هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
برای محمد علی بهمنی عزیز:
شعر نَه...روی مُصَفّای تو پیدا میکرد
اوکه در هر غزل، آئینه ،مُصَفّا میکرد...
گرچه در محفل ما ، جمع ، غزل میگوید
رفت آن کس که غزل از دل تنها میکرد...
آنکه از بهر خودش تنگ شود سینه کجاست؟!
آه و صد آه از آن یار که غوغا میکرد...
گرچه کم بود هوا تا که نویسد از تو
به هوای تو به هر گریه غزلها میکرد...
غیر دلتنگیاش از بغض فرو خورده نبود
گله.ای گر دلش از تنگی دنیا میکرد...
«تو همانی که دلم لک زده لبخندش را»
عشق بود و لب خود رابه غزل وا میکرد...
رفتهای تا ابد و شعر تو برجا مانده
از ازل شکر، غمت فکر دل ما میکرد...
هیچ از عالم ویران نتوان برد برون
غیر یاد تو که آبادی دلها میکرد...
«گلهای نیست من و فاصله ها همزادیم»
از ازل ، مرگ ،حسودی دو شیدا می کرد ...
#فرامرز_میرشکار
@abadiyesher