eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
278 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. گشت نازل برپیمبر پیک رحمت در غدیر داشت برپیغمبرِ رحمت بشارت درغدیر وحی آمد بر نبی«الیوم اکملتُ لکُم» روز تکمیل رسالت روز وحدت درغدیر با حضور حاجیان درموسم حج وداع محشری شد موج زد شور قیامت درغدیر باغبان گلشن توحید تا لب باز کرد شدشکوفا گلبن قرآن وعترت درغدیر معنی نورٌعلی نور خدا شد آشکار تا که صحبت شد زخورشید هدایت درغدیر نغمه ی «من کُنت مولاه» از نبوت شد بلند یافت معنا شوکت وقدر ولایت درغدیر باز شد گنجینه ی راز خداوند مبین فاش شد با امر یزدان راز خلقت درغدیر جبرئیل از آسمان آمد به فرمان خدا برامیر مؤمنان بخشید خلعت درغدیر آسمان محو تماشا شد درآن جا تا سه روز بس که زیبا بود لبخند مسّرت درغدیر تاکند لب تشنگان عشق را سیراب از آن چشمه چشمه عشق می جوشید ازصداقت درغدیر کردگار از فیض «اتممتُ علیکُم نعمتی» کرد برخلق جهان اتمام نعمت درغدیر لحظه ای شیرین تر از آن لحظه دیگر کس نداشت زمزم توحید از بس داشت لذّت درغدیر نقطه ای تاریک بهر هیچ کس باقی نماند با طلوع آفتاب واقعیت درغدیر گشت از خشم الهی حارث فهری هلاک داشت برلب چون که انکار حقیقت درغدیر درتمام عمرخود دست از ولایت برنداشت هرکه چون سلمان و بوذر کرد بیعت درغدیر ای «وفایی» رفت این آوازه گرچه تابه عرش ماند تنها عشق وایمان و عدالت درغدیر ✍ .
. مدح تو با مدد از فاطمه آغاز کنم یاعلی گویم و با ذکرِ تو اعجاز کنم أشهد أنَّ ...، دلم لک زده تا وقتِ اذان بر سر ماذنه ها نام تو آواز کنم غبطه خوردم به همان کفتر جلد نجفت بَه چه زیباست اگر سوی تو پرواز کنم غیر تو قلب و دلم را به کسی نسپارم همه‌ی عشق خودم را به تو ابراز کنم دمِ مُردن نَهراسم چو علی را دارم شیعه ام! بر ملکُ الموت همی ناز کنم بعد مرگم تو بیا بر سرِ آرامگه‌ام تا ز شوقِ نظرت بندِ کفن باز کنم ✍ .
. لبم امشب قصیده از غریبی آشنا گفته که هر خطش صوابی از وصی مصطفی گفته همان مرد جوانمردی که مردان جهان عبدش همان فانی فی اللهی که از سرّ فنا گفته از آن لحظه که در کعبه گشوده چشم این گوهر که هر لحظه و نه کمتر ، مکرر ربنا گفته ندارم ذره ای تردید،وقت خلقت عالم خدا هم یکصد و ده مرتبه یا مرتضی گفته به هر غمزه فِتَد لرزه به شیران نرِ شرزه که با هر ضربه هر لحظه،علی ذکر خدا گفته عدو اقرار میکرده کسی همتای حیدر نیست به  کرّارٌ بِلافرّار ، مرحب ، مرحبا گفته علی تا فاطمه دارد زره دیگر نمیخواهد پناهش را بجز زهراء کسی گفته خطا گفته علی پاک است از رجس و پلیدی،نَفسِ تطهیر است هر آنکه دیده حیدر را ، مبرّا از هوا گفته به صفین آمد و ابر دو چشمش بی امان بارید سلامی خدمت خاک غریب کربلا گفته ✍ .
. شنیده دل هوس کرده است چشمان خمارش را کشیده با سپاه مژه ای دورش حصارش را خوشا آن پینه ی بسته دخیلِ روی دستانش بدا در معرکه جا ماندن گرد و غبارش را مرا مولاست آنکه میروند ایتام بر دوشش مرا ساقی ست آنکه بوسد انگوری مزارش را خداییِ علی را جار خواهد زد مگر اینکه ببندد با هزاران سر دهان ذوالفقارش را خداوندِ مسلط بر قیامت را تصور کن سپس بنگر به میدان حضرت دل‌دل سوارش را به روز حشر هم در اوج خود مداح تو میشد اگر همراه میثم دفن میکردند دارش را نصیبی جز فراقش نیست اما خوش خیالم چون نشستم در خرابه خواب می‌بینم انارش را ✍ .
. عدم فهمید وقتی ماجرای ابتدایت را به وجد آمد رقم زد ابتدای ماجرایت را خدا رنگ صدایت را که در.... گوش فلک پاشید! زمین، انداخت بر گردن مدال رد پایت را خدا در کاشت نخل ولا از مصطفی میخواست به عنوان نمونه مشتی از گرد عبایت را برای جبرئیل عرش خدا حکم قفس دارد از آن وقتی که دیده کنج ایوان طلایت را محک‌گاه عیارت غیر کعبه نیست سنگی که شکسته مینویسد با خطی سنگین ثنایت را فقط یک ضربه از تیغت عقب افتاد عزرائیل هنوز از بدر دارد می‌شمارد کشته هایت را ✍ .
. کار من و تمام جهان نوکری ، علی کار تو و عشیره تو سروری ، علی از ابتدای کار جهان بوده ای و هست تا انتهاش کار شما رهبری علی عالم تمام دل به تو دادند و از وفا دل از تراب و اهل سما میبری علی معیار بندگی خداوند هستی و میزان تویی به مرحله داوری علی دیوانه ام ز عشق تو یا حضرت امیر دانم مرا ز فرط جنون میخری علی در طالعم نوشته برای تو نوکری از من مگیر لذت این نوکری علی با رشته محبت تو شیعه زاده ایم از تو شدیم مهدوی و کوثری علی هر جا گره به کار من افتاد ناگزیر خواندم تو را به لحن و دم حیدری علی ✍ .
. قسم به سوره کوثر، قسم به شمس و ضحی قسم به تین و به زیتون، به نفس اعطینا قسم به سوره قدر و قسم به صوم و صلات قسم به رکن یمانی، قسم به مروه، منا قلم به مدح علی بی وضو نباید زد نبی رسول خدا و علی ولی خدا نبی ست شهر علوم و علی ست باب علوم قدم قدم ز نبی تا علی ست سعی و صفا علی ست امر به معروف و نهی از منکر علی ست معنی قرآن، علی ست روح دعا علی ست حبل متین و علی ست حصن حصین علی ست احمد مختار و حضرت زهرا علی ست با حق و حق با علی ست بی تردید که گفته روز غدیر این سخن پیمبر ما به هر کسی که منم رهبر و منم مولا علی ست بعد من او را خلیفه و مولا قسم به اسم جلاله که خاندان علی خلیفه اند به کل جهان و مافیها و صبح جمعه موعود آخرین پسرش حکومت علوی را کند دوباره به پا ✍ .
. علیه‌السلام به پهلوانی و غیرت زبانزد است علی به حکمت و به عدالت سرآمد است علی غریق ساحل نهج‌البلاغه می‌داند که در کلام چه دریای بی‌حد است علی علی خدا نه ولی جلوه‌ی تمام خداست گواه روشن آن نور ممتد است علی عجیب معجزه‌ای، یک شب و چهل منزل چگونه این همه در رفت و آمد است علی؟ به حکم محکم قرآن ولایتش بر خلق به دلبخواه بشر نیست، باید است علی خدا برای شهادت کنار خویش نشاند ببین که در چه مقام و چه مسند است علی نخوانده‌اید یَدُاللهَ فَوقَ اَیدیهِم؟ در آستین خدای احد ید است علی ربوده گوی ثواب از عبادت ثقلین به روز خندق اگر ضربتی زده‌ست علی فقط نه در حرم و مسجد است امیر و امام عزیز دیر و کلیسا و معبد است علی عجیب نیست اگر بغض اوست در دل بعض بله، به زعم معاویه‌ها بد است علی برای هرکه دکان را گشود با "یاهو" همیشه ضامن رزق و درآمد است علی کبوترانه به او فکر می‌کنم گاهی که شعبه‌ی نجفش صحن مشهد است علی «میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست» به جان فاطمه جان محمد است علی ✍ .
. خم شده، مولای ما کجاست؟ بیعت کنیم با چه کسی؟ غیر از او خطاست دور ولیجه ها چه شلوغ است روز و شب اما غریب و بی کس و تنها امام ماست از چه ستاد و حامی و یاور ندارد او؟ او انتخاب ذات خداوند و انبیاست در بند غیبت است یدالله  ِعصرمان او آخرین ولی خدا بعد مصطفاست بیش از هزار سال چگونه امام عصر آواره بین کوه و بیابان  ِذی طواست با ظلم بچه های خودش او شده طرید از شهر خود چرا پدر شیعیان جداست لعنت به هر کسی که نشسته به جای او عمری دلیل گریه ی فرزند مرتضاست شیعه بیا و بهر ظهورش دعا کنیم وقتی کلید قفل ظهورش فقط دعاست یارب به حال منتظرانش نظر نما عید  ِبدون صاحبمان بدتر از عزاست عید غدیر آمده اما امام ما در فکر کاروان غریبان کربلاست در روز عید، صبح و مساء خون گریسته در فکر چند روز دگر، داغ عمه هاست وقت اذان  ِ اکبر  ِلیلاست خون جگر چون یاد چیدن بدنش روی یک عباست رفته به خواب  ِناز، علی در بَر  ِرباب روز دهم مقابل بابا سرش جداست پیش برادرش که ندارد عقیله غم روز دهم مقابل او زیر دست و پاست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. عید زیبای غدیر آمده عید اعظم باده ی عشق بنوشید و ببخشید به هم نگذارید فراموش شود خورده فقط بر امیر دو جهان، مُهر وصی خاتم جز علی (ع)هیچ‌کسی جان محمد(ص)نشده است جز علی(ع) حیدر کرار ندیده عالم از فراموشی این عید بهم ریخت زمین و زمانی که شد آبستن صدها ماتم مستیِ باده ی "خُم" از سر نامردان رفت که لگد خورد در و کرب بلا خورد رقم وارث تیغ دو دم از دل غم می آید تا که بر زخم دل ما بگذارد مرهم ما مسلمان غدیریم و علی(ع) سرور ماست عشق یعنی نجف و خلوت در کنج حرم .
. به قلب شیعه نوشته است: امیر محرز تو خمار خَمر غدیریم و خُمره ی رَز، تو به هر بهانه رجز خوانده ایم ، موجَز، تو بُریده ایم دل از هرچه هست غیر از تو قلندران طریق تو ، خرقه پوش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم تویی که بردن نام تو قل هُوَ احد است تویی که شرح صفاتت بلند و بی عدد است اگرچه مشق حسابم فقط ده است و صد است اگرچه بر لبمان ذکر یا علی مدد است تو لب گشای و شکرپاش ما خموش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم ز تربت تو سرشتند اهل ایمان را مثال قطره و دریاست جان و جانان را ز جذبه ای که به مِنّا کشید سلمان را به صوت دلکش خود هر دمی غلامان را صلا بزن که سراپا همیشه گوش توایم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم تویی که بر تو اَبُ المومنین خطاب شود تویی که مرتبتت ذلک الکتاب شود تویی که گفتن اوصاف تو ثواب شود تویی که با نظرت ذره آفتاب شود همیشه مشتری چشم می فروش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم بَدا که بر تن عاشق زیاده گردد سر بَدا که سینه نگردد دریده ی صفدر فدای دست یدالله و دست پیغمبر (ص) فدای اشهد ان ولیُّنا حیدر (ع) به راه سر به تو دادن علم به دوش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم اساس و معنی و اصل صلات یا حیدر (ع) سخاوت تو فَرای فرات یا حیدر (ع) به دست توست حیات و ممات یا حیدر (ع) قسم به وصف تو در عادیات، یا حیدر (ع) بتاز در دل میدان که ما جیوش تواییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم علیست محور و، عالَم به گِرد او گَردان طواف مضجع مولاست حجِّ با عرفان چرا که کعبه امام است و، خانه سنگ نشان قسم به وقت رکوعت ، به خاتم و احسان که حاجی نجف و قبر چارگوش تواییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم یگانه شیر خداوند و مرد کارستان به دشت بخشش و ایثار، چون بهارستان پناه و کنز و طعام آور تهیدستان نظیر شاخه ی نخل و نهال نخلستان رطب گرفته ز دستان سختکوش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم فدای دلبریِ همچنان تویی آقا چو گشت سفره مهر و ولایتت برپا مِی از الست چشیدیم و بعد از آن امّا شدیم واله و دیوانه ی تو، این شد ما دل از بقیه بریدیم و ما بهوش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم کبوترانه گرفتیم از شما دانه امید نیست گدا را به غیر این خانه تصدقی به گدا کن به رسم عیدانه که گرد شمع تو گردیم همچو پروانه ملازم قدم و مذهب و نقوش توایم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم به عشق رؤیت روی تو ای جمال جمیل شروع گاه وصال است وقت کوچ رحیل پس از وفات شود تا که عیشمان تکمیل به گوشمان نرسد بانگ صور اسرافیل به قبر هم ز پی نغمه و خروش توییم هزار سال گذشته است و باده نوش توییم ✍ 1404/02/24
. السلام علیک یا مولانا شب خوف و خطر هنگامه‌ی مردی و نامردی همه دیدند اعجــــاز ولی الله اعظم را همانجا در میان هجمه‌ی قوم بنی شیطان همه دیدند آنجا جانشین اصل خاتم را .