eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
276 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. با مُسمّایی و نامت را چه زیبا بُرده اند اهل دل جام حسن از دست قاسم خورده اند تو کریم بن کریمی و عزیز نجمه ای سائلان غیر شاهی مثل تو افسرده اند آنقدر زیبایی و بویت دل انگیز است که یاس های با طراوت پیش تو پژمرده اند آن میِ نابی که در دست حسن بار آمدی در شراب ناب تو صاحبدلان چون دُرده اند خال لبهایت دهان کعبه را انداخت آب آسمانی ها به احرام تو کُشته مُرده اند پیش تیغ ات نصف خواهد شد سپاه کوفیان الحق این نام تو یا قاسم به جا آورده اند گر چه رمز حاجت عالم صد و ده بار بود با تو اما دیگر از این سیزده نشمرده اند از همان اول دخیل عشق آل هاشم ام من غلام حضرت جانانِ عالم قاسم ام ✍ ................................................. دستِ خالی نرود هیچ کسی بی تردید بانیِ سفره ی امروز است ................................................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ای زخمی کرببلا بی بی شریفه جان امام مجتبی بی بی شریفه دلبسته ی خون خدا بی بی شریفه با عزم زینب پا به پا بی بی شریفه بند اسارت هم دخیل دست هایت عالم اسیر پنجه ی مشکل گشایت می ریزد از دستت کرم ای شاه بانو لطف شما که نیست کم ای شاه بانو هر بار ذکرت برده غم ای شاه بانو خاک قدم هایت منم ای شاه بانو زهرایی و تکرار زینب یا شریفه لبیک بانوی مقرب یا شریفه هر درد را بی بی مداوا کرده ای تو هر قطره را مانند دریا کرده ای تو مثل پدر هم کار زهرا کرده ای تو بنت الحسن صدها گره وا کرده ای تو ای دختری که مثل بابایت کریمی کی می شود عشق به اجدادت قدیمی آیینه ی بابا تویی از نسل شیری گفتی امیری یا حسین، نعم الامیری باب الحوائج هستی و تو دستگیری بی بی مسیح اهلبیتی بی نظیری می بارد از نام تو هر لحظه کرامت داری تو در قلب حسینی ها اقامت در آتش خیمه چه آمد بر سر تو با تازیانه زخم و خون شد پیکر تو می سوخت در تاب و تب غارت، پرِ تو بوی حسن می داد آهِ آخر تو رفتی اسیری وای از داغ اسارت جامانده ای از اربعین و از زیارت طاقت نیاوردی که سرگردان بمانی تا بعد عاشورا چنین نالان بمانی آشفته از داغ عمو گریان بمانی تو سفره داری، سخت شد بی نان بمانی نزدیک حلّه جان به لب هایت رسیده تو یازده ساله ولی قدت خمیده تازه شد از داغ تو آشوب مدینه افتاد زهر غربت تو هم به سینه چه روضه هایی خواند پیش تو سکینه افتاد بر آیینه ی تو چنگ کینه زینب تو را بگذاشت با افسوس در خاک سوز غمت بانو رسیده تا به افلاک ✍ .
. درد سرم امشب زده آتش به جانم می سوزد از جای کبودی استخوانم مانده نفس در زخم سینه بار دیگر می ماند از سرفه در این بستر نشانم اسما به سختی صورتم را جابجا کرد کار خودش را کرده سیلی به گمانم هجده بهار عمر من در پشت در سوخت وقتی که هیزم ریختند بر آشیانم با بار شیشه استراحت هم عذاب است! حالا چه باید کرد با زخم نهانم بال قنوتم را غلافی بد شکسته حتی نشسته در نمازم، ناتوانم! با صورت بسته خجالت می کشم باز از بغض سنگین امام مهربانم از من گذشته مرهمی تازه گذارد فضه به زخم پهلوی آتش فشانم از حال و روزم شرح رفتن را ببینید خیلی بعید است یک شب دیگر بمانم پیر از غم تنهایی مولای خویشم دلخسته از دنیا، اگر چه من جوانم مظلوم تر از حیدر من در جهان نیست دارد گواهی می دهد اشک روانم ✍ .
. شوری به سر دارم برای دلبری امشب چشم انتظارم تا ظهور دیگری امشب در گوش جانم یک نفر می گوید انگاری آید دوباره اهل عالم حیدری امشب در بزم عشاق حسینی شور می گیرم مستم دوباره از شراب کوثری امشب از رفت و آمدهای بالا می توان فهمید دارد مدینه اتفاق بهتری امشب چشم ملائک خیره بر بیت الحسین است و بر چهره ی مسرور و شاد مادری امشب باید بگیرم عیدی ام را امشب از این در وقتی خدا داده به اربابم علی اصغر ........ عالم دوباره رود جاری دارد از دریا جانِ رباب است این که امشب آمده دنیا الله اکبر بسکه این صورت نمک دارد در چشم او پیداست نور حضرت زهرا مجموعه ی حُسن خدادادی آل الله جمع است در لبخند شیرین همین آقا و اِن یکاد است روی لبهای علی اکبر می بوسد از ذوقش برادرزاده را سقا لالایی اش را یا علی می خواند از اول زینب گرفته در بغل جانِ برادر را کوچکترین سوره به قرآن حسین آمد جان رباب و زینب و جان حسین آمد .......... گل کرده لبخند رقیه با تماشایش دارد سکینه خنده بر روی دلارایش از ذوق، انگاری که تازه گشته است بابا بسکه نظر دارد بر این قنداقه بابایش این خانواده زنده کردند یاد مادر را وقتی که دیدند نقش زهرا را به سیمایش عطر محمّد در فضا پیچیده باز امشب بارانِ رحمت ریزد از ابر قدمهایش حالا رباب است و مسیح حضرت ارباب غبطه خورد مریم به مادر با مسیحایش جا دارد از خوشحالی و این جشن و شادی ها آقا به ما عیدی دهد کرببلایش را ....... مِی را دوباره از شعف تا به گلو کردیم در چشمه ی مِهر علی اصغر وضو کردیم باب الحوائج پا به دنیا زد خدا را شکر ما هم برای حاجت خود رو به او کردیم دلبستگان حضرتش گشتیم چونکه ما خود را گدای او، نه! صاحب آبرو کردیم غیر از علی اصغر دلارایی ندیدیم و امشب به شوق یک نگاهش آرزو کردیم یک کربلا امضا کند امشب برای ما با او بهشت با صفا را جستجو کردیم دستش گره وا می کند بی حد و اندازه هم پای عباس و حسین او دارد آوازه ....... اصغر نگویید و بخوانیدش علی اکبر شیر است در قنداقه مثل جذبه ی حیدر شش ماه دیگر می شود معلوم تاثیرش در ماجرای کربلا و لحظه ی آخر کوچک ولی سرباز عاشورای ارباب است گل می کند این غنچه حتی زخمی و پرپر او با گلویش کربلا را فتح خواهد کرد مُهر دلالت می زند بر پای این دفتر طفل است و از او انتظار رزم میدان نیست اما به گریه می دَرَد شیرازه ی لشگر یاللعجب از رزم عاشورایی اصغر جانم فدای این همه آقایی اصغر ........ امشب مرا در کربلا مهمان کند خوب است بار دگر بر عاشقان احسان کند خوب است دل های تشنه التماسش می کند امشب این دشت را مهمانی باران کند خوب است حالا دخیلم را به ذکر نافعش بستم با یک نگاهش مشکلم آسان کند خوب است خورده گره بر کار قلب مبتلای ما حاجات ما و درد ما درمان کند خوب است فردای محشر لحظه ی ناب شفاعت هم در دست زهرا صحنه ای طوفان کند خوب است این دست های خالی افتاده را دریاب باب الحوائج یا علیّ اصغر ارباب ✍ .
. بخوان به نام خداوند خالق یکتا خدای عالم امکان، خدای بی همتا یتیم مکه بخوان از هر آنچه نازل شد بگو برای همه سرّ علّم الاسماء از این به بعد تو ترویج حق پرستی کن به اذن حضرت حق شد رسالتت برپا چنین مروج دین باش و از کسی نهراس میان هجمه ی طوفان تو نیستی تنها بشُوی دامن مکه ز شرک و غفلت و جهل هر آنچه شد تو توکل کن ای رسول خدا به اصل لَم یَلِدُ، باور وَ لَم یُولَد به خاک افکن و بشکن تمامی بت ها به ذکر یا علی و یا عظیم معجزه کن مبارک تو ردای نبوت ای طاها ز اصل مبعث تو یک کلام می ماند که دین به حب علی مستدام می ماند ✍ .