.
#فاطمیه
هر کسی هست در این بزم به یارش مشغول
شمع می سوزد و پروانه به کارش مشغول
فارق از خلق که سرگرم به عیشند و معاش
هست بین همه عاشق به قمارش مشغول
عاشقان طالب یارند و تمنای وصال
فکر بلبل شده گل، گل به بهارش مشغول
بود مجنون پیِ لیلی،پیِ شیرین فرهاد
یوسف از دست زلیخا به فرارش مشغول
طور میقات کلیم است و تجلای نگار
مصطفی در طلب یار به غارش مشغول
رطب مهر علی روزیِ میثم را داد
بود هر روز به عشقی سرِ دارش مشغول
مرتضی کعبه عشق است که زهرایش بود
عاشقانه همه دم دور مدارش مشغول
در پیِ یار چنان رفت که در آتش سوخت
میخ در داغ شد و باغ به نارش مشغول
شاخه وقت ثمرش بود که طوفان سر زد
داس شد در صدد کندن بارش مشغول
بعد از آن کوچه و آن ضربه سیلی زهرا
شد به زخم بدن و دیده تارش مشغول
آن چنان ذوب علی گشت که هستند هنوز
همه در یافتن جای مزارش مشغول
#شهادت_حضرت_زهرا
#مناجات_اهل_بیت
#اسماعیل_روستایی ✍
.
.
#فاطمیه
همسر خونه ی من عزیز من
حیدر من پهلوون صف شکن
بمیرم غم توی چهرت نبینم
حرف شرمنده گیو دیگه نزن
مدینه صدای مظلومو شنید
به حمایت تو هیچکس نرسید
الهی فاطمه واست بمیره
یه نفر برا تو آهی نکشید
دنیا از ما خسته شد منو ببخش
دستای تو بسته شد منو ببخش
پهلوون مدینه اگه تو شهر
غرورت شکسته شد منو ببخش
اگه من یاور خوبی نبودم
اگه همسنگر خوبی نبودم
تو رو جون فاطمه منو ببخش
من برات همسر خوبی نبودم
بعد من الهی راحتت بشه
نذاری زندگی حسرتت بشه
من که از نُه سال پیش دعام اینه
فاطمه فدای غربتت بشه
همه جا میگم یا مرتضی علی
میزنم فقط صدا صدا علی
مهمون قبر تموم عالمی
دیدن فاطمه هم بیا علی
از تو معذرت میخوام برا صدام
تو ببخش اگه نمیبینه چشام
تا قیامت اگه میشه با وفا
برسون سلاممو به بچه هام
#حضرت_زهرا
#امیر_فرخنده ✍
.
.
#فاطمیه
آیا تحمل میتوان کرد این جفا را؟ نه
این خانهی خالیِ از تو، از صفا را؟ نه
حتی طبیبی هم به بالینت نیاوردم
آیا امیدی بود قلب مرتضی را؟ نه..
شاید روَد از یادم اشک چشمهایمرا
دست تو که از درد مانده در هوا را نه
در را عوض کردم ولی دیوارها ماندند
در را عوض میشد کنم دیوارها را نه
من کردهام بلند خیبر را به تنهایی
تابوت تو که بود هموزن صدا را، نه
اسما برای مرتضی تابوت را میساخت
من قبر خود را کنده ام قبر شما را نه
#حضرت_زهرا
#ابوالفضل_امیر_مروتی ✍
.
.
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#بستر_بیماری
آشفته من به کوچه و هر رهگذر شدم
در کوچه جان به لب شدم و محتضر شدم
گر چه نشد کسی سپر فاطمه ، ولی
تا پاي جان ، پاي علی من سپر شدم
هر لحظه می شدم به خدا من کبودتر
مانند یک پرستوي بی بال و پر شدم
دیدم به چشم خویش که چشمم ز دست رفت
محتاج ، من ، به یاري دیوار و در شدم
با پا مرا زدند همه تا به پاي مرگ
زیر دري که سوخته ، من ، بی پسر شدم
از بس شدم نحیف نشناسد مرا علی
مانند عمر مختصرم ، مختصر شدم
شکرِ خدا که جاي لگد را علی ندید
شکرِ خدا ندید ، شکسته کمر شدم
خود مانده ام که ماندنی ام یا که رفتنی
جانم به لب رسید ولی جان به سر شدم
چیزي ز من نمانده علی شستشو دهد
خود در تعجبم که چرا اینقدر شدم ؟
دانم که غسل دادن من طول می کشد
هر شب گذشت صاحب زخمی دگر شدم
#سید_محسن_حسینی ✍
.
.
#فاطمیه
گل شمّهای از آیهی تطهیر تو باشد
گر آینه در آینه تکثیر تو باشد
خود کیستی ای سورهی کوثر که حسینت
تا کربوبلا رفت که تفسیر تو باشد
بر سفرهی نان و نمکت دست علی هم
برداشت نمک را که نمکگیر تو باشد
اکسیر کنیز تو طلا کرد مِسم را
خود فضّه طلاگشتهی اکسیر تو باشد
در آب به تصویر کسی زل زده عباس
عشقش فقط این است که تصویر تو باشد
ای دستِ پر از پینه ز چرخاندن دستاس
عالم همه در گردش تقدیر تو باشد
در خوابِ شهیدان جهان یکّهسواریست
کِی میرسد از راه که تعبیر تو باشد
#شهادت_حضرت_زهرا
#مهدی_جهاندار ✍
#حضرت_زهرا
.
.
#شهادت_حضرت_زهرا
ای که با دست ورم کرده ی خود پای منی
با نفس های کمت نیز مسیحای منی
ماه ماه است عزیزم چه گرفته چه هلال ...
رو بگیری ز علی ، باز تو زهرای منی
ماندنت درد من و رفتن تو زجر من است
غم امروز منی ، حسرت فردای منی
آه زانو به بغل کردن من دیدنی است؟!
از پس پوشیه سرگرم تماشای منی
همه ی زندگی ام ،مرگ تمنا نکنی ...
خسته ای ، بی رمقی؟! باز تمنای منی
خواست دنیای مرا تیره کند ، سیلی زد
دشمنم نیز خبر داشت تو دنیای منی
رو به قبله مشو ای قبله ی بی سوی علی
یار بی صحبت من ، همدم شبهای منی
#فاطمیه
#ناصر_دودانگه
#حضرت_زهرا
.
.
#شهادت_حضرت_زهرا
مثل من مظلوم بین ناس نیست
غربتی هرگز در این مقیاس نیست
نان حیدر بعد از این خون دل است
رونقی دیگر در این دستاس نیست
خسته تر آشفته تر پژمرده تر
از علی در بین این خناس نیست
آب آوردم بریزم بر روی
شاخه یاسی که دیگر یاس نیست
هیچ کاری مثل غسل پیکری
که در آتش سوخته حساس نیست
غسل زیر پیرهن لطف تو بود
لیک در دستم مگر احساس نیست؟
شستن خونابه خیلی کار برد
ور نه غسال تو را وسواس نیست
#فاطمیه
#اسماعیل_روستایی
#حضرت_زهرا
.
.
#فاطمیه
آتش گرفتی ، سوختی پیش نگاهم
جانِ علی قربانِ تو ، پشت و پناهم
بین در و دیوار گیر افتاده بودی
انگار در ، تکیه زده به تکیه گاهم
بر زندگی ما شرر انداخت مسمار
سوراخ شد با پهلویت دستِ دعاهم
خوردی زمین در ازدحامِ مردها ؛ آه...
افتاد با افتادنِ تو مرتضی هم
من بودم و قنفذ سرِ تو داد میزد
شرمندهٔ روی توام ای پا به ماهم
گاهی لگد ، گاهی غلاف و تازیانه
میزد تو را با ضربه های بی هوا هم
بین منو ، تو لحظه ای هجران؟ محال است
نُه سال ، لحظه لحظه اش بودیم با هم
ناموس من را عده ای اوباش کشتند
رفته است تا عرش معلی ، سوزِ آهم
#محمد_کیخسروی ✍
#شهادت_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا
.
.
#فاطمیه
روز روشن بانویی را تیره دلها میزدند
دختر خیرالبشر را بی حیاها میزدند
فاطمه در بین شعله بود و حیدر گُر گرفت
فاش میگویم علیِ مرتضی را میزدند
کاش میبستند چشمان علی را جای دست
نامسلمانان به پیش چشم مولا میزدند
مثل جوجه دختری لرزید آنجا تا که دید
دسته جمعی بین کوچه مادرش را میزدند
عده ای با تازیانه می زدندو با غلاف
عده ای در آن شلوغی با کف پا میزدند
بر نمیگردد سر زهرا میان بسترش
چون میان کوچه او را بی محابا میزدند
این زدن ها باز، در کرب و بلا تکرار شد
یوسفی را در ته گودی خدایا میزدند
پهلویش، پهلوی یک پهلو شکسته نیزه خورد
زخم ها را بر تن او، پیش زهرا میزدند
از تنش چیزی نمانده غیر مشتی استخوان
لشگری دیدند آقا مانده تنها، میزدند
زخم قلب داغداران، بار دیگر تازه شد
اسبها را نعل تازه پیش زنها میزدند
پیکری عریان به روی خاک و جمعی کف زنان
خواهری را در هیاهوی تماشا میزدند
با که گویم؟ کاش میمُردم نمیگفتم سخن
دختری را در کنار جسم بابا میزدند
#شهادت_حضرت_زهرا
#محمود_اسدی ✍
#حضرت_زهرا
.
.
#فاطمیه
درد سرم امشب زده آتش به جانم
می سوزد از جای کبودی استخوانم
مانده نفس در زخم سینه بار دیگر
می ماند از سرفه در این بستر نشانم
اسما به سختی صورتم را جابجا کرد
کار خودش را کرده سیلی به گمانم
هجده بهار عمر من در پشت در سوخت
وقتی که هیزم ریختند بر آشیانم
با بار شیشه استراحت هم عذاب است!
حالا چه باید کرد با زخم نهانم
بال قنوتم را غلافی بد شکسته
حتی نشسته در نمازم، ناتوانم!
با صورت بسته خجالت می کشم باز
از بغض سنگین امام مهربانم
از من گذشته مرهمی تازه گذارد
فضه به زخم پهلوی آتش فشانم
از حال و روزم شرح رفتن را ببینید
خیلی بعید است یک شب دیگر بمانم
پیر از غم تنهایی مولای خویشم
دلخسته از دنیا، اگر چه من جوانم
مظلوم تر از حیدر من در جهان نیست
دارد گواهی می دهد اشک روانم
#حضرت_زهرا
#جابر_عابدی #صابر ✍
.
.
#فاطمیه
با نسیمی غنچه پرپر میشود طوفان چرا!؟
در غباری کردهاند آیینه را پنهان چرا!؟
"لایُضیفُ الضَّیفَ الاّ كُلُّ مُؤمن"*، جای خود
با هجوم شعلهها در میزد این مهمان چرا!؟
"در" همینکه سوخت به زهرا پناه آورده بود
تازه فهمیدم که از لولا شد آویزان چرا!
آن دری که "ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِين"
از خجالت سوخت که اینگونه شد ویران چرا!
دستگیرِ هر دو عالم دستهایش بسته بود
گفت: افتادی به روی خاک زهرا جان چرا!؟
فاطمه هرروز اشک و مرتضی هرروز اشک
سرزده در ساحت آیینهها باران چرا!؟
حال زینب را چنان مویش پریشان میکند
میشود با شانه کردن شانهاش لرزان چرا!؟
.
.
.
با حضور فاطمه حتی کفن گل میدهد
مثل درد او ندارد، خون او پایان چرا!؟
*«پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
لایُضیفُ الضَّیفَ الاّ كُلُّ مُؤمنٍ.
هر مؤمنی باید که مهماندوست و مهماننواز باشد. (مستدرک، ج ١٦، ص ٢٥٧)
#احمد_ایرانی_نسب ✍
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
.
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#شهادت
#رضا_قاسمی ✍
کسی که راهِ نجاتِ خلایق است از آتش
نوشتهاند از آتش کسی نداد نجاتش
زمین مجاورِ هجده بهارِ خانهی او بود
زمان هنوز مقیم است در زمانِ حیاتش
بفاطمَهْ، و أبیها و بَعلَها و بَنیها
چه محترم جَلَواتی نشسته در صلواتش
رکوعِ قامت او چیست جز قیام فُرادا؟
قیامِ ماست نمازی در اقتدا به صلاتش
نوشت نامِ علی را به صفحه صفحهی تاریخ
دمی که میخ، قلم بود و خونِ سینه دواتش
به ردّ پای علی لاله کاشت کوچه به کوچه
که هر نماز بگوییم اِهدِنا به صِراطش
سلاحِِ خطبهاش از دستِ لشکری سپر انداخت
برای حیدرِ تنها سپاه شد کلماتش
همانکه مثلِ خلافت ربود باغِ فدک را
گرفت هر چه علی داشت را به جای زکاتش
هنوز أشهدُ أنَّ علیست بر لبِ زهرا
شهید، شاهدِ زندهست در حیات و مماتش
شکست حرمتِ کوثر، مدینه چشمهی خون شد
رسید سیلی از این خون به کربلا و فراتش
.
.
#فاطمیه
#امام_زمان
تا کجا سامان نیابیم و پریشانی کشیم
تا به کِی تلخیِ این شبهایِ طولانی کشیم
نوبتِ ما میشود آیا ؟ به ما هم سر زنی
رد شو از اینجا که بر راه تو پیشانی کشیم
ما نفهمیدیم کِی ما را صدا زد فاطمه
مِنَتِ این لطف را با چشمِ بارانی کشیم
شرط یاری تو را فهمیدهام قبل از خودت
باید اول بارِ این یارِ خراسانی کشیم
میشود در وقت جان دادن رضا را دید و مُرد
دست از غیرش اگر چون مَرد سلمانی کشیم
دستِ ما را رو نکردی دست رد کار تو نیست
دستگیری کن که دست از هرچه میدانی کشیم
وای بر ما ما نمردیم و شنیدیم از غمت
زخم این شرمندگی داغِ گرانجانی کشیم
مادرت غش کرد وقتی روضهی تو شام شد
باید امشب داد زد تا دردِ ویرانی کشیم
تازه میفهم اگر طفلِ یتیمی گُم شود
میشود صد خار را از بین دامانی کشیم
(حسن لطفی)
#دکتر_حسن_لطفی ✍
.
.
#دفن_شبانه
تشییع شبانه...
تو را شبانه، از این خانه، مهربان بردم
به سوی مدفنی آرام و بی نشان بردم
تو را زِ ظلمت شب سوی روشنایی ها
به روی دوش خودم چون کشان کشان بردم
منی که کَنده ام از ریشه درب خیبر را
تعجبم که چرا کُند و ناتوان بردم
دلم گرفته از این شهر و مردمانِ شهر..
که دُخت سرورشان، با قدی کمان بردم
فَلَک به روی سرم شد خراب، تا رفتی
من از نبود شما رنجِ بی کران بردم
دل تمام ملائک در آسمان لَرزید
همین که پیکر تو سوی آسمان بردم
به شانه برده ولی، بازوان من می سوخت
شکسته بازوی تو، روی بازوان بردم
کبوترم، نه زمینی، که عرشی هستی تو
تو را کبوتر زخمی، به آشیان بردم
نه، اینکه پیر شدی و، کمان شدی، رفتی
نه، یاس هجده بهارم، تو را جوان بردم
به همره حَسَنینم، وَ زینبینم من
یگانه مادرشان را از این جهان بردم
وصیّتت عملی شد، امانت نبوی
تو را به نَزدِ نبی، یاس ارغوان بردم
بدون تو نه مرا هم زبان بُوَد، نه پناه..
پناه خود به سوی چاه بی زبان بردم
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
.
.
#ناحلة_الجسم
ناحلة الجسم من، یک دمی آرام باش
شهد به کامم در این، تلخی ایام باش
آینه ی پاک من، گرچه ترک خورده ای
بهر علی (ع) باز هم، آینه و جام باش
گرچه در این کوچه ها ، نیست کسی یار من
خیز و پناه علی (ع) ، در ملأ عام باش
من اسداللهم و، بند به دستم زدند
فاطمه (س) همدرد این، شیر، در این دام باش
سوخت علی (ع) از غمت، جان به فدای قدت
چند قدم با علی (ع) ، همره و همگام باش
حجتِ بر اهل بیت (ع) ، قبله نمای ولی
پای به پای علی (ع) ، حُجة الاسلام باش
ای غم تو قاتلم، داغ نزن بر دلم
حل بنما مشکلم، مرهم آلام باش
دانه ی درّ نبی (ص) ، کم نشود قدر تو
گر شده رویت کبود، درّ سیه فام باش
ای گل نیلوفری، ای گل یاس #علی (ع)
جای کفن فکر یک، جامه ی احرام باش
خاستگه هل اتی، لحظه ی افطار شد
باز مهیای یک، سفره ی اطعام باش
داغ تو مرگم دهد ، هجر شکستم دهد
پشت و پناه علی (ع) ، حیدر صمصام باش
فکر علی (ع) نیستی، در پی یک چاره بر
گریه ی اطفال خود، وقت شب هنگام باش
عزم نکن بر سفر، خورده به جانم شرر
چند صباح دگر، مادر ایتام باش
راحت جانم نرو یار جوانم نرو
نیست توانم نرو، فکر سرانجام باش
گشته وجودت خیال ، گشت شفایت محال
رفتی اگر ساکنِ، مرقد گمنام باش
شام غریبان تو، روز سیاه علی است
همدم من، چاره ی، غربت آن شام باش
#جواد_محمودآبادی ✍
#محرم_الزهراء
1403/09/11
ایام #شهادت #حضرت #فاطمه #زهرا (س) تسلیت
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#شهادت_مادرم_افسانه_نیست
.
#غزل_مصیبت
#شهادت_حضرت_زهرا سلام اللّه علیها
همه جایِ بدنت زخم نشسته چه کنم ؟!
مثلِ قلبم پر وُ بالِ تو شکسته چه کنم ؟!
ورمِ بازویِ تو قاتلِ جانم شده است
فاتحِ بدرِ تو از پای نشسته چه کنم ؟!
شده با روضه هماهنگ نفسهایِ علی
نفسم بی تو شده تنگ و گسسته چه کنم؟!
پایِ من ماندی و سیلی و لگد خوردی وای
بی تو با زندگی و این دلِ خسته چه کنم ؟!
تو به بخشیدن و لطف و کرم عادت داری
آمده کم کفنی در دلِ بسته چه کنم ؟!
لحظهیِ غسل و کفن یادِ حسین افتادم
یک تن و نیزه و خنجر دسته دسته چه کنم ؟!
پایِ تابوتِ نگارم العجل میگویم
با فراقِ مهدی و دلِ شکسته چه کنم ؟!
#غزل #فاطمیه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی ✍
.
.
#حضرت_زهرا
عَلَم با غم مادر ما بلند است
خوشا پرچم نام زهرا(س) بلند است
در این شهر هر سمت راهت بیافتد
دمِ چایی روضه ، هر جا بلند است
شنیدم دعا می کند عاشقان را
ببین بخت ما تا کجاها بلند است
اگر چشم احمد(ص) به زهرا(س) بیافتد
صدای فداها ابوها بلند است
درِ خانه ی دختر مصطفی(ص) سوخت
ولی باز دیوار حاشا بلند است
دم بیتِ "لا ترفعو" این چه غوغاست؟ *
ببین نعره ی شعله ها را... بلند است
به دیوار بیتش رسیدند و دیدم
که گاهی کژی تا ثریا بلند است
به آتشفشان ها رسیده است چاهش
مگر تا کجا آه مولا بلند است ؟
شب غم دراز است ، کوتاه اینکه
امیدم به آن مردِ بالا بلند است
یکی باید از آفتابم بپرسد
مگر تا کجا شام یلدا بلند است
مگر تا کی از مادرِ زیرِ آوار
سوی کودک مرده لالا بلند است
بیا امتحان کن من و همتم را
بیا عزم طوفان الاقصی بلند است
بیا تا که شیرین شود کام یاران
که از دشمنان بوی حلوا بلند است
به زودی ببینی ، به این قبله سوگند
صدای اذان از کلیسا بلند است
#فاطمیه
#مادر
#محمد_خادم ✍
*برداشتی از مهدی جهاندار
.
.
#فاطمیه
خزان زود رس
بیمار من که دیده گهربار می کنی
اشکی نثار گلشن ایثار می کنی
از یک خزان زود رسی گلشن مرا
با این نسیم درد خبردار می کنی
می خوانی از نگاه علی راز سینه را
هرگه نظر به دفتر اسرار می کنی
دارم به دوش بار گرانی ولی مرا
بایک نگاه گرم سبکبار می کنی
سرتا به پای دردی و لبخند می زنی
برمن تو مهر خویشتن اظهار می کنی
ای همدم و امید و مسیحادم علی
بیماری و طبابت بیمار می کنی
گل کس ندیده ،تکیه به دیوار غم دهد
ای گل چرا تو تکیه به دیوار می کنی
ای چلچراغ زندگیم گر شوی خموش
روز مرا ز غصه شب تار می کنی
زین شرح سینه سوز«وفایی» دگرمگو
دل را به داغ و درد گرفتار می کنی
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#غزل
#فاطمیه
شرح غمت نمیشود این بیتهای لال
باید نوشت از غم تو سالیان سال
آن روز کاش پشت در خانه مثل قبل
سائل رسیده بود به دنبال عرض حال
هیزم و شعلههای حسد هم قسم شدند
تا روسیاهی اش بشود قسمت ذغال
این خانواده منتظر یک مسافرند
با استعاره روضه بخوانم در این مجال
با استعاره روضه بخوانم که بهتر است
با دست باد میشکند زودتر نهال
آیینهی تمام نمای پیمبری
اما چرا شکستن آیینه شد حلال؟
از آسمان چشم تو غم چکه میکند
مرثیه خواندن است اذان گفتن بلال
دلتنگ اقتدا به قد و قامت پدر !
دلتنگ یک قنوت شدی با فراغ بال
بازوی تو دوباره دری وا نمیکند ؟
پر باز کردهای بروی ای شکسته بال؟
یعنی بدون بدرقهات میرود علی ؟
باور نمیکنم بشود ممکن این محال؟
مثل پری سبک شده ای از وبال تن
بگذار بگذرم دگر از شرح کالخیال
#سعيده_کرمانی ✍
.
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#احراق_البیت
#حسن_شیرزاد✍
روزی که فکر فتنه فریب و گناه بود
از فرط دود کوچه چنان شب سیاه بود
یک سوی در جسارت فریادهای زشت
یک سو غریبی و غم و اندوه و آه بود
کار جهان رسید به آنجا که پشت در
رعیت به فکر بستن دستان شاه بود
شاهی که تکیه گاه جهان بود از ازل
حالا میان معرکه بی تکیهگاه بود
این حرف ساده نیست از آن ساده نگذریم
پشت و پناه اهل جهان بیپناه بود
خون ستاره بود که میریخت بر زمین
چشمان آفتاب هراسان ماه بود
باید که جان سپرد از این درد بی شمار
ریحانهٔ بهشت علی پا به ماه بود
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#فاطمیه
.
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#هجوم_به_بیت_وحی
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی
دری که شد عتبات نبی به وقت اذان
دری که در پس آن سِرّ عرش گشته نهان
دری که وا شده رو به رواق عرش نجف
که رشک برده به جاهش شکوه درب جنان
دری که باب حسین است و پنجره فولاد
دری که باب خدا بوده است در دوران
به حلقه اش متوسل ملائکه همگی
به آستانه او سر نهند پیر و جوان
دری که کعبه آمال سدره و طوباست
ضریح چوبی حاجات عالم امکان
دری است از شجر طور هم گرامیتر
مبارک است بسوزیم در مصیبت آن
درون آتش طور است، "بسم رب النور"
که بوده جان جهان، مادر پیامبران
در آستانه در ایستاده نبض زمین
به احترام نفسهایش ایستاده زمان
بدون واسطه با رب خود تکلم کرد
در آن مقام که نزدیک تر شد از دو کمان ✳️
چکامههای بهاری خانه زهرا
چگونه گشته لگدکوب چکمههای خزان
منزه است از اینکه به روی خاک افتد
شده است ذکر همه کائنات یا سبحان
چه شد که در به روی باب حاجت افتاده
که بند آمده بعدش زبان مرثیه خوان
هزار مرتبه آتش بزن مرا، اما
مگو که فاطمه آتش گرفته؛ دور از جان
بس است صحبت میخ و غلاف، در عوضش
هزار مرتبه از قتلگاه روضه بخوان
هزار مقتل خطی ورق زدم اما
هنوز هم که هنوز است ماندهام حیران
کشید بر گلویش تیغ، شمر یا قنفذ
شکسته پهلوی او را مغیره یا که سنان
هزار جان گرامی شبیه جان حسین
فدای کشتی پهلو گرفته در کوچه ...
✳️ اشاره به آیه 9 سوره مبارکه نجم و روایت معراج
.
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#کوچه_بنی_هاشم
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی
شکوه پوشیه فاطمه است پرده ذات
فقیر روشنی نور چادرش مشکات
غبار چادر او توتیای چشم علی
به خاک چادر او عرش میرسد؟! هیهات!
مگر خداست که هر روز از ورای حجاب
سه بار جلوه کند بر علی به وقت صلات
گلیم خانه او دم گرفته "یا قدوس"
ترنم لب دستاس اوست، تسبیحات
گُلی که خون به بهشت لباس او میکاشت
به اشک، آیه تطهیر را کند اثبات
جهان به دست کسی رفته سوی بیراهه
چرا که بسته یکی راه را به راه نجات
قباله فدکش پاره پاره شد اما
به شیعیان علی داده است برگ برات
به بخت عالم و آدم کسی لگد میزد
به چادری که به سر کرده کعبه با صلوات
برای دیدن او مرگ هم نمیآید
میان بستر غم، آب رفته، آب حیات
به اشک توصیه بر گریه میکند، کوثر
برای کشته ی لب تشنه کنار فرات
خدا کند برود پایبوس او شعرم
که خاک چادر او را بیاورد سوغات
.
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#پس_از_شهادت
#علی_اکبر_نازک_کار ✍
این غریبی که ز دنیا رفته دنیای من است
اینکه خوابیده است زیر خاک، زهرای من است
درب خانه سوخت و با بخت من همرنگ شد
بعد از او تنها سیاهی رنگ دنیای من است
بعد از این راحت بخوابید آی مردم! پر کشید
اینکه خاموش است دیگر شمع شبهای من است
رفت جانم؛ ماندهام جسمم چگونه مانده است
زنده ماندن بعد زهرایم معمای من است
آرزویم خاک شد با او در این غربت، فقط
رفتن از دنیای بی زهرا تمنای من است
جای من در کوچه رفت و جای من دستش شکست
خانه تاریک قبر همسرم، جای من است
پیش چشمم ضربه ها چشمان او را تار کرد
روضه خوانِ این مصیبت چشم بینای من است
غربت من با جراحات تنش همدست شد
نیمی از قد کمان فاطمه پای من است
بعد از این من ماندم و یک خانه بی فاطمه
تلختر از تلخی امروز فردای من است
.
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
.
.
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
#فاطمیه
خانه ای که ثمر از ساقی کوثر دارد
آنچنان سوخت که گفتند مگر در دارد؟
با لگد باز مکن درب جنان را که گلش
در بغل شيشه ای از یاس معطر دارد
آنچنان صاعقه افتاده به جان گل که
باغبان در بغلش غنچه ی پر پر دارد
ازبلندای تب شعله ی آتش پیدا است
نه فقط بغض احد، کینه ی خیبر دارد
حسن از غصه ی آن کوچه نپاشید اگر
دلخوشی داشت که این غمکده مادر دارد
هیجده ساله کجا مرگ کجا، مادر کاش
دست از کار کفن دوختنش بردارد
پر زد از خاک غریبانه شبانه از بس
خاطری از همه ی شهر مکدر دارد
مادری که به جهان منزلتی برتر از
ساره و آسیه و مریم و هاجر دارد
فاطمه حیدر و حیدر همه اش فاطمه است
کی دو این نور خدا معنی دیگر دارد؟!
فاطمه پای علی سوخت که ثابت بکند
مرتضی فاطمه و فاطمه حیدر دارد
#منصوره_محمدی_مزینان ✍
.
.
#فاطمیه
#امام_زمان
برخاک با شکسته پری گریه میکنم
بر زخم مانده بر جگری گریه میکنم
با خاطرات کوچه ی باریک سالهاست
درتنگنای هر گذری،گریه میکنم
از لحظه ای که سینه ی تو پشت درشکست
تا میرسد صدای دری گریه میکنم
در روضه ای که میشنوم اسم میخ را
باضجه ی بلندتری گریه میکنم
من داغدار آتش وخاکسترم که با
تصویر چوب شعله وری گریه میکنم
جز اشک مرهم دل سوزان من که نیست
غربت برایم ارثیه ای خانوادگی ست
چون شمع جانت آب شدن را چشیده ام
در شعله ها مذاب شدن را چشیده ام
عمریست مثل بازوی خیبر گشای شهر
محصور در طناب شدن را چشیده ام
روی تو را نمک نشناسان زمین زدند
منهم غم جواب شدن را چشیده ام
چون عمه زیر هجمی از آلام ودردها
گل بودن و گلاب شدن را چشیده ام
چون قلب بی قرار حسینت شکسته ام
مثل حسن عذاب شدن را چشیده ام
تا روی سینه ات اثر میخ باقی است
مظلومی ات به وسعت تاریخ باقی است
می آیم و زمین و زمان مات میشود
دامان کعبه عرصه ی میقات میشود
با دستهای عدل، برای ستمگران
دنیا بَدَل به دار مکافات میشود
نور هدایتی که بدستم سپرده اند
تکثیر در تمامی ذرّات میشود
وقتی سقیفه را بکشانم به محکمه
حقِّ گرفته از پدر اثبات میشود
باآتشی که سوخت در خانه ی تورا
نمرود شهر سخت مجازات میشود
من میرسم به پیکر اسلام جان دهم
قبر تو را به آدم و عالم نشان دهم
#امام_زمان_اروحنا_فداه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#عالیه_رجبی ✍
.
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
افتاده از پا از غم افتادنش بود
جان داد آنکه شاهد جان دادنش بود
آتش زده بر هستی اش داغ جوانی
فریاد زد اسماء بریز آب روانی
شرمندگی را در نگاه حیدر آورد ...
این غسل ، یک فتاح را از پا در آورد
دست علی باز است، این اوج محن بود
حالا به دست فاطمه بند کفن بود
گفت ای سفرکرده ، ببین اشک یلی را
یار علی جان دادی و کشتی علی را
امشب شکسته دیدمت نخل امیدم
غسلت نفسگیر است ای گیسو سپیدم
درد و دل من مختصر باشد عزیزم
غسال دیدی محتضر باشد عزیزم ...
دیدی رسید از غصه ات دستم به زانو ....
در کندم اما دل نکندم از تو بانو ....
محروم کردی مرتضی را از وجودت ...
دق دادی ام امروز با روی کبودت ...
امشب کسی مانند من بی بال و پر نیست
مستأصلم من، دفن کار یک نفر نیست
#ناصر_دودانگه ✍
.
.
#فاطمیه
ای یاس؛ میان خانه، چیدند تو را
با ضربه ی تازیانه چیدند تو را
یادم نرود مقابل دیده ی من
با حمله ی وحشیانه، چیدند تو را
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍
.
.
#امام_زمان_عج
#فاطمیه
خزان شدیم و بهار لقا نیامده است
به دهرِ غربت ما، آشنا نیامده است
تمام عمر، به دل مردگی گذشت ولی
به سینه ها، دم آن جان فزا نیامده است
هر آنچه هست به دربار رحمت مهدی است
درست آمده سائل، خطا نیامده است
نمی رویم از این باب مرحمت، جایی
گدایی از کس دیگر به ما نیامده است
خدا کند که مرا از کرامتش بخرد
زمان وحشت در قبر تا نیامده است
نشد عزیز خدا هر کسی به عشق علی
به پایبوسی ایوان طلا نیامده است
چه خاک بر سر خود می کنم اگر دو ملک
صدا زنند که او کربلا نیامده است
به سوی مملکت صاحب الزمان، عمری است
به لطف گریه به زهرا بلا نیامده است
چنین هجوم جفا و ستم، به سوی زنی
به غیر حوریه ی مرتضی نیامده است
چه کرده با پر و بالش غلاف، بعد سه ماه
هنوز حالش از آن ضربه جا نیامده است
چنان زدند که هر روز و شب صدایی جز
صدای گریه ی خیرالنسا نیامده است
هزار شکر کفن داشت و خیالِ تنش...
زمان دفن، روی بوریا نیامده است
#محمد_جواد_شیرازی ✍
#امام_زمان
.
در لبنان پس از آوار برداری پیدا شده...
[عشق به فرمانده]💚
#سوریه
#وعده_صادق
#فاطمیه
◻️◼️◽️◾️▫️▪️
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af