eitaa logo
اشعار ناب
26 دنبال‌کننده
104 عکس
15 ویدیو
0 فایل
در این کانال اشعار ناب و زیبا به زبان فارسی و عربی به اشتراک میگذارم ادمین : @Alirezashabani1365
مشاهده در ایتا
دانلود
آه یـک شب اواســط دی بـود یک شب تلــخ در دل تقـویــم پر کشیدی به اوج خوشبختی رفتنت کرده عشـق را ترسیـم تـو رسیـدی به مقصــد والات سـالهـــا آرزوی تـو ایـن بـــود مـا ولـی بعـد تـو پـریشـانیــم باور رفتنت چه سنگیــن بـود تا تو بـودی، فقط نه در ایران از عـراق و یمـن بگـو تا شــام امنیت با تـو بود معنـا داشت دشمنت در هـراس و تـو آرام بعد تـو، روزگار در هم ریخت امتحان پشت امتحان دادیـم ابتلا سخت و داغ تـو سوزان بـارهـا از غـم ِ تو جـان دادیم درد ِ دل هـــا بـرای تــو دارم گوش کن ای عزیـز بی همتـا کاش بودی به چشم میدیدی شهر شد بعـد ِ اربعین غـوغـا عـده ای از فــراریــان پسـت آنطـرف ، فکـر کودتـا کردنـد خائنـان و وطن فروشان هم فتنه‌ای تازه دست‌و پا کردند ای که گفتی، حرم شده ایران پای داعش به این حرم واشد شیـر مرد ِ عجم کجــا بــودی بر سر این حریـم ، دعـوا شـد حـاج قـاسم اگـر شمـا بـودی آرمــان زیـر پــا نـمی افتـــاد هیچکس هم شبیـه روح الله دست جــلاد هـا نمی افتـــاد کاش میشد دوبـاره بـرگـردی موعـد انتقـام نــزدیـک است دشمن‌از ما به وحشت افتاده روزگارش چو شام،تاریک‌است درد دل هـا تمــــام شــد امــا حرف دل را نگفته‌ام به شمـا حـاج قاسـم، خیالتـان راحت راهتان هