.
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
دزفول، هویزه، کربلا، شام، دمشق
سردار ادامه داد عاشورا را
✍🏻 #قاسم_بای
🏷 #حاج_قاسم_سلیمانی #جان_فدا
🇮🇷
.................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
#حاج_قاسم
#نگین_قدس
مرا یاد است سطری بیبدیل از شعر خاقانی:
«که سلطانیست درویشی و درویشیست سلطانی»
الا روح صداقت، معنی ایثار و آگاهی!
جهان غرق است در خودبینی و تزویر و نادانی
تویی از عاشقان سر به زیر و سربلند ماه
تویی از اهلبیت عشق ای خورشیدپیشانی
دمی که با شهیدان خدایی راز میگویی
تو حتی میتوانی قدسیان را هم بگریانی...
نوشتی دیو نفست را ببر اول به قربانگاه
به روی خاتم انگشترت با خط دیوانی
خلیل خودشکن کم دیدهام چونان تو در میدان
که اسماعیل جان را میکند هر روز قربانی...
الا پیر خراسانی، مریدی این چنین داری!
سَبَق بردهست از رستم مگر این گُرد کرمانی
سلام ما به این ظلمتشکن ماه بلنداختر
درود ما به آن خورشید، آن پیر خراسانی
صدای پارسایان از عراق و شام میآید
مگر ایران برون آرد جهان را از پریشانی...
الا ای قاسم فتح درخشان! فتح دیگر کن
که خصلتهای قاسم داری و خوی سلیمانی
در این میدان فراوان مدعی دیدم مگر آخر
نگین قدس را از دست اهریمن تو بستانی
✍🏻 #علیرضا_قزوه
#جان_فدا
🏷 #رهبر_معظم_انقلاب | #حاج_قاسم_سلیمانی
🇮🇷
.................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
نوشید چه عاشقانه از جام اَلست
در آتش کینه چشم هایش را بست
یک جمعه ی انتظار لبیک به لب
روح ملکوتی اش به اعلی پیوست
#نوروز_رمضانی ✍
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
........................
کشتند عزیز خانه را جانیها
خون شد به دل تک تک ایرانیها
هر چند که یک لالهی ما پرپر شد
میروید از این لاله سلیمانیها
#حاج_قاسم_سلیمانی
#محسن_علیخانی ✍
#جان_فدا 🇮🇷
.................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع
مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع
یک زن و صورتِ قبری ، به دلِ زارِ بقیع
دلِ ما هم ، بخدا گشته گرفتارِ بقیع
مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم
سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم
تو که بودی که خدا همسرِ مولایت کرد
تو چه کردی که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد
مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد
صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد
با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی
این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی
سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی
تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی
زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی
لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی
بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس
چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس
پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی
سال ها گریه کنِ بچّه ی زهرا ماندی
مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی
همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی
پسرت نقشِ زمین شد ، به غمش خندیدند
همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند
زینبت گفت «حسین» و... جگرت تیر کشید
تا شنیدی که سرش رفت... سرت تیر کشید
وسطِ کوچه نشستی... کمرت تیر کشید
گفت «انگشتر» و... هی بال و پرت تیر کشید
بخدا سوزِ دلت ، کرده دلم را بی تاب
قدری آرام بخوان روضه برای ارباب
روضه ای از سَرِ احساس... دلت ریخت بهم
رنجِ پرپر شدنِ یاس... دلت ریخت بهم
خنده ی دشمنِ خنّاس... دلت ریخت بهم
روضه ی حضرتِ عبّاس... دلت ریخت بهم
رفتنی گشته ای از بس که بزرگ است غمت
کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت
بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها
سایه ات کم نشود از سَرِ ما نوکرها
تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها
وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها
ما همه نوکر و درمانده ی فردای توأیم
تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم
#پوریا_باقری
#وفات_حضرت_ام_البنین
.................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_زمان
#حضرت_ام_البنین
ای التیام زخم دل ِ بی قرارها
درمان اشک دیده ی چشم انتظارها
از کودکی به آمدنت دل سپرده ایم
افسوس! از حضور تو فیضی نبرده ایم
جمعه به جمعه در طلبت ندبه خوانده ایم
اما هنوز بر سر راه تو مانده ایم
آقا ببین که منتظرت دل شکسته است
از غصه ی ندیدن روی تو خسته است
آقا نه این که منتظرت ناامید شد
اما ببین تمامی مویش سپید شد
قبل از رسیدن ِ خبر مرگ ِ نوکرت
مولا به او بده خبر درک ِ محضرت
ای باغبان که منتقم یاس احمدی
ایّام فاطمیّه گذشت و نیامدی
امسال هم بدون تو بگذشت روضه ها
در جمع ما نیامدی ای صاحب ِ عزا
آقا هنوز چشم تو دریاست در بقیع
گویا هنوز بزم تو برپاست در بقیع
بر روی خاک، همدم آهی حزین شدی
دردآشنای روضه ی امّ البنین شدی
گویی هنوز ناله ی او می رسد به گوش
بین ِگریز مقتل او می روی ز هوش
در پیش چار نقش ِمزار است محتضر
باریده است پای غمش چشم ِ رهگذر
از بس که روضه را به لب آب برده است
حتماً به دلخوشی، دگر آبی نخورده است
گاهی کشیده با سر ِ انگشت خود علم
در پای آن کشیده دو دست ِ شده قلم
دل را که برده علقمه با حال ِ نیمه جان
با صورتش به روی زمین خورده ناگهان
وقتی که صورتش به روی خاک می رسد
نوبت به روضه ی تن صد چاک می رسد
با پای دل به گوشه ی گودال می رود
در زیر بار ِ لطمه اش از حال می رود
خنجر رسید و حنجر شاهی بریده شد
ام البنین میان عزایش شهیده شد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
..................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#زمینه_شور_احساسی
#حضرت_ام_البنین
صفای ایوونتِ
صفایِ چشمِ سرخِ زائرایِ گریونت
اونی که بارِ اوله که شده مهمونت
صفای ایوونت
چه حسِ زیبایی
جمعه شب و کرببلا یه شبِ رویایی
چش وا کنی ببینی روبروی سقایی
چه حس زیبایی
دلمو گره بزن
به همون شش گوشه ای که ارزوی خیلیاست
منو کربلایی کن
میدونی کرببلای تو بهشتِ نوکراست
تو رو به اُمّ البنین
که عزادارِ چشایِ زخم و دستای جداست
روضه میخونه ، از بیقراریِ رباب
وقتی که میگفت ، الان عمو میاره اب
عمو تو راهه ، لالا گلم اروم بخواب
بند دوم
هوایِ بارونی
سقا کجایی مادرت اومده مهمونی
تاب نداره ببینتت با چشمایِ خونی
اومده مهمونی
هنوز علمداری
بلند شو باید علمِ حسینُ برداری
روحیه ی مادرِ پیرتو نگهداری
هنوز علمداری
تو که بی دستی اخه
چه جوری میخوای بگیری دستای مادرتو
مادرِ پیرت باید
خم شه به زانو بگیره با چه حالی سرِتو
تُ رکابِ زینبی
چه جوری میخوای کمک کنی دیگه خواهرتو
دستی نمونده ، بال و پرت ریخته زمین
میگن سرت هم ، خورده عمودِ اهنین
بلند شو امشب ، مهمونته اُمّ البنین
بند سوم
قمر ندارم من
بهم نگین اُمُ البنین پسر ندارم من
دیگه عصایِ دست و سایه سر ندارم من
پسر ندارم من
دلم تو بازاره
همونجا که سنگ میومد از در و دیوارِ
تمومِ خونه های شهر و زینب آواره
دلم تو بازاره
روضه خونِ من کجاست
که بخونه از سه ساله ای که باباشو ندید
پاشو عباسم بگو
تو کجا بودی که اون نامرد حسینُ سربرید
دست و پا میزد حسین
زینبش دنبال قاتل تا به گودالش دوید
جلو چشایِ ، زینبِ من سنگش زدن
یعده با چوب ، یعده با نِی اومدن
نبودی عباس ، خیلی حسینم رو زدن
#خادم_زینب✍
..................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
👇👇👇
.
#مرثیه و #مدح_حضرت_ام_البنین
ای که بر دامان مهرت ماه را می پروری
آسمان را زیر دین چشم هایت می بری
درمقاماتت همین بس انتخاب حیدری
تو همان روح زلال از چشمه سار کوثری
بعد زهرا بعد زینب از همه زن ها سری
ای تمام مادران قربان تو نا مادری
خاک پایت سجده گاه نه فلک روی زمین
جای پینه آسمان خورشید دارد بر جبین
بعد زهرا این قبیله مادری خواهد چنین
تا بنی الزهرا تو را خوانند یا ام البنین
زن ولیکن هیبتت مرد آفرین روزگار
رشته های چادرت جود کرم را آبشار
در کلاس درس حجب تو حیا زانو زده
قطره لطف تو بر بحر کرم پهلو زده
شب زلبخندت ستاره بر سر گیسو زده
زیر سایه سار پلکت مهر و مه سوسو زده
گرشرف با عزت و لطف و وفا گردد عجین
عشق معنا می شود با واژه ام البنبن
ردپایت عشق را تا بیت حق تحریر کرد
چشمهایت آیه های حجب را تفسیر کرد
اشک ها را دستهای گرم تو تبخیر کرد
تو چه کردی که خدا کار تو را تقدیر کرد
نو عروسی که پی بخت سپیدت امدی
پیش پای بچه های فاطمه زانو زدی
گفتی ای مردم کجا آیینه زهرا شوم
آمدم خاک در انسیه الحرا شوم
آمدم تا که کنیز زینب کبری شوم
قطره ای امیدوارم وصل بر دریا شوم
اهل این خانه همه شمعند و من پروانه ام
وقت احرام است من حاجیه ی این خانه ام
گرچه با تو باز خانه صاحب غمخوار شد
گرچه قلبت از محبت نورگشت و نار شد
خاطرات فاطمه با نام تو تکرار شد
یاد گل احوال بلبل های خانه زار شد
شد تمام خواهش تو از امیر المومنین
فاطمه نه بعد از این بر من بگو ام البنین
باز می ماند دهان از مهر این نا مادری
شیر را با شیره عشق و وفا می پروری
مثل هدیه پیش کش بر طفل زهرا می بری
عرضه می داری قبولش کن برای نو کری
مادر هرگز ندیدم بگذرد از طفل خود
مثل تو نا مادری نه مادری پیدا نشد
آن هم آن طفلی که چشمش قبله گاه انبیاست
از همان میلاد دستش بوسه گاه مرتضاست
چهره او والقمر چشمان او شمس و ضحاست
گر بگویم لم یلدیولد شبیه او رواست
دُر در آغوش صدف آری چو گوهر می شود
دامن ام البنین عباس پرور می شود
تو ندیدی کربلا از راه تو پا بر نداشت
داغ لبهای خودش را بر دل دریا گذاشت
علقمه یک مشک از عشق و وفا بر دوش داشت
چون نگهبان جان خود را بر سر مشکش گماشت
گفت با خود جان مشک و جان طفلان حرم
هر چه تیر آید به جان خسته خود می خرم
دستهایش رفت اما کم نشد از آن شتاب
می شنید از دور آه از خیمه های اضطراب
با امیدی خویش را انداخت روی مشک آب
ناگهان روی سرش شد اسمان گویا خراب
تیر بر مشکش زدند و مثل مشک از تاب رفت
ایستادو قطره قطره پیکر او آب رفت
انقدر روی زمین شد پیکر او چاک چاک
ماند از آن کوه گویا گرد و خاکی روی خاک
داشت تنها یک نفس درجان خود آن نفس پاک
گفت با ان یک نفس هم یا اخا ادرک اخاک
نه فقط عباس از شرمندگی بی تاب شد
از خجالت مادرش ام البنین هم آب شد
#موسی_علیمرادی✍
ایام #وفات_حضرت_ام_البنین
.
..................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_مادر
#حضرت_ام_البنین
ای عروس سپید بخت علی
که سرآمدترینِ دنیایی
در مقامت چه میتوان گفتن?
که تو اُمّ الائمه ،زهرایی
ای مزار تو کعبه ی خاکی
این دل بیقرار،زائر توست
توهمانی که ذات حق فرمود
خلق دنیا فقط بخاطر توست
منم ام البنین که آمده ام
بازهم در سکوت قبرستان
با نگاهی پُراشک میگویم
السلام علیکِ زهرا جان
ام کلثوم و زینبت هرشب
سرشان هست روی دامن من
آب دست حسین میدهم و
مادری میکنم برای حسن
ای وجود چهار فرزندم
به فدای چهار فرزندت
حاضرم از صمیم دل همه را
بدهم در ازای لبخندت
سالیانی و گذشت و ام بنین
خسته افتاده بود در بستر
عرق سرد روی پیشانی
ونگاهی که مانده بود به در
آسمان دلگرفته از بغضش
شهر در آرزوی لبخندش
دور خود را نگاه کرد و نبود
اثری از چهار فرزندش
نه توانی به دستها مانده
نه دگر قوتی به زانویش
درهمین حال ناگهان حس کرد
درکنارش نشسته بانویش
از دلش غصه رفت تا زهرا
سر او را گرفت بر دامن
گفت ام البنین نگاهم کن
این منم مادر حسین وحسن
مادر بچه های من بودی
از حضورت همیشه ممنونم
ای فدایت پسر فداکردی
به فداکاری تو ،مدیونم
به تلافی اینکه گهگاهی
دامنت بود جای بغض حسن
تاکه افتاد بر زمین پسرت
سر او بود روی دامن من
تا گرفتی سرشک زینب را
دیدم افتاد شعله بر جگرت
یاد آن لحظه پاک میکردم
خاک وخون را زصورت پسرت
تا نباشد مقابل احدی
ساقی سرشکسته عباست
در قیامت شفاعت همه را
میسپارم به دست عباست
✍مهدی کبیری
...................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
"غزلی نذر نگاه حضرت مادر"
درها روایت میکنند این ماجرا را
کج فهمی این مردم پُرمُدَعا را
بعد از نبی با "بَضعَهُ مِنّی" چه کردند؟!
درهای بسته لب گشوده مامَضی را
در شام تیره در مدینه دستِ زهرا
خانه به خانه میبرد نور خدا را
بابُ الجِنان هم ضَربِ آهنگش علی بود
بستند در تا برده نام مرتضی را ؟!
ای تشنگان بر حُبِّ حیدر جام گیرید
کوثر خودش در جام می ریزد ولاء را
ادراک قدر فاطمه هرگز نکرده است
آنکس که مومن نیست حکم "لافتی" را
"هل مِن مُعینِ" فاطمه پاسخ ندادند!
این بی جوابی ها رقم زد کربلا را
درهای بسته چوب...قلب مردمان سنگ
سنگ است آتش می زند بیت الهُدی را
بر قامت در لرزه افتاده است تا گفت:
( با خود به محشر می برم این دردها را)
از شرم می سوزد در و از داغ حیدر
درها گواهی می دهند آن ماجرا را
#حضرت_زهرا
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی✍
...................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab