eitaa logo
اشعار "عاصی"
402 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
56 فایل
👌اشعار مذهبی سیاسی اجتماعی عاشقانه طنز و انتقادی... ❤همراهمان باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
گرد و غبار قرار شامگاهی را، نشاط بامدادی را گرفتند از تمام عیدهامان روح شادی را هوا دیوانه شد، پیچیده شد، گرد و غباری شد دلم تنگ است بعدازظهرهای صاف و عادی را هزاران مار را بر دوش ضحاکان نمی‌بینی؟! که روی مغزها پاشیده گرد بی‌سوادی را؟ چکانده در دهان شهر، سَمّ کینه را هر شب دمانده در نفس‌ها، دم‌به‌دم بی‌اعتمادی را اگر دلواپس جان و امان و نانمان بودی که در بازارمان رونق نمی‌دادی کسادی را ستون خیمۀ ما؛ هیأت ما، بود یکرنگی عَلم کردند رنگ برتری‌های نژادی را محمد گفت از «زن، زندگی، آزادی» آن روزی که می‌گفتند باید کشت این جنس زیادی را بدا گمراه‌بودن! بد به حال قهرمانانی که در بیراهه نشناسند ابراهیم هادی را نهنگ از کوسه‌های پیر بی‌دندان نمی‌ترسد به جنگ ناو آوردند قایق‌های بادی را سحر نزدیک شد، در مسجدم، این‌بار می‌ریزم به کام ابن‌ملجَم‌های دنیا نامرادی را ✍🏻 🏷 | 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
مشعل‌دار از دوش آتش، بار را بردار ابراهیم! پرواز کن! پروازِ بی‌تکرار ابراهیم! اردیبهشتت بهمنی از داغ جاری کرد بر ما خبرها می‌شود آوار ابراهیم! پیراهنت را با بشیری معتمَد بفرست مُردیم از این اخبارِ لاکردار ابراهیم! سربازها از رفتن سردارها گیجند سردارْ قاسم رفته یا سردارْ ابراهیم؟ آهوی مضمون! سیر دیدی ابن‌موسی را؟ چیزی بگو از وعده‌ی دیدار ابراهیم! هرجا که ابراهیم‌ماندن کار سختی بود بر خود گشودی آتش اخطار ابراهیم! زخم زبان‌ها بر لبت شعری نمی‌افروخت خاموش ماندی، حافظ اسرار! ابراهیم! در جنگلی از مِه رهامان کردی و رفتی برگرد مؤمن! مرد مشعل‌دار ابراهیم! دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