eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.3هزار دنبال‌کننده
298 عکس
180 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
میلاد حضرت علے اڪبر علیه السلام مبارڪ🌸🍃 گهواره اے مے جنبد و عالم اسیرش بابا تصدق مے ڪند هستے فقیرش دلداده لیلا و علے هم گشته دلبر اڪبر به دنیا آمده الله اڪبر آیینه پیغمبر اڪرم جمالش تنها جمالش نه ڪه هم خلق و خصالش گفته حسین اڪبر چو احمد, من چه گویم گفته نبے از من حسین و من از اویم پس جان بابا و علے با هم عجین است اڪبر دل و جان امیرالمؤمنین است آمد به دنیا جد خود را اشبه الناس دارد تلألؤ بر سر دستان عباس ذخرالحسین است این قد سرو رسایش میگفت زینب زیر لب: جانم فدایش” مے خواند بابا : اے بهار دلنشینم بالنده باشے اڪبرم داغت نبینم” 😭
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
امشب قمری قمر به دامن دارد محبوب خدا پسر به دامن دارد این نو گل نورسته زر نایاب است فرزند رشید حضرت ارباب است از دامن لیلا و حسین آمده است از عطر خوشش ببین جهانی شده مست او لاله ی فرخنده ی احمر باشد دوم علی و علی اکبر باشد در چهره ی او قرص قمر پنهان است گویا که نبی صاحب قرآن است گویند همه پیمبر آمد به جهان از هیبت او قفل شده چشم و زبان زهرا نسب و حیدری است این گوهر مانند پدر لطف کند بر نوکر چشم بد خلق از این قمر دور بود زیبا تر از او نیست که او نور بود یوسف اگر این جمال زیبا می دید بی شک که دو دست خویش او می برید
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
اشعار حسینی و آموزش مداحی
کار هر دل شده دل‌دل تا رسید دلبر این دل علی‌علی علی‌علی علی‌اکبر میده امشب خود ارباب صله‌ی کاسه‌ی سائل علی‌علی علی‌علی علی‌اکبر آسمونیا ، موجای دریا میگن یک صدا عشقه فقط عشق اکبر لیلا علی‌ابن حسین‌ابن علی میکِشه هر دل‌و به شیدایی علی‌ابن حسین‌ابن علی میکنه هر دلی‌و زهرایی "یاعلی یاعلی یاعلی" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ همه پیمونه به دست‌ و همه آهنگ تو بر لب علی‌علی علی‌علی علی‌اکبر شده تکبیر مؤذن سر هر مأذنه امشب علی‌علی علی‌علی علی‌اکبر چشمای جادو ، تیغ دو ابرو قوّت بازو با عمو عباسش نمیزنه مو علی‌ابن حسین‌ابن علی تو بنی‌هاشم نباشه همتاش علی‌ابن حسین‌ابن علی مثل اباالفضله قد و بالاش علی‌ابن حسین‌ابن علی میکِشه هر دل‌و به شیدایی علی‌ابن حسین‌ابن علی میکنه هر دلی‌و زهرایی "یاعلی یاعلی یاعلی" ــــــــــــــــــــــــــــــــ مثه هر گوشه‌ی شش‌گوشه میخونم با دلی شاد علی‌علی علی‌علی علی‌اکبر خونه‌ی قلبم از امشب دیگه میشه علی‌آباد علی‌علی علی‌علی علی‌اکبر دل بی‌قراره ، مست دلداره میگه همواره جَنّتُ‌الأعلی پایینْ‌پای یاره علی‌ابن حسین‌ابن علی برگه‌ی نوکریمو امضا کن علی‌ابن حسین‌ابن علی سرِ منو تقدیم آقا کن "یاحسین یاحسین یاحسین"
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
🎋🌺🍃🎉🌺🍃🎉 🌺🍃🎉🌺 🍃🌺 🎉 🌺 💠 یازدهم شعبان میلاد حضرت علی اکبر علیه السّلام و روز جوان 🌷 چقدر شایسته و زیباست كه این روز را روز جوان نام نهاده‌اند. اميدواریم حضرت علی اكبر الگویی براى همه باشند؛ هم كسانی كه از نظر سنی جوان هستند و هم كسانی كه دل و روحشان جوان است. 🌷 اهل دل، هرگز پير نمی‌شوند. شاید پيكرشان فرسوده، موهایشان سفيد و قدّشان خميده شود؛ امّا این به معنى پير شدن نيست و طراوت و شادابى جوانی هميشه در روح و جان آنهاست. 🌷 مزاحى را كه پيغمبر با آن پيرزن كردند، به خاطر دارید. او خدمت حضرت رسول آمد و پرسيد (قریب به این مضمون) : 🌷 آیا منِ پيرزن وارد بهشت می‌شوم؟ حضرت فرمود: پيرزن‌ها را در بهشت راه نمی‌دهند و پيرها در بهشت راه ندارند! بندۀ خدا خيلى ناراحت و غصه‌دار شد. بعد حضرت فرمودند: جوان می‌شوى و داخل بهشت می‌روى؛ نه اینكه .... . 🌷 كسی‌ كه وارد بهشت می‌شود؛ وارد فضاى عشق و محبّت می‌شود. بهشت تجسّم یک دل عاشق و فضاى اهل محبّت و شهر اهل دل است. كسی كه اهل دل و اهل محبّت شد، نه پير می‌شود و نه می‌ميرد. به قول شاعر: هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما 🌷 بنابراین اگر ميلاد حضرت علی اكبر علیه السّلام را روز جوان نام نهاده‌اند و ایشان را هم الگو و مقتداى جوان معرّفی كرده‌اند؛ به این معنا نيست كه اشخاصی مانند من، كه پير شده‌ایم، بگویيم: ما نمی‌توانيم حضرت علی اكبر علیه السّلام را الهام بخش خودمان قرار دهيم. 🌷 ان‌‌شاءالله اگر دلمان دل جوانى باشد؛ كه كسی كه به علی اكبرِ امام حسين علیهماالسّلام دل بسته است، هميشه دلش جوان است؛ طبيعتاً همواره حضرت علی اكبر علیه السّلام برای ما یک الگوى الهام بخش است. 🌷 اميدوارم خداوند توفيق دهد از عرفان عجيب حضرت علی اكبر علیه السّلام که فوق‌العاده است؛ بهره بگيریم. استاد مهدی طیّب
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
نبی فطرت،علی سیرت،خدا مَظهر علی اکبر حسن عادت، حسین آیت،مَلَک مَنظر علی اکبر من از نور زمین و آسمان فهمیدم این را که به امر صادر اوّل شده مصدر علی اکبر اگر زهرا ، تماماً مثل طاها بوده ، باید گفت که بوده جلوه ی صدّیقه ی اطهر علی اکبر فراتر از تصوّرها، چنانکه در گمان من بُوَد واضح ترین توضیحم از محشر علی اکبر علی اکبر ، علی اوسط ، علی اصغر به زعم من سه تایش شد علی اکبر علی اکبر علی اکبر چنان غرق است در اللهُ اکبر که به چشم گوش تجسّم می شود وقت اذان بهتر علی اکبر پی حفظ توازن در حریم حضرت میزان شده هم قامت عبّاس نام آور علی اکبر بُراقش بوده جبریلی که هر بالش فلک پیماست چه خوش طیّ السّما کرده ست بی شهپر علی اکبر یکی ((اُمّ اَسَد)) شد دیگری((اُمُّ البَنین))بعدش شد از تو((اُمّ لیلا))کُنیه ی مادر علی اکبر فقط کافی ست از چشم فریبای تو یک غمزه که از پا در بیاید صف به صف لشگر علی اکبر اگرچه غالباً در شکل پیغمبر شدی ظاهر تو را در کربلا دیدند چون حیدر علی اکبر چنان رفتی به سمت اردوی دشمن که شد تکرار شکوه داستان حیدر و خیبر علی اکبر عجب شوری عجب عزمی عجب شیری عجب رزمی که پُشته ساختی از کُشته بی خَنجر علی اکبر به شمر و خولی و زجر و سنان حاجت نبود آن روز که جان می داد بابا از غمت آخر علی اکبر گُلاب از فرق تو پاشید بر روی عقاب آن دم که با ضرب عمودی شد سرت پرپر علی اکبر پدر افتاد وقتی در کنارت بین دار الحرب تو را سوزاند سوز گریه ی خواهر علی اکبر رکاب دیگر زینب ببین که با چه احوالی عقیله پای نعشت می زند بر سر علی اکبر
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
امشب به حسین،حق چه ماهی بدهد باشد که به ما اذن نگاهی بدهد عیدی ولادت علی اکبر امشب زِ حسین هر چه خواهی بدهد
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
بسم الله الرحمن الرحیم مقام عرفانی علی اکبر در کلام امام حسین ع قال- رحمه الله-: فلما تجلى وجه طلعته من أفق العقاب واستولت يده وقدمه على العنان والركاب، خرجن النساء وأحدقن به، فأخذت‏ عماته وأخواته بعنانه وركابه، ومنعنه من العزيمة مرحوم شیخ شوشتری در مصیبت امام حسین ع در بدرقه فرزندش به میدان می فرماید : هنگامیکه روی مه لقایش از بالای عقاب (نام اسب حضرت ) تجلی کرد و دستان مبارک بر عنان و پاهای همایونی بر رکاب قرار گرفت و تصمیم به رفتن میدان گرفت زنان اهل حرم دور علی اکبر ع را گرفتند عمه ها و خواهرانش عنان و رکاب اسب را گرفتند و او را از رفتن باز داشتند . فعند ذلك تغير حال الحسين عليه السلام بحيث أشرف على الموت، وصاح بنسائه وعياله: دعنه، فإنه‏ ممسوس‏ في الله و مقتول في سبيل الله در این هنگام حال حسین ع متغیر شد به حدی که به حال موت افتاد در این حال با صدای بلند خطاب کرد به زنان و عیالش : دعنه، فإنه‏ ممسوس‏ في الله و مقتول في سبيل الله او را رها کنید، زیرا او مس در ذات الهی است و کشته ی در راه خداست ثم أخذ بيده وأخرجه من بينهن، فنظر إليه نظر آيس منه، إلى آخره. سپس دست علی اکبر ع را گرفت و از میان زنان بیرون کشید و در این هنگام نگاه نا امیدانه به او کرد و می دانست بر نمی گردد المازندراني، معالي السبطين، 1/ 415/ مثله الزنجاني، وسيلة الدارين،/ 293 سلام علیکم با تشکر از دوستان که باعث شدند متن را ترجمه کنم و تقدیم نمایم ثواب آن هدیه به عزیزانم در رشد آنها در نوکری به ارباب و اما : این روایت در رفتن حضرت به میدان است که از روضه های زیبا می باشد و دارای نکات عرفانی فوق العاده ای است. ممسوس ، اسم مفعول است و ریشه اش مس است علی مماس با ذات الله است از بالاترین و عجیب ترین مقامات علی اکبر ع است که معصوم نقل می کند زنان وقتی دور علی اکبر ع را گرفتند و مانع رفتن علی اکبر ع به میدان شدند و فریاد می زدند ای حامی حرم کجا می روی امام حسین ع فرمود او را رها کنید او ممسوس فی ذات الله و مقتول فی سبیل الله است او به ذات خدا مماس است ،متصل است ، مستغرق است حالتی که زنان مصری مستغرق یوسف بودند علی اکبر ع به خدا داشت اینجا فی معنی بر هم می دهد فی معنی درون را می دهد البته در متن فی آمده است اما اگر معنی در ذات خدا ترجمه کنیم کفر است علی اکبر در ذات خدا مستغرق است اشکال دارد علی مماس است در هندسه مماس را بر سطح خارجی گویند حتی منطبق هم اشکال دارد خارج از محیط و مماس است البته حقیر اصلا درک این مقام نمی کنم و به ذهنم هم نمی آید فقط کلام مولی نقل شد یا علی التماس دعا محمد حسین تابع منش 27/2/95 بابر با نهم شعبان المعظم شب ولادت علی اکبر ع @zameneashk1
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
نبی فطرت،علی سیرت،خدا مَظهر علی اکبر حسن عادت، حسین آیت،مَلَک مَنظر علی اکبر من از نور زمین و آسمان فهمیدم این را که به امر صادر اوّل شده مصدر علی اکبر اگر زهرا ، تماماً مثل طاها بوده ، باید گفت که بوده جلوه ی صدّیقه ی اطهر علی اکبر فراتر از تصوّرها، چنانکه در گمان من بُوَد واضح ترین توضیحم از محشر علی اکبر علی اکبر ، علی اوسط ، علی اصغر به زعم من سه تایش شد علی اکبر علی اکبر علی اکبر چنان غرق است در اللهُ اکبر که به چشم گوش تجسّم می شود وقت اذان بهتر علی اکبر پی حفظ توازن در حریم حضرت میزان شده هم قامت عبّاس نام آور علی اکبر بُراقش بوده جبریلی که هر بالش فلک پیماست چه خوش طیّ السّما کرده ست بی شهپر علی اکبر یکی ((اُمّ اَسَد)) شد دیگری((اُمُّ البَنین))بعدش شد از تو((اُمّ لیلا))کُنیه ی مادر علی اکبر فقط کافی ست از چشم فریبای تو یک غمزه که از پا در بیاید صف به صف لشگر علی اکبر اگرچه غالباً در شکل پیغمبر شدی ظاهر تو را در کربلا دیدند چون حیدر علی اکبر چنان رفتی به سمت اردوی دشمن که شد تکرار شکوه داستان حیدر و خیبر علی اکبر عجب شوری عجب عزمی عجب شیری عجب رزمی که پُشته ساختی از کُشته بی خَنجر علی اکبر به شمر و خولی و زجر و سنان حاجت نبود آن روز که جان می داد بابا از غمت آخر علی اکبر گُلاب از فرق تو پاشید بر روی عقاب آن دم که با ضرب عمودی شد سرت پرپر علی اکبر پدر افتاد وقتی در کنارت بین دار الحرب تو را سوزاند سوز گریه ی خواهر علی اکبر رکاب دیگر زینب ببین که با چه احوالی عقیله پای نعشت می زند بر سر علی اکبر
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
آسمان دل ارباب قمر می خواهد شجر طیّبه ی عشق ثمر می خواهد هرچه نیرو به دو بازوی حسین بن علیست هرچه بوده ست دو بازوی پسر می خواهد وقت بر لشکر دشمن زدنش فهمیدند جگر شیر دوتا بال سفر می خواهد بچه شیری ست که شیران همگی مبهوت اند پسر این است ، پس ای وای ، پدر می خواهد... الفرار از دم شمشیر بنی هاشمیان الفرار از دم این صید که سر می خواهد هیبت تیر نگاهش به عمویش رفته دیدنش در صف پیکار جگر می خواهد کار از نیزه و شمشیر و سنان بگذشته که عدو روبرویش چند تبر می خواهد هرکه آماده ی جنگ است ز پا افتاده رزم با دلبر ارباب کمر می خواهد هرکه دلتنگ پیمبر شده اینجا باشد هرکسی حیدر کرّار اگر می خواهد... شاهزاده ست ولی جلوه ای از شاه شده اشهد ان علیاً ولی الله شده
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
شعر یعنی ردیف و وزن و خیال شعر یعنی پلی برای وصال شعر یعنی ترنمی پر شور قالبی از صفا و صدق و شعور شعر یعنی نَمی ز علم لَدُن فاعِلاتُن مَفاعِلُن فَعَلُن شعر خوب است پر بها باشد مدحت آل مصطفی باشد شعر اگر شعر اهل بیت شود شاعرش دعبل و کمیت شود شعر اگر شعر اهل بیت شود تیر غیب است و "اِذْ رَمَیْت" شود شعر اگر شعر اهل بیت شود بیت در بیت شاه بیت شود شعر اگر شعر اهل بیت شود بیت آن در بهشت بیت شود شعر اگر بی علی بیان گردد حیفِ وقتی که صرف آن گردد 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 همه ی خاندان او ولیَ اند اکبر و اصغرش همه علی اند دست ما بر قماط اصغرشان سر ما زیر پای اکبرشان زلف مشکین اکبرش عشق است تار قنداق اصغرش عشق است چشم اگر هست چشم اکبر اوست حُسن اگر هست حُسن اصغر اوست اصغرش آبروی اکبر ها ست من چه گویم از اکبرش که چه هاست چون نبی متصف به خلق عظیم چون علی صاحب کلام و حکیم آسمان خاک راهت ای اکبر مهر در روی ماهت ای اکبر نَقل شیرین میان انجمنی همچو جدت علی، ابالحسنی هر که در خاندان پیغمبر تنگ می شد دلش بر آن رهبر می نشست و تو را نظر می کرد باز یاد پیامبر می کرد ای به مدح تو دشمنت گویا این شنیدم معاویه، گویا پرسشی کرد و پاسخش را خواست که چه کس لایق خلافت ماست؟ چاپلوسان تخت و تاج بسی همه گفتند جز تو نیست کسی باز آن ناخلیفه گفت سخن که ای سفیهان ابله و کودن لایق تخت و تاج پیغمبر هیچ کس نیست جز علی اکبر ای اسیر کلام تو دشمن معترف بر مقام تو دشمن پیش تو آنچه که سعادت بود بهترین فیض ها شهادت بود جان فدایت که محترم بودی اولین کشته حرم بودی اولین کشته بنی هاشم تشنه لب در تهاجم ظالم تشنه لب در جهاد کوشیدی کوثر از دست دوست نوشیدی السلام علی‌‌‌‌ٰ علی اکبر حضرت عشق یا علی اکبر عشق را ابتدا علی اکبر حُسن را انتها علی اکبر اَشهدُ لااله الا الله جلوه بگرفت با علی اکبر نور "الله اکبر" آمده است از سوی عرش تا علی اکبر خون آبروی او وادی طف شاهد کربلا علی اکبر اربا اربا شدن مدالی شد رفت پایین پا علی اکبر رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو در سلام زیارت عاشور سه سلام است بر تو ای همه نور تا سلام امام می گوییم بعد بر تو سلام می گوییم هم تو زینب فزای اولادی هم در اصحاب جزء اوتادی ای جمالت نشانه ی ازلی منطق احمدی و نطق علی پسر ارشد حسین تویی علی و احمد حسین تویی استقامت به قامتت بسته چشم ما بر کرامتت بسته الگوی زندگانیم شده ای آبروی جوانیم شده ای ای جوان حسین ممنونم تا ازل بر حسین مدیونم لطف ارباب انتخابم کرد مست از این حسن انتسابم کرد در جوانی چو گُل جوانه زدم سر به این کویِ عاشقانه زدم عشق در چشم من فقط ارباب روحِ در پیرهن فقط ارباب آب اینجاست در سراب مرو در پی عکس بازتاب مرو هر کسی گفت عاشقی دارد یا دل عشق لایقی دارد هر کسی گفت دوستت دارم در دلم عکسی از تو بگذارم هر کسی گفت عاشقم با تو از همه خلق فارغم با تو هر کسی ادعای عرفان داشت گر چه بر جهل خویش ایمان داشت همه را جمع کن نصیحت کن همه را بر حسین دعوت کن عشق و عرفان فقط حسین حسین دین و ایمان فقط حسین حسین شور و مستی فقط حسین حسین حق پرستی فقط حسین حسین مظهر لایزال رحمت اوست بهترین چشمه ی محبت اوست شب جمعه به دل هوا دارم در سرم شور کربلا دارم شب جمعه دوباره پر بزنم در خیالم به دوست سر بزنم گوشه ی قتلگاه می آیم با دم آه آه می آیم مادرش آمده ست می دانم روضه ی "یابُنَیَّ" می خوانم دو سه خط روضه، هر که هر جا رفت دل من پا به پای زهرا رفت (تا كه او بيشتر نفس ميزد بيشتر ميزدند زينب را) (تيغشان مانده بود در گودال با سپر ميزدند زينب را) شب جمعه است روضه خوان زهراست مجلسی گوشه ی حرم بر پاست یکی از گودی زمین می خواند یک نفر روضه اینچنین می خواند (لب گودال خواهر افتاده  ته گودال مادر افتاده) (آن طرف تر برادری تنها بین یک مشت خنجر افتاده) (عزت آب و آبروی حرم زیر یک چکمه بی سر افتاده) شب جمعه است مبتلا شده ایم باز مهمان کربلا شده ایم رو به سمت حرم بایست به او السلام علی الحسین بگو
۱۶ فروردین ۱۳۹۹
پیش از اینها روزگاری روزگاری داشتم با دلِ خود روزگاری کار و باری داشتم تا که روزی کوچه‌ی میخانه کاری داشتم بعد از آن دیدم که چشمانِ خماری داشتم بعد از آن آواره‌ام بِینِ نجف تا کربلا لا حرم الا نجف لا عشق الا کربلا جز خدا حرفی نگفتند از فراسویِ علی جز پیمبر کس ندیده طاقِ اَبروی علی وانکرده غیر زهرا سِرّی از مویِ علی آمدم دنیا برایِ دیدنِ رویِ علی آمدم با حضرتِ قنبر قراری داشتم ورنه من با مردمِ دنیا چه کاری داشتم این جوان این جان ، جهان‌گیر است تعبیرش علی‌است اَبروانش آسمان‌گیر است تفسیرش علی‌است تیغ‌دار است و کمان‌گیر است تا میرش علی‌است بر طنین او اذان‌گیر است تکبیرش علی است می‌کشد قد قامت و محراب حیرت می‌کند یک تبسم می‌کند ارباب حیرت می‌کند او علی شد فاطمه نورُ علی نور آوَرَد او علی شد تا که موسی پیش او طور آوَرَد او علی شد تا حسین آفاق در شور آوَرَد او اگر خواهد ستون هم بارِ انگور آوَرَد باید او را خُلقا و خَلقا کشید و عشق کرد مدحِ او را باید از دشمن شنید و عشق کرد* او که از الله اکبر اکبرش را بُرده است از خصائل از شمایل بهترش را بُرده است یعنی از این سلسله ، پیغمبرش را بُرده است باز در آغوشِ زهرا مادرش را بُرده است آتشی که روی بامش هست مست اکبر است پرده‌ها‌ی محملِ زینب به دستِ اکبر است ریخته پیشش سپرها این که چیزی نیست نیست بشکند کوه از کمرها این که چیزی نیست نیست میدرد نامش جگرها این که چیزی نیست نیست میزند سر رویِ سرها این که چیزی نیست نیست سر ، سپاهی یکسره در پیش او خم می‌کنند میمنه یا میسره می‌آید و رَم می‌کنند حمله‌ی دو شیر را در بینِ لشکر دیده‌ای شیر مردی را کنار یک دلاور دیده‌ای رفتنِ عباس را همراه اکبر دیده‌ای الفرارِ عَمروعاصان را ز حیدر دیده‌ای گر به عباس از برادر تیغ حیدر می‌رسد دستمالِ زرد مولا هم به اکبر می‌رسد "آبها آئینه‌‌ی سَروِ خرامانش شدند بادها مشاطه‌ی زلف پریشانش شدند اَبرها چتر پریزادِ سلیمانش شدند"** یک مدینه یک نجف یک مکه حیرانش شدند گرچه ما را عاقبت کرببلا می‌آورند ما گدایان را فقط پایین پا می‌آورند کُنجِ شش گوشه نوشته وای از لیلا علی در شبِ جمعه حرم بودیم ما اما علی فاطمه بود و نمی‌شد گفت واویلا علی میروم مشهد بخوانم روضه‌هایت را علی "خیز از جا آبرویم را بخر" بعدش برو "عمه را از بین نامحرم ببر" بعدش برو *اشاره به مدح معاویه لعنت‌ا...علیه **تضمینی از صائب تبریزی
۱۶ فروردین ۱۳۹۹