای برنامه های مفرح وشاد به همراه پخش شیرینی وشکلات ومولوی خوانی درسه محله شهرشهیدپرور وردنجان محله دراب ازساعت 2الی3 پارک خیابان22بهمن از ساعت3الی4 خیابان کارگرازساعت4الی5 زمان: https://eitaa.com/vardanjanfory @asharahmadrafiei
🌸صلی‌الله علیک یا صاحب‌الزمان🌸 در شب تار آرزوی ماه تابان می‌کنیم آرزوی رستن از شب‌های حِرمان می‌کنیم هر نفس نام بلندش را تلاوت می‌کنیم نور را در خانه‌های خویش مهمان می‌کنیم هدیه‌ای شایسته‌ی او نیست در دستان‌مان جان‌مان را پیش پای دوست قربان می‌‌کنیم تا ببارد بر کویر خسته‌ی دنیای‌مان هرچه را داریم، نذر شورِ باران می‌‌کنیم منتظر بودن برای دیدن رویش کم است جان فدایِ شوقِ وصلِ حضرتِ جان می‌کنیم هر چه داریم آرزو و هرچه می‌خواهیم را در همین یک آرزوی خویش عنوان می‌کنیم حضرت صاحب زمان مشتاق دیدار توییم خنده بر لب یاد از آن لب‌های خندان می‌کنیم تا شود کور آنکه از میلادتان مسرور نیست شهر را با شوق دیدارت چراغان می‌کنیم @asharahmadrafiei
🌺سلام و درود و عرض ارادت🌺 لینک کانال اشعار : @asharahmadrafiei ممنون از همراهی‌تون بزرگواری کنید در اختیار دیگر عزیزان هم قرار بدید. التماس دعا
🌳توبه🌳 دور و بر خویش را بهاری بکنیم در راه نجات خویش یاری بکنیم یک عمر بدی دیده طبیعت از ما در توبه بیا، درختکاری بکنیم @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محفل ادبی توکل با آموزش های آقای احمد رفیعی وردنجانی. در این محفل دانش آموزان و دانشجویان با چگونگی نوشتن شعر و دلنوشته آشنا میشوند. 🌸🌸 @asharahmadrafiei
صلی الله علیک یا صاحب الزمان(عج) عاقبت طلعتِ خورشیدْ عیان خواهد شد روشن از نور رُخش کُلِ جهان خواهد شد او بهاریست که می‌آید و با آمدنش عالم آسوده از اندوهِ خزان خواهد شد او که می‌آید و از شور نفس هاش، ز شوق اشک از دیده عشاق روان خواهد شد بشکفد چون گل لبخند به روی لب او غُصه از قصه‌ی تاریخ نهان خواهد شد تیغ بُران بِکشد بر همه‌ی اهل ستم بر همه مردم درمانده اَمان خواهد شد جای هر زخم زبانی که به عشاق زدند «مهدی آمد» همه جا وردِ زبان خواهد شد اهل عالم همگی گوش به فرمان بشوند هرچه فرمان امام است، همان خواهد شد او که هستند همه منتظر آمدنش روزی آخر نفسش مشک‌فشان خواهد شد می‌شود تازه از او باز در این پهنهْ حیات «عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد» @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
#وردنگونی #احمد_رفیعی_وردنجانی @asharahmadrafiei
گوش کونید اَ دعوا عروس و خارسویش اَ اِی چیاکه نیس تو شهر ما هویش اینجا عروس و خارسویا رفیقن همیشه گل میشنفن و گل میگن یه ذره رم دعوا ندارن باهم هست همیشه حرفاشون محترم یه کلمم پش سر هم نَمی گن نسبت بد به همو دو نَمی دن اینا که میگم مال قله قافن اونجا عروس و خارسویا کِلافن مُعَینِ تام وجری تو کارتون النگارن عروس و خارسویا شون خارسوی میگد همیشه با درد وغم بادس خودُم پسرما کَفته کردم بلا برا جون خودُم اُوُردم بد شیکری بید ندونسته خوردُم خیرندیده بچه منا دزیدس گِمون کونم چشا منا دویر دیدس عروس که نیس بلا اَ آسمونس هرجا میریم همش تو دس پامونس هویچی بلد نیس به جز اِشکنه هرچی به دسش میدی میشکنه ای عروس عیرتیِ لاغری هی می پزد یه ذره او ترتری برنج یه بار شفته یه بار وارفته یه بار نپختس و یه بار دی کفته آل ببرد خودشا و دس پنجه شا عذاب میدد بابچه بازیش به ما به جُل بچسبد که زبون درازس ای دهنش دمو دییقه وازس قایمکی من هرگوری میخواد می رد پُش پسله م هرچی که میخواد می گد خیرندیده کشف حجاب می کوند آسلِکی تونیکه جوراب می کوند می چِزوند پسر منا همیشه با دمپایی و لنگه کویش و تیشه طلا میخواد اَ پسرُم مرتب هویش ندارد حیا و حجب و ادب فقط دوتا بچه اُوردس براش قح می کوند هی دم او پسام دی باش هیکلشم که بدجوری قِناسس مثلِ ننش عروس مونم دی تاسس نه خونه داری و نه بچه داری یاد ندادس ننش به بچه کاری لِقمالی و چویلانی و عیرتی چرکولی و زشتولی و نکبتی خارسوی میگد از عروسش ایجوری میگد عروس نگید بیگید دَگوری عروس تا یه جا به حرف می بینی حرفای دلشا می ریزد تو سینی میگد که خارسوی منا کم میشناسی انگار که عضو داعشس راس راسی حرفا و کاراش همشون شکنجس نون تو خونش نیس ای باشد تو گنجس خارسوی نگو تِناردیس ماشالا من کُزتم تو خونه شون به مولا خارسوی نگو که ملکه عذابس با دیدنش آدم تو التهابس بُرّه میدد مثل یه غول گُنده هی می گزد آدما مثل دُنده اَ تو چشاش همیشه خوین می تُکّد اَ حسویدی چی میا من می پُکّد چش ندارد خوشی منا بیبیند میاد و پش در خونه ما می شیند محبتاش همه عدا اصولس تو همه کارا خونه من فضولس همش تو اضطراب و تو عذابم شوما میرم تو کرتونه میخوابم مثل ساواک ناخوناما می کشد سر فضولی غِذا منا می چشد میگد غِذاد دوباره خیلی شورس مزه کون ای چشاد ضعیف و کورس ذل می زند با چِشا ورقلیده میگد بازم رنگ غذاد بریده پش سرهم صحفه میالد برام میگد که من جونِ پسر ما میخوام میگد نکون با آشغالاد چی خورش نکون با حرفا گنده گندد پُرش پاره جیگرما اَ ننش بریدی لال شدس بسکی زبونشا چیدی داعا میسوند که سِوا شیم اَ هم میگد که این شالا بری به جندم میگم بسس یخته صلاحم برید تو لجبازی یه جوری سرتق نشید قدر هما تو زندگی بدونید زندگیا یه جوری تلخ نکونید کنار هم با یه دل شاد شاد داعا کونید امام زمان مون بیاد او که بیاد مُشکلا آسون میشن جنسا دوباره همه ارزون میشن او که بیاد وخت عدالت می شد بار آسیوا سر نوبت می شد داعا کونید بیاد که مهربونس به فکر ما و درد رنج مونس داعا کونید امام زمان مون بیاد به هیکل زندگی مون جون بیاد احمدرفیعی وردنگونی @asharahmadrafiei
🌷صلی‌الله علیکِ یا رقیه بنت الحسین🌷 امشب خدا با نام او رحمی به دنیا می‌کند درهای لطف خویش را بر بندگان وا می‌کند از عطر جانبخش گلی عالم بهاری می‌شود لبخند او گلزار دنیا را مصفا می‌کند باغ جهان از مقدم او می شود باغ جنان حتی خدا دارد شکوهش را تماشا می‌کند با بوسه‌ای بر گونه‌اش آرام می‌گیرد پدر هر لحظه با بوییدن او یاد زهرا می‌کند با واژه هایی چون عسل شیرین زبانی می‌کند هر لحظه میل دیدن لبخند بابا می‌کند اسبابْ بازی نیست در دنیای بازی های او اسباب بخشش بر گرفتاران مهیا می‌کند سرگرمِ بازی نیست درحال و هوای کودکی با دست‌های کوچکش دارد گره وا می‌کند کودک نمی‌داند کسی دردانه‌ی ارباب را بس با بزرگی با گدای کوی خود تا می‌کند کوتاه هرگز نیست عمر او سه سال نوری است عمر بشر از خیرمندی وُسع پیدا می‌کند ما را نیازی نیست بر ناز طبیبان جهان یک یا رقیه دردهامان را مداوا می‌کند 🌺سلام و درود و عرض ارادت🌺 لینک کانال اشعار : @asharahmadrafiei ممنون از همراهی‌تون بزرگواری کنید در اختیار دیگر عزیزان هم قرار بدید. التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
شاعر: #احمد_رفیعی_وردنجانی با نوای: #حاج_محمدجواد_جامعی @asharahmadrafiei
شعر حقیر با نوای حاج آقا محمد جواد جامعی، مشهد مقدس، احیای نیمه ی شعبان یارب گواهی حال قلبم را گواهی من زنده ام با این «الهی یا الهی» یارب گواهی غیر تو یاری ندارم در کارِ دنیا جز گرفتاری ندارم من که گره افتاده در کارم همیشه لطف تو بوده بهترین یارم همیشه دیدم به چشم خویشتن یارم تو بودی با گوشه ی چشمی گره ها را گشودی من غیر تو یاری ندارم کردگارم تنها به دستِ لطف تو امیدوارم تنها تویی در بیش و کمها دستگیرم بی یاری و احسان و لطف تو حقیرم تنها تویی درمان برای دردهایم هرجا صدا کردم تو بشنیدی صدایم من دوستت دارم خدای مهربانم پروردگار خوب من، آرام جانم من دوستت دارم خداوندِ کریمم وقتی تو را دارم نباشد هیچ بیمم نور تو باشد رهنمایی بر مسیرم تا پیش رو راه سعادت را بگیرم در این حرم نور تو را دیدم دمادم با نور تو رفت از دلم تردیدهایم اینجا حریم روشن شمس الشموس است دربار زائر پرورِ سلطان توس است اینجا تجلی گاه آیات خدایی ست صحن غریب طوس، ملک آشنایی ست اینجا غریبان را غریبی چاره ساز است راه از حرم بر عاشقان تا عرش باز است درماندگان در این حرم حاجت گرفتند بیچارگان از لطف تو برکت گرفتند این نیمه ی شعبان که اینجا میهمانیم باید که قدر لطف ایزد را بدانیم در نیمه شعبان که عید عاشقان است میلاد آقا حضرت صاحب زمان است او که برای گلشن عالم بهار است دیدار او را یک جهان در انتظار است او که به عالم روشنی داده ست نورش داریم شوق دیدنِ صبح ظهورش حل می شود هر مشکلی وقتی بیایید هر جا گره باشد به لطفش می گشاید شمس الشموس حق نظر بر حال ما کن آقا خودت بهر ظهور او دعا کن آقا دعا کن محرم دلها بیاید آقا دعا کن مهدی زهرا (س) بیاید آقا دعا کن تا شب غم سر بیایید اُمّید جان حضرت مادر بیاید آقا دعا کن منتقم گردد نمایان این شام دلتگی بگیرد زود پایان آقا دعا کن تا به لطف یک دعایت گردد دعای ما قرین استجابت در این شب احیا دوباره زنده گردیم از کوی لطفت دست خالی بر نگردیم @asharahmadrafiei
1_3753427562.mp3
20.56M
شعرخوانی حقیر در هیات انصارالحجه شهر سامان شام نیمه شعبان @asharahmadrafiei
📌 📃 شعرخوانی جناب آقای احمد رفیعی؛ با موضوع دیدار عناتیر(جمع عنتر😉)! (کارکنان اینترنشنال و نتانیاهو) 😄 🖇شما هم اگر در نطنز ۲۶م حضور داشتید عکسا و سوژه‌های نطنزی‌تون رو برامون بفرستید😃 👤 @Admin_natanz 🆔 @Natanzim @asharahmadrafiei
20.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 📃 شعرخوانی جناب آقای احمد رفیعی؛ با موضوع دیدار عناتیر(جمع عنتر😉)! (کارکنان اینترنشنال و نتانیاهو) 😄 🖇شما هم اگر در نطنز ۲۶ام حضور داشتید عکسا و سوژه‌های نطنزی‌تون رو برامون بفرستید😃 👤 @Admin_natanz 🆔 @Natanzim @asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
📌 #نطنز_۲۶ 📃 شعرخوانی جناب آقای احمد رفیعی؛ با موضوع دیدار عناتیر(جمع عنتر😉)! (کارکنان اینترنشنال و
دیدار عناتیر در خصوص دیدار عنترنشنالی ها با نتان یاهو عنوان شده در بین اخبار جهانی دیدار یک دیوانه با جمعی روانی دیدار عَنترهایی از نشنالْ عَنتر با یک نفر عنترتر از خود در مکانی آری مکانی که در آن کردند جمعی باشوق رویای براندازی، تبانی آنجا که مغزِ تپهْ کودِ حزبِ لیکود گوید دوباره قصه ی جفتک پرانی جایی که می سِروند بر میزش نجاست آنجا که می نوشند از ادرار رانی آنجا تناول کرده از این قسم و گفته باز از اراجیفی که گوید هر زمانی آن فاضلابی ها که دورش را گرفتند گفتند حالا تو همه اُمّیدِمانی بمبی بِکش، خطی بزن، شوری به پا کن برخیز و استندآپ کن، تو می توانی با یاوه گفتن هات دنیا را بخندان اجرای طنزی کن که عندِ طنز و فانی چیزی بگو از قصه ی تورقوز آباد یا با توهم هات کن سرگین فشانی چیزی بگو از قصه ی رفتن سرِ کار از قصه ی اُسکل شدن با یک نشانی چیزی بگو از قصه ی آشفتگی هات با نقشه و چوبت بکن هی پرده خوانی از قصه ی ذهن پریشانت بیان کن از حرف های رسته از بند معانی از قصه ی درگیری ذهنِ کثیفت تعریف کن از نو دوباره داستانی از اغتشاشوها حمایت کن دوباره باز از محبت دم بزنْ حیوان جانی دندان خون آشام را پناه کن آنگاه هر حرف یامفتی بزن از مهربانی محکم بگو با اینکه من درمانده هستم بر اغتساشوها کنم یاری رسانی جون ننت در مورد حمله به ایران باید بگیری زود یک تصمیم آنی البته ماهم منتظر هستیم تاکه پرونده ات گردد به آنی بایگانی هرکس برای کشور ما بد بخواهد بر جا نخواهد ماند از او دودمانی موضوع مان خانه تکانی بود خوب است در بیت آخر گویم از آن یک نشانی چیزی نمی ماند به جا از این اَشاغیل روزی که دنیا می شود خانه تِکانی @asharahmadrafiei