حیدر بقال شیرازی شاعر گمنامی است که در قرن هشتم هجری در شیراز و یزد می زیسته و گویا شرح احوال او در تواریخ و تذکره های موجود نیامده است.
وی مدیحه گوی نصرت الدین یحیی، حاکم یزد، و سلطان حسین شیرازی بوده، در حضرت شیخ ابو اسحاق شیرازی بار می یافته، سلطان ابوسعید بهادر را مرثیت گفته، و ظاهراً مذهب تشیع داشته است.
از شعر حیدر، به جز غزلی که در جنگ اسکندر میرزا (مورخ ۸۱۴-۸۱۳) آمده، مجموعهای به نام «مونس الارواح» بر جای مانده که از آن به عنوان دیوان حیدر شیرازی نیز یاد شده است.
از حجم اندک مونس الارواح و ترتیب ویژه ای که در آن به کار رفته چنین بر می آید که سراینده این مجموعه را که عمدتا اشعار عاشقانه اوست و آن را «کتاب عشق» خوانده، به منظوری خاص – گویا به خواهش معشوق – فراهم کرده و خود در این خصوص دیوان مونسالارواح وی از روی آورده است:
چو در کنار فلک گوی زر روان گردید
درآمد از درم آن ماه مهربان چو صباح
چه گفت؟ گفت که حیدر کتاب عشق بساز
کز آن کتاب بود کار بسته را مفتاح
بگفتمش که کتاب مرا چه نام نهی
بگفت نام کتاب تو: مونس الارواح
#حیدر_شیرازی
#معرفی_شاعر
#شعروادب
#ایران_من
╭ 🇮🇷 کانال شعروادب ایران من 🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
من عاشق آن سنگدلِ تنگدهانم
دلبستهٔ آن پستهٔ شیرین فلانم
خواهم که برش بَرْ بَرِ چون سیم بسایم
خواهم که لبش بر لب شیرین برسانم
آیا بُوَد آن روز که در مجلس شادی
بنشینم و در صحبت خویشش بنشانم
گه بوسه دهم بر لب شیرین چو قندش
گه کام دل از پستهٔ تنگش بستانم
گر کفر دو زلفش ببرد دنیی و دینم
ور غمزهٔ شوخش بِسِتانَد دل و جانم
من تَرکِ چنان تُرکِ پریچهره نگویم
همچون سر و زر در قدمش جان بفشانم
فریاد که چون حیدر ازین داغ جگرسوز
از هفت فلک میگذرد آه و فغانم
#شعر
#حیدر_شیرازی
#شعروادب
#ایران_من
╭ 🇮🇷 کانال شعروادب ایران من 🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
تا دل خسته به دست سر زلفت دادم
کمر بندگی ات بسته ام و آزادم
آخر ای ماه پریچهره به فریادم رس
کز هوایت ز فلک میگذرد فریادم
گر کسی از غم هجران تو شادی طلبد
منم آن کس که به غم خوردن رویت شادم
بیستون ستمت را بکشم چون فرهاد
زآنکه بی شکر شیرین تو چون فرهادم
با وجود قد رعنای تو همچون سوسن
گر همه روی زمین سرو شوم آزادم
پیش از آب و گل خود در ازل از لوح قضا
ابجد عشق تو آموخته از استادم
با وجود رخ چون آتش و آب خط تو
بر سر خاک دوان بی سر و پا چون بادم
طالعم از مه روی تو چو حیدر نبود
تا من از مادر فطرت به چه طالع زادم؟
#شعر
#حیدر_شیرازی
#شعروادب
#ایران_من
🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️
به ناز اگر ز در آن سرو ناز باز آید
به صید کردن مرغ دلم چو باز آید
به ناز در چمن جان خود کنم جایش
اگر به طرف چمن همچو سرو ناز آید
به مجلسی اگر آن رود را به چنگ آرم
چو رود، کار من بی نوا بساز آید
کسی که دیده به محراب ابرویت افکند
به پیش قبله ی روی تو در نماز آید
بر آنکه روز رخت را شبی نظاره کند
دل رمیده ی من در شب دراز آید
هر آنکه رشته ی مهر تو در دلش باشد
چو شمع از آتش مهر تو در گداز آید
ز غصه حیدر آشفته دل به پای طلب
همیشه بر سر کوی تو از نیاز آید
#شعر
#حیدر_شیرازی
#شعروادب
#ایران_من
🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️