eitaa logo
اشعار "عاصی"
502 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
61 فایل
👌اشعار مذهبی سیاسی اجتماعی عاشقانه طنز و انتقادی... ❤همراهمان باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار عاصی
من شوقِ قدم های رسیدن بہ تو هستم! یک شهر دلَش رفت؛ کہ من دل بہ تو بستم..
هدایت شده از اشعار عاصی
رقاصہ‌ی هر ساز تو گشتیم و تو اما؛ یک بار بہ سازِ دلِ ما گوش نکردی..
هدایت شده از اشعار عاصی
من از چیزی نمیترسم؛ بہ جز تنها شدن بے تو.. از این تنها تر از تنها تر از؛ تنها خبر داری...؟
هدایت شده از اشعار عاصی
باید بروَم این من و این هم چمدانم؛ ای کاش یکے بود کہ میگفت بمانم....
هدایت شده از اشعار عاصی
لمسِ دستِ تو؛ بہ رسوا شدنم مےارزد.. عشق آنَست؛ کہ منجر بہ حواشے بشود.. 🌹💔
هدایت شده از اشعار عاصی
پروانه چو بر روے تو بنشست، دلـم ریخت چون باد به گیسوے تو زد دست، دلـم ریخت من عڪس تو را بر رخِ آن ماه ڪشیــدم چون شب به گلِ روے تو دل بست، دلم ریخت دیشب به تو گفتم ڪه مرا جز تو ڪسے نیست گفتے ڪه مرا جز تو ڪسے هست، دلـــم ریخت گفتے ڪه تو را با نگهے مست ڪنـــم مست پیمان بشڪستے نشدم مست، دلـم ریخت من قصه خود را به گل آیینه گفتم وقتے ڪه چو من، آیینه بشڪست دلم ریخت پروانه دشت آیینه دار گُل ما بود چون از سَر گلبرگ چمن رست، دلم ریخت 💔💔💔
هدایت شده از اشعار عاصی
👌🌱🌸 چنان گرفته گلوی مرا دو پنجه‌ی بغض، سخن نه! گفتن یک آه نیز دشوار است
هدایت شده از اشعار عاصی
👌🌱🌸 چنان گرفته گلوی مرا دو پنجه‌ی بغض، سخن نه! گفتن یک آه نیز دشوار است
لطفا سکوت! ، حالِ دلم رو به راه نیست عالیجناب! ، حکمِ شما اشتباه نیست؟ حُضّارِ محترم! ، کسی آیا میانتان بر بی گناهیِ دلِ تنگم گواه نیست؟ گفتید اعتراف کنم رحم می کنید من مجرمم، قبول، دلم بی گناه نیست تفهیم میکنید مرا؟ ، گیج میزنم حبسِ ابد، معادلِ با یک نگاه نیست گفتید با هوس زده ای بوسه... نه، خطاست این وصله ها به دامنِ این روسیاه نیست سلولِ انفرادی و این حکمِ مرگبار عالیجناب! ، لایقِ این دادگاه نیست... از بین حاضرین کسی انگار گفت...آه لطفا سکوت! ، حالِ دلم رو به راه نیست...
محبوبه شب یاس سحر مریم زیبا بانوے غزل شهد وعسل دلبر شیدا مرداب منم ماه تویے منتظرم تا آیے تو به آغوش من اے ماه فریبا در خواب و خیالم همه شب مست تو بودم اے عامل سرمستے آن عالم رویا امشب ڪه خمار لب شیرین تو گشتم انگور لبان تو شرابے شده گیرا گیسوے پریشان تو بر مر مر شانه تزویج سیاهے و سپیدے به تمنا آرامش من بودے و طوفان تو بودم من ساحل امواج توام دختردریا در نقش و نگار در و دیوار طبیعت تو آن گل زیبایے و من محو تماشا.. 🍃❤️🍃❤️
☕️🎼 از زلیخا آبرو را برد و از یعقوب چشم عشق را بخشنده می‌دیدم ولیکن نیست، نه! 🍃❤️🍃🌹
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد کاسه صبرم از این دیر آمدن لبریز شد 🌴💙🌴