حال بیتاب و به رقص آمده را زار مگو
نقطه تسلیم شده خوبی پرگار مگو
دل به دریا زده را موج نترسانده هنوز
پیش دیوانه سخن از لب هوشیار مگو
هر کسی از غم یارش به خدا شکوه کند
غافل از اینکه خدا گفته؛ بد از یار مگو
رنج بی حد و غم از خاصیتِ عاشقی است
با جفا دیده تو از زخمِ گلِ خار مگو
اهل دل باخبر از موهبتِ رنج خزان
بی خبر درک ندارد؛ دگر اخبار مگو
سهم ما جام بلا بوده مُقرّب شدهایم*
به نظر کرده در این صحنه خود آزار مگو
هدیهی قلب ترک خورده بهشت است ولی
با دل سنگ و نظر تنگ تو اسرار مگو
با قفس قصهی پرواز به جایی نرسد
نور دیدی سخنی از شب و دیوار مگو
#اعظم_اسماعیلی
#ارسالی_مخاطب
#شعروادب
#ایران_من
╭ 🇮🇷 کانال شعروادب ایران من 🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️