بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم_۱۴۰۴
#شب_اول
#اشعار_اول_مجلسی
من را ابد حسین و مرا از ازل حسین
صَلّوا علی الحسین و سَلامٌ علیالحسین
باید هرآنچه هست فقط خرج او کنیم
حی علی الحسین که خیرالعمل حسین
حس میکنم همیشه کنار ضریح او
من را گرفته است میان بغل حسین
مسجد حسینیه و حسینیه مسجد است
جای دعا حسین و بجای غزل حسین
هنگام مرگ ای ملک الموت صبر کن
عمری صدا زدیم برای اجل حسین
مثل حسن حسین به نوکر رسیده است
بین کریمها شده ضربالمثل حسین
تنها تویی که دلخوشیِ ما فقط شدی
ما را نداد هیچ کس اینجا محل حسین
با گریههای فاطمه ماهم گریستیم
این ارث فاطمه است که نوحوا علیالحسین
#حسن_لطفی
.
#شروع_مجلس
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
مُحرم شد مُحرِم تا ابد مادام با زینب
پس از کرببلا اسلام شد اسلام با زینب
حسین است او که خوابِ دشمنان را میکند کابوس
علی آمد میان کاخهای شام با زینب
برای دین حق بوزینه بازی را زمین انداخت
که دین شد دینِ مولا پاک از اوهام با زینب
که شد تفسیرِ آیات جهاد و همت و عفت
به فتح و آلعمران، توبه و انعام با زینب
همین که اُسْكُتُوا فرمود: دنیا از تپش اُفتاد
جهان سر تا به پا شد گوش آنهنگام با زینب
همین که اُسْكُتُوا فرمود فهمیدند هیبت را
سپاهِ کفر خُشکش زد زمین شد رام با زینب
از عالَم امر خود برداشت ورنه تا قیامت هم
خلایق لال میماندند در هر گام با زینب
چه کرده در میانِ مجلس منحوسِ شامیها
که میدادند هرلحظه به خود دشنام با زینب
فقط او جامالاضداد مانند علی باشد
زنی دیگر نیامد تا شود همنام با زینب
مقامِ چادرش از پردههای کعبه بالاتر
که دارد زائرش احرام در احرام با زینب
عظیم و سهمگین پُر جذبه اُقیانوسِآرام است
که در طوفانِ غمها شد حرم آرام با زینب
شده کرببلا کربُالبُکاء وقتی حسین اُفتاد
شده دارالبُکاء هم کوفه و هم شام با زینب
#حسن_لطفی✍
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#محرم_۱۴۰۴
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
دو زینبزاده میدان میروند از خیمهی زینب
دو شیری که کنار او کشیدند قد باهم
نرفته زینب اما میرود دنبالشان مولا
نرفت و جای زینب میدود با گریه زهرا هم
عطش با آفتابِ داغ و قاتلها تبانی کرد
توانفرساست زخم و تشنگی سرنیزه گرما هم
ضیافت داشتند آنجا حرامیهای بی احساس
که شمر آنجا صدا میزد سنان و حرمله را هم
صدای آه زینب درنیامد از دل خیمه
ولی مثل حسین آمد صدای آخ سقا هم
فقط دو نیزه کافی نیست رسم جاهلیت بود
که اول سر زدند از تَن پس از آن اِرباًاِربا هم
بهم پیچیده شد این یک زِ هم پاشیده شد آن یک
حسین از خیمه آورده گمانم دو عبا باهم
همیشه ایندو باهم بودهاند از بچگی ، حالا
به زیر تیغ تنهاشان به روی نیزه سرها هم
میان شام پس دادند سرها را به مادرها
صدای زینب آمد آنچه بخشیدم نمیخواهم
#حسن_لطفی
#محرم_۱۴۰۴
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
دست از جان که بشویی تنِ تو جان گردد
سمت آتش بدوی شعله گلستان گردد
قیدِ هر چیز زنی قید خدا میگردی
بدوی سمت حرم صید خدا میگردی
باید از غیر، خودت را بتکانی در خاک
آسمانیتر از آن باش بمانی در خاک
حیف باشد که در این برکه بمانی ای ماه
هرچه در جستن آنی، تو همانی ای ماه
دل اگر کندی از این خاک بر افلاک روی
میشود یک شبه معراج از این خاک روی
خوش به آن دل که بر آن زُلف،گرفتار بماند
هرکه شد مَحرمِ دل در حرم یار بماند
آنکه در معرکه اُفتاد فراموش نشد
شیعه آتش به جگر داشت که خاموش نشد
شبنم از خویش که زد جلوهی خورشیدش کرد
هرکه زد نعره حسن، فاطمه جاویدش کرد
کربلا دید زمین جلوهی صدها حسن است
آخرین حُسن ختامِ شهدا با حسن است
نیست از واژهی الله جدا عبدُالله
میبَرد بالِ مرا تا به خدا عبدُالله
باید از خویش بپرسیم به هر شب هر صبح
کیستی؟ بندهی نفسیم و یا عبدُالله
باید از خویش بپرسی که چه باید بکنی
تا بخوانند در این راه تو را عبدالله
تا خدا راه نداریم اگر گریه کنیم
نیست راهی زِ دل سوخته تا عبدالله
آنقدر غرق حسین است نفهمیده هنوز
که شده حُسنِ ختامِ شهدا عبدالله
کیست او سرخی احرام اباعبدالله
نام او جا شده در نام اباعبدالله
او رسیده به غمی که نرسیده زینب
دیده او صحنهی تلخی که ندیده زینب
صحنههایی که حسن داد کشیده دیده
آنچه را فاطمه غش کرد و ندیده دیده
مُشت بر سینهی خود باز چرا میکوبد
بین گودال چه دیده است که پا میکوبد
کاش میشد که بگوید نکند خواب است او
تختهای در وسط آنهمه گرداب است او
از همان دور... از آن دور حسن را میدید
در هجوم همه ...با زور حسن را میدید
پدرش داشت از آن دور صدایش میکرد
قبل آن خنجرِ ناجور صدایش میکرد
پیش چشمان ترَش خونِ جگر را میدید
بینِ گودال عمو را نه، پدر را میدید
بی وضو دست کسی در خُم گیسو میرفت
شمر با چکمهی سرخی به سوی او میرفت
قبل از آنی که از آن شیب سرازیر شود
میدود سمت عمو تا نکند دیر شود
همه با زور رسیدند مگر جا بشوند
تا که یک سهم بگیرند اگر جا بشوند
همه بودند ولی شیر نری مانع شد
پدری روی زمین و پسری مانع شد
سپرِ تشنهی صد چاک در آن همهمه بود
دست اُفتادهی او در بغل فاطمه بود
نیزهای خورد به پشتش نفَسش پُر خون شد
شد همان نیزه که از پشت عمو بیرون شد
وای من طُعمهی یک لشکر افراطی شد
بدنش با بدن خُرد عمو قاطی شد
اسبها رفته، سر دوش عمو خوابیده
او سه روز است در آغوش عمو خوابیده
گرچه زنهای دهاتی همه دیر آوردند
خوب شد جای عبا چند حصیر آوردند
بستر طفل رُباب آن تنِ درهَم باشد
بوریا آنقدری هست که او هم باشد
#حسن_لطفی
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم_۱۴۰۴
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
هفت پشتم به سر سفرهی آلِ حسن است
که جهان ریزهخور جاه و جلال حسن است
ما که یک عمر فقط نان حلالش خوردیم
خون ما پس همهی عمر حلال حسن است
در دل فاطمه هر لحظه مقرب باشد
هرکه در سینهی او نقش جمال حسن است
سرِ ما پیش خداوند شرافت دارد
که سرِ ما همه بر خاکِ خیال حسن است
عمر آن است که با یاد عزیزت برود
عمرِ عشاق فقط قال و مقال حسن است
ما گدایش شده و گردن او اُفتادیم
که گدا هرچه کند باز وبال حسن است*
صاعقه بود جمل تا به خود آمد اُفتاد
بعد از آن کارِ همه شرح خصال حسن است
سال در سال حسن خرج عزا میبخشد
اول ماه محرم سرِ سالِ حسن است
رزق، اشک است خلوص است گذشت است ولی
هرچه رزق است همه از پرِ شال حسن است
لحظهی آخرِ خود روضهی عاشورا خواند
گریه میکرد که این گریه مجال حسن است
با پسرهای خودش کرب و بلا حاضر بود
همه گفتند که در دشت جلال حسن است
شش پسر را همگی پیشکشِ زینب داد**
پس هلالِ سرِ این ماه هلال حسن است
او غریب است غریب است غریب است غریب
گریهای هست اگر گریه به حال حسن است
* وبال :سربار
** تا شش پسر از اولاد امام حسن علیه السلام را مقاتل جزو شهدا آورده اند.
#حسن_لطفی
بسماللهالرحمنالرحیم
#محرم_۱۴۰۴
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
ملاکِ داغ حسین و عیارِ غم حسن است
حسن شبیه حسین و حسین هم حسن است
حسین گفت "اَخی خَیرٌ مِنّی " و دیدند
تمام عمر جلوتر به یک قدم حسن است
همیشه او به گدا کمتر از حسن میداد
که خلق ثبت کند صاحب کَرم حسن است
کریمی حسن است اینکه مرثیه گفتند
در اصل بانیِ اشعارِ محتشم حسن است
هرآنکه شد حسنی میشود حسینی پس
ببین که ریشهی هفتادودو عَلَم حسن است
«حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور»
چه خوب گفت که سلطان محترم حسن است
تمام آرزوی نقره کارها این است
زمان آن برسد نقش هر قلم حسن است
نوادگانِ حسن صاحبِ ضریح شدند
فقط به خاطرِ زهراست بی حرم حسن است
شهیدِ آب حسین شهید آب حسن
قتیل تیغ حسین و قتیل سَم حسن است
#حسن_لطفی
.
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
مرا تا خیمه دارد میبرد با احتیاط عمه
تو را بر دست دارم میبرم با احتیاط ای داد
الهی نیزههاشان را نشورند آن طرف ، ورنه
کمی از اکبرم را میبَرد آب فرات ای داد
شدی نذری کمی خیرات قدری جنس سوغاتی
شیوخی هم ربودند از تنت خمس و زکات ای داد
نمیشد پیش ما باشی به قدر یک اذان بابا
نشد که پیش من باشی به قدر یک صلاة ای داد
زمین خوردی زمین خورده تمام آسمانِ من
زمین خوردم زمین خورده تمام کائنات ای داد
همه دَف میزنند و طبل میکوبند، میخندند
به تو با چشم باز ای وای به من باچشم مات ای داد
#حسن_لطفی ✍
#شب_هشتم_محرم
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هشتم_محرم_حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
یک جلوه است جلوهی اعظم فقط علیست
یک معنی است معنی خاتم فقط علیست
آیات کبریاییِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ....
