eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
276 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. کسی که پشت لبخندش غمی  آکنده از آه است مرور روز هایش روضه های تلخ و جانکاه است ندارد گنبد و گلدسته و ایوان طلا یعنی مسیر آسمان تا مرقدش بسیار کوتاه است برایش دشت ها صحن و تمام آسمان گنبد چراغ روشن  صحن و سرایش تا سحر ماه  است اگر مخفی است قبر فاطمه قبر حسن خاکی است عزیز فاطمه با مادرش همواره همراه است به دستان کریم اوست در عالم اگر خیری است که لطف دیگران با منت و خواری و اکراه است جذامی‌ها کنار او نشستند و جهان فهمید کرامت ، گردی از دامان خاک آلود این شاه است برای شادی زهرا بگو ذکر حسن جان را  اگر توفیق می خواهی فقط راهش همین راه است به سمت روضه می گردد مسیر شعر و می دانم پریشان میشود قلبی که از این راز آگاه است نمی گویم که در کوچه چه پیش آمد تو هم بگذر فقط سر بسته می گویم که زهرا عصمت الله است مپرس از من چه دید آنجا فقط این درد  را بشنو سپیدی های موی او غم سیلی ناگاه است ✍ ........................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. دردیم وجز به آه مداوا نمی‌شویم چون غنچه بسته ایم و شکوفا نمی شویم گُلزخم حسرتیم و سراپایمان غم است با خنده های خون زده زیبا نمی شویم در کوچه های خواهش نفس زیاده خواه آنگونه گم شدیم که پیدا نمی شویم رودیم و ای دریغ به مرداب می رویم دردا به ما که راهی دریا نمی شویم ما را چه پیش آمده "ای دل" که سالهاست هم صحبت غریبی مولا نمی‌شویم سر گشته ی خودیم و به تکرار قانعیم در خواب غفلتیم و از آن پا نمی‌شویم شب را کشانده ایم به اندیشه های خویش بهر طلوع صبح مهیا نمی شویم آه ای امید گم شده، ای واژه واژه درد بازا که ما بدون تو معنا نمی شویم ✍ .......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. گه گاه می پرسم از خود، در شان کوثر چه دارم بر درک اوصاف بانو ،با فهمِ ابتر چه دارم چون ذره ای گنگ و مبهم ،در مدح خورشید عالم جز کوهی از ناتوانی بر شانه دیگر چه دارم وقتی خدا وصف او را تابانده در سوره ی نور من این گم در سیاهی توصیف بهتر چه دارم گاه غزل واژه واژه نور از لبم می تراود آری به جز نور از آن نور مطهر چه دارم حجبی عفیفانه دارد طبعی کریمانه دارد من چون یتیم و اسیرم جز فقر در سر چه دارم هفت آسمان زیر گامش عرش است اوج مقامش در طی این راه من جز بال کبوتر چه دارم انیسه قدسیه حورا صدیقه مرضیه عذرا من نام بهتر برای او غیر مادر چه دارم فردا به صحرای محشر در آن هراس مکرر در سینه غیر از ولای زهرای اطهر چه دارم جز آنکه جان را به ببخشم نذر قدمهای پاکش چون پا نهد بر سر من در بیت آخر چه دارم ✍ ...________________ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو چرا خاموش و دلگیری فروغ رَبّنایت کو بنا بود آسمان باشی چرا در خاک جا ماندی چه شد رویای پروازت پر و بال دعایت کو چنین بی حال و بی حاصل نبودی پیش از این ای دل رها کن این تکلف را وجود بی ریایت کو چنان در گیر دنیایی که آرامش نمی یابی تامل کن شبی در خود بگو صبر و رضایت کو چه پیش آمد که این گونه سیاهی شد نصیب تو در این تاریکی ممتد چراغ اشک هایت کو به غیر از گریه درمان چیست زخم بی خدایی را تویی که سر به سر دردی دل من پس دوایت کو چرا ساکن نشستی هان مگر گم نیستی در خود چه کردی با خودت ای دل توسل بر خدایت کو بگو حال مناجاتت کجای زندگی گم شد بپرس از نفس اماره ببین سوز صدایت کو غرورت را رها کن تا دمی عبد خدا باشی کجا ای بنده ی عاصی خود بی ادعایت کو پس از عمری علی گفتن چرا اینگونه خاموشی در این هنگامه ی غربت دم یا مرتضایت کو ✍ ............................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. روضه ها را دوست دارم روضه های ساده ات را روضه خوان های گلو آزرده ی آزاده ات را کودکان عاشق سر بند یا مظلوم بر سر پیرهای مو سپید از نفس افتاده ات را دوست دارم نوکران خالصت را شاه عطشان خادمان چون حبیب و مثل حر دلداده ات را اشک تسبیح است و تکیه مسجد ما روسیاهان باز کن بر چشم ما بار دگر سجاده ات را ای حسین ای مهربان آقای بی ه‍متای عالم نذر ما بیچاره گان کن لطف آقا زاده ات را اربعین تا اربعین ما مست دیدار تو هستیم ظرف ما خالی است ساقی صرف ما کن باده ات را قسمت ما کن نجف تا کربلا پای پیاده اربعین های شلوغ و ازدحام جاده ات را کوله ام را بسته ام چشم انتظارم مهربانا کربلایی کن دوباره نوکر آماده ات را .
. علیه‌السلام کبوترم که غزل صحن آسمان من است کلام پهنه‌ی پرواز بی‌کران من است به عارفانه‌ترین اوجها رسیده پرم به عاشقانه‌ترین شعرها نشان من است همیشه در پی توصیف عشق می‌گشتم که عشق نقطه‌ی آغاز داستان من است «همه قبیلهٔ من عالمان دین بودند» کنون‌ببین که‌جنون سهم دودمان من است به فکر واژه‌ای از جنس عاشقی  بودم حسین‌گفتی و گفتم حسین، جان‌من است حسین گفتی و آتش گرفت ابیاتم که یاد خون خدا آتش نهان من است شراره‌ای است که پنهان نمی‌شود در دل حرارتی است که در سینه میهمان من است قداستی‌است که درقلب می‌تپد شب و روز محبتی است که آیین خاندان من است در این‌زمانه که هرگوشه تیره‌گی‌چیره‌ست چراغ روشن تاریکی جهان من است منم که فطرسم و نادم از گذشتهٔ خویش حسین پاسخ الغوث و الامان من است چگونه با تو بگویم من از حقیقت او حسین بغض فرو خورده‌ی بیان من است حسین نام بلندی که بعد نام خدا همیشه و همه جا بر سر زبان من است کسی که عبد خدا بوده است از آغاز یگانه‌ای است که مولای مهربان من است حسین گفتی و گفتم حسین یعنی "عشق" بلی حسین فقط "عشق جاودان" من است «اللهُمَّ‌العَنِ الجبتَ والطّاغوت و النَّعثل» «اللهُمَّ عَجِّل لَوَلیِّکَ الفَرَج» ‌
. نه از تو با خبریم و نه از تو بی خبریم میان برزخ بیم و امید در به دریم هزار بغض فرو خورده در گلو داریم اسیر زندگی و بندگی بی ثمریم رسیده ایم به بن بست سرد کوچه ی یأس به پنجه بر تن دیوار در پی سحریم پر از غمیم و به درماندگی دچار اما گلایه های دل آزار را کجا ببریم در آستانه ی بهت هزار سال فراق هنوز منتظر بازگشت منتظریم اگرچه کوچه معشوقه سر شکن هر بار به شوق خوردن سنگی دوباره می گذریم گدای بی سر و پاییم و دستمان خالی است مگر که می‌شود از پادشاه دل ببریم به روضه ختم شده روزهای ما آری هزار شکر که در بزم گریه شعله وریم شقایقیم و به دل داغ عاشقی داریم که سالهاست پریشان زخم میخ دریم ✍ .
. چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو چرا خاموش و دلگیری فروغ رَبّنایت کو بنا بود آسمان باشی چرا در خاک جا ماندی چه شد رویای پروازت پر و بال دعایت کو چنین بی حال و بی حاصل نبودی پیش از این ای دل رها کن این تکلف را وجود بی ریایت کو چنان در گیر دنیایی که آرامش نمی یابی تامل کن شبی در خود بگو صبر و رضایت کو چه پیش آمد که این گونه سیاهی شد نصیب تو در این تاریکی ممتد چراغ اشک هایت کو به غیر از گریه درمان چیست زخم بی خدایی را تویی که سر به سر دردی دل من پس دوایت کو چرا ساکن نشستی هان مگر گم نیستی در خود چه کردی با خودت ای دل توسل بر خدایت کو بگو حال مناجاتت کجای زندگی گم شد بپرس از نفس اماره ببین سوز صدایت کو غرورت را رها کن تا دمی عبد خدا باشی کجا ای بنده ی عاصی خود بی ادعایت کو پس از عمری علی گفتن چرا اینگونه خاموشی در این هنگامه ی غربت دم یا مرتضایت کو ✍ .
. شکر خدا که دست خدا دستگیر ماست تنها ترین خلیفه ی عالم امیر ماست گیرم که دیگران همه سویی دگر روند راه علی عالی اعلا مسیر ماست راهی که می رسد به بلندای عاشقی راه امام منتخب بی نظیر ماست در فکر چیست دشمن کج فهم حق ستیز روشن ترین چراغ هدایت غدیر ماست گَردیم ،گَرد مقدم پرفیض بوتراب در این مقام، مهر فروزان حقیر ماست خندق علی و خیبر و بدر و احد علی فتح الفتوح کار امیر دلیر ماست نورش فروغ روشن شبهای کائنات یادش شروع رویش گل در کویر ماست تا عالمی به نام علی آشنا شود نامش مدام ذکر صغیر و کبیر ماست ✍ ‌
. ای چاره ساز مردم عالم حسین جان آرام قلب‌های پر از غم حسین جان باب نجات مردم درمانده از گناه شرط قبول توبه ی آدم حسین جان خواندیم آیه آیه غمت را و سوختیم تفسیر سرخ سوره ی مریم حسین جان فرصت کم است روزی چشم مرا بده آقای گریه های دمادم حسین جان جان تمام مرثیه خوانان فدای تو ای شور روضه های محرم حسین جان در پای روضه های تو جان نذر کوچکی است ما را ببخش بابت این کم حسین جان افتاده ای میانه ی گودال روی خاک تسبیح دانه دانه ی درهم حسین جان بر روی نیزه های غریبی چه می کنی خورشید نسل های مکرم حسین جان ✍ .
. ای نخله ی تناور اقلیم یاس ها سرو رشید خطه ی غیرت شناس ها از رود رد شدی و لبت تر نشد که ماه در آب هست و نیست تر از انعکاس ها بر دوش خود بگیر علم را و باز گرد پایان بده به دلهره ی التماس ها از ساحل فرات دوباره طلوع کن ماه خسوف دیده ی دور از قیاس ها وقتش رسیده خشم خدا را نشان دهی آتش زنی به باور این نا سپاس ها مثل علی که روز احد دفع فتنه کرد فرصت نده به غائله ی عمر و عاص ها وحشت نشسته در دل آلاله های وحی ای وای از پلیدی لبخند داس ها آه ای عمود خیمه عموی بدون دست بعد از تو دشت پر شده است هراس ها ✍ ‌
. سلام‌الله‌علیها ✍ روزی که فکر فتنه فریب و گناه بود از فرط دود کوچه چنان شب سیاه بود یک سوی در جسارت فریادهای زشت یک سو غریبی و غم و اندوه و آه بود کار جهان رسید به آنجا که پشت در رعیت به فکر بستن دستان شاه بود شاهی که تکیه گاه جهان بود از ازل حالا میان معرکه بی تکیه‌گاه بود این حرف ساده نیست از آن ساده نگذریم پشت و پناه اهل جهان بی‌پناه بود خون ستاره بود که می‌ریخت بر زمین چشمان آفتاب هراسان ماه بود باید که جان سپرد از این درد بی شمار ریحانهٔ بهشت علی پا به ماه بود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .