eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
288 عکس
181 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام مادرت نیست ولیکن پسرت هست هنوز جای شکر است که مهدی به سرت هست هنوز نفست تنگ شده کنج قفس افتادی باز خوب است که این بال و پرت هست هنوز پسرت آمده بالای سرت آقاجان مرهمی بر جگر پر شررت هست هنوز اثر وضعی سم خشکی لبهاست، ولی خوب شد کاسه ی آبی به برت هست هنوز لب تو خشک و دو چشمان تو تر آقا جان گوییا ظهر عطش در نظرت هست هنوز وحید محمدی✍ .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. حضرت سکینه سلام الله علیها دختـری از ، قبـیلـه‌ی طـاهـا شمسه‌ای از ، تـبـار ِ اعـطـینـا هرچه باشد سکینه یعنی نور آیه در آیه ، حضرت زهرا (س) کَرمُ الوافِر است و عَقلُ التّـٰام بـهـتریـن زن ، بـه قـول ِ امـام .... روزگارش همیشه طی می شد غرق در شوق و شادی و رؤیا مثـل جنگل بهـار و بارانـی خیلی از چشمه صاف و آبی‌تر کودکی‌هایش از خدا پُر شد مـثـل ِ بـاران و آیـنـه ، دریـا کوکب کوچکی که هر لحظه ماه ، او را اگـر بغـل می‌کرد از سر شانه‌ی عمو می‌دید... آسـمـان آسـمـان ، تـه ِ دنیا آفرین‌ آفرین ، بر این دختر دلـبـراست و قـرار قـلـب پـدر طاهره و مطهره ، مِشکات سَیدةُ النِســاءِ ِ والـحَـورا شبنم چشم او غزل می‌شد مـثنـوی ِ سـتـاره می ‌بارید خانه‌اش وقف انجمن بود و ... محفـلی از طراوت ِ شـعـرا دخـتر ِ سدره ، کوثر و طوبی صـاحب ِ سکیـنه بوده ولـی مثل‌ عمه ،‌ مجاهدت کرده ... با خطابه ‌نوحه ، اشک و دعا بود گرچه ، زیاد غرق عطش کوفه می‌شد ، حقـیر ِ منزلـتش او که مستغرق‌ست ذات اِلـٰهْ دید نور خدا به طشت طلا زخم برده ، ولی نه از نیزه تیغ خورده ، ولی نه از دشنه گله دارد ، ولی نه از سیلی... داغ دیده ، به روی داغ اما... شِکوِه و زخم و درد و داغش آه این همه بود و بود بدتر از آن... چـادری را که از سـرش بـردنـد زجّـه‌هـا می‌زدنـد ، ارض ‌و سـما زخم خورده ولی نه از شمشیر بلکه از غارتی که در کوفه... خون تازه چکیده از گوشش گریه کرده ، غروب ِ عاشـورا شاهد مقتلی ، مجسم شد بین گودال "شیٖعَتیٖ مَهمـٰا... اَو سَمِعتُم غَریبٖ" می شنود قاصـد ِ زخـم ِ حنـجـر ِ بابا باید اسطوره‌ی شرف می‌شد نام ِ مـادر بـزرگ ، زنـده کنـد ... هر چه باشد سکینه یعنی نور آیـه در آیـه ، حضرت زهرا (س) .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. وقت بیماری و غم ذکر حسن می گیرم وسط روضه و دم ذکر حسن می گیرم همه جا زیر علم ذکر حسن می گیرم به خدا بین حرم ذکر حسن می گیرم سامرا، ذکر حسن، بین حرم می چسبد جمعِ نامِ تو شدن، زیر علم می چسبد ما نشستیم سر سفره ی شاهانه ی تو به فدای تو و آن لطف کریمانه ی تو عرشیان صف زده پشت در کاشانه ی تو خیر دیدیم چقدر از در این خانه ی تو پاسبان حرمت خیل ملائک هستند جیره خوار کرمت خیل ملائک هستند خلق حیران تو و روی ملیحت آقا به فدای تو و آن لحن فصیحت آقا ماجرایی است عجب، دست مسیحت آقا دست ما را برسان تا به ضریحت آقا به فدای تو و آن گنبد و گلدسته ی تو کس نخورده است در عالم، به در بسته ی تو شور رویای شب ماست فقط خواب حرم دل ما هست همان گوشه ی سرداب حرم قسمت ما بشود کاش دم ناب حرم تا بنوشیم فقط جرعه ای از آب حرم هر چه می خواهد از این باب، گدا می گیرد لطف بی حد شما، دست مرا می گیرد می رود سمت جنان گریه کنت با زهرا می شود چشم ترم در غم تو چون دریا اثر زهر شده در رخت آقا پیدا اولین روضه ی تو عمر کمت بود اما لااقل خم نشدی، چشم شما تار نشد قسمت سینه ی تو تیزی مسمار نشد دست و پا می زنی و بال و پرت می آید مهدی فاطمه بالای سرت می آید اثر زهر جفا بر جگرت می آید روضه ی ظهر دهم در نظرت می آید همه سیراب ولی تشنه، عزیز زهراست زیر کندیِ سر دشنه، عزیز زهراست روی این خاک بگو، آه... تنت می ماند؟ زیر مرکب مگر آقا بدنت می ماند؟ غصه ای نیست... به تن پیرهنت می ماند بین انگشت، عقیق یمنت می ماند پسر فاطمه بالای سرش غوغا بود سر عمامه ی آقای همه دعوا بود وحید محمدی✍ علیه السلام ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه_السلام سلام_الله_علیها اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست برو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچارم به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را؟ ✍ .............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. . محاصره‌ست ولی جای هیچ دلهره نیست که نور لَم‌ یَزَلی قابل محاصره نیست تنش اگرچه به ظاهر اسیر سامره است نسیم عطر حضورش اسیر سامره نیست کدام‌ بند و اسارت؟ که دست فضل کسی چنین به میمنه‌ی روزگار و میسره نیست بگو به بحث بیایند اهل شایعه را اگر که در دلشان ترسی از مناظره نیست به زور حیله و تحریم و شایعه، کارِ کسی که کار دلش با خداست یکسره نیست کسی که درس گرفت از امام یازدهم به وقت حصر، گریزنده از مخاطره نیست کسی که درس گرفت از امام یازدهم به وقت جنگ در اندیشه‌ی مذاکره نیست کسی که شیفته‌ی زرق و برق سامری است مرام او که مرام امام سامره نیست به حج نرفت و سفارش به اربعین فرمود چنین گشوده به سوی ظهور، پنجره نیست چقدر درس گرفتیم از او ولی افسوس هنوز سیره‌ی او نام هیچ کنگره نیست علی سلیمیان ✍ ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. . روزِ بی تو شبِ یلداست، سحر می خواهد روزِ وصلت چه قَدَر خونِ جگر می خواهد؟ چشمِ ما خشک شد از بس به رهِ آمدنت جمعه ها خیره به در مانده ، خبر می خواهد چه کسانی که تو را درک نکرده رفتند تا بیایی تو بگو چند نفر می خواهد...؟ العجل شامِ غم و غصه به پایان بِرِسد یوسف فاطمه این شهر قمر می خواهد خون شده چشمِ تو از گریه ی هر صبح و مساء روضه هایت چه قدر اشکِ بصر می خواهد قدری ام اشک به این چشمه ی خشکیده بده دلمان حالِ دعا ، دیده ی تر می خواهد غرق در بحرِ گناهیم و پریشان هستیم حالِ ما گوشه ی چشمی و نظر می خواهد همه جا ظلم و جفا، رنگِ سیاهی شده است بُتکده باز خلیلی و تبر می خواهد العجل کعبه تو را چشم به راه است بیا بازهم حیدری با تیغِ دو سر می خواهد خوب شد لحظه ی جان دادنِ بابا بودی (( پدرِ از نفس افتاده پسر می خواهد )) خوب ، باشد پسری ، تشنه نمیرد پدری برساند به لبش آب اگر می خواهد خوب این است که بالاسر بابا باشد تا مهیا کند هر آنچه پدر می خواهد آه از آن دم که حسین آب طلب کرد و لعین کرد از دادنِ یک قطره حذر ، می خواهد... آه از آن لحظه که با چشمِ خودش زینب دید شمر در حالِ تقلّاست و سر می خواهد. مهدی شریف زاده ✍ .......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند دوتا کریم در عالم برای ما باشند حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند کبوتران همه راهی سامرا باشند دلیل خوشه ی انگور عسکری این است که تاک ها ننشینند روی پا باشند حسن شدی که میان مُضیف چشمانت تمام شهر به عشق شما گدا باشند حسن شدی که به هنگام بردن نامت بقیع آمده ها یاد مجتبی باشند حسن شدی که شبیه بقیع اینجا هم همیشه گنبد و گلدسته سر جدا باشند حسن شدی که شبیه بقیع ،خُدامت؛ به دور قبر تو ذراتِ در هوا باشند حسن شدی که غریبی غریب تر باشد که زائران تو در بین کوچه ها باشند حسن شدی که غریبی به اوج خود برسد که خادمان تو در شهر کربلا باشند مهدی رحیمی زمستان ✍ .......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. خودش تنها خبر از داغ های بیکرانش داشت که مانند علی(ع) داغی در عمقِ استخوانش داشت امان از کینهٔ دیرینه! میدانم که پیش از زهر چه بغضی خفته در هر لقمه هایِ خشکِ نانش داشت به خود از درد می پیچید و لبها به کبودی رفت به جای آب؛ زخم ِ زهر وقتی در نهانش داشت دلِ سرداب شد آشوب؛ موج ِ گریه راه انداخت سحر شد... آرزویِ لحن زیبایِ اذانش داشت عرق می ریخت و از حال رفت و سخت می لرزید جگر می سوخت از زهری که کامل قصدِ جانش داشت اگر چه عسکری؛ اما حسن(ع) بود و دم ِ آخر گمانم ذکر «لا یومَ کَیومکْ» بر زبانش داشت به یاد ظهر عاشورا، به یاد جدّ مظلومش دم آخر چه حالِ روضه در اشک روانش داشت پدر پیش پسر در سامرا...در کربلا امّا؛ پسر پیش ِ پدر جان داد! سر بر زانوانش داشت! مرضیه عاطفی✍ ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. وقتی امام عصر ما امشب عزادار است برپایی این روضه ها واجب ترین کار است پیراهن و شال عزا مولا به تن دارد امشب تمام عرش با آقا عزادار است بی جرم و تقصیری به زندان شد امامِ ما یوسف به زندانی شدن آیا سزاوار است؟ زندان برای عاشقان خلوتگه خوبی است هر روز، روزه... هر شبش دیدارِ دلدار است ای کاش قدری معتمد شرم و حیا می کرد اصلا که گفته او ز آقا دست بردار است؟ با زهرِ کاری، عاقبت زهر خودش را ریخت این روضه ی زهر و جگر الحق که دشوار است از ترسِ رسواییِ خود از این جنایت ها در هر کجا پشت سرش گفتند: "بیمار است..." مردی که هر شب تا سحر غرق عبادت بود این چند روزه تا سحر از درد، بیدار است رنگش دگرگون می شود هر بار از دردش... ...پهلو به پهلو می کند، هرچند ناچار است در این دم آخر شنیدم کعبه هم می گفت: بیچاره من که قسمتم هجرانِ از یار است در سامرا بوی مدینه می رسد انگار آقا به یاد محسن و خونِ به دیوار است در بسترش هر شب سؤال از مادرش می کرد مادر چرا پس بسترت اینقدر گلدار است؟ در جست و جوی علت آن سینه ی مجروح... ...حالا شده خیره به در، در فکر مسمار است میخواست تا یک جرعه ی آبی بنوشد که افتاد از دستش قَدح، از بس که تب دار است این جا پسر سیراب کرد آخر امامش را در کربلا شرمندگی سهم علمدار است سر منشأ هر روضه ای از روضه ی زهراست گرچه مصیبت در دل تاریخ بسیار است محمدجواد شیرازی✍ ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. کام بهار طعمه جام خزان شده زهری بلای جان امامی جوان شده غربت کم است در حق مردی که خانه اش زندان و خود شبیه به زندانیان شده بی تاب لرزش بدنش دیده زمین گریان دست و پا زدنش آسمان شده حتی برای کاسه آبی رمق نداشت دستی که از شرار ستم ناتوان شده برخورد چیست با لب و دندان که مهدی اش حالا کنار بستر او روضه خوان شده ای وای از آن غریب که لب های تشنه اش زخمی دست بی ادب خیزران شده ای وای از آن عزیز که اهل و عیال او پایین نشین مجلس نامحرمان شده ای وای از آن شهید که انگشت های او مقصود دست غارت یک ساربان شده ✍ ......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. آقا دلم گرفته خدایی برای تو سرمستم و اسیر غم و مبتلای تو آقا بیا که طالب دیدار رویتم آقا بیا فدا کنم این جان برای تو آقا دل گرفته و حال مرا ببین دل می طپد به شوق و هوای لقای تو منگر که من اسیر گناهم کرم نما تا دل رسد به شور و صفا از صفای تو افتاده ام به چاه بلا و گناه و کبر دستم بگیر جان من ای جان فدای تو جز تو کسی به داد دل من نمی رسد مولا زبانزدست عطا و سخای تو ای خوش دمی که بوی تو آید ز صبحدم ای خوش که دیده مست شود ازلقای تو (مدهوش)✍ ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه‌السلام 🔸سجده‌های بارانی🔸 در نگاهت غروب دلتنگی آسمانی پر از شفق داری گرد پیری نشسته بر رویت ای جوانِ غریب! حق داری همدم لحظه‌های تنهایی می‌شود اشک‌های پنهانی تب محراب و بغض سجاده تا سحر سجده‌های بارانی خاطری خسته و پریشان از شهر دلگیر سایه‌ها داری ماه غربت نشین سامرّا! در دل خود گلایه‌ها داری هر دوشنبه غبار دلتنگی کوچه کوچه دیار دلتنگی قاصدک‌ها خبر می‌آوردند از تو و روزگار دلتنگی ابرها را به گریه می‌آورد ندبه‌هایی که در قنوتت بود بگو آقا بگو کدام اندوه راز تنهایی و سکوتت بود نقشهٔ شوم قتل آیینه برکات جدید این شهر است زخم‌هایی که بر جگر داری از کرامات تازهٔ زَهرْ، است تشنگی، تشنهٔ لبانت بود سرخ آمد، ترک ترک گل کرد داغ قلب پر از شرارهٔ‌ تو راز یک زخم مشترک گل کرد خوب شد قدری آب آوردند تشنه‌لب جان ندادی آقاجان تا لبت جان گرفت، فرمودی: اَلسلام علیک یا عطشان روز جمعه به وقت دلتنگی می‌روی از دیار غم اما صبح یک جمعه می‌رسد از راه وارث سرخی شقایق‌ها... ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab