#واحد
#حاج_محمودکریمی
#ایام_فاطمیه
تو با خبری از دلم و هر چی که گفتم
هر وقت که دلم میگیره یاد تو می افتم
هر چی تو دلم زمزمه کردم تو شِنُفتی
هر چی تو صدام کردی من انگار نَشِنُفتم
از هر کی و هر چی گله دارم، انگار نه انگار
از تو چِقَدَر فاصله دارم، انگار نه انگار
موندم میون موندن بی تو، انگار نه انگار
موندم چِقَدَر حوصله دارم ، انگار نه انگار
بی تو تو دلم چیزی بجز خون جگری نیست
از حال و خوش و زندگی خوش اثری نیست
من هستم و تو هستی ولی پیش تو نیستم
اینجوری که از زندگی کردن اثری نیست
تو هستی و دستات پر نوره، انگار نه انگار
هر کس نمی بینه تو رو کوره، انگار نه انگار
تو تاریکی مونده خونه هامون، انگار نه انگار
اینجا که منم از تو چه دوره، انگار نه انگار
این گرد و غباری که نشسته روی چشمام
از چشمای من پاک میشه با جاریه اشکام
راحت میشم از وسوسه ی هر چی گناهه
چون منتظرم منتظر دیدن آقام
باید همه دنبال تو باشن، انگار نه انگار
یا با خبر از حال تو باشن، انگار نه انگار
باید باشه درد همه، دوری، انگار نه انگار
اشکا همشون مال تو باشن، انگار نه انگار
چشم و دست و دل و بازوی علی داری تو
حیدری یا پسرِ حیدر کراری تو
گرچه ماهن به رخسار همه هاشمیان
قرص ماه همه در قلبِ شب تاری تو
دست گیر همه ی عالمی و بی دستی
بلکه بازوی علی در صف پیکاری تو
ای فدای تو و آقایی و سقایی تو
کز عطش در دل دریا ، شرر ناری تو
ای همه خلق به زیر علمت یا عباس تو
علمت سبز که عباس علمداری تو
لب تشنه برون زد از شریعه
تا درس وفا دهد به شیعه
مردی نه به قدرت است و بازوست
مردی نه به قوت است و نیروست
مردیست به این که در امیری
دستان فتاده را بگیری
هستند زنان که مرد مردند
تاریخ بخوان ببین چه کردند
در اصل چراغ راه مردان
زهراست امید شاه مردان
چون ترس نبود در مرامش
شد فانی در ره امامش
از همت بانوی دو عالم
یک مو ز سر علی نشد کم
شد کرد به خطبه اش نشد را
چون مرد گرفت حق خود را
پشت در نیمه شعله ور رفت
بانوی علی که بی سپر رفت
در با لگدی ز جای افتاد
بانوی علی ز پای افتاد
تقصیر من است زیر و رویت کردم
ای کاش گلوت را نمی بوسیدم
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
سبک👇👇
نوای مقتل درایتا
@Navaymagtal
#زمینه
#حاج_محمودکریمی
#شب_نهم_محرم
مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده
رفتی و برادر تو بیچاره شده
گل وفای من شنو صدای من
زمین و آسمان ببین می لرزد به ناله های من
شدم غریب و قاتلت می خندد به گریه های من
بی تو من بی سپرم بی تو بی بال و پرم
با دیدن پیکر تو خم شد کمرم
یل دلاورم امیر لشکرم
میان ناله های تو میاید صدای مادرم
صدای وا مصیبتای زینب میاید از حرم
جان جانان منی اما گریان منی
از بس نگران من و طفلان منی
چه شد پناه من یل سپاه من
کجایی آن دمی که اید قاتل به قتلگاه من
کجایی آن دمی که اید اتش به خیمه گاه من