eitaa logo
اشعار "عاصی"
398 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
56 فایل
👌اشعار مذهبی سیاسی اجتماعی عاشقانه طنز و انتقادی... ❤همراهمان باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
چه غريب ماندی ای دل! نه غمی، نه غمگساری نه به انتظار ياری، نه ز يار انتظاری غم اگر به كوه گويم بگريزد و بريزد كه دگر بدين گرانی نتوان كشيد باری چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان كه به هفت آسمانش نه ستاره‌ای است باری دل من! چه حيف بودی كه چنين ز كار ماندی چه هنر به كار بندم كه نماند وقت كاری نرسيد آن كه ماهی به تو پرتوی رساند دل آبگينه بشكن كه نماند جز غباری همه عمر چشم بودم كه مگر گلی بخندد دگر ای اميد خون شو كه فرو خليد خاری سحرم كشيده خنجر كه: چرا شبت نكشته‌ست تو بكش كه تا نيفتد دگرم به شب گذاری به سرشك همچو باران ز برت چه برخورم من؟ كه چو سنگ تيره ماندی همه عمر بر مزاری چو به زندگان نبخشی تو گناه زندگانی بگذار تا بميرد به بر تو زنده واری نه چنان شكست پشتم كه دوباره سر برآرم منم آن درخت پيری كه نداشت برگ و باری سر بى پناه پيری به كنار گير و بگذر كه به غير مرگ ديگر نگشايدت كناری به غروب اين بيابان بنشين غريب و تنها بنگر وفای ياران كه رها كنند ياری... 🍂🍁🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم که راه دور تر از عمر آرزومندست ━━━━💠🌸💠━━━━
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ در این سرای بی‌کسی، کسی به در نمی‌زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی‌زند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی‌کند کسی به کوچه‌سار شب در سحر نمی‌زند نشسته‌ام در انتظار این غبار بی سوار دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند گذرگهی است پر ستم که اندرو به غیر غم یکی صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند دل خراب من دگر خراب‌تر نمی شود که خنجر غمت ازین خراب‌تر نمی‌زند چه‌چشم‌پاسخ‌است‌از‌این‌دریچه‌های‌بسته‌ات؟ برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی‌زند نه سایه دارم و نه بر بیفکنندم و سزاست اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند ━━━━💠🌸💠━━━━
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ ای‌دوست‌شادباش‌که‌شادی سزای توست این گنج مزد طاقت رنج آزمای توست صبح امید و پرتو دیدار و بزم مهر ای دل بیا که این همه اجر وفای توست ━━━━💠🌸💠━━━━ 🖤
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ امشب به قصه‌ی دل من گوش می‌کنی فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی این دُر همیشه در صدف روزگار نیست می‌گویمت ولی تو کجا گوش می‌کنی دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی در ساغر تو چیست که با جرعه‌ی نخست هشیار و مست را همه مدهوش می‌کنی می جوش می‌زند به دل خم بیا ببین یادی اگر ز خون سیاووش می‌کنی گر گوش می‌کنی سخنی خوش بگویمت بهتر ز گوهری که تو در گوش می‌کنی جام جهان ز خون دل عاشقان پر است حرمت نگاه دار اگرش نوش می‌کنی سایه چو شمع شعله در افکنده‌ای به جمع زین داستان که با لب خاموش می‌کنی ━━━━💠🌸💠━━━━ 🖤
دلم زِ نازکی خود شکست در غمِ عشق وگرنه از تو نیاید که دلشِکن باشی! ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
‏از آن فراز و این فرود غم مخور ‏زمانه بر بلند و پست می‌رود ‏‌ 🍃🌹🍃🌹