يا فارِسَ الحِجازِ أَدرِکنی
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّـکَ_الفَـــرَج
ز اشک، دامن من رشک آسمان بوده است
پر از ستاره چو دامان کهکشان بوده است
شبی نبوده که بی غم دلم به روز آرَد
همیشه خانۀ دل پُر ز میهمان بوده است
از آتشی که به جا مانده در قفس پیداست
که برق حادثه با ما همآشیان بوده است
در آستانۀ پیری، جنون دل گل کرد
شکوفهباری ما بین که در خزان بوده است
به هرکجا که روم، صحبت از پریشانی است
مگر حکایت زلف تو در میان بوده است؟
خراب عشق تو را از بلا هراسی نیست
خرابه از خطر سیل در امان بوده است
دو چشم منتظر من به کوچهکوچۀ شوق
مدام در طلب "صاحبالزمان" بوده است
شنیدهام که به "پروانه" شمع محفل گفت:
که شعلۀ تو به بال و مرا به جان بوده است
#پروانه
#محمدعلی_مجاهدی
به سر آمد شب هجران و سحر نزدیک است
صبر کن، صبر که هنگام ظفر نزدیک است
رحمى اى باد خزان! کز اثر همّت اشک
نونهالى که نشاندم، به ثمر نزدیک است
همه را در رخ یاران، نگران میبینم
مگر این قافله را وقت سفر نزدیک است
وقت آن است که همت طلبیم از درِ دوست
که بس از قافله دوریم و خطر نزدیک است
گرچه دور است ره کعبهى مقصود، ولى
آزمودیم که بر اهل نظر نزدیک است
نالههاى جرس قافله پرشور شده است
همسفر! کعبهى مقصود مگر نزدیک است؟
هست تا گوهر دین در صدف غیب نهان
صدف چشم ترِ ما به گهر نزدیک است
گفتم از هجر رخت جان به لب آمد، گفتا
نالهى سوختهجانان به اثر نزدیک است
پر و بال من و "پروانه" بسوزید چو شمع
که سر آمد شب هجران و سحر نزدیک است
#محمدعلی_مجاهدی #پروانه
یا صاحبالزمان ادرکنی 🌸🌷
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
اگر از دولت وصل تو مرا نیست نصیب
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
دل ما را به شب هجر فروغی بفرست
شبروِ وادی اندوه و بلا را دریاب
به وفاداری تو شهرۀ شهرم ای دوست
ز وفا معتکف کوی وفا را دریاب
کاروان رفت من از همسفران دورم دور
منِ از قافلۀ شوق جدا را دریاب
راه باریک و بسی پر خطر و تاریک است
سببی ساز و درین مهلکه ما را دریاب
تا فغانِ دل غمدیدۀ ما را شنوی
نازنینا سحری باد صبا را دریاب
سوی "پروانه" نظر کن که دعاگوی تو باد
گنهآلودۀ خود را به مدارا دریاب
#پروانه
#محمدعلی_مجاهدی
حالی که شادمانه به من دست میدهد
امروز بیبهانه به من دست میدهد
چیزی شبیه زمزمهی چشمهسارهاست
شوری که از ترانه به من دست میدهد
از جستوخیز قاصدک این قاصد بهار
احساس یک جوانه به من دست میدهد
این لذتی که میبرم از خندههای صبح
از گریهی شبانه به من دست میدهد
حسی غریب، وقت تماشای یک غروب
از دور غمگنانه به من دست میدهد
رنجی که تار میکشد از زخم زخمهها
از مردم زمانه به من دست میدهد
از گریهای که خفته در این خندههای تلخ
یک حالت دو گانه به من دست میدهد
وقتی که در فضای حرم سیر میکنم
شوقی کبوترانه به من دست میدهد
در طوف آخرست که احساس میکنم
او از شکاف خانه به من دست میدهد
#پروانه
#محمدعلی_مجاهدی
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی در محضر رهبر انقلاب🌷
دلم از شبنشینیهای زلفش دیر میآید
#پروانه
#محمدعلی_مجاهدی