eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
290 عکس
180 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. قسمت نشد تو را به نگاهی ببینمت در بین اشک و ناله و آهی ببینمت قسمت نشد،اگرچه گنهکاروعاصیم روی تو را به روی سیاهی ببینمت همراه تو نبودم و بودم عذاب تو ایکاش پا دهد، سر راهی ببینمت آقا اجازه ام بده، لطفی به من نما تا با دو چشم غمزده گاهی ببینمت جانم فدای غربت وتنهایی ات شود ای بیکس و غریب، الهی ببینمت جان میدهم،اگرکه نصیبم شودشبی روی تو را به وقت گناهی ببینمت من آرزوی دیدن روی تو را کنم ترسم همین بود که نخواهی ببینمت ازشرم روی تو چه کنم؟ گرز راه مهر لطفی به من کنی و بخواهی ببینمت . ✍ .
. منم خار گلستان و توئی گلزار روح افزا منم شمع شبستان و توئی ماه جهان آرا منم گم کرده راه و غرق در گمراهی و ذلت توئی حسن خدادادی تویی پیداتر از پیدا کجا جویم تو را،از که بجویم یک نشان از تو به هر جایی گذر داری به هر منزل تو ره پیما تو اقیانوس لطفی و نظر بر قطره ها داری منم آن قطره ی ناچیز، لطفی کن تو ای دریا به هر کویی به دنبالت شدم مجنون صفت راهی نشد حتی ببینم  رد پایی از تو ای لیلا نهال آرزوهایم چه خشک است و چه افسرده صفایی بر من ارزانی کن ای نخل بلند بالا به لبها جان رسید آخر از این هجران طولانی بیا کوتاه کن راه دراز و از سفر  بازآ دگر تابی نمانده تا که خون باریم از دیده دگر صبری نمانده در دل هر عاشق شیدا کدام آدینه می‌بیند شکوه جلوه ی رویت کدامین دیده می‌بیند تو را با هیبت زهرا نجف در انتظار تو، مدینه بیقرار تو علی ذکر قیام تو، ثناگویت بود طاها . ✍ .
. بیا به کوی علی کوی او امان دارد به جسم بی رمق و ناتوان،توان دارد برای پیکر بیجان نیاز جان باشد ببر تو نام علی بر زبان که جان دارد به سینه ای که در او مهر مرتضی باشد نشان لطف خداوند مستعان دارد بیا به سفره پر نعمت علی بنشین که از برای گدای گرسنه نان دارد بیا به خانه حیدر غلام حیدر باش غلام خانه او فخر بر شهان دارد ببر به خانه او کاسه های خالی را که پر کند ز عطایی که بیکران دارد چه خانه ای که پر ازجلوه های ربانیست چه خانه ای که جنان از تبش نشان دارد بسان حیدر و آل مطهرش آیا خدا به روی زمین و به آسمان دارد؟ علی چها که ندید و چها که نشنید او دلش چه شعله ز بی مهری زمان دارد هماره دیده پر از اشک و ناله اش با آه هماره غصه بانوی قد کمان دارد .
. مسیر عشق دراز است و پای ما لنگ است نفس کشیدن مان بی تو ،مایه ی ننگ است گناه، از تو مرا دور کرده ،می دانم ببین که فاصله ی ما هزار فرسنگ است به هر که فکر کنی دل سپرده ام ،جز تو بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر حنای من که دگر سالهاست بی رنگ است # شنیده ایم که مادربه بستر افتاده شنیده ایم درِ خانه ی علی جنگ است دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا... برای گریه ی از داغ مادرم تنگ است ✍ ..┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بهشت هستی ---------- منم گدا منم گدا ، گدای کوی فاطمه روز و شبم می گذرد به گفتگوی فاطمه فتاده دل به پای او صفای دل صفای او داده به عشق آبرو آب وضوی فاطمه من که غمین و خسته ام دیده ز غیر بسته ام بود دل شکسته ام به جستجوی فاطمه دل شده پای بست او دیده بود به دست او مستم و مست ، مست او مست سبوی فاطمه جهان ازوست گلستان جنان ازوست گل فشان می دهد ای جهانیان بهشت بوی فاطمه میان کوچه ای خدا به پیش چشم مجتبی دست سیاه شب چرا خورده به روی فاطمه خصم که باب کین گشود آتش کینه را فزود زد به تمام هست و بود شعله عدوی فاطمه "یاسر" اگر کند رها مرغ دل شکسته را بال گشاید از وفا باز به سوی فاطمه ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. سلام الله علیه طفل اشکی که در این دیده ی تر می لرزد خبر آورده ز داغی ، که جگر می لرزد رو به قبله شده خورشید و شفق می گرید پشت افلاک ، از این هول خبر می لرزد جسم بابای جوان در بغل کودک اوست شعله ی شمع در آغوش سحر می لرزد بر پسر درد یتیمی است ، مسلم وقتی کاسه ی آب به دستان پدر می لرزد حسن عسکری از زهر ستم می سوزد دل زهرا ز غم مرگ پسر می لرزد ✍ .
. السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ چقدر بی هوا تو را زده اند عده ای بی حیا تو را زده اند زینبت دیده بر زمین خوردی جلوی مجتبی تو را زده اند چادرت خاکی و تنت زخمی ست بر روی خاک ها تو را زده اند یک زن پا به ماه بودی تو.. نانجیبان چرا تو را زده اند؟ این یکی با غلاف آن با پا.. هرکدام از جفا تو را زده اند بازو و پهلویت شکسته شده یاس من تا کجا تو را زده اند!؟ آخرش هم به چاه می گویم.. بی گناه و خطا، تو را زده اند فاطمی، احسن الحجاب .
. چند روزی می شود با بغض صحبت می کنی روشنای خانه ام! کم استراحت می کنی با همان دستی که بالا هم نمی آید دگر روزیِ افلاک را هر صبح قسمت می کنی هم میان کوچه ها و هم میان شعله ها با علی جای تمام شهر بیعت می کنی بیشتر از خود به فکر روزیِ همسایه ای مثل بارانی و بی منت محبت می کنی این منم از رو گرفتن های تو دق می کنم این تویی در خانه ات احساس غربت می کنی لاقل مرگ مرا هم از خدای خود بخواه نیمه شب وقتی که با معبود خلوت می کنی ## اسم این دیگر گدایی نیست وقتی سال هاست بیشتر از حاجت سائل عنایت می کنی روز محشر شعله ها وقتی محیا می شوند مادرانه می رسی ما را شفاعت می کنی .
. علیهاالسلام فرازی از یک 🔹دل‌آرامِ حسین🔹 با کلامُ اللهِ ناطق هم‌کلام! ای سکینه! بر کراماتت سلام! مشعل روشن ز مصباح الهدی در عبادت غرق و مجذوب خدا... برترین زن‌های عصر خویشتن یادگار ماندگار پنج تن... در زنان هاشمی صاحب وقار خاندان فاطمی را افتخار آفتابی خود که عمری در حجاب بوده‌ای در سایه‌سار آفتاب... ای فصاحت بی ‌نوایت، بی‌نوا صد نوا از نای تو در نینوا... در اسارت نقش ایفا کرده‌ای پا به پای عمّه غوغا کرده‌ای در حرم، در خیمه‌گه، در قتلگاه در مسیر کوفه و شام سیاه می‌درخشد نام تو، گفتار تو اشک تو، ایمان تو، ایثار تو... خورده بر جان و دلت مُهر عطش شام غربت دیدی و ظُهر عطش از عطش گر چه ز پا افتاده‌ای سهم آب خود به طفلان داده‌ای در مصائب پایداری کرده‌ای عمّه را با صبر یاری کرده‌ای... در وداع آخرینت با حسین کز حرم برخاست بانگ یا حسین اوّلین کس را که مولا یاد کرد نام شیرین تو را فریاد کرد ای سکینه حامی ایتام باش! ای دل‌آرامِ حسین آرام باش! قطره‌های اشک بر سیما مزن شعله‌های درد بر دل‌ها مزن... پیش‌تر آ نزد بابا پیش‌تر گریه‌ها در پیش داری بیشتر... رفت در میدان و دیگر برنگشت برنگشت و از تن و از سر گذشت رفت و پنهان از نظر شد منظرش تا که دیدی بر فراز نی سرش... طاقت از کف داده و دل باختی خویش را بر خاک و خون انداختی... در وداع سینه‌سوز خویشتن دست بردی زیر آن خونین بدن تا گرفتی آن تن صد چاک را سوخت آهت خیمۀ افلاک را زآن زیارت در فضا هنگامه شد پاره‌های دل زیارت‌نامه شد ماه محمل باز انجم را بخوان «شیعَتی مَهما شَرِبتُم» را بخوان... 📝 ✍ .
. علیه_السلام مثل حسن , مثل حسین , آقاست محسن نور دو چشم حضرت زهراست محسن در این فضیلت مثل و مانندی ندارد اول شهیدِ غربت مولاست محسن روز قیامت او شفیع شیعیان است مشکل گشای عرصه ی عقباست محسن با مادرش آمد , که بابایش بماند مانند اصغر , حامیِ باباست محسن اصلا به دنیا هم بیاید یا نیاید یک سومِ ساداتِ این دنیاست محسن هرکس که دستِ کم گرفته داغ او را با او بگو: اصلِ عزای ماست محسن از پشتِ در آتش به جان خیمه افتاد پس ریشه ی اصلی عاشوراست محسن روز قیامت اولین حکم الهی است پایه گذار محشر کبراست محسن .
. سلام_الله ای دختر باوقار ارباب تا عرش خدا کنار ارباب سرچشمه ایمان و نجابت آرامش روزگار ارباب ای جلوه فاطمه جمالت لبخند لبت قرار ارباب آیینه ی ذات کبریایی زهرای تمام عیار ارباب در چشم تو معتکف ملائک ای باعث افتخار ارباب سجاده ی عشق معجر تو قدیسه ی جان نثار ارباب ای وسعت بی حصار احساس عطر نفست بهار ارباب صاحب نفس نهضت قرآن ای مظهر اقتدار ارباب ای کودکی زینب کبرا دختر که نه ذوالفقار ارباب بوی تو عصاره اجابت دروازه ی انتظار ارباب ای باعث آرامش جنت همسایه ی هم جوار ارباب .
. سلام_الله الا ای زینت شهر مدینه گل زهرای اطهر یا سکینه تو در بحر ولایت دُرِّ نابی گل ارباب و فرزند ربابی امینه آمنه هستی سکینه حمیده فاضله هستی سکینه گل باغ ولا نور دو عینی عزیز مرتضی دخت حسینی جلیل القدر و پاک و اطهری تو به زینب عمه ات همسنگری تو تو در علم و بلاغت مصطفایی تو در حلم و فصاحت مرتضایی تو تالیِّ دو عمه ، زینبینی به ایثار و وفا همچون حسینی چنان زهرای اطهر عصمت تو بسان عمه زینب عِفَّتِ تو زبانزد گشته در عالم عفافت بود پاکی همیشه در طوافت تو فخر شاه دشت کربلایی به درد عالمی مشکل گشایی بود جود و کرم شرمنده ی تو سخاوت تا به محشر بنده ی تو وقار تو بسان مادر توست بود فخرت رقیه خواهر توست تو دیدی ماجرای کربلا را تو دیدی پر ز خون دشت بلا را تو دیدی پیکر در خون اکبر تو دیدی حنجر پر خون اصغر تو پرپر دیده ای آلاله و یاس تو دیدی بر زمین دستان عباس تو دیدی شمر دون خنجر کشیده سر باب غریبت را بریده تو دیدی عمه را قامت خمیده تو دیدی پیکر در خون طپیده تو دیدی آتش در خیمه ها را تو دیدی سر بروی نیزه ها را تو دیدی کوفه و شام بلا را سر و چوب جفا ، طشت طلا را تو دیدی اشک و سوز و داغ و ناله تو دیدی نیمه شب دفن سه ساله منم مولاتنا عبد و غلامت بود ورد زبانم ذکر نامت سکینه جان نما بر من دعایی که گردم بار دیگر کربلایی .