هدایت شده از اشعار عاصی
#شعرطنز...😜😜😜
از دست اين و آن جگرم درد ميكند...
با من بيا ببين پدرم درد ميكند
پولي نمانده برايم سفر روم
باور نميكني... سفرم درد ميكند
پرسيدم از پسرم، نام رشته اش؟
از وقت پرسشم، پسرم درد ميكند
بس كه نظر به تو كردم ز پشت بام
چشمم كه هيچ... نظرم درد ميكند
من يك مثلثم كه كشيدي مرا چنين!
بس بد كشيده اي وترم درد ميكند
در راه ده به پشت خر بي نوا زدم
جوري زدم كه پشت خرم درد ميكند
گفتي به من چه خبر داري اي رفيق
گفتم به جان تو خبرم درد ميكند
تو تاج اين سر بي ادعا شدي؛
محكم نشسته اي و سرم درد ميكند
من عاشقم به قجر نه... بلكه قهوه اش!
بس خورده ام ز آن قجرم درد ميكند
"عاصي" تو شاعري مثلأ ،شعر تو هنر؛
اما چه سود مرا ، هنرم درد ميكند...
"عاصي"
😂😂😂😂😂😂
هدایت شده از اشعار عاصی
😂 #شعرطنز
کرده ام از دستِ ایـن فرهنگ ، " هنگ "
گشته از عشقت دلِ دلتنگ ، " تنگ "
بعدِ «شیرین» شد تبِ «فرهاد»" حاد "
این خبر را مرکزِ امداد ، " داد "
با عبورت می شود جالیز ، " لیز "
جعفری می رقصد وُ گشنیز ، " نیز "
بـا نگاهت می زند «عطار» ، " تار "
«مولوی» غش کرده وُ «گلزار» ، " زار "
می شود در گردنت زنجیر ، " جیر "
می کُند در دست تو کفگیر ، " گیر "
هر که بر اشعار من خندید ، " دید "
می شود با یادِ تو تبعید ، " عید " !
کرد پیشت آدمِ سالوس ، " لوس "
با تو شب ها می شود کابوس ، " بوس " .
کیمیا کردی و شد شاغول ، " غول "
با کلامت می خورَد «شنگول» ، " گول "
وقت خشمت می شود «تیمور» ، " مور "
رفته «نادر» تا حدِ مقدور ، " دور "
چون به حرف آیی شود خاموش ، " موش "
گفته هایت را کند خرگوش ، " گوش "
می کُنی از بهر ما اندام ، " دام "
پیش زلفت می شود «خاخام» ، " خام "
این خبر را می زند نجار، " جار "
هست در اطراف تو بسیار ، " یار "
کاسه ات را می زند ابلیس ، " لیس "
هست بخش دوم ساندیس ، " دیس "
گشته ام از دست استدلال ، " لال "
رفته گویا از دلِ «خوشحال» ، " حال"
شاعر....!!!
😄😄😄
هدایت شده از اشعار عاصی
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شعرطنز 😂😂😂
حسین گلچین
به سه زبان فارسی عربی انگلیسی 😅
موضوع؛ وضع ایران در زمان حسن روحانی
🤣🤣🤣
👈 پیشنهاد دانلود 👌
#شعرطنز...😜😜😜
از دست اين و آن جگرم درد ميكند...
با من بيا ببين پدرم درد ميكند
پولي نمانده برايم سفر روم
باور نميكني... سفرم درد ميكند
پرسيدم از پسرم، نام رشته اش؟
از وقت پرسشم، پسرم درد ميكند
بس كه نظر به تو كردم ز پشت بام
چشمم كه هيچ... نظرم درد ميكند
من يك مثلثم كه كشيدي مرا چنين!
بس بد كشيده اي وترم درد ميكند
در راه ده به پشت خر بي نوا زدم
جوري زدم كه پشت خرم درد ميكند
گفتي به من چه خبر داري اي رفيق
گفتم به جان تو خبرم درد ميكند
تو تاج اين سر بي ادعا شدي؛
محكم نشسته اي و سرم درد ميكند
من عاشقم به قجر نه... بلكه قهوه اش!
بس خورده ام ز آن قجرم درد ميكند
"عاصي" تو شاعري مثلأ ،شعر تو هنر؛
اما چه سود مرا ، هنرم درد ميكند...
"عاصي"
😂😂😂
#شعرطنز 😁😁😁
😂منِ مستجاب الدعوه
هر دعا کردم به سقف خانه خورد آوار شد
چشم بینا خواستم ناگه دو چشمم تار شد
من دعا کردم برای تن درستی زنم...
نازنین یارم پس از حمد شفا بیمار شد
عزت و پیروزی فوتبال ملی شد دعام...
پیش چشم هشت میلیارد تیم ملی خوار شد
کارگر بودش برادر جان من با مزد کم...
از برایش کار عالی خواستم بی کار شد
یک سگی بودش که گربه پاچه اش را می گرفت
من دعا کردم بمیرد او نمرد و هار شد
خواهرم طفلی اتاقی داشت کوچک با صفا
من دعا کردم رود کاخ ، خانه او غار شد
کرم خاکی گیر کرده بود بین سنگ و خار
من نجاتش دادم او در دست من یک مار شد
مَردی از فامیل مُرد و من دعا کردم که او
راهی جنّت شود او هیزمی در نار شد
یک نفر مرد بدی بود و گنه کاری خفن
من دعا کردم بمیرد ، توبه کرد عمّار شد
دوستی بودش که با ارتش نبودش سازگار
من دعا کردم شود دکتر ولی سردار شد
یک جوانی از محله متهم شد بی گناه
تا دعا کردم رها گردد سرش بر دار شد
مردی از همسایه ها حساسیت بر خاک داشت
از قضا آن بی نوا با یک دعا معمار شد
یک نفر می خواست اسمش از سیا گردد سُلی
من دعا کردم برایش اسم او جبّار شد
بوته ای گل در کنار باغچه بودش ولی...
تا نظر کردم به آن ها بوته ای از خار شد
داشت قصاب محله ذبح می کردش بزی
تا که گفتم پاچه هایش مال من مردار شد
از برای گله در ده یک سگ آوردم ز قشم
صبح فردا او دریدش گله را کفتار شد
من یوزارسیف حکیم را دوست می دارم ولی
در میان فیلم ناگه حضرت مختار شد
الغرض هستم دعاگوی همه حتی شما
این سخن را تا نوشتم این قلم پرگار شد!
"عاصی"
😂😂😂
#شعرطنز 😂
کاش می شد ای خدا پولی فراوان داشتم
در میان سینه ام شوری فراوان داشتم
کاش اعمال بدم کم ، کار نیک من زیاد...
قصرها در جنت و حوری فراوان داشتم
کاش اعمالم نمایان بود بر صورت ز صدق
همچو خورشید از خودم نوری فراوان داشتم
کاش بودم قهرمان پرورش اندام من...
بازوانی گُنده و زوری فراوان داشتم
تُرکم و مانند ترکان عاشق چای و نبات
کاش من در این مهم قوری فراوان داشتم
تا بگیرم ماهی از آب گل آلود جهان
کاش بودم بندری توری فراوان داشتم
خواب دیدم چون سلیمان نبی دارم سپاه
آدم و حیوان و جن ، موری فراوان داشتم
گرچه من هستم کچل اما ندارد هیچ عیب
کاش بر سر گیسوی بوری فراوان داشتم
حسرتم گشته بگویم شعر زیبا بس که من
بیت و مصرع های ناجوری فراوان داشتم
"عاصی"
😄😄😄
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شعرطنز 😂
«پس برای خواندن شعرم به مجلس میروم
چون برای شعر شورای نگهبانی که نیست»
استاد ناصر فیض 😄
#شعرطنز 😁😁😁
😂منِ مستجاب الدعوه
هر دعا کردم به سقف خانه خورد آوار شد
چشم بینا خواستم ناگه دو چشمم تار شد
من دعا کردم برای تن درستی زنم...
نازنین یارم پس از حمد شفا بیمار شد
عزت و پیروزی فوتبال ملی شد دعام...
پیش چشم هشت میلیارد تیم ملی خوار شد
کارگر بودش برادر جان من با مزد کم...
از برایش کار عالی خواستم بی کار شد
یک سگی بودش که گربه پاچه اش را می گرفت
من دعا کردم بمیرد او نمرد و هار شد
خواهرم طفلی اتاقی داشت کوچک با صفا
من دعا کردم رود کاخ ، خانه او غار شد
کرم خاکی گیر کرده بود بین سنگ و خار
من نجاتش دادم او در دست من یک مار شد
مَردی از فامیل مُرد و من دعا کردم که او
راهی جنّت شود او هیزمی در نار شد
یک نفر مرد بدی بود و گنه کاری خفن
من دعا کردم بمیرد ، توبه کرد عمّار شد
دوستی بودش که با ارتش نبودش سازگار
من دعا کردم شود دکتر ولی سردار شد
یک جوانی از محله متهم شد بی گناه
تا دعا کردم رها گردد سرش بر دار شد
مردی از همسایه ها حساسیت بر خاک داشت
از قضا آن بی نوا با یک دعا معمار شد
یک نفر می خواست اسمش از سیا گردد سُلی
من دعا کردم برایش اسم او جبّار شد
بوته ای گل در کنار باغچه بودش ولی...
تا نظر کردم به آن ها بوته ای از خار شد
داشت قصاب محله ذبح می کردش بزی
تا که گفتم پاچه هایش مال من مردار شد
از برای گله در ده یک سگ آوردم ز قشم
صبح فردا او دریدش گله را کفتار شد
من یوزارسیف حکیم را دوست می دارم ولی
در میان فیلم ناگه حضرت مختار شد
الغرض هستم دعاگوی همه حتی شما
این سخن را تا نوشتم این قلم پرگار شد!
"عاصی"
😂😂😂
#شعرطنز 😂
کاش می شد ای خدا پولی فراوان داشتم
در میان سینه ام شوری فراوان داشتم
کاش اعمال بدم کم ، کار نیک من زیاد...
قصرها در جنت و حوری فراوان داشتم
کاش اعمالم نمایان بود بر صورت ز صدق
همچو خورشید از خودم نوری فراوان داشتم
کاش بودم قهرمان پرورش اندام من...
بازوانی گُنده و زوری فراوان داشتم
تُرکم و مانند ترکان عاشق چای و نبات
کاش من در این مهم قوری فراوان داشتم
تا بگیرم ماهی از آب گل آلود جهان
کاش بودم بندری توری فراوان داشتم
خواب دیدم چون سلیمان نبی دارم سپاه
آدم و حیوان و جن ، موری فراوان داشتم
گرچه من هستم کچل اما ندارد هیچ عیب
کاش بر سر گیسوی بوری فراوان داشتم
حسرتم گشته بگویم شعر زیبا بس که من
بیت و مصرع های ناجوری فراوان داشتم
"عاصی"
😄😄😄
هدایت شده از اشعار مهدی کبیری
34.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شعرطنز
درد دل با امامرضاعلیهالسلام😭😂
🤡محفل طنز قمپز
🎥شعر خوانی:
#مهدی_کبیری
✨✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/2429092063C72b36da105