eitaa logo
اشعار صادقی 🌴 ( شیدا ) 🌴
193 دنبال‌کننده
166 عکس
58 ویدیو
6 فایل
🔰(( الْسلامُ عَلیکُم یا اَهل الْبیت النّبوه وَ مَعدَنِ الرّسالة ))🔰 💢پایگاه اشعارچاپ شده وجدید ✍کربلایی #محمدرضاصادقی_شیدا @sadeghi_sheyda 📚اولین اثر چاپ شده: #نجواهای_شیدا #کانال‌اشعارصادقی‌شیدا https://eitaa.com/ashareh_sadeghi
مشاهده در ایتا
دانلود
زبانحال حضرت سیدالشهدا (ع) در بالین علی اکبر (ع) سبک : من اومدم دوا بشه دردم ای جلوهء رخسارِ پیغمبر ای نور چشم ساقی کوثر ای دلبر زهرا علی اکبر آچ گوزلریوی ای حضرت پیغمبره مظهر من گلموشم بالینوه اکبر دور بیر ایاقه ای مه انور آچ گوزلریوی آچ گوزلرون سالما منی درده ( ۳ ) یاتما بو یرده آهو باخیش لیلایه دردانه وئردیم سنی من فدیه جانانه ظلم اولماسون تا دین و قرانه قالسون شریعت ایسی قوم اوسته یاتما چوخ راحت دور بیر ایاقه قوی منه منت اسلام و قرآنه ائله نصرت قالسون شریعت آچ گوزلرون سالما منی درده ( ۳ ) یاتما بو یرده ای مه جمالی شبه پیغمبر سس وئر سسیمه ای ملک منظر قویما بو چولده من قالام مضطر ای نوجوانیم دنیا گوزومده قویما تار اولسون مین درده بو قلبیم دچار اولسون دور حق سنه بو چولده یار اولسون ای نوجوانیم آچ گوزلرون سالما منی درده ( ۳ ) یاتما بو یرده هانسی دنی آتدان سنی سالدی آرامیمی الدن منیم آلدی دور خیمه ده لیلا مَلَر قالدی ایوای یارالی کیم ائیلیوب گل پیکرون اِربا حق ائیلسون محشر گونی رسوا بو نوعیله گورسه دئیَر لیلا ایوای یارالی آچ گوزلرون سالما منی درده ( ۳ ) یاتما بو یرده کیمسه ووروب گل جسمیوه یاره ائیلوب منیم بو قلبیمی پاره الله گوروم ائتسون یوزون قاره ئولسون بالاسی بیر ظلم اولوب گل جسمیوه اکبر گویا یر اوسته پخش اولوب گوهر من تک گوروم اُول مرتد و کافر ئولسون بالاسی آچ گوزلرون سالما منی درده ( ۳ ) یاتما بو یرده ای خَلقاً و خُلقاً بابام طاها سن بول آنام صدیقهء کبری بو چولده گل قویما منی تنها دور بیر ایاقه مخیمده برپادی علی غوغا اوج ایلور عرشه صوت واویلا دور خیمه ده گوزلور سنی لیلا دور بیر ایاق آچ گوزلرون سالما منی درده ( ۳ ) یاتما بو یرده
《 تماشا کن 》 بیا و قدرتِ بی حدّ ایران را تماشا کن بیا امواجِ این بحرِ خروشان را تماشا کن بیا ای ریزه خوار سفره بی چیز آمریکا مبند آن چشم و "بئر السَّبع " ویران را تماشا کن☆ الا ای ضدِ قرآن ضدِ شرعِ اقدسِ اسلام بخوان " اِنّا فتحنا" حکمِ قرآن را تماشا کن بترس از غُرّش پهباد و موشکهای دشمن کُش مراقب باش و بینا حجمِ طوفان را تماشا کن ندای " جاء نَصرلله "رسید از آسمان امشب بیا و جلوه "وَالفَتحِ " فرقان را تماشا کن بنازم قدرت ایرانِ عزتمند و فاتح را الاصهیونِ بی دین عمقِ میدان را تماشا کن بیا مردان حق بر جبهه ابلیس غالب شد بیا و اقتدارِ این دلیران را تماشا کن بیا دود جنایت رفت بر چشمان اسرائیل بیا آن غاصبان قدس و جولان را تماشا کن بیا که سلطهء پوشالی فرعونیان رو شد بیا و وحشت این قوم شیطان را تماشا کن کشید آخر سپاه قدس، صهیون را به خاک و خون بیا و عجز نامردانِ کنعان را تماشا کن الا یا قایمِ آلِ محمّد مهدیِ موعود تجلّی کن قوای حیّ منان را تماشا کن بزن بانگ " اَنالمَهدی " کنار کعبه و آنگه به دورت خیل یاران شهیدان را تماشا کن بگیر ای مُنتَقِم تاوان خونهای به ناحق را پس از آن گلشن پربار ایمان را تماشا کن دمید از آسمان خورشید پیروزی کنون بیا پایان شبهای پریشان را تماشا کن ☆بئرالسَّبع: شهر اسرائیلی،که در مورخه ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ مورد حملهء موشکی ایران قرار گرفت .
《 سپاهی 》 شد ملت ایران همه دلشاد سپاهی ای لشکر دین دست مریزاد سپاهی ای لشکر ایرانِ سرافراز و دلاور در هر دو جهان خانه ات آباد سپاهی تا شد هدفت سینه صهیون ستمگر شلیک شد از خاک تو پهباد سپاهی با موشک و پهباد کروز در دل صهیون کردی تو یقین واهمه ایجاد سپاهی با سیلی دشمن شکنت تا ابدالدهر لرزه به تن دشمنت افتاد سپاهی ای حافظ گلزار شهیدان خدایی پیوسته کند حق به تو امداد سپاهی تو قدرت پوشالی صهیون شقی را دادی همه را یک تنه بر باد سپاهی این سیلی محکم که زدی بر رخ دشمن هرگز نرود از دل و از یاد سپاهی دلشاد شد از فعل شما آنکه به دل داشت شوق فرج از نیمه خرداد سپاهی مسرور شد از حمله تو جملهء ایران این تُرک و لر و گیلک و اکراد سپاهی دارم به دل امید که این قدس مقدس با دست تو روزی شود آزاد سپاهی این هستیِ ناقابل به فدایت کز غیرتتان شد دلمان شاد سپاهی تا هست جهان فخر کند جمله خلایق تا حشر زند نعره  و  فریاد ، سپاهی موشک به سر ابرههء قدس مقدس چون طیر ابابیل فرستاد ، سپاهی
《 بقیع 》 دلم زبس شده بی تاب و بیقرار بقیع همیشه وردِ زبانم شده شعار بقیع همیشه موقع رفتن به کربلا مستم نرفته ، لیک شدم در وطن خمار بقیع بگو به صوت جلی ای سران آل سعود کجا خزان شود ای اهل کین بهار بقیع حریم پاک امامان درون سینه ماست و گشته سرمهء چشمانمان غبار بقیع امام صادق و سجاد و باقر مظلوم حسن کریم ولا هست شهریار بقیع زقرن اول هجری الی الابد به یقین مزار دخت نبی هست اعتبار بقیع اگرچه بی حرم و گنبد است مرقدشان ولیک گشته همه عزّ و افتخار بقیع خدا کند ، که به دل دارد آرزو به دست قائم حق بشکند حصار بقیع بنا شود حرم و صحن و گنبد و ایوان وَ او شوَد به ابد صاحب اختیار بقیع
احوالات شهادت حضرت امام صادق ( ع ) حضرت صادق غمینده ماسوا غرق عزادی بوعزاده غرق ماتم اهل فرش و نُه سمادی ائیلدی اسلامه خدمت بو امام کون و امکان بیر وجودی که آلاردی فیض اوندان اهل ایمان بو امامه ظلم بسیار ائیلدی منصور نادان باخمادی بو نور چشم و جان ختم الانبیادی اوز ائوینده دین و قرآن اورگدردی اهل دینه حیف اولا قلبین مکرر ائیلدی قان اهل کینه ائیلدی منصور کافر چوخ جفا بو دل حزینه بولمدی آخر ، بو حضرت صادق آل عبادی بیر غروریلن چاغیردی حضرتی گتدی حضوره قویمادی ظلمینده نقصان کبرینی گتدی ظهوره قتلینه اقدام ائدوبدور باخ او ظالمده غروره گوئیا مجرمدی حضرت ، قتلی واجب یا روادی ظلمه باخ مظلوم امامی مجلسه چکدی او ظالم باش آچوق گتدی امامی اولمادی بو فعله نادم بولمورم علت ندور کی اولمادی ویران عوالم دیل آچوبدور ناسزایه بولمدی شاه ولادی بیر نئچه ساعت امامی ساخلیوب حال قیامدا بلکه سینسین احترامی اگلشوب بو فکر خامدا بیر الین مشت ائتدی محکم بیر الین قویدی نیامدا آچدی نحس آغزین او ظالم سویلوب هر نه ناسزادی ائیلدی اقدام او شاهون قتیلینه منصور کافر ال آتاندا تیغ تیزه حالتی اولدی مکدر گوئیا گوردی گلوبدور مجلسه شخصاً پیمبر سسلوری ای کینه پرور اوغلوما بو نه جفادی گوردی اُول اعجازی بیر دم قلبینه اگلشدی وحشت ال چکوب آخر ایشیندن اولمادی بیر ذره جرأت حضرتی دعوت ائدیبدور ائیلدی بی حد محبت مقصدی گوردی امامون گئتماقا دولت سرادی عزتیله راهی ائتدی لیک ائدوبدور آیری اقدام حقّینی آلدی امامون ظلم ائدوب بی حد سرانجام زهریله مسموم ائدبدور باتدی یاسه اهل اسلام بو سببدن غرق ناله حشر اولونجا ماسوادی حضرت صادق غمینده توک عذاره اشکی سینه وی داغلا اورکدن سسله هر آن واماما آغلوری اوغلی غمینده دخت طاها سنده آغلا قاره باشدا جنت ایچره چون سوزی ایوای بالادی
جلالت امام رضا علیه السلام دلنوشته های شاعران دلسوختۀ گروه تخصصی مجمع الذاکرین تبریز دلم آکنده ازولای رضاست ضربان دلم ثنای رضاست اهل ایران شده ولایی گر همه درسایۀ ولای رضاست آنکه من را محب او کرده لطف بی وقفۀ خدای رضاست درسرم جزهوای او نبود ای خوش آن سرکه درهوای رضاست هرچه دارم من از کرامت اوست مال وجانم همه فدای رضاست عزّت سرزمین ما ایران از دعای گره گشای رضاست دردی از غم به دل نهان دارم مرهم آن فقط دوای رضاست سائلِ درگَهش شَهنشاهان بی سبب نیست چون گِدای رضاست دلِ بی درد کِی شَود پیدا ای خوش آن دل که مُبتلای رضاست من ودل، جان ومن یکی هرگز دل وجان هردو از برای رضاست بشنوبانگ "اناالغریب"ای دل کین صدای حزین صدای رضاست چون کبوتربه شوق دانه دلم چند وقتیست آشنای رضاست نزهت باغ ونکهت گلها همه ازدولت صفای رضاست عزّت وسربلندی دو جهان تحت لطف رضا لوای رضاست بشنوازلاله‌های نیشابور شرط توحید هم رضای رضاست آسمان سبحه‌ی ستاره به دست ازمناقب‌ شمارهای رضاست دل شوریده ام چه ها نکند بعد جای خدای جای رضاست بازباشد به خلق سفرۀ او این هم از دولت سخای رضاست ورد و ذکرِ منِ گدای دَرَش روز و شب نام دلربای رضاست بهترازاین سعادتی نشود شعرمان چونکه در ثنای رضاست صد هزاران چو من گدا دارد جان نالایقم بپای رضاست بی زبان ذکر او به لب دارم دلم آکنده از نوای رضاست شهریار ازهُمای رحمت گفت نور واحد همان هُمای رضاست این تقدّس که طوس دارا گشت حاصل از نور و انجلای رضاست نیست بیگانه هر که عاشق شد هر دلِ پاک، آشنای رضاست او به مهمان خود، سلام دهد صحن، لبریزِ مرحبای رضاست نیست حاجت مرا به غیر از این شوق و ذوقم فقط لقای رضاست ذکر نقّاره خانه را بشنو این همان ذکر ربّنای رضاست دلِ هر شاعرو مَدیحَه سُرا گوید این سرزمین سَرای رضاست مشهد از یُمن مقدمش چو جنان طوس یعنی که کربلای رضاست قبلۀ هفتم ، هشتمین کوکب مشهدش مسلخ و منای رضاست آرزویم به وقت جان دادن رویت روی مه لقای رضاست هرچه شیعه در این جهان دارد همه در سایه دُعای رضاست عالم علم حضرت باری این چنین موهبت سزای رضاست ازسناباد ،مشرق ومغرب همه در پرتوسنای رضاست راضیه از رضایتش راضی کاین رضایت ز ارتضای رضاست در قیامت شفیعۀ عرصات مادرش خیرةُ النسای رضاست زائرش شو بهشت خواهی اگر مرقدش جنت العلای رضاست آهوان را پناه گشته و لیک خیل شیران درالتجای رضاست دل به وادی عشق چون‌که رسید همه جا دید رد پای رضاست این همه شعر و شاعر خوش ذوق بیگمان لطفی از عطای رضاست اجرا شده در گروه تخصصی مجمع الذاکرین تبریز اسامی شعرا: حاج محمدتقی جابری حاج نادر بابایی مقصود ارفعی مهدی عبادی رضاغلامپور( دلپاک) محمد هوشمند( مدهوش) محمدرضا بحری علی جعفری( عاجز) صابر ثمودی حاج ستار رزاقی حاج اصغر فرشچی( عدلی) حسن رائف حاج هاشم خیری مهدی محمدزاده اصغر گلمحمدی( دلجو) مرتضی مشهدی محمدرضاصادقی( شیدا) سعید باباپور( فاتح) حاج ولی الله کلامی عباس خوش عمل کاشانی سید بشیر حسینی حاج بهروز کیمیا واحد نور اللهی خادم الشعرا الیاس ملک پور جمعه ۲۴ فروردین ماه ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌸🍃🌸🍃 نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او با سوءاستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد و برایش لذت بخش نیز بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.از قضا گوهر گرانبهاىش همانجا مفقود شد ، دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی خود را در خزینه حمام پنهان کرد. وقتی دید مأمورین براى گرفتن اوبه خزینه آمدند به خداى تعالی رو آورد و از روى اخلاص و بصورت قلبی همانجا توبه کرد. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان٬ شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد وبه خانه خود رفت.او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهى که در چندفرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. در یکى از روزها همانطورکه مشغول کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد. روزی کاروانى راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید،نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. بنا به رسم آن روزگار و بخاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه، ازدواج کرد. روزی دربارگاهش نشسته بود٬شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت میش تو پیش من است و هرچه دارم از آن میش توست وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. آن شخص به دستور خدا گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن یک میش بوده است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت٬ اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند. به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، "توبه نصوح" گویند.
