ای خوش آن روزی کـه آیـد مـژدهء دیـدار یـار
ای خوش آن صبحی که از ره می وَزد بویِ نگار
خرّم آن گاهی که سَر آید دگر عهدِ خزان
بَه چه حالی دارد آن عطر دل انگیز بهار
بوی عشق و زندگی می پیچد از هرسوی دشت
تا که عاشق بیند آن محبوب خود را در کنار
ماهِ زیبا ، چون بِتابد بر شب تاریکِ دل
دل به نازِ رویِ ماه از خستگی گیرد قرار
دل به دلبر میرسد ، دلبر به دل جان میدهد
گُل به رقص آید ، از آوازِ طربناک هَزار
یاس و نرگس،رازقی،مریم،شقایق، رُز ، سَرَخس
می شوند عاشق همه گلها زِ بویِ گلعُذار
بر لبِ گلبرگ ها شبنم دِرفشانی کند
آب و جارو میزنند این غنچه ها در هر گذار
دل به دریا میزند نازک دلِ لرزانِ شهر
میشود هشیار، هر دلداهء مست و خمار
آنقَدر زیبا بوَد خود را نمایاندن به عشق
میشود مثمِر گمانم خَتمی و بید و چنار
کودکی را گرگ اگر بیند غریب و بی کس است
دامنش را پُر کند از گِردو و سیب و انار
آهویی دیگر نمی ترسد به عشق آرد پناه
چونکه بَبری دل نمی بندد به آهنگ شکار
هر چه داند لذّت تکلیف خود را در زمان
با رضایت مینماید ، آهویی جان را نثار
لطف و مِهر و همدلی،عشق و صفا مُد میشود
کِی ، کجا ، بیند بتِ عاشق کشی بی بند و بار
نِفرت و کینه ، حسد ، شر ، رخت بربندد زِ دل
میشود ظلم و ستم با عاملانش تار و مار
مرزهای جهل و ُسستی جمع میگردد به عقل
مَه رُخی تنها تَواند بگذرد در شام تار
خانه ای را غم نباشد از نبود آب و نان
هیچ کس تنها نمی ماند دگر آن روزگار
عاشقان ای عاشقان ای عاشقانِ خسته دل
اندکی دیگر کشید عید فرج را انتظار
ای خوشا صبحی که آید مِهر ِعالمتاب عشق
ای خوشا روزی که از ره میرسد با ذوالفقار
واژه هایم ناقصند و جان ابیاتم ضعیف
ای خوشا روزی که من هم میشوم چون شهریار
#عباس_بهمنی
#امام_زمان
#جمعه_های_دلتنگی
#شعروادب
#ایران_من
🇮🇷کانال شعروادب ایران من🇮🇷
(
╰┈➤ @ashareiranman
✍ لطفا بہ اشتراک بگذارید⬆️ ⬆️