eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
661 ویدیو
32 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود، و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
پزشکیان=روحانی هر چند خودش به فکر لاپوشانی‌ست در مسلکِ خود دچارِ سرگردانی است در پوششِ دین گریزیِ اصلاحات گویایِ حدیث و قصه‌ی قرآنی‌ست اویی که خودش مصیبتی جانکاه است در فکرِ فریب با مصیبت خوانی‌ست والله که هر بدی‌ست از آمریکاست والله که راه و منشش شیطانی‌ست هر کس که برایِ او پیِ تطهیر است پیداست که در توطئه‌ای، پنهانی‌ست عمری روشِ غرب‌گدایان این است این قصه‌یِ غرب باوری طولانی‌ست همواره نگاهشان فقط عطف به غرب در خواستنِ یاری و پشتیبانی‌ست چون جایِ خدا به کدخدا دل بستند پیداست که سهم‌شان فقط حیرانی‌ست کی چاره مشکلاتِ کشور گردد آن‌کس که شرایطِ خودش بحرانی‌ست؟! چون وارد عرصه گشته بی‌ برنامه هنگام سخن دچارِ بی‌سامانی‌ست گفته‌ست خودش: مدیریت نیست بلد درمانده‌ی خود، فکرِ وطن درمانی‌ست؟! از دولت تزویر بکن یاد و بدان بی‌شک که پزشکیان خودِ روحانی‌ست اصلاً گزشِ دوباره از یک سوراخ شایسته‌یِ مردمِ فهیمِ ما نیست @asharahmadrafiei
صلی الله علیک‌یا باقر آل محمد ما روضه را خواندیم و او در روضه‌ها بود از کربلا گفتیم و او در کربلا بود تنها مُحرم نه تمام ماه‌ها را با دیده‌ی گریان در آن حال و هوا بود یک عمر با غم‌های خود آرام می‌سوخت غمخانه‌ی او در دل تنگش به پا بود هرگز جدا از خاطرات خود نمی‌شد هر لحظه در یاد امام سرجدا بود وقتی به سوی آسمان می‌شد نگاهش پیش نگاه او سری بر نیزه‌ها بود وقتی نگاهی بر زمین می‌کرد، پیشش جسمی به خون غلتان به زیر دست و پا بود تا لحظه‌ای در خلوت خود چشم می‌بست در یادِ ظلم دشمنان بی‌حیا بود کشتند امام مهربانی را که جُرمش بخشندگی و مهر و احسان و وفا بود اما نگردد نور حق خاموش ،هرگز هرکس جدا از راه حق شد، گشت نابود @asharahmadrafiei
به حاجیان در خون آرمیده‌ی ششم ذی الحجه 1407 حج آخرها شکفت غنچه‌ی خون بر تن کبوترها به سنگِ، سنگ مرامان و سنگ‌ باورها سپرد کار به خنجر تبار بولهبان که نشنوند جهان ناله‌ای ز حنجرها دوباره ساحت پیراهنی که خونین شد ز ننگ نقشه‌ی تزویر نابرادرها سرشت ماست شهادت بهشت ماست حسین هماره تشنه‌ی میدان وجود یاورها نوشته با قلم خون حسین روز ازل بزرگ واژه‌ی سرمشق‌مان به دفترها نوشته است شهادت کلید پرواز است چه فرق اینکه چطور و کجاست سنگرها چه فرق هست که در کربلاست یا عرفات چه فرقْ، وقت شهادت میان کشورها؟! که زیر جور خزان ایستاده می‌میرند به باد خم نشود قامت صنوبرها که عشق قسمت ما کرده این سعادت را که پر کشیم ز سلول تنگ پیکرها چه زود قسمت لبیک‌شان اجابت شد به وصل دوست رسیدند حَجِّ آخرها @asharahmadrafiei
اگر خدای ناکرده پزشکیان رای بیاره مشکل مسکن کلا حل می شه یعنی کان لم یکُمپ میشه به قول جواد رضویان
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
اگر خدای ناکرده پزشکیان رای بیاره مشکل مسکن کلا حل می شه یعنی کان لم یکُمپ میشه به قول جواد رضویان
‌ ای آنکه از بی‌خانگی در راه موندی این دوره مسکن دار گردی با آخوندی* *مراجعه شود به سابقه‌ی ساخت مسکن آخوندی و اعتقاد راسخش به ساخت مسکن @asharahmadrafiei
نذری بقیع گفتم و با غصه ،دل مسافر شد میان صحن و سرایی غریب زائر شد سلام داد و به جانش دمید شعله‌ی آه چکید واژه‌ی اشکش به خاک، شاعر شد نوشت واژه به واژه به رویِ خاک بقیع شمیم عشق وزید و کلام، عاطر شد سرود هر چه از این غم ،نشد کم از داغش نشست کنج حرم زائری، مجاور شد کبوتر حرمی شد که یک چراغ نداشت دلی شکسته که نذرِ امام باقر(ع)شد @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دنبال خورزوخان او در خیالش در پیِ یارانِ خویش است گرم خوش و بش در خیالستان خویش است با جمع یاران خیالی می دهد دست فکر بروزِ لطف بی پایان خویش است جمعی عزادارند و او آنجاست اما دنبالِ زیدی با لبِ خندانِ خویش است هر چند پیش روی او اصلا کسی نیست او سخت مانده بر سر پیمان خویش است او با مخاطب هایِ خود کاری ندارد اغلب فقط دنبال خورزوخان خویش است بحران آمریکا به او ربطی ندارد او در پی حل کردنِ بحرانِ خویش است فکرِ علاج دردِ دنیا هست! و کمتر فکر علاجِ دردِ بی درمانِ خویش است فرمانروای بادها !!!گفتند او را حالا به فکرِ فرصتِ طوفانِ خویش است @asharahmadrafiei
اولین قربانی بس داشتی در جان پاکت باورِ عشق بُگذاشتی هستیِ خود را بر سرِ عشق از راه می‌آمد شمیم عید قربان رفتی که قربانی شوی در سنگرِ عشق چشم تمامِ خاکیان را خیره کرده پرواز زیبایِ تو با بال و پرِ عشق ای مُسلم ای دلداده‌یِ عاشق که نامت با جوهر خون ثبت شد در دفتر عشق تو اولین قربانی راهِ حسینی با سرفرازی رفته‌ای تا آخرِ عشق @asharahmadrafiei
سرطان اصلاحات کمی بشنو از اصلاحات ای جان از این جرثومه‌ی بحران و خُسران از این ظلمی که شد بر ما فراوان از اقداماتشان در خاک ایران مرام و شیوه‌ی آن این‌چنین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 نماد سازش و ذلت‌پذیری نظر بر غرب بهرِ دستگیری برای کارِ مستکبر اجیری حقیری و حقیری و حقیری به خود کم‌بینی و ذلت قرین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 روال کارِ آن آرام آرام شده‌ دوری از ارزش‌هایِ اسلام به مشیِ بیست‌سی بوده ست همگام که سوزد دفتر دین را در این دام مرام و مسلک آن نفیِ دین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 اسیر مکتب غربی‌گرایی گرایی را بخوان تنها گدایی غریبی از خود و غرب آشنایی خدا دوری و عشقِ کدخدایی اساسش دوری از حبل‌المتین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 برای سلطه‌جویان ره گشودن گرفتار عطایِ غرب بودن وطن را پیشکش بر او نمودن به خواب غفلت و حسرت غنودن دل ایران از این مسلک ،حزین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 اصول انقلابی را ندیدن ز قرآن خدا دوری گزیدن ز دستوراتِ نابش دل بریدن فقط دستور از غربی شنیدن پیِ نابودیِ دین در کمین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 پیِ طرح براندازانه بودن پیِ آتش زدن بر خانه بودن پی یک کشور ویرانه بودن دچار خنده‌ای مستانه بودن پر از مکر و دروغ و ریب و کینه‌ست بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 شبیه غده‌ای بدخیم بودن ز دشمن تا ابد در بیم بودن به یک فریادِ او تسلیم بودن پیِ افزایش تحریم بودن بلا و آفتِ این سرزمین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 فساد و اختلاس و رانت‌خواری اگر نفعی‌ست هرجا، انحصاری رواج آفتِ بی‌بند و باری به زیر ظلم، خو کردن به خواری بر ایشان ظلم دشمن، دلنشین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 خزانه خالیِ خالیِ خالیِ پُز اما عالیِ عالی عالی خوشی با شوقِ رویایی خیالی غم و اندوه سالی، مرگ‌سالی غم و اندوه با نامش عجین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 تمام عمر در فکر گلابی نمادِ خنده‌های اسب آبی تخطی از اصول انقلابی مرفه مسلکی و جمعه‌خوابی ندارد سود اما پر هزینه‌ست بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 گرا دادن به آمریکای ظالم شراکت در عبور از حاج قاسم ستم بر جبهه‌ی خلقِ مقاوم نبودن از جفایِ خویش ،نادم به هر احوال ذلت آفرین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 منافق مسلکی و بی‌خیالی عبور از دین به سبک لیبرالی نظرهای کثیفِ اِبتذالی ولنگاری به مشیِ انفعالی چنان بینی که یارِ ملحدین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 فریب مردم درمانده هربار هراس انداختن با حرفِ دیوار شعاری بودن و وا دادنِ کار عبور از غصه‌ی خلق گرفتار بلایی در بلادِ مسلمین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 مداوم در پیِ افساد بودن ز نابودیِ ایران شاد بودن اسیر مکرِ استبداد بودن چنان بیدی اسیرِ باد بودن اگر چه در خیالش بهترین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 تنش‌زایی برایِ کشورِ خویش بنایِ اضطراب و خلقِ تشویش گهی با اغتشاشات دراویش گهی به فتنه‌پرورهای بد کیش پیِ ایجادِ یک‌ میدانِ مین است بدان ای دوست اصلاحات این است 🔹 بنایِ دولتی جاسوس‌پرور جفا کردن به دین و خاکِ کشور به هر فریاد دلسوزی شدن کَر مبادا دوستان! یک بار دیگر ک که در گمراهی آنان یقین است بدان ای دوست اصلاحات این است @asharahmadrafiei
بدید به کارشناس یکی می خواست رییس بشه،توی جواب عام وخاص می گفت: بدید به کارشناس سوال می پرسیدن ازش،اما نداشت هوش و حواس می گفت: بدید به کارشناس مجری می گفت سوال دارم یه چندتایی از اقتصاد می گفت:سوال نکن زیاد می گفت میشه نظر بدید چیکار کنیم با اختلاس میگفت:بدید به کارشناس مجری می گفت:خیر سرت می شی رییس مملکت چرا اینو می گی فقط؟ اینا که می پرسم ازت بابا سوالایِ شماس می گفت: بدید به کارشناس مجری می گفت رییس شدن مدیریت نیاز داره هزار تا رمز و راز داره چرا واسه رییس شدن؟اومدی اینجور آس و پاس؟ می گفت: بدید به کارشناس مجری می گفت :خیر سرت شما که دیگه دکتری فوقِ تخصصی!!!،پُری سواد داری خیلی زیاد،هزار کلاس،نه شیش کلاس می گفت:بدید به کارشناس مجری می گفت شمایی که زبون دنیا بلدی زشته سوال جواب ندی زشته بری سراغ غرب بازم با لحن التماس می گفت : بدید به کارشناس می گفت: که قلب آدما هفتصد و پنجا گرمه قلب شبیهِ هِرَمه من از همه تخصصا همینا می دونم،خلاص می گفت : بدید به کارشناس مجری می گفت شمایی که نبودی کارشناس عزیز چرا فقط به عشق میز می خوای بیایی و بشی فقط رو صندلی پلاس؟ می گفت بدید به کارشناس @asharahmadrafiei