عصای معجزه دلا ز معرکۀ محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار حذر ز غرش طوفان مکن، ز جا مگریز ز سست‌عهدی ایام دل‌شکسته مشو نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز تو از تبار دلیران خیبر و بدری چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا، مگریز به نوش‌خند منافق ز ره کناره مگیر به زهرخند معاند به انزوا مگریز چو ره به قبلۀ امن است، پایمردی کن خطا مکن، ز توهّم به ناکجا مگریز چو تیر، راهِ هدف گیر و بر هدف بنشین ز کج‌روی به حذر باش و از خدا مگریز «امین» خلق و امانت‌گزار یزدان باش به صدق کوش و خطر کن، ز مُدّعا مگریز ✍🏻 حفظه‌الله 🏷 |
《ولاتَحسبن الذین قَتلوا في سَبیل الله اَمواتا...》 حاج طالع آلوب فیضینی عباس علمیندن مردانه دفاع ائیله دی زینب حرمیندن عباسه تاءسّی ائلمیشدی بو مجاهد آگاهیدی حق نهضتنین زیر و بمیندن بیعت الینی وئرمدی اشرار زمانه اهدافینه ال تاپدی حسینین کرمیندن هرقطره اونون قانی که تپراقه آخوبدی دنیایه بشارتدی بو صهیون عدمیندن دوزیولدا قدم گوتدی چاتوپ فیض عظیمه واردور یئری تجلیل اولا والا قدمیندن تقوایه مُلبّس ائله بو جمعی خدایا محشرده آیرما او حسینین بلمیندن دفع ایله بلایانی بو کشوردن الهی محفوظ ائله مومن لری دنیا نقمیندن لطف ایله اولاخ عاشق وسرباز ولایت ائتمه بیزی محروم شفاعت نعمیندن اندازه ی دانشله ادب زهدیله تقوا انسان دانیشاندا بیلینر کیف وکمیندن بو خدمت شایانی قبول ائیله الهی محشرده حساب ائیله حسینین خدمیندن اونلار که اولوبلار ره جاناندا فدایی اونلارکی گلوب جانه جهانین ستمیندن شاه شهدا دم وئره جاخ حشریده حتما خوش حالینه دم کسب ایلیَر شاه دمیندن شاه شهدانین نظر لطفی کسیلمز گر باخماسا احبابه اوزاخدور کرمیندن بو غملی خبر قلبیمی گئتدی ائله تنگه گوز یاشیمی قان ائتدی اونون هم و غمیندن الله یئره وورسون اوزی الهام خبیثی تا شیعه لر اولسونلا رها بد شیمیندن باخ طالعینه "طالع" خوشبخت و سعیدین اسلامه گورا گئچدی سر و جان و دمیندن شاعر گرک حساس اولا هر امر خطیره مبهوت اولا دشمن شعرانین قلمیندن چوخدور قلمین قدرتی مافوق اتُمدی آگهدی قلم اهلی اونون پیچ و خمیندن بو شعر حماسیه رمق وئردی (کلامی) واردور یئری تجلیل اولا عالی رقمیندن
شاعران گروه بوستان شعر و ادب حاج ولی الله کلامی حاج نادر بابایی حاج اصغرفرشچی( عدلی) حاج بهروز کیمیا سید جواد حسینی رجب ستارزاده محمدرضا صادقی( شیدا) اصغر گلمحمدی( دلجو) احسان بدرخانی( احسان) صابر ثمودی علیرضا عباسی( احسان) هاشم خیری خادم الشعرا الیاس ملک پور سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ بمناسبت شهادت حاج طالع یوسف اف ( حاج تقی) باکویی
《 سپاه 》 حافظ امنیت و ناموس ایراندور سپاه آبرو و عزت اسلام و قرآندور سپاه درسینی آلمیش بو لشکر سرور احراریدن جان وئروب دوندرمیوب یوز صحنه پیکاریدن اورگشوب جنگ ائتماقی عباس تک سرداریدن دین و قرآنه یقیناً رکن و بنیاندور سپاه یادگار سرور و بنیانگذار انقلاب نور چشم سید والا تبار انقلاب لشکر پاک خدا و جان نثار انقلاب انقلابه فی المثل شمع فروزاندور سپاه چپ باخا قویماز عدونی سرزمین شیعییَه حشره تک قویماز دوشه رخنه بو دین شیعییَه غفلتا هر کیمسه اگلشسه کمین شیعییَه سندرار بوینون نه چونکی مرد میداندور سپاه هر زمان فرمانده کل قوا فرمان وئرر جان و دلدن محضر فرماندهینده سان وئرر دینه خاطر امر اگر اولسا یقینا جان وئرر جان بکف آماده پیکار و جولاندور سپاه راضی اولماز کشور ایرانی ، بی سامان گوره راضی اولماز ملت آزاده سین گریان گوره راضی اولماز انقلابون پایه سین لرزان گوره اُول سببدن روز و شب همچون نگهباندور سپاه کشتی ایرانی قویماز هیچ زمان باتسین گله جان وئرر آخر بو کشتینی چیخاردار ساحله راضی اولماز کشور ایرانی دوشسون مشکله چون دژ محکم حریف موج و طوفاندور سپاه رهبر و بنیانگذار انقلابه یادگار چون دژ محکم همیشه پایدار و بر قرار جان بکف آماده جنگ و نبرد و کارزار که مسلح بر سلاح دین و ایماندور سپاه دینه خاطر بی نهایت ممتحن جانبازی وار مین سلیمانی کیمی سرلشکر و سربازی وار روز محشرده یقینا رتبه ممتازی وار چون مرید سرور و شاه شهیداندور سپاه حشره تک بو لشکرین کفاریلن دعواسی وار تک به تک دشمنلرین بو قومیدن پرواسی وار یازماقا اوصافینی مین شاعرشیداسی وار داغ کیمی محکم دوروب تندیس ایماندور سپاه
655_40211215824403.mp3
2.36M
هیات یااباعبدالله الحسین(ع) تبریز شب ۲۳رمضان-سال۱۴۰۰ با نوای: ✍️:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا با سلام و عرض ادب پیرو اطلاعیه قبلی (یک مطروحه در قافیه مختوم به اس ) به پیشنهاد حضرت استاد کلامی زنجانی مانند ( هراس و انعکاس ) تقدیم میگردد , در صورت تمایل لطفاً شعرای محترم در مجمع الذاکرین تبریز ادامه ابیات را سروده وبه گروه خودشان ارسال بفرمایند عنایت داشته باشید در نهایت اساتید بزرگوار ابیات سالم را انتخاب و با هماهنگی منظم به محضر استاد کلامی ارسال خواهند کرد. زمان شروع اقتراح از ساعت ۲۲ امشب مورخه ۱۴۰۳/۰۲/۰۶ لغایت ساعت ۱۰ صبح جمعه خواهد بود . موضوع:عملیات پیروزمندانه (وعده صادق با رمز یا رسول الله ص)علیه زورگویان عالم بویژه اسرائیل غاصب 👇 ( ) ملتمس دعا کلامی __ شعرای محترم ضمن آرزوی قبولی طاعات ، و آرزوی موفقیت لطفاً فقط سروده و ارسال فرمایند.همچنین سعی فرمایند قافیه نشود. ضمنا بعضی از شعرای محترم چند بیت ارسال کرده اند که لحاظ خواهد شد. ♦️دوستان از قافیه های استفاده نفرمایند. ( دعاسی ، نواسی ، اتکاسی ) ♦️ازتمامی عزیزان انتظار میرود درطول بداهه گویی از موارد غیرمرتبط خودداری فرمایند. ✴️پس از اتمام موعد بداهه ابیات واصله ثبت نخواهد شد. با تشکر صادقی شیدا خادم مجمع الذاکرین و گروه بوستان شعر و ادب تبریز
با سلام مجدد به حول و قوه الهی بیش از ۳۰ بیت بصورت بداهه با همان قافیه سخت و تنگ سروده شد که نشان از تبحر و قدرت قلم اساتید را داشت ان شاءالله نتیجه بعد از تنظیم شعر به حضورتان جهت مطالعه ایفاد خواهد شد .
گوشت...🍖🍗 گئتموسن سن سفرمیزدن ایندی کی ناچار ، اَت اولموسان مسند نشین کوچه و بازار ، اَت گور هاچاندی سندن اوتری معده میز خالی قالوب ائتموسن بو معده نی هجرانیدن بیمار ، اَت سن قیزیل تک قالخیسان بو مملکتده نرخ ده اولموسان سرخطِّ روز نامه وَ یا اخبار ، اَت بو خیابانلاردا یوخدی مملکتده بیر دووار وار ولی بینِ من و تو بیر بیوک دیوار ، اَت ویر قولاق لطفا ائشیت یا درد و آه بیزلری یا قولاقیندن چیخات اول پنبه نی ای خوار، اَت ممکن اولسا گئتمه چوخ بالای شهره بیر بئله چکمَسین پائین شهر اهلی سنی چوخ جار ، اَت عمه نی گاهاً عمو من سسلیریم بول علتین چونکه گاها گوزلریم گورمور ، گورور یا تار، اَت عاشق سرمایه داران اولموسان ای بی وفا ؟ بیزلری یا گورموسن ، فرض ائیلوسن یا خار، اَت هر زمان تنگه دوشور قلبیم اولور خوش خاطره کی جوانلیقدا یئدیم سندن نئچه بیر پار، اَت اوت دوشور جانه آخی تا پخش اولور راز بقا خاصه اُول صحنه کی میل ائیلور سنی کفتار، اَت من کباب گوردوقجا بو قلبیم اولور مثل کباب سسلیرم ای کاش قوتولسون قصهء غمبار، اَت نیچّه ایلدور کی عذابه سالموسان سن بیزلری خواهشا ائیله یازیخسان ایندی استغفار، اَت من گونوزلر سندن اوتری گزمیشم هر بیر یری قالمیشام حتی گئجه سندن اوتور بیدار، اَت حال زاریله یازدی فارسی سوز سنه ایلدی دردین تورکیجه اظهار، اَت وای اولا مسئول بی وجدانه کی ماه صیام بی خبر حال فقیرلردن ائدور افطار ، اَت
نظیره ای برای غزل زیبای مقام معظم رهبری حفظه الله مرید پیر مغان از غم و بلا مگریزد اگر شود به غم عشق مبتلا مگریزد عصای معجزه آسا اگر به دست بگیرد ز سِحرِ ساحر و از بیم اژدها مگریزد قسم به حق که هر آنکس سوار کشتی نوح است ز قهر و غرش دریا چو ناخدا مگریزد به وقت جنگ یل قهرمان زخصم نلرزد بود چرا که مهیّا و از قضا مگریزد هر آنکه شد ز تبار دلیر خندق و خیبر بود چو حیدر کرار و از غزا مگریزد قرارمان ز ازل هست چون که وعده صادق زعهد خویش کند آنکه ادعا مگریزد خوش آنکه تحت لوای " امین " خلق بماند و خوشتر آنکه از این حیطه ناکجا مگریزد قسم به خون شهیدان که دل سپرده‌ی شیدا اگر به خون شود آغشته از بلا مگریزد
اقتراح دوم  "وعدهءصادق "  گروه تخصصی مجمع الذاکرین تبریز   اسرائیلین سپاهین  آدیننان  هراسی وار طوفان قوپوبدی منطقه ده انعکاسی وار قویموب سپاه دشمن دون کامینه چاتا اگنینده  سبز رنگ  مقدّس   لباسی وار اسرائیلی   داغیتماقا  وار  پشتوانه سی خطّ  مقدّمینده    گروه   حماسی    وار ازبس کی خواراولوبدی جهان ایچره صهیونیسم آمریکادان     تضرّعیله      التماسی     وار درس شجاعتین  آلوب  عباسیدن  سپاه چون باشی اوسته حشره کیمی فخر ناسی وار ایران  سپاهی  تک  تکی  چابک سواردور رستم منشدی رخش سیا قی فراسی وار چونکی  سپاه  وعده  سینه  ائیلدی عمل ایللر بویی  بو ملتین  اوندان سپاسی وار تحسین ایدولّه قدرت ایرانی ، هاردابیر بیداردل  رسانه لرین   کار شناسی  وار روبه صفت نتانیاهوبلموردی غزه نین مرصادی واردی صیده، هزاران قِناسی وار عدل علی جهانه  سالار  سایه سین یقین کوکدن قیریلساظلمین هایاندا،  اساسی وار درسین سپاه ،  مکتب حیدردن  ئورگشیب صد مرحبا ، نه یاخشی گوزل اقتباسی وار ایمان و صدق و روح مناعت بو صف ده دور پهپاد بی نظیر کیمی  ،  الده  داسی وار پیوسته رزمگاهیده بیر  شیر شرزه  دور یوخ اضطراب و وحشتی چوخ احتراسی وار نام آوران ارتش غاصب بیرعده سی قتله یتوب ، بیرعده سینون احتباسی وار بیر تار عنکبوت‌دی اسلام ائوین دوتوب ظاهرده محکم اولسا دا لرزان اساسی وار وئرمه زمامیوی بونا یا معشرالعرب بیر سامری دی که مرض لامساسی* وار گوردوز که سالدی موشکیمیز لرزه عالمه قورخوب نتانیاهو دیسن احتباسی وار صهیون قواسی واردی یئری