نهم دی باقی است
بال پرواز گشایید که پرها باقی است
بعد از این، باز سفر، باز سفرها باقی است
پشت بتها نشود راست پس از ابراهیم
بتشکن رفت ولی باز تبرها باقی است
گفت فرزانهای، امروزِ شما عاشوراست
جبهه باقیست و شمشیر و سپرها باقی است
جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود
شور آن واقعه در جان پسرها باقی است
گرچه پیروزی از آن من و تو خواهد بود
شرطها مانده و اما و اگرها باقی است
«شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
در ره منزل لیلی که خطرها» باقی است
نیست خالی دل ارباب یقین از غصه
فتنهها میرود و خونِ جگرها باقی است...
قصه تلخ است چه تلخ است! بگویم یا نه؟
صبرتان میرود از دست! بگویم یا نه؟
شاید از قصۀ ما خُلق شما تنگ شود!
یا که این گفته خود آغازگر جنگ شود
قصه آن بود که دشمن دهنش آب افتاد
کشتی وحدت ما سخت به گرداب افتاد
آتش فتنه چنان شد که خدا میداند
آنقدر دل نگران شد که خدا میداند
قصه آن بود که یک طایفه که فتنه از اوست
دوست را دشمن خود خواند، وَ دشمن را دوست
آری آن طایفه خود را ز خدا منفک کرد
روی بر سامری آورد به موسی شک کرد
سامری گفت بیایید به شهرت برسیم
با پرستیدن گوساله به قدرت برسیم
سامری گفت که در شور حکومت شعف است
باید اینبار به قدرت برسیم این هدف است
آری آن صدرنشینان بنیصدر شده
خویش را قدر ندانسته و بیقدر شده
گرچه یاران علی... حیف که سازش کردند
با معاویه نشستند و خوش و بش کردند
نکتهها بر لبمان رفت و خریدار نبود
گوش آن طایفه انگار بدهکار نبود
آری آن طایفه میگفت: نصیحت کافی است
خستهایم از سخن مفت! نصیحت کافی است
نیست در حافظۀ دهر، زهیر و طلحه
کم بسازید در این شهر، زهیر و طلحه
کم بگویید ز صفین و جمل، این آن نیست
«این همان قصه اسلام ابوسفیان» نیست
داشت آن طایفه هر چند صدایی دیگر
آب میخورد ولی فتنه ز جایی دیگر
قصه آن بود که یک طایفه درویش شدند
جانماز آبکشان، عافیتاندیش شدند
گاه از این سوی سخن، گاه از آن سو گفتند
هر چه گفتند در آنروز دو پهلو گفتند
خواستند امر نماید به حمیّت مولا
تن دهد باز به امر حکمیّت مولا
همچو امروز پر از فتنه شود فرداها
اُفتد این کار به تدبیر ابوموسیها...
چشم ما در پی این حادثه چون کارون بود
بد به دل راه ندادیم ولی دل خون بود
آه از آن فرقۀ با اجنبی خودنشناس
گونهگون ظاهراً اما سر و ته یک کرباس
مُهر بر لب زده بودند و تماشا کردند
از پس حادثهها چهره هویدا کردند
این جماعت چه شباهت به خمینی دارند؟!
چقدر در دل خود شور حسینی دارند؟!
کوفه کوفهست ولی ترک سفر جایز نیست
که سکوت من و تو وقت خطر جایز نیست
همه گفتند بمان مرتبه پیمایی کن
در همین مکه اقامت کن و آقایی کن
دست کم سمت حوالی وطن هجرت کن
ای عقیق از همه بگذر به یمن هجرت کن
همه گفتند بمان او سخنی دیگر داشت
آن سفر کرده هوای وطنی دیگر داشت
کوچ کرد از وطنش بال و پری پیدا شد
رفت در جاده شتابان، سفری پیدا شد
شب تاریخ پر از قهقهۀ غفلت بود
ناگهان عطر دعای سحری پیدا شد
بانگ زد عقل که «اقبالِ» شقایق با اوست
«نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد»
گفت هنگام قیام است سر و جان بازید
سر مَدُزدید اگر فتنهگری پیدا شد
وای اگر اهل بصیرت اُحُد از یاد بَرَند
چون غنیمت زدگان ترک خود از یاد بَرَند
وای اگر مزرعهها سوخته با رعد شود
مُلک ری آفت عُمْرِ عُمَر سعد شود
گفت ای پاکدلان ختم به خیر است این راه
راه بیداریِ صد حر و زهیر است این راه
گفت ای پاکدلان سنت مألوف چه شد
ای جوانان عرب! امر به معروف چه شد
این چنین بود اگر یک شبه رسوا شد خصم
با دو صد دبدبه و کبکبه رسوا شد خصم
این چنین است که ما بیرق و پرچم داریم
هر چه داریم من و تو ز محرم داریم
هر چه داریم از آن مرد شهادت پیشه است
که نماد شرف و عاطفه و اندیشه است
آنکه آموخت به موسی جگران نیل شدن
بر سر ابرههها فوج ابابیل شدن
بین محراب دعا چون زکریا بودن
در دل طشت زر حادثه یحیی بودن
این چنین بود که ایران همه عاشورا شد
با سر انگشت دعا مُشتِ خیانت وا شد
و حسین بن علی باز به امداد آمد
و چنین بود خدای تو به مرصاد آمد
عبرتآموز ز تاریخ که خائن کم نیست
این هم از عبرت ایوان مدائن کم نیست
و خدا هست و هر آن چیز که از وی باقی است
فتنه خاموش شد اما نهم دی باقی است
#جواد_محمدزمانی
#حماسه_نه_دی
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شعر خوانی در محضر رهبر انقلاب...
با موضوع ؛ فتنه
شاعر؛ مهدی جهاندار
👌 بسیارعالی
👈 پیشنهاد دانلود
🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یا_خامنه_ای
ترکیه پر برف و باران پر ز ابر و آب گشت
تا به مرز کشور ایران رسید از کوه و دشت
ابرها محو هوا شد قطع شد باران دگر
پستی این دشمنان بی شرف را هم نگر
گوئیا با دستگاهی دشمنی ها کرده اند
آب را از ابرهای شهر ما دزدیده اند
گر بماند وضع آب کشورم ایران چنین
آب باید کرد وارد لاجرم از سوی چین
دشمن خونخوار می خواهد عطش را بهر ما
چون چشیده ضربت سیلی همچون زهر ما
بارالهی خود تو خنثی کن تو خیرالماکرین
تا ببارد برف و باران بر دل ایران زمین
حیله دشمن به سوی او نما یا ربّ روان
تا شود این کشور شیعه پر از آب و جوان
"عاصی"
❄️🌨⛈🌧❄️
تصویر 👈 مرز ایران و ترکیه
ترکیه پر از برف و باران اما از مرز ایران به بعد نه برفی نه بارانی
آیا دست دشمن در کار است؟؟؟ 🤔
پر شده شهر و خیابان پر ز سگ
باغ و بستان و بیابان پر ز سگ
پاچه می گیرند از مردم دگر
هاری این جانور را خود نگر
آن سلبریتی ملعون کو کجاست؟
حامی سگ های ولگرد گو کجاست؟
حامی سگ خود سگی انسان نماست
یا که کفتاری میان گله هاست
آی مسئولی که خوابی دائماً...
نیست امنیت برای مرد و زن
دانش آموزان پر از ترس و هراس
سگ دگر کم مانده آید در کلاس
ریشه سگ را بخشکان زودتر
این سگان هستند قطعا سگ پدر
کل دنیا پر شده سگ وافر است
هر که گوید نه یقینا کافر است!
"عاصی"
🐶🐕🦺🦮🐩🐕🐶
کلیپ ها 👈 گله های سگ در بیابان و خیابان
.
آنقدر اوضاع پوشش گشته داغون و فجیع
اعتراض بی حجابان هم رسید از راه دور
حرفشان این است عریان در خیابان وای من!
لخت بودن در خیابان زشت باشد لندهور!
با اتاق خواب خود گویا گرفتی اشتباه...
مترو و پاساژها را کرده ای مانند گور
چون که مسئولان همه خوابند گشتی تو جَری
در خیابان های تهران می روی مانند حور
یا که آدمباش و بر تن پوشش خوبی نما
یا بپوشانم به تو من البسه با مشت و زور
گرچه هستم بی حجاب و در جهنم جای من
لخت هرگز من نیابم در خیابان ها حضور
ریشه کن شد گشت ارشاد و فساد آمد پدید
زنده ایم اما شبیه ملّت اهل قبور
می رسد روزی که هم عریان و هم کشف حجاب
می شوند شرمنده از اعمال خود وقت ظهور
عفت و حجب و حیا حکم خدای خالق است
با چه رویی کردی از حکم خدای خود عبور؟!
"عاصی"
😕😕😐😐
تصویر 👈 اعتراض کشف حجاب ها به پوشش های نیمه عریان 😳🤔
♦️میدانید ماجرای شعر مشهور '' با آل علی هر که در افتاد ور افتاد '' چیست و این اثر از چه کسی هست؟
این شعر را سید اشرف الدین حسینی ( مدیر نشریه نسیم شمال) خطاب به نیکلای اول سزار یا تزار روسیه سرود... بعد از اینکه نیکلای فرمان داد که حرم مطهر رضوی (ع) گلوله باران شود وگفت حرم را زیرورو میکنم تا ببینم چه کسی جلوم را میگیره....بحالت مستی توهین میکرد . دین و مذهب مارو نشون گرفت. اما همان شب بطور نامحسوس و بطور معجزه اسایی که هیچ پزشکی علتش را نفهید به درک واصل شد صبح که منتظر دستورش بودن با جنازه...… روبرو شدن. اکثریت فرماندهان یا جنون گرفتن یا فرار کردن بعضیها هم بقدرت اهل بیت سلام الله علیها پی برده و متاثر شدن..در همان روز بطور نا باورانه طبع شعر اقا سید اشرف الدین شعله ور میشه...
شعر کامل را بدین ترتیب سرودن..
دیشب به سرم باز هوای دگـر افتـاد
در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد
چشمم به ضریـح شه والا گهر افتاد
این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد:
با آل علی هرکه درافتـاد، ورافتاد
این قبر غریبُ الغُـرَبا، خسرو طوس است
این قبر مُعین الضعفا، شمس شموس است
خاک در او ملجأ ارواح و نفـوس است
باید ز ره صدق بر این خاک درافتاد
با آل علی هرکه درافتاد، ورافتاد
حـوران بهشتی زده اندر حرمش صف
خیل ملَک از نور، طبقها همه بر کف
شاهـان به ادب در حرمش گشته مشرف
اینجاست که تاج از سر هر تاجوَر افتاد
با آل علی هر که درافتاد، ورافتاد
اولاد علی شافع یوم عرصاتند
دارای مقامات رفیـعُ الدرجاتند
در روز قیامت همـه اسباب نجاتند
ای وای بر آن کس که به این آل درافتاد
با آل علـی هـرکه درافتاد، ورافتاد
کام و دهن از نام علی یافت حـلاوت
گل در چمن از نام علی یافت طراوت
هر کس که به این سلسله بنمود عداوت
در روز جزا جایگهش در سقر افتاد
با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد
هرکس که به این سلسله پاک جفا کرد
بد کرد و نفهمید وغلط کرد و خطا کـرد
دیدی که یزید از ستم و کینه چهها کرد
آخر به درک رفت و به روحش شرر افتاد
با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد
ای قبله هفتم که تویی مظهر یاهو
ای حجت هشتم که تویی ضامن آهو
ما جمله نمـودیم به سوی حرمت رو
از عشق تو در قلب و دل ما شرر افتاد
با آل علی هرکه درافتاد، ورافتاد.
🍃🌹🍃❤️