لبیک یاحسین(ع) مسافران بشناسید حق و باطل را مسافران بشناسید کعبه ی دل را شما که تشنه ی جام فنایِ فی الله اید شما که گام زدید این مسیرِ مشکل را به عرصه ی عرفات است چاره ساز حسین(ع) از این میانه برانداز هرچه حائل را حسین (ع)کعبه ی عشق است پس شروع کنید به ذکرِ قلبی لبیک، حجِ کامل را قبولِ نغمه ی لبیکَ یا حسین(ع) دهد به دلسپرده ثوابِ هزار منزل را رفیق!جز حرمِ عشقِ بی بدیل حسین(ع) کجا روانه کنی این وجود غافل را؟ حسین کیست؟ شمیمِ نجاتِ مُلک جهان گره گشاست نگاهش هرآنچه مشکل را به زیر خنجر کین بود و رهنمون می شد به سویِ خانه ی امنِ نجات قاتِل را مبین که کشته ی لب تشنه است،او دریاست ز تشنگی برهاند هزار ساحل را حسین(ع)عینِ حقیقت،حقیقت است حسین(ع) به دست او بده در راهِ آسمان ، دل را بدون درکِ حقیقت نمی رسی به حسین(ع) اگر ورق بزنی تا ابد مقاتل را @asharahmadrafiei
عید قربان... عید قربان عاشقان جان نذر جانان می کنند در رهش جانانه جان خویش قربان می کنند تشنه ی فرمان دلدارند در هر حالِ خویش هر چه امرِ حضرت دلدار شد،آن می کنند هرچه را دارند از دلبستگی های زمین در کفِ اخلاصِ خود تقدیمِ یزدان می کنند کی برنجد جان عاشق از هجومِ دردها عشقبازان درد را با درد ،درمان می کنند از بهارِ لطفِ دیدار خداوندِ کریم کشتزار هستی خود را گل افشان می کنند خاطری دارند تنها مملو از لبخند دوست هر چه غیر از دوست را اینگونه کتمان می کنند آنچنان دل می کنند از لذت و وابستگی چشم دنیا را ز کار خویش حیران می کنند تیغ بگذارند چون بر حلق اسماعیلِ خویش شورِ جانِ عاشقِ خود را نمایان می کنند تا شود قربانی آنان قبولِ کویِ دوست سجده ها بر آستانِ حضرتِ جان می کنند چون گریزانند از قیدِ تکلف های نفس آتش نمرود را بر خود گلستان می کنند کی رسی شاعر به شوق نام تا کویِ وصال عاشقان نام و نشان را وقف جانان می کنند @asharahmadrafiei
من‌ گوسفندم... سر می دهم آوای خود را تویِ مرتَع یک دشت پر می گردد از آوایِ بع بع ممنونم از،شاعر برایِ یاد از ما ممنونم از شاعر برایِ حسن مَطلع با کِیف های کوک خود در جست و خیزند اجداد من در کوه های سرکش و صَع_ با" بُل عبورِ" مانده سرگردان چه سازد؟ این شاعر تنها در این شعر مُسجع؟ با گرگها دعوا ندارم،گوسفندم هرچند که هستند آنها در پیِ دع_ وا_من همیشه گفته ام از ظلم آنان حتی،شکایت برده ام در چند مجمع شنگول مان از ظلم گرگ بیشعوری با سن ناچیزش سروده چند مصرع ظلمی که بر شنگول مان آن روز گردید شرحش شده تفسیر در هفتاد منبع از گرگهای ناقلا کردم شکایت محکوم گردیدند تویِ چند مرجع الگوشتم النرخهُ البالا شدیداً مصراع بالا هست از نوعِ مُلمَع اما چه غم یک نامزد گفته از این پس می آورد از گوشتِ من داخلِ جَع_ به_بهر ایرانی جماعت ،درب خانه این جعبه ها هستند معمولا مُربع ضمن تشکر از کسی که گوشت داده آن گوشت را بامزه بنمایبد با زَع_ فَر_آن_ آن هم باز در شعرم نگنجید بر بانی این قافیه نَت ها پس از لَع وقت کبابش یاد از این شاعر نمایید بوی کباب اندازدَش در شِه پس از رَع بسیار ممنونیم از آقایِ رفیعی در شعر بوده یادِ ما در چند مقطع @asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
می توانی تو انتخاب کنی می توانی تو انتخاب کنی فرصت انتخاب را دریاب سرنوشت تو هست در کفِ تو برکتِ انقلاب را دریاب می توانی تو انتخاب کنی می توانی تو چاره ساز شوی می توانی به انتخاب درست خُرم و سبز و سرفراز شوی می توانی تو انتخاب کنی مردِ فردایِ روشنت باشی می توانی به انتخاب درست چاره ی کارِ میهنت باشی 🔹 می توانی تو انتخاب کنی دولتی را که عاشق غرب است دولتی را که دل سپرده به غرب پی تحصیلِ لقمه ای چرب است یا نه ای دوست انتخاب کنی دولتی را که آوَرَد عزت دولتی که شود کرامت آن موجبِ افتخارِ این ملت 🔹 می توانی تو انتخاب کنی دولتی را که کدخدا خواه است دارد از عمق جانِ خویش یقین راهِ این سرزمین همین راه است یانه ای دوست ،انتخاب کنی دولتی را که نیست غرب پرست چه نیازی به کدخدا داریم تا به بخشندگی خدایی هست 🔹 می توانی تو انتخاب کنی دولتی راکه ضد اسلام است همه ی کارهای این دولت دردمندانه لنگ برجام است یا نه ای دوست انتخاب کنی دولتی را که عشقش ایران است مش او مشی بیست سی نشده مکتبش مکتبِ شهیدان است 🔹 می توانی تو انتخاب کنی آن کسی را که خویش مشغول است ساعتی از زمانِ مردم را به فِر و رنگِ ریش مشغول است یا نه ای دوست انتخاب کنی آنکه تنها به فکر غصه ی ماست فکر غمهای مملکت بودن از تلاشِ مداومش پیداست 🔹 می توانی تو انتخاب کنی آنکه را جمعه ها پیِ خواب است سالها بوده در پیِ کارِ نقشه هایی که نقش بر آب است یا نه ای دوست انتخاب کنی آنکه را جمعه ها در استان هاست هست همراه و یارِ مردم خویش محرم درد و غصه ی آن هاست 🔹 می توانی تو انتخاب کنی آنکه را فکرِ رقص و آواز است وقت ایجادِ فتنه می خندد نیش او وقت دردها باز است یا نه ای دوست انتخاب کنی آنکه غمخوار و چاره اندیش است پی آرامش وطن کوشد هر نفس فکر رفع تشویش است 🔹 می توانی تو انتخاب کنی آنکه را مسندی کند کورش باید آماده در سفر باشد تُشکِ لایکویِ فلان جورش یا نه ای دوست انتخاب کنی مردِ دولت کپر نشین باشد بهر ایرانِ پاک اسلامی خادمی مخلص و امین باشد 🔹 می توانی تو انتخاب کنی مرد ی اهل وطن فروشی را آنکه مثل اهالی طاغوت دوست دارد برند پوشی را یا نه ای دوست انتخاب کنی خادمی را که شُهره در پاکی ست وقت بحران میانه ی میدان پای تاسر لباس او خاکی ست 🔹 می توانی تو انتخاب کنی آنکسی را که عاشق میز است خاطراتش پر است از بحران یاد از آن سالها غم انگیز است یا نه ای دوست انتخاب کنی کسی از رنگ و جنس مردم را آنکه در این وطن هدف سازد خدمت پاک و بی تحکم را 🔹 می توانی تو انتخاب کنی آنکه را دردمند از آن بودی مشکلات تو را نظاره کند مردی از پشت شیشه ی دودی یا نه ای دوست انتخاب کنی مرد دولت کنار تو باشد سرور و حاکم و رییست نه صادقِ و ساده یار تو باشد 🔹 می توانی تو انتخاب کنی آنکه سرمایه دار می خواهد بی پناهان و درمندان را زیر کوهی فشار می خواهد یا نه ای دوست انتخاب کنی آنکه را فکر کارِ کارگر است با وجود هزار دغدغه اش باز فکر ناهارِ کارگر است 🔹 می توانی تو انتخاب کنی آنکه را ذلت آفرین باشد بهر ایرانِ سرفراز خودش مثل ماری در آستین باشد یا نه ای دوست انتخاب کنی آنکه را عزت آفرین باشد بشود جان پناهِ محرومین با ضعیفان کپر نشین باشد 🔹 می توانی تو انتخاب کنی مردی از مکتب رییسی را مردی از نسل حاج قاسم که کشته تزویر و پاچه لیسی را چند دفتر دلیل آوردم کس نگوید دگر، دلیلی نیست مرد راه رییسیِ مظلوم هیچ شخصی به جز جلیلی نیست @asharahmadrafiei
طنز انتخاباتی ▪️ شیطونا چرا هیچ کدوم منو گردن نمی گیرین؟
واسه چی کردی عزیزم ثبت نام؟ تو که می گی هزارتا مشکل داریم هر طرفی کلی مسائل داریم یه کشور بیخودی و وِل داریم نمی دونی که چندتا تونل داریم نگشتی ایرانو گمونم بالام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام؟ 🔹 تو که می گی ماها زیر فشاریم با این فشار چجوری پول درآریم مثل حسن می گی بی اختیاریم تو که می گی باید مدیر بیاریم رییسِ جمهورم،میاریم تامام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام 🔹 تو که می گی تموم کشور بده خارجه هر کار وطن از رده مشکلامون خیلی زیاد از حده مگه که خر گاز به کلت زده؟ خودت را گیر میندازی واسه مقام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام 🔹 تو که یه طرح واسه ی کار نداری همش تو کلی گویی و لیچاری به درد اصلاحاتیا دچاری تویی که می گی یه جوره ،هیچ کاری نداره تو مملکت ما دوام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام؟ 🔹 تویی که برنامه نداری اصلا نداری حتی هدف معین فکر نداری برای کار ارزن حسن را لااقل بگیر به گردن ؟ حسن که خیلی خوب بود و با مرام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام 🔹 قهری چرا ما همه دیوونِتیم عاشقِ این تیپ پریشونتیم پیِ تخصص فراوونتیم تشنه ی این لِمَ تقولونِتیم بخون از آیه هایِ عبرت مدام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام 🔹 تویی که نیستی واسه کار،کارشناس چرا به میدون اومدی آس و پاس ببین شد مسخره ی عام و خاص رییسِ جمهور شدن ناقلاس باید جوابگو بشی به خاص و عام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام 🔹 تویِ مناظرات چرا اومدی‌؟ چی شد؟ چرا سر به هوا اومدی؟ شایدم اصلا اشتبا اومدی می دونی اصلا که کجا اومدی؟ تانک میاد له می شی زیرش مدام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام 🔹 کاندیدایِ زبون دنیا بلد از سُخنات بی بی سی هم داده رد شمار سوتیاد شده بی عدد تموم شده دوره ی کارای بد باید بشینی یه جا با احترام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام 🔹 تخصصت چیه؟ بده پس نشون یه مقداری بگو برامون ازون بگو که ما آدمایِ مهربون هفتصد و پنجا گرم قلب مون کافیه واسه مون همین یک کلام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام؟ 🔹 فردا میگی اگه که کارم کمه علتش اینه اعتبارم کمه واسه اینه که اختیارم کمه این اختیارایی که دارم کمه من اختیارایِ زیادتر می خوام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام؟ 🔹 وقتی بشه وقت جواب می دی رد میگی که انتظاره بیشتر ز حد میگی که عقلم نمی ده دیگه قد گفته بودم که بنده نیستم بلد خسته شدم از این همه اهتمام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام؟ 🔹 تویی که می گی عاشق خدمتی نزدیکه پنجاه ساله تو نوبتی با جون و دل وایساده تو این خطی می گشته ای یه عمر پی فرصتی یه ذره نیستی پیِ پست و مقام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام؟ 🔹 بگو تخصصت باباجون کجاست واسه چی حرفات همه شون جابه جاست چرا هراسون میشی از حرف راست‌؟ قیمه ها را ریختی چرا توی ماست؟ چرا میشه قصه ی حالت دِرام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام؟ 🔹 کاندیدای خوش تیپِ خوش سر زبون در پی ز ز آی نسل جوون ای تو ز مسلک ز ما بهترون یه کم ز شعرایِ مشیری بخوون شعرا بهم ریختی چرا ای بابام واسه چی کردی عزیزم ثبت نام @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا