eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
282 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه‌السلام سلام‌الله‌علیها ✍ رأس تو را به روی‌نی، هرچه نظاره می‌کنم سیر نمی‌شود دلم، نگه دو باره می‌کنم ز اشک و آه سینه‌ام، میان آب و آتشم چو با توأم از این میان، کجا کناره می‌کنم گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان ز دور بسکه با سرت، به سر اشاره می‌کنم به‌دختران خود بگو که گوشواره‌ها چه شد گریه به گوشواره‌نی، به گوش پاره می‌کنم هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت ز پی گاه نگاه سوی مه گه به ستاره می کنم رُخٓت به‌خون که‌رنگ‌زد؟ آینه‌را که‌سنگ زد خنده ز آه خویشتن به سنگ خاره می‌کند ...................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ✍ زبانحال زینب سلام الله علیها تا که افتاد تنت روی زمین، افتادم نیزه خوردی و منم صبر دل از کف دادم تا تنت زیر سم اسب به چشمم دیدم از دو چشمان ترم خون جگر افشاندم دیدمت بیکس و بی یار به خاک افتادی دل گودال کنار تن تو من ماندم اگر آن کعب نی شمر امانم میداد تا سحر نزد تن بی سر تو می ماندم خواستم بار دگر بوسه زنم حنجر تو چون نشد، بوسه به رگهای گلو بنهادم کاش آن دم که سرت گشت هویدا به سنان کور میگشت دو چشمانم و جان می دادم ..................... . زبانحال زینب سلام الله علیها چه حیف شد که سرت را زتن جدا کردند سرت جدا ز تن زخمی از قفا کردند تنت به خاک زمینی که گرم بود افتاد سر جدا زتنت را به نیزه ها کردند به خیمه ای که دخیلش تمام عالم بود به آستانۀ او پای کینه وا کردند چو فرق ساقی و پشت خمیده ات جانا ز ماتم تو و ساقی قدم دو تا کردند تعجبی نَبُوَد گر که جامه ات بردند که غارت از همۀ اهل خیمه ها کردند چه حیف شد که نَمُردم همان زمانی که تنت به زیر سم اسب، نخ نما کردند ...................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. به نیزه های روی تنت ميشود نظر نکنم؟ ز دیده بوسی رگهات میشود حذر نکنم؟ نمانده پيرهنت دشمنت به غارت برد چگونه بعد تو احساسی از خطر نکنم؟ ببوسمت که دلم لااقل خنک بشود مرا مجاب کنى لب به آب تر نکنم؟ ببخش خواهر خود را زبان نفرینم گرفته کاش نگیرد کمی اثر نکنم؟ به روی نیزه ای و پا به پات می آیم روا نبود که بی تو شوم سفر نکنم؟ ببین که خواب ندارد تنش پر از زخم است رقیه گفته نیایی شبی سحر نکنم؟ به جان خریده ام ای جان بناست آغوشم پناه دخترکانت شود سپر نکنم؟ قدم خمیده ولی ذوالفقار خواهم شد بگیر دست مرا کوفه را خبر نکنم؟ .. ✍ زبانحال زینب سلام الله علیها تا که افتاد تنت روی زمین، افتادم نیزه خوردی و منم صبر دل از کف دادم تا تنت زیر سم اسب به چشمم دیدم از دو چشمان ترم خون جگر افشاندم دیدمت بیکس و بی یار به خاک افتادی دل گودال کنار تن تو من ماندم اگر آن کعب نی شمر امانم میداد تا سحر نزد تن بی سر تو می ماندم خواستم بار دگر بوسه زنم حنجر تو چون نشد، بوسه به رگهای گلو بنهادم کاش آن دم که سرت گشت هویدا به سنان کور میگشت دو چشمانم و جان می دادم ..................... . زبانحال زینب سلام الله علیها چه حیف شد که سرت را زتن جدا کردند سرت جدا ز تن زخمی از قفا کردند تنت به خاک زمینی که گرم بود افتاد سر جدا زتنت را به نیزه ها کردند به خیمه ای که دخیلش تمام عالم بود به آستانۀ او پای کینه وا کردند چو فرق ساقی و پشت خمیده ات جانا ز ماتم تو و ساقی قدم دو تا کردند تعجبی نَبُوَد گر که جامه ات بردند که غارت از همۀ اهل خیمه ها کردند چه حیف شد که نَمُردم همان زمانی که تنت به زیر سم اسب، نخ نما کردند ...................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونس بی کسی من تک و تنها مانده کاش میشد که لباسی برسانم به تنش آبروی همه عریان روى صحرا مانده بین یک گونی کهنه سر او را بردند ته گودال ولی پیکر او جا مانده ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم ساربان راه مرو همسفر ما مانده چند باری شده گم کرده ام او را اصلاً بس که از دور تنش مثل معما مانده باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟ بازهم آمده این حرمله ى وا مانده برسانید خبر را به علمدار حرم چادر زینب تو زیر لگدها مانده ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم چشم من سمت علی اکبرم اما مانده سید پوریا هاشمی✍ ....................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. داغ حسینی بین دل ها سر گرفته عالم ازین غم چهره ای دیگر گرفته هر کس که در کشتی امنش می نشیند اذن ورود از ساحت مادر گرفته حتی خدا نزد تمام انبیایش روضه برای سبط پیغمبر گرفته شخص حبیب بن مظاهر غبطه خورده بر حال هر کس رزق چشم تر گرفته آغوش گرم هیچ کس را برنتابیم ما را حسین بن علی در بر گرفته از کودکی اش جابِرُ العَظمِ الکَسیر است فطرس هم از گهواره ی او پر گرفته نوکر کجا دارد به غیر از کوی ارباب؟! نوکر هر آنچه دارد از این در گرفته تا روز محشر هر کسی شد کربلایی برگ برات از جانب خواهر گرفته آن قدر شأن زینب کبری عظیم است عمری رکابش را علی اکبر گرفته گفتند وقتی شمر آمد سوی مقتل زینب دو دستش را به روی سر گرفته خنجر مقصر نیست، حنجر حرز دارد زینب به گریه بوسه از حنجر گرفته شاعر: ...................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه_السلام گذشته چند صباحی ز روز عاشورا همان حماسه، که جاوید خوانده‌اند او را همان حماسهٔ زیبا، همان قیامت عشق به خون نشستنِ سرو بلندقامت عشق به همره اُسرا، می‌روند شهر به شهر سپاه جور و جنایت، سپاه ظلمت و قهر ندیده چشم کسی، در تمام طول مسیر به جز مجاهدت، از آن فرشتگان اسیر «چهل ستاره» که بر نیزه می‌درخشیدند به مهر و ماه در این راه، نور بخشیدند طناب ظلم کجا، اهل‌بیت نور کجا؟ سر بریده کجا، زینب صبور کجا؟ هوا گرفته و دلتنگ بود، در همه جا نصیب آینه‌ها سنگ بود، در همه جا نسیم، بدرقه می‌کرد آن عزیزان را صبا، مشاهده می‌کرد برگ‌ریزان را نسیم، با دل سوزان به هر طرف که وزید صدای همهمه پیچید، در سپاه یزید سپاه، مستِ غرور است و مستِ پیروزی و خنده بر لبش، از شورِ عافیت‌سوزی... چو برق و باد، به هر منزلی سفر کردند چو رعد، خندهٔ شادی از این ظفر کردند ز حد گذشته پس از کربلا جسارتشان که هست زینب آزاده در اسارتشان گذار قافله یک شب کنار دِیْر افتاد شبی که عاقبت آن اتفاقِ خیر افتاد حَرامیان، همه شُربِ مُدام می‌کردند به نام فتح و ظفر، می به جام می‌کردند اگرچه شب، شبِ سنگین و تلخ و تاری بود سَرِ مقدّسِ خورشید، در کناری بود سری که جلوهٔ «والشّمس» بود در رویش سری که معنی «واللّیل» بود گیسویش سری، که با نَفَس قدسیان مصاحب بود کنار سایهٔ دیوارِ «دِیْر راهب» بود سری، که از همهٔ کائنات، دل می‌برد شعاع نوری از آن سر، به چشم راهب خورد سکوت بود و سیاهی و نیمهٔ شب بود صدای روشنِ تسبیح و ذکر یا رب بود صدای بال زدن، از فرشته می‌آمد به خطّ نور ز بالا نوشته می‌آمد شگفت‌منظره‌ای دید، دیده چون وا کرد برون ز دِیْر شد و زیر لب، خدایا کرد میان راه نگهبان بر او چو راه گرفت از او نشانیِ فرماندهٔ سپاه گرفت رسید و گفت مرا در دل آرزویی هست اگر تو را، ز محبّت نشان و بویی هست دلم به عشقِ جمالی جمیل، پابند است دلم به جلوهٔ خورشید، آرزومند است یک امشبی، «سَرِ خورشید» را به من بدهید به من، اجازهٔ از خود رها شدن بدهید دلم هواییِ دیدارِ این سَرِ پاک است سری، که شاهد او، آسمان و افلاک است بگو که این سر دور از بدن ز پیکر کیست؟ سرِ بریدهٔ یحیی که نیست، پس سَرِ کیست؟ جواب داد که این سر، سری‌ست شهرآشوب به خون نشسته‌تر از آفتاب وقت غروب سر کسی‌ست، که شوریده بر امیر، ای مرد! خیالِ دولتْ پرورده در ضمیر، ای مرد! تو بر زیارتِ این سر، اگر نظر داری بیار، آنچه پس‌اندازِ سیم و زر داری جواب داد که این زر، در آستین من است بده امانت ما را، که عشق، دین من است به چشمِ همچو تویی، گرچه سیم و زر عشق است هزار سکهٔ زر، نذرِ یک نظر عشق است بگو: که صاحب این سر، چه نام داشته است؟ چقدر نزد شما، احترام داشته است؟ جواب داد که این سر، که آفتاب جَلی‌ست گلاب گلشن «زهرا» و یادگار «علی»‌ست سَرِ بریدهٔ فرزند حیدر است، این سر سَرِ حسین، عزیز پیمبر است، این سر... گرفت و گفت خدا بشکند، دهان تو را خدای زیر و زبر می‌کند جهان تو را به دِیْر رفت و به همراه خود، گلاب آورد ز اشک دیدهٔ خود، یک دو چشمه آب آورد غبار راه از آیینه پاک کرد و نشست کشیده آه ز دل، سینه چاک کرد و نشست سری، که نور خدا داشت، در حریر گرفت فضای دِیْر از او، عطر دلپذیر گرفت... دوباره صحبت موسی و طور، گل می‌کرد درخت طیّبهٔ عشق و نور، گل می‌کرد خطاب کرد به آن سر: که ای جلال خدا! اسیر مهر تو شد، دل جدا و دیده جدا جلال و قدر تو را، حضرت مسیح نداشت کلیم، چون تو بیانی چنین فصیح نداشت چو گل جدا ز چمن با کدام دشنه شدی؟ برای دیدن جانان، چقدر تشنه شدی؟ هزار حیف، که در کربلا نبودم من رکاب‌دار سپاهِ شما، نبودم من ز پیشگاه جلال تو، عذرخواهم من تو خود پناه جهانی و بی‌پناهم من به احترام تو، «اسلام» را پذیرفتم رها ز ننگ شدم، نام را پذیرفتم دلم در این دلِ شب، روشن است همچون ماه به نورِ «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاَ الله» فدایِ خون‌جگری‌های جَدِّ اطهر تو فدای مکتب پاک و شهیدپرور تو «شهادتینِ» مرا، بهترین گواه تویی که چلچراغ هدایت، دلیل راه تویی... من حقیر کجا و صحابی تو کجا؟ شکسته بال و پرم، هم‌رکابی تو کجا؟ نه حُسن سابقه دارم نه مثل ایشانم فقط، ز دربدری‌های تو، پریشانم به استغاثه سرِ راهت آمدم، رحمی «فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی» بگیر دست مرا، ای بزرگوار عزیز «که جز ولای توأم نیست هیچ دست‌آویز»... نگاه مِهر تو شد، مُهرِ کارنامهٔ من گلاب ریخت غمت در بهارنامهٔ من من از تمامی عمر امشبم تبرّک شد ز فیض بوسه به رویت، لبم تبرّک شد «شفق» اگرچه رثای تو از دل و جان گفت حکایت از سر و سامان عشق «عُمّان» گفت ✍ .......................... ...................................................... کانال اشعار ایتا http://ei
. بر روی نیزه مثل سلامی دوباره بود او را جهان شنید، پیامی دوباره بود منزل به منزل از پی او رفت آسمان بر روی نیزه نیز امامی دوباره بود با لشکری ستاره و ماه از فراز نی خورشید در هوای قیامی دوباره بود انگار نهر علقمه دلتنگ و بی‌قرار چشم انتظار ماه تمامی دوباره بود قرآن، به نیزه خواند خودش را به چند لحن روی لبش همیشه مقامی دوباره بود او در شکوه تازه به داد جهان رسید آری حسین فیض مدامی دوباره بود ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. یادم نمیرود به برم ریختی بهم با گریه های اهل حرم ریختی بهم وقتی که آسمان به زمین سر گذاشتی دیدی دو دست بر کمرم ریختی بهم تو با نگاه اخر خود بین قتلگاه آتش زدی به بال و پرم ریختی بهم لب تشنه بودی و لب شمشیرهای کند تشنه به خون تو جگرم ریختی بهم از زیر دست شمر به گودال تا حسین من آمدم تو را ببرم ریختی بهم در مجلسی که برد مرا قاتلت به زور دیدی به گریه چشم ترم ریختی بهم گردیده ای شبیه حروف مقطعه گشتی شبیه موی سرم ریختی بهم از کوفه تا به شام تو دیدی به نیزه ها معجر نداشتم به سرم ریختی بهم ابرهیم میرزائی ......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. السلام‌علیک یا امّ المصائب یا عقیله بنی هاشم دارم میان هلهله ها زار می زنم خود را میان کوچه و بازار می زنم این خانواده و ملأ عام ، وای ِ من از کودکان، شنیدن دشنام، وای ِ من بر زخم کوچه های مدینه‌ نمک زدند بنگر تمام فاطمه ها را کتک زدند بنگر که کار ما به کجاها رسیده است رقّاصه وقت ناله ی ما کِل کشیده است خولی به اشک قافله لبخند می زند ما را به قصد قرب خداوند می زند گویم چه از رقیه و از گوش پاره اش دیده به گوش دخترکی گوشواره اش دانی چرا سکینه به سختی مریض شد وقتی میان قافله حرف از کنیز شد باشیم بین سلسله ها تا به کی حسین تا کی تویی مقابل من روی نی حسین قرآن نخوان زمان جسارت به خواهرت تا سنگ دیگری نشود قسمت سرت قرآن نخوان عزیز دلم در گذر حسین یک جای سالمی که نداری به سر حسین با تیر و تیغ و چوب و عصا زخم خورده ای از سنگ بام شام بلا زخم خورده ای در بین رقص و هلهله و سبّ کوچه ها ذکری به لب نشسته که ای منتقم بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه_السلام ✍ آخر ای کرببلا دیدنت آرزوی ماست روز و شب زیارت کوی تو گفت و گوی ماست گوییا گنبد تو همیشه روبروی ماست خواب ما خیال تو ، جرعه ی تو سبوی ماست کِی شود بوسه زن خاک حریم تو شَویم جان دهیم و تا همیشه ما مقیم تو شَویم خاک تو بوی غم غریبی دلبر ماست سایه ی گلدسته ات همیشه روی سر ماست شور و غوغای حرم قیامت و محشر ماست لحظه لحظه یاد تو ستاره ی باور ماست آخر از فراقت ای کرببلا می میریم همچو نی ناله زنان ز نینوا می میریم محنت اهل سما زمزمه های محنتت مجلس عزا خدا به پا کند ز غربتت همه انبیا پی طواف تو به نوبتت بانویی غم زده از عرش رود زیارتت بس عزیز است برای همگان خاطر تو مادرت هر سحر جمعه شود زائر تو کربلا تو به برت نور دو عین را داری کربلا تو برترین خاک زمین را داری کربلا صفای بین الحرمین را داری کربلا به خود بناز که تو حسین را داری کربلا از آسمان ، دیدن تو چه با صفاست کربلا قسم به حق زائر تو خودِ خداست ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. دلتنگ رو کرده ام سوی تو با چشمان گریان بهر امیدی آمدم ای خوب خوبان با حال زارم زیر لب گویم حسین جان از این گدای بی وفا رو برنگردان بی سرپناهم یک نگاهم کن دوباره غرق گناهم روبه راهم کن دوباره آغوش خود را وا کن و من را بغل کن ای مهربانم , کام تلخم را عسل کن هرچه بدی کردم تو به خوبی بدل کن اصلا تمام مشکلاتم را تو حل کن من را نسیم پرچم تو زنده کرده اصلا دلم را ماتم تو زنده کرده دنبال درمان گشتم و اینجا رسیدم جز خیمه ی تو سرپناهی را ندیدم از نفسم و از عالم و آدم بریدم با روسیاهی آمدم کن روسفیدم در روضه ات خیلی به فکر توشه هستم بیتابم و در حسرت شش گوشه هستم این اربعین پایان بده درد و غمم را دیگر بده آقا به من اذن حرم را رخصت بده بر دوش خود گیرم علم را با یاد تو بردارم آقا هر قدم را من خاک‌پای زائران اربعینم از روضه ی گودال تو خیلی حزینم سخت است گفتن از تن و موی سر تو بر روی تل از حال رفته خواهر تو دیگر نمی‌گویم چه شد انگشتر تو بر زیر لب گوید بُنیّ یا بُنیّ مادر تو افتاده ای در گوشه ی گودال بی‌حال ای وای بر من پیکر تو گشته پامال شاعر: ✍ ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab