"باید خلیل بود و به یار اعتماد کرد گاهی بهشت در دل آتش فراهم است" شرمنده ام ز خودم ای خدای من... زیرا توکلم به تو ای خالقم ، کم است باید صبور بود که سختی شود خوشی بزم سرور و جشن پس از حزن و ماتم است آن را که در دل او حب مرتضی(ع) است قطعا دلش عدوی غصه و ناله و غم است باید که توبه کرد از این نوع زندگی آری گناه زلزله و قلب ما بَم است نیت نما که شوی عبد پاک دوست زیرا که هر چه که داریم از آن اوست "عاصی" 🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹

به نظرم زيباترين تعريف "عشق" : « عشق صيدي ست ك تيرت به خطا هم برود لذتش كنج دلت تا به ابد خواهد ماند» ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌ ❤️❤️💔💔

‏شیخ با من سخن از عالم عقبے مۍ گفت... گفتمش：شیخ"! به آنجا ڪہ روم "او" هم هست؟! شاعر... ❤️

قضاوت میکنی گاهی ، نمی دانی که می‌داند؟! هم‌ او که ذهن انسان را خودش از غیب می خواند شرف داری؟! مسلمانی؟! بگو تو اهل ایمانی؟! صفاتی در تو می بینم که تو بدتر ز حیوانی بظاهر اهل دین هستی نمازت را که می‌خوانی... ولی غافل ز حق هستی ، به نفس خویش زندانی پر از غیبت پر از تهمت پر از پستی پر از ذلت نداری در وجود خود کمی عزت کمی غیرت قضاوت میکنی هر کس قضاوت میکنی هرجا نه راه مستقیم این است که دائم میزنی درجا خدا هستی زبانم لال؟ به گفتارت یقین داری؟! ببین نیش زبانت را ، تو یک افعی تو یک ماری! چه خواهی گفت در محشر به پیش حضرت داور بپرسد گر ز این کارت ، در آنجا نیست یک یاور ظواهر را تو دیدی و زدی آتش به ایمانت... شده ابلیس فرمانده کنون بر پیکر و جانت حسادت کرده در جانت چنان رخنه شدی بیمار شدم از تو ز فکر تو ز کل هستی ات بی زارر چه لذت ها که بردی از معذب کردن مردم برای حضرت ابلیس تو دائم میتکانی دم قیامت هست در پیش و جلوتر قبر و گودالی ز حق الناس می پرسند ز روز و ماه و هر سالی صراطی هست آنجا من بگیرم حق خود را زود چنان در آتش افتی که شود کل وجودت دود از اکنون تا ابد نفرین کنم بر اینچنین انسان همان بهتر که درآید ز جسم پست آنها جان شکستی دل خدا داند ، بحق حضرت زهرا(س) بگیرد آه جان سوزم تو را امروز یا فردا "عاصی" 🔥🔥🔥🔥🔥🔥

قضاوت میکنی گاهی ، نمی دانی که می‌داند؟! هم‌ او که ذهن انسان را خودش از غیب می خواند شرف داری؟! مسلمانی؟! بگو تو اهل ایمانی؟! صفاتی در تو می بینم که تو بدتر ز حیوانی بظاهر اهل دین هستی نمازت را که می‌خوانی... ولی غافل ز حق هستی ، به نفس خویش زندانی پر از غیبت پر از تهمت پر از پستی پر از ذلت نداری در وجود خود کمی عزت کمی غیرت قضاوت میکنی هر کس قضاوت میکنی هرجا نه راه مستقیم این است که دائم میزنی درجا خدا هستی زبانم لال؟ به گفتارت یقین داری؟! ببین نیش زبانت را ، تو یک افعی تو یک ماری! چه خواهی گفت در محشر به پیش حضرت داور بپرسد گر ز این کارت ، در آنجا نیست یک یاور ظواهر را تو دیدی و زدی آتش به ایمانت... شده ابلیس فرمانده کنون بر پیکر و جانت حسادت کرده در جانت چنان رخنه شدی بیمار شدم از تو ز فکر تو ز کل هستی ات بی زارر چه لذت ها که بردی از معذب کردن مردم برای حضرت ابلیس تو دائم میتکانی دم قیامت هست در پیش و جلوتر قبر و گودالی ز حق الناس می پرسند ز روز و ماه و هر سالی صراطی هست آنجا من بگیرم حق خود را زود چنان در آتش افتی که شود کل وجودت دود از اکنون تا ابد نفرین کنم بر اینچنین انسان همان بهتر که درآید ز جسم پست آنها جان شکستی دل خدا داند ، بحق حضرت زهرا(س) بگیرد آه جان سوزم تو را امروز یا فردا "عاصی" 🔥🔥🔥🔥🔥🔥

#دیدی‌ای‌دل‌که‌غم‌عشق‌دگربارچه‌کرد....💔 @mashaar🌱

آرزویم فقط این است زمان برگردد تیرهایی که رهاشد به کمان برگردد من نوشتم که تورا دوست ندارم ای کاش نامه ام گم بشود، نامه رسان برگردد #مهساتیموری @mashaar🌱

من بمیرم هم نمیگویم بمان اما بمان عمراً این جمله نخواهد شد بَیان اما بمان از درونِ چشم‌هایم التماسم را بخوان بر نمی‌آید تمنا از زبان اما بمان رفته‌ها نیمی زِ جانِ خسته‌ام را برده‌اند سهم دستانِ تو است این نیمه‌جان اما بمان نیمه‌جانی بر کفَم مانده اگر خواهی ببر! میتوانی قاتلم گردی بدان اما بمان گفته‌بودی: مهر آبان یا که آذر میروم گرچه گردیده کنون فصلِ خزان اما بمان رفتنت من را به سمت قبله می‌گرداندم من‌ بمیرم هم نمیگویم بمان اما بمان 🖤' #سعید_صاحب_علم ❤️🌹

منم که هرچه بگویی "برو" نخواهم رفت! تویی که هرچه بگویم "بمان" نمی مانی... #مجید_ترکابادی 💔💔💔

خواهی که در دو عالم باشی سعید و خوشبخت؟ جانا مهار گردان اندر دهان ، زبان را... "عاصی" 🔥🔥🔥