آئینه خدای معظم فقط علیست
شمس الحقِ علیست رسول خدا فقط
صبح و شبِ پیمبرِ اکرم فقط علیست
تا آخرین نَفَس به خودش تکیه داده است
کوه است قله است مصمم فقط علیست
اصلا بهانهی نَفَس فاطمه است او
اصلا بهانهی همه عالم فقط علیست
جبریل هم موذن ایوان طلای اوست
بین نجف سلامِ خدا هم فقط علیست
گفتند او خداست و گفتند او جداست
باید که لال بود که مبهم فقط علیست
آری بهشتِ شیعه تماشای مرتضاست
آری برای کفر جهنم فقط علیست
اسلام را دلیل حیات است یا حسین
اسلام را سلوک مسلم فقط علیست
هجده علی حسین به میدان روانه کرد
یعنی که در میانِ بساطم فقط علیست
حُسنِ شروع علیاست و حُسنِ ختام هم
اول علی و آخرِ آن هم فقط علیست
در کربلا نخست علی اذن جنگ خواست
یعنی برای رزم مقدم فقط علیست
در پنجه تا که تیغِ دو دوم را گرفت گفت :
قائم مقامِ ضربِ دمادم فقط علیست
در ابتدا تمامِ عَلمهایشان شکست
تا بنگرند صاحب پرچم فقط علیست
طوری سپاه بهم ریخت ... هرکه دید
فریاد زد که مرگِ مجسم فقط علیست
حق داشت که حسین به دنبال او دوید
تنها پیامِ ماه محرم فقط علیست
ما با علی علی شب خود صبح میکنیم
دنیا به کام ماست که عالم فقط علیست
#حسن_لطفی ✍
#شب_هشتم_محرم
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هشتم_محرم_حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
باید این مرد در این رزم مُصمم باشد
او علی است و علی مرگ مجسم باشد
او علی است و علی پشت ندارد زرهاش
که علی پیشتر از خطِ مقدم باشد
هیچکس نیست به جز او که به شأناش گویند
که علی باشد و پیغمبر خاتم باشد
تیغ برداشته و دشت همه رَم کردند
شیر از بیشه که آمد دو سه تا کم باشد
میدوند از چپ و از راست و بهم میخوردند
لشگر این گونه ندیدیم که درهم باشد
مدحِ او گفته فقط مُتَفقاً دشمن و دوست
تیغِ او فاصلِ جنات و جهنم باشد
اکبر این است اگر خاطر زینب جمع است
اکبر این است اگر فتح ، مسلَم باشد
قصد او آب نبود و لبِ بابایش بود
ورنه هر زخمِ تنش چشمهی زمزم باشد
آخرین بار بیا تا که قدَت را بینند
بگذارید در این خیمه معمم باشد
نفَسِ آخر او اول ماهِ غم شد
از زمانی که زمین خورد محرم باشد
#حسن_لطفی ✍
#شب_هشتم_محرم
.
.
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
یا امیرالمومنین علیهالسلام
یا علی اکبر علیهالسلام
جهان مُلکی است بی پایان که سلطانش علی باشد
صراطالله است آن راهی که پایانش علی باشد
علی عینِ کتابالله آیاتش شروح او...
ولایت را کسی فهمد که قرآنش علی باشد
حدیث مَن یَمُت... فرمود: جان دادند عُشّاقش
خوشا آن خانهی قبری که مهمانش علی باشد
به مقداد و به سلمان و ابوذر میخورم سوگند
کسی که پای حیدر ماند تاوانش علی باشد
به قربان علی زهراست از اول، یقیناً هم
به قربانش به قربانش به قربانش علی باشد
پیامبر گفت در دوزخ نمیسوزد هر آنکس که...
فقط یک ذره از ذرات ایمانش علی باشد
تبار عاشقان تنها به قنبر میرسد در اصل
بزرگ است آنکه آقای نیاکانش علی باشد
بهشت ماست آنجایی که نامش را نجف گفتند
حرم باشد دلی که نقش ایوانش علی باشد
قیامت نامهی اعمال ما را زود میپیچند
خوشا آن نامهای که جای عنوانش علی باشد
حرم وقتی حرم شد که دل آرامش حسین است و...
نگهدارش علمدار و نگهبانش علی باشد
حرم وقتی خیالش تخت میباشد که میبیند...
سلحشورش علی باشد رجزخوانش علی باشد
حسین از عمر میخواهد فقط دورِ علی گردد
به دامانش علی باشد به دستانش علی باشد
من از حال پدر دنبال اکبر خوب دانستم
فقط جانش علی باشد فقط جانش علی باشد
#حسن_لطفی ✍
#شب_هشتم_محرم
.
.
#اربعین
اربعین هنگامهی دنبالهدار زینب است
اربعین آری شکوه کارزار زینب است
اربعین یعنی حسینی بودن و زینب شدن
اربعین در امتداد اقتدار زینب است
آسمان آتش، هوا داغ و زمین سوزان ولی
رفتن ما در مسیر عشق کار زینب است
اربعین یعنی سپاهی بینهایت تا ظهور
تا جهان فهمد که شیعه یادگار زینب است
اربعین یعنی به هر رنگ و لباس و هر زبان
اشتراک قلبهامان وامدار زینب است
اربعین یعنی امام عصر میخواند تورا
اربعین یعنی که امام ما دچار زینب
این ستونها بیرق در اهتزاز عاشقی است
این قدمها نذر نام استوار زینب است
این همه موکب به یاد خستگی قافله است
میهمان هم میزبان هم، شرمسار زینب است
گفت با ما جادههای منتهی بر کربلا
هر کجا قلبیست عاشق در مدار زینب است
هر کجا پا میگذاری روضهای سربسته است
خاطرات رنجهای بیشمار زینب است
کربلا سرخ است اگر، از گریههای فاطمه است
کربلا گرم است اگر، چون شعلهزار زینب است
کربلا وقتی که زینب رفت، دق کرد و گریست
یک جهان در کربلا در انتظار زینب است
جادههای داغ میگویند خاک کربلا
یاد شام و یاد کوفه داغدار زینب است
ذره ذره سوخت زینب، در میان قتلگاه
باد آنچه میبرد با خود غبار زینب است
شمر پایین رفت از گودال و دنبالش،سنان
شاهد دعوای آنها چشم تار زینب است
آنچه پایین میرود سرنیزه و تیغ و عصاست
آنچه بالا میرود داد و هوار زینب است
داد میزد سنگها از چهرهاش شرمی کنید
اینکه دارد میرود دار و ندار زینب است
جای طفلان میخورد شلاق و روضهخوان او
گیسوان خونیِ نیزه سوار زینب است
"از میان تربتش بوی حسین آید برون
کهنه پیراهن گمانم در مزار زینب است"
(#حسن_لطفی ۱۴۰۴/۰۵/۲۳)✍
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیهالسلام
عبا به روی سر خود کشید و هِی اُفتاد
همینکه زهر جگر را درید و هِی اُفتاد
سرِ مبارک و چشمان تار و سنگِ مسیر
میانِ راه زمین را ندید و هِی اُفتاد
چه کرده با جگرش زهر، مادرش میدید
چگونه تا درِ حجره رسید و هِی اُفتاد
گرفته بود اباصلت، از بغلهایش
نشست و پاشُد و آهی کشید و هِی اُفتاد
برای زهر نه ، در کوچه یادِ مادر بود
صدای نالهی زهرا شنید و هِی اُفتاد
گذاشت دست به در ، میخِ شعلهور را دید
گذاشت دست به پهلو، خمید و هِی اُفتاد
رضا نبود حسن بود و پارههای جگر
به خاک ، خون زِ لبانش چکید و هِی اُفتاد
به یادِ روضهی یابن الشبیب و یادِ سر و
لباس کهنه و آنکه برید و ... هِی اُفتاد
زِ خیمه تا به بلندی ، زِ تل سویِ گودال
چقدر عمهی ما هِی دوید و هِی اُفتاد
نکرد رحم حرامی به طفلِ بی بابا
که پابرهنه دوید و بُرید و هِی اُفتاد
به من دهید که سر را برایتان ببَرم
شما که هِی نوکِ نیزه زدید و هِی اُفتاد
(#حسن_لطفی)✍
#زیارت_مخصوصه #امام_رضا
ایام #شهادت_امام_رضا
.