اورگشه شنا چونکی قاباخدا  مسئلهء  ارتماسی   وار بولشکر امام زماندور که هر زمان آدی گلنده اهل نفاقین هراسی وار الحق گیجلسه وار یئری صهیون وزیرینین بایدن  کیمی  نتانیاهونون   همکلاسی وار ایکاش سپاهینین چاتا قدرتلی اللری هر بیر مکان و هر کسه که اختلاسی وار آی صهیونیسیم ، جهان متنفر اولوب سنه اعمال زشتوین نه یامان انعکاسی وار یوخدور شعوری غصب ائلیوب بیت اقدسی الحق  سران  بی خرد و  آس و   پاسی وار دشمن بیلوبدی وعده صادق بهانه دی اسرائلین قاباخدا چتین بیرقصاصی  وار باخدیم لغاته لیک نه گوردم سپاهینون نه واژه لرده اشبهی وار نه جناسی وار خرد ائتماقا قوام جفانی سپاهینون چون آسیابگر بیر الینده مین آسی وار یازدیم سپاهی ، لاله دوشندی چکامیه هر لاله نینده وه کی عجب عطر یاسی وار هئچ سازمان سپاهیله اولماز مقایسه باطلدی هرکیمون کی مرام قیاسی وار بو قدرتون سیاستینه مرحبا دییر هر قدر ئولکمیزده گروه سیاسی وار الله منتقم  ویره گر قهرینی نشان عالم گورر کی ظلم یهودین تقاصی وار آلماز نتیجه بیر بئله کشتار وظلمیدن گر مصرف ائیلسه نقدر اسکناسی وار واللهی توبه ائتمسه خشم سپاهیلن دریای قهریده گوره جاق انغماسی وار فرماندهان شیروابر مرد صف شکن ایران  کیمی دیاره فقط اختصاصی وار نقطه به نقطه ویرماقیلان ثابت ائیلدی پهباد و موشکینده بشر تک حواسی وار بایدِن ، نتانیاهو دوشوب  آلزایمر  حالینه بحر  جنوندا    غرقدیلر    احتساسی وار عالی یازوبدی مطلعی استاد سرشناس اسرائیلین سپاهین آدیندان هراسی وار     پنجشنبه ۶  اردیبهشت ماه  ۱۴۰۳ گروه تخصصی مجمع الذاکرین تبریز مجموع  ابیات    ۳۶ تعداد شعرای شرکت کننده  ۲۰ نفر
زبانحال امام حسین ( ع ) مرحوم استاد مشکات تبریزی: ای اهلِ خیمه ، خیمیه مهمان گتورموشم پشواز ایدون که یوسفِ کنعان گتورموشم لیلا نچون داخی چکوری انتظارِ وصل گلسون که دردِ هجرینه درمان گتورموشم میدانه یوز قویاندا یوخیدی جراحتی ایمدی گلون که قانینه غلطان گتورموشم شکر ایلرم بو چولده کی منده خلیل تک کوی وفایه بیر بئله قربان گتورموشم امّتدن اوتری وئرموشم اکبر جوانیمی اخلاصیله شفاعت ایچون جان گتورموشم الیاس ملک پور: گول جسمی دوغرانوبدی عباایچره یغمشام صرّاف عشقه لوء لوءو مرجان گتورموشم قانلی عباده بی سر و ساماندی پیکری خیمه سراده وئرماقا سامان گتورموشم سانسیز یارا ویریبلا بالام پاره پاره دی علت اودور عباده پریشان گتورموشم حاج محمدتقی جابری: اوراق اولوبدی اَحسَن تقویم هیکلی قانلی عبا دولوسوجا قرآن گتورموشم ذِبح عَظیم آیه سینه نَصّ دور بالام اولموش قبول ِ درگهِ مَنّان گتورموشم رضا غلامپور( دلپاک): اولدوزلاریم گلین کی گونورتا زمانی من بو چرخ حقّه بیر مه تابان گتورموشم بو گل کی ییغمیشام طبقه،نه ملالیله الله بولور ای اهل گلستان گتورموشم بو عرصهٔ ملالیده جاندان دویانلارا جانان یولوندا جان وئرنی جان گتورموشم نه الده واردی بیر دم امانیم نه دلده وار الده علینی دلده چون افغان گتورموشم استاد محمدرضا بحری: ظاهرده بیر عبا دولوسی پاره پاره‌ تن باطن‌ده عشق پیکرینه، جان گتورموشم تا داغلی سینه‌مین سیزه داغین نشان وئرم خیمه‌سرایه لاله ی نعمان گتورموشم شوق وصال یار آلوب اختیاریمی بار گرانی گور نئجه آسان گتورموشم دیباچه‌ی شهادت آل پیمره کرب‌وبلاده احسنِ عنوان گتورموشم نقش و نگار باغ شهادت آزالماسین شبرنگ طره‌سینده قیزیل قان گتورموشم اللهُ نور آیه‌سینین کلمه کلمه‌ سین ! یئردن ییغوب چراغ شبستان گتورموشم پامال ظلم‌دن کیچیلن بیر جنازه‌نی سرمایه‌ی حیاتیمه نقصان گتورموشم قان لخته‌سین شکنج چلیپای زلف ده شرح دل پریشیمه برهان گتورموشم باش یاره‌سیندن آخدیقی قانی عجالتاََ شمع عزای شام غریبان گتورموشم بی‌پرده جلوه ائیلوری الله لم‌یزل از بس بو دشته آینه‌بندان گتورموشم بیر آینه بوییدی سینوب شوق جلوه‌دن آیینه پاره‌سین ییغوب الان گتورموشم ممسوس ذات حقدی، تجلای خاص‌دن مدهوش، عین زاده‌ی عمران گتورموشم میدان دئمه بو دشته که میقات وصل دور سینایه کربلائیله رجحان گتورموشم محمدرضا صادقی( شیدا): لیلانی با خبر ائلیون شرح و حالینه آلسین گلِ ریاضینی خندان گتورموشم گورسون منای معرفت ذوالجلالیدن قانلی عباده تحفه ی شایان گتورموشم بیرده اوجادان آغلامیون اشقیا گولر ائیلوب فراقی قلبیمی شان شان گتورموشم قان آغلاساز اگر یری وار قانلی نعشینه خیمه سرایه نعشینی گریان گتورموشم دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
عرض ارادت محضر حضرت شمس الشموس آقا علی بن موسی الرضا ( ع ) هشتمین نور خدای لا یُری مشهدده دور قبلهء هفتم وصیّ مصطفی مشهدده دور میوه‌ی قلب بتول و سبط پاک مرتضا چلچراغ نور ایمان منبع جود و سخا معدن صدق و صفا و شهریار ارتضا اُول رئوف و عالِمِ آل عبا مشهدده دور آفتاب هشتم برج ولایتدور رضا جلوه حقدن مسلم یرده آیتدور رضا هیکل تقوا و زهد و استقامتدور رضا دلربای انبیاء و اولیا مشهدده ددور عرشه بنزر بارگاه و گنبد اعلاسی وار روضهء رضوانه اوخشار جنت الاعلاسی وار شیعه نین مولا رضا تک سرور و مولاسی وار افتخار شیعه و اهل ولا مشهدده دور نور باران ائیلیوب اول توپراقی شمس الشموش قوزیوب توپراقلار ایچره عرشه باشین خاک طوس آرزو ائیلر گوره اُول خطه نی هر ذی نفوس چون که نور ذات حیّ کبریا مشهدده دور خاک طوسی ائیلیوب توپراقلار ایچره پر بها لیک خاک کربلادن ایلماق اولماز جدا اوردا الله قانی واردور بوردا وار نور خدا بوی جنت تک شمیم کربلا مشهدده دور ائتمرم باغ بهشتیله بو گلزاری قیاس گوهری مسدن یقین تفکیک ایدر گوهر شناس چون که نور عرش اعظم یرده تاپمیش انعکاس گوییا عرش خدادور خوش بنا مشهدده دور هر شب جُمعه گلر اجدادی قبر پاکینه نور و عزت آرتیراللار مستند لولاکینه یوز قویا هر کیمسه صدقیله بو مُلکون خاکینه نامید اولماز نه چون باب الرجا مشهدده دی حضرت موسی الرضا ذات حقون ناموسیدور اُول امامون روز و شب حور و ملک پابوسیدور قبلهء حاجتدی مولا نورِ ارضِ طوسیدور چون که مرآت خدای لا یری مشهدده دور کیم گرفتار اولسا درد ناعلاجه بی گمان سَسلَسه گوزیاشلی ای زهرا بالاسی الامان چاره سیز امراضه درمان ائیلییَر بی شک هرآن باب حاجت حضرت مشکل گشا مشهدده دور جانیمیز اولسون فدا گلدسته و ایوانینه گوز تیکوبدور ماسوا الده اولان احسانینه بو کریم اوغلی کریمدور لطف ائدر مهمانینه کان لطف و ملجاء شاه و گدا مشهدده دور مات و حیران قالمیشام بو خلقتون اسرارینه کیم غنی اولسا گئدر بیت خدا دیدارینه ائتمه غصه سنده گئت موسی الرضا گلزارینه چون ثواب کعبه و بیت خدا مشهدده دور ای پناه ماسوا ، باب رجا حبل المتین وه جلال و جاهیوه اولسون هزاران آفرین ائتمسیدون لطف اگر ای حصن حصین جرآت ایتمزدی یازا میر هدی مشهدده دور
🌺تقدیم به کارگران زحمتکش به مناسبت روز کارگر🌺 سلام من به همت و به اقتدار کارگر به عزت و به غیرت و به اعتبار کارگر سلام من که بوسه زد رسول حیّ کردگار به دست پینه بسته اش به افتخار کارگر حقوق ناکفاف او نمی رسد به چند روز توجهی نمیشود به روزگار کارگر به غیر دود آتش و غبار کارخانه ها مگر چه ها از این میان شده نثار کارگر چه سود از این گلایه ها که گشته جمله بی اثر نمی رسد به گوش کس چرا شعار کارگر اگر به روی پای خود وطن بود در اقتدار دلیل رونق وطن شد ابتکار کارگر نمانده با سکوتمان دگر زمان اندکی که زیر پا لگد شود تن نزار کارگر به افتخار او قلم همیشه در کنار اوست که روبه ره شود مگر که کار و بار کارگر ز دست پینه بسته اش ز شانه های خسته اش زمانه تا ابد بود در اعتذار کارگر