eitaa logo
🇮🇷 کانال شعر وادب #ایران_من 🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
4.7هزار ویدیو
40 فایل
🔹به نـام خـداوند #شعــــرو_ادب که با واژه بخشیده جانها به لب #دانشکده مجازی ✅ درح #اشعار از شعرای #ایران_زمین درمناسبت های مختلف ، همراه با #تقویم_روز و حافظ خوانی #شعرکودک و #آموزش #شعر آیدی مدیر👈 @shiriwatch و ادمین 👈 @Sabershiri آیدی کانال ⤵⤵
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 همیشه از حرمت، بوی سیب می آید صدای بال ملائک، عجیب می آید! سلام! ضامن آهو، دلِ شکستهِ ی من به پای بوس نگاهت، غریب می آید طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست. کبوتر دل من، بی شکیب می آید برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید 💚 🇮🇷 ڪانال شعر وادب ایران من 🇮🇷 🔰🔰🔰 @ashareiranman @ashareiranman ⤴️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این صحنه عاشقانه‌ را از دست ندهید😭 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 در کناری منتظر بودم حدودا پنج و نیم تا که پیچیدی به چپ، آرام گفتم:مستقیم زل زدی در آینه، دیدم، به جا آوردمت یادم آمدم روزگاری را که رفتی با نسیم رادیو را باز کردی تا سکوتت نشکند رادیو، اشعار نابی خواند از تو در قدیم شیشه را پایین کشیدم تا که بغضم نشکند زیر لب گفتم:خوشم می‌آید از شعر فخیم موج را تغییر دادی، این میان گفتم به طنز با تشکر از شما، راننده‌ی خوب و فهیم گفتی: آخِر، شعر تلخی بود؛ با یک پوزخند گفتم:اصلا شعر می‌فهمید؟؛ گفتی: بگذریم گفتمت: یک جا اگر مقدور شد، لطفا بایست داشت کم کم حال و احوال منم می‌شد وخیم بعد از آن روزی که دیدم من، تو را در شهر ری مانده‌ام من منتظر، هر عصر در عبدالعظیم ✍ 🇮🇷 کانال شعر وادب ایران من 🇮🇷 👇👇👇👇👇 @ashareiranman @ashareiranman 👆👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟! راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید .. گر چه گفتند بهاران برسد مال منی ؛ قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید .. من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم ! جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید .. کلِ این دهکده فهمید که عاشق شده ام .. خبر اما به تو ای دختر چوپان نرسید ، در دل مزرعه بغضم سله بسته است قبول ! گندمم حوصله کن نوبت باران نرسید .. نان عاشق شدنم را پسر خان می خورد ؛ لقمه ای هم به منِ بچه ی دهقان نرسید . تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید... ✍ عصرتون بخیر 💐💐💐 🇮🇷 کانال کلام ناب واندیشه مثبت 🇮🇷 ⤵️ ⤵️ ⤵️ @ashareiranman @ashareiranman ⤴️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا