eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
729 ویدیو
35 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود،شعر هدیه،شعر تبلیغاتی و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... 🔹اجرای شعر آیینی و طنز @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حدیث عشق حدیث عشق به او خط‌به‌خط مطالب ماست غم نبودن او اعظمِ مصائب ماست نماز واجب‌مان شد از آن‌که وقت قنوت دعای آمدن او، دعای واجب ماست دعای آمدن او که گرچه در غیبت نظر به ما کند از لطف خویش، صاحب ماست که کودکیم در این روزگار و مثل پدر همیشه هر طرفی دیده‌اش مُراقب ماست چه آرزو بنماییم، هر چه می‌خواهیم منوطِ وقت ظهورِ امام غایب ماست در آرزوی عزیزی که می‌رسد یک روز تمام طول زمان، لیله‌الرغائب ماست @asharahmadrafiei
نمازگزاران جمعه،حج‌تان مقبول در شورِ نماز جمعه‌ات فیض حج است این راهِ خداست، رستن از راهِ کج است هنگام نماز جمعه در صحنِ حضور مقبول‌ترین دعا، دعای فرج است @asharahmadrafiei
سلام. درود همراهان عزیز کانال محتاج دعای خیرتون هستم ممنون🌺🌺🌺
دوره جهادگران در محضر اساتید بزرگوار: استاد علی داوودی استاد سعیدی راد استاد سمنانی استاد مبین اردستانی عزیز @asharahmadrafiei
به ساحت مقدس شهیدصادق امیدزاده و یاران شهیدش ما تن به تن صلابت سبز اراده‌ایم سرویم و سربلند به پا ایستاده‌ایم له شد هراس در کفِ پوتین عزم ما آغوشِ مهر سویِ شهادت گشاده‌ایم ما و خیالِ خامِ سر از پا شناختن؟! وقتی خمار خلسه‌ی جانبخش باده‌ایم ما سر کشیده‌ایم پیِ سرکشیدنش در فکر آن پیاله پیاده به جاده‌ایم ما از شهید درس رشادت گرفته‌ایم چیزی در این مُعادله از کف نداده‌ایم اصلا برای زنده شدن در مسیرِ عشق پا را فرایِ وادیِ مُردن نهاده‌ایم با شوقِ صبحِ (صادقِ)دیدار زنده‌ایم ما زنده‌ایم ،ملتی (اُمّید زاده‌ایم) @asharahmadrafiei
نایب الزیاره ی همه عزیزان هستم
با تمام عشق تقدیم به ساحت شریفِ استادِ عزیزم،دکتر عباس احمدی بی‌تکلف ،بی‌ریا، آنتی تکبُر احمدی آدمیزادی به غایت بی‌تبختُر احمدی وا مصیبت، وا دریغا، آه، افسوسا که ریخت زلف چین در چینش از فرط تفکر احمدی بهر فتح قله‌های باشکوه علمِ طنز زد به نشر فوت و فانِ خود میان‌بُر احمدی هم تعهد دارد و هم هست اهل انتقاد در مسیر دین ندارد هیچ لَمبُر احمدی بوده یار خلق مظلوم فلسطین بی‌دریغ سوی صهیون می‌زند با شعرش آجُر احمدی سال‌ها قمپز درآورده است با زجر زیاد ریخته بهرش عرق همواره شُرشُر احمدی تا بماند روی پا قمپز برای شهر قم کار کرده سال‌ها مثل تراکتور احمدی گرچه شد ناراحت از اهمال بعضی‌ها ولی لحظه‌ای حتی نزد بر دیگران غُر احمدی بعد قمپز از مخاطب‌هایِ پرشورش کند در کمالِ مهر ابرازِ تشکر احمدی غصه‌دار از قصه‌ی تلخِ منوریل قم است کرده از این مشکل ابرازِ تاثر احمدی نیست اصلا اهل بعضی چیزهایِ آبکی نیست اهل منقل و وافور و انبر احمدی گرچه خندانده به طنز فاخر خود خلق را نیست حتی ذره‌ای اهل تمسخر احمدی کی شما از شعر من درک درست از او کنید خوبی‌اش بالاتر است از هر تصور احمدی می‌کند حتما اثر اندازه‌ی هفتاد مشت چون زند با شعر طنز خود تلنگُر احمدی شعرهای طنز او مثل طلا با ارزشند هست در دریای طنز کشورم، دُر احمدی دردها را یکسره درمان کند دارویِ طنز داروی سرخود نه با تجویزِ دکتر احمدی @asharahmadrafiei
شیخِ حسنِ دست به کمک!😂 ای که در هشت سال پی در پی بهره بردیم از کمک‌هایت!!! بارها روی زخم‌هامان ریخت در دل فتنه‌ها نمک‌هایت ای که در هشت سالِ پی در پی ناظر رنج‌های ما بودی بود از پشتِ شیشه‌ی ماشین به تماشایِ ما سرک‌هایت عاملِ فتنه‌ها خودت بودی آتشی در گرفت و آسودی در شکِ بین روزها بودی سوخت کشور میانِ شک‌هایت آه‌ ای شیخِ دولت تدبیر ای بلای بزرگ دامن‌گیر کو درخت گلابی و انجیر؟! ما چه دیدیم جز کلک‌هایت وه چه گرگی درون میشت بود این همه سال فکر خویشت بود فکر اثباتِ رنگ ریشت بود خسته گشتیم از بزک‌هایت هشت سالِ تو جلوه‌ی خدمت!!! دوره‌ی سرفرازی و عزت!!! کاش می‌شد که گاهی این دولت!!! بهره می‌برد از کمک‌هایت!!! @asharahmadrafiei
زائر... هر نفس این شمیم قدوسی می‌کِشد سوی خویش دل‌ها را می‌بَرَد جذبه‌ی بهشتی آن تا فراسوی عاشقی ما را ذره‌ام سخت کوچک و ناچیز آرزویم به نور پیوستن ذره با شوق دیدنِ خورشید می‌گذارد تمام دنیا را قطره‌ام خواب‌های من زیباست خوابِ دیدار حضرتِ دریاست می‌گذارم به روی چشمانم دعوت با شکوه دریا را می‌زنم دل به جاده‌ی رفتن می‌شوم خاک‌ جاده‌ای اصلا تا ببینم به خاکساریِ خویش یک دم آن آسمان رویا را آمدم در حریم او و به شکر سر به درگاهِ دوست ساییدم نذر دیدار ساحتش کردم چشمِ دیوانه‌ی تماشا را چشمِ دیوانه گشت بارانی صحنِ دیدار بوسه‌باران شد از زلال وجود جان دادند زائرِ صالح‌بن‌موسی را زائری دل سپرده‌تر از پیش می‌رود سوی متروی تجریش می‌برد یادگار در دل خویش قاب این لحظه‌های زیبا را @asharahmadrafiei
یاران حاج قاسم ما و هراس از مرگ؟! نه، امکان ندارد هرکس به دل دارد هراس ایمان ندارد فصل حیات ماست در از جان گذشتن هرکس نبخشد جان خود را جان ندارد عمری‌ست ما در سینه درد عشق داریم دردی که غیر از سوختن درمان ندارد عمری‌ست ما را می‌کُشد دشمن به میدان اما برای دردِ خود درمان ندارد ما زنده می‌گردیم از خاکسترِ خویش ققنوس بیم از آتش و طوفان ندارد کشتند باز از عاشقانِ حاج قاسم این لشکر اما تا ابد پایان ندارد آن‌کس که عمری با شهادت زندگی کرد البته فرجامی جز این عنوان ندارد @asharahmadrafiei