eitaa logo
اشعار "عاصی"
410 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
57 فایل
👌اشعار مذهبی سیاسی اجتماعی عاشقانه طنز و انتقادی... ❤همراهمان باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
در هوای سرد آذر ماه هستند بی حجاب... گر رسد گرمای مرداد می‌شوند عریان دگر رفته غیرت رفته عفت آمده بوی گناه امر معروفی نما شاید کند آخر اثر قلب زهرا(س) شد شکسته از گناه شیعیان از تمام مومنین بشکسته این زشتی کمر حبس گشته در میان ابرها باران ما... از گناه آدمی باران نمی آید دگر این مجازاتی است تا بیدار گردد آدمی آمده این مطلب کوتاه در چندین خبر* غرق میگردیم آخر ما همه در منجلاب... خیل مسئولان ما هم غرق در رویا و خواب "عاصی" 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃 *روایت 👈 توضیح تصویر؛ سلام خسته نباشید متاسفانه این تصاویر، وضع پوشش در قطار تهران به کرمان است ای کاش منتشر میشد بلکه برخوردی با مسئولین قطار ها بشه ... نه تنها پوشش رو آزاد گذاشتن بلکه سیگار کشیدن و رقصیدن رو هم در یک مکان عمومی آزاد گذاشتن... و مسئولین قطار تنها کاری که انجام میدادن سکوت بود 😔😔😔
می‌شود انسان بدست نفس و شیطان مسخ تا... خود شود ابلیس عالم در دو روز زندگی در جهاد نفس و شیطان هر کسی پیروز شد می رود با لطف خالق در مسیر بندگی ورنه مانند کریمی یا که چون فرخ نژاد می شود یک خائن بی دین به راه هرزگی "عاصی" 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃
شعری در وصف ظاهر مسی در فینال!😃 🔴 @FcPerspolis
هر نسیمی که نصیب از گل و باران ببرد مي‌تواند خبر از مصر به کنعان ببرد آه از عشق که یک مرتبه تصمیم گرفت: يوسف از چاه درآورده به زندان ببرد واي بر تلخی فرجام رعیت پسری كه بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد ماهرویی دل من برده و ترسم این است سرمه بر چشم کشد، زیره به کرمان ببرد دودلم اینکه بیاید من معمولی را سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد مرد آنگاه که از درد به خود می‌پیچد ناگزير است لبی تا لب قلیان ببرد شعر کوتاه ولی حرف به اندازۀ کوه بايد این قائله را «آه» به پایان ببرد شب به شب قوچی از این دهکده کم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد حامد عسکری 🍃🌹🍃❤️
با من برنـــــو به دوش یاغی مشروطه خواه عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟ با من تنهــــا تــــر از ستارخان ِ بــــی سپاه موی من مانند یال اسب مغرورم سپید روزگار من شبیه کتـــــری چوپان سیاه هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق کنده ی پیر بلوطـــی سوخت نه یک مشت کاه کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود یک نفر باید زلیــخا را بیاندازد بــه چاه آدمیزادست و عشق و دل بــه هر کاری زدن آدم ست و سیب خوردن آدم ست و اشتباه سوختم دیدم قدیمی ها چه زیبا گفته اند "دانه ی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه" حامد عسکری 🍃🌹🍃❤️
هدایت شده از علی مقدم
غزل قدیمی عاشقانه ای جان و تن من به فدایِ تو الهی یک بار بیانداز بر این خسته نگاهی برگرد ببین با جگر خلق چه کردی هر جا که روی پشت سرت لشکر آهی بس غنچه دهانی که سرِ حرف نداری لبخند بزن حدّاقل گاه به گاهی زلفت چو شب و چشم‌ دو دام و مژه ات تیر بنگر که‌ کمر بسته به قتلم چه سپاهی عاصی ! مگرت فکر دگر نیست که‌ هر شب در فکر غزل گفتن از آن زلف سیاهی؟!
هدایت شده از علی مقدم
از صبح چندین نفر این عکس را برای حقیر فرستاده اند و پرسیده اند این شعر از من است یا نه گفتم در کانال پاسخ بدهم بهتر است این شعر از حقیر نیست اشعار حقیر فقط توی کانال ایتا و تلگرام و همچنین وبلاگ گذاشته میشه ایشان (صاحب این شعر)کانالی در ایتا دارند به اسم "اشعار عاصی" که اشعارشان را آنجا به اشتراک میگذارند برای اینکه این اشتراک تخلص برای بعضی بزرگواران اشتباه به وجود نیاورد، اشعار حقیر را فقط از همین کانال خودم و وبلاگ ببینند یاعلی
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
فرصت تو بی‌شکوفه و باران کویر خواهی شد در انجماد شبی زمهریر خواهی شد تو بی‌حمایت چشمان آفتابی گرم به دست سرد زمستان اسیر خواهی شد سقوط برگ خزان‌دیده با تو می‌گوید تو نیز حادثه را ناگزیر خواهی شد در امتداد رکودی که در دلت جاری‌است غروب مردهٔ یک آبگیر خواهی شد بپیچ شاخه‌گلی در حریر لبخندت که با تبسّم و گل دلپذیر خواهی شد بیا به فرصت سبز جوانه‌ها برگرد بهار می‌رود از دست و پیر خواهی شد بهمن ۱۳۶۷
این شعر عاصی تا کانال گیزمیز در پیام رسان بله هم رفته... @Gizmiztel آخه چرا؟؟؟؟ 😂😂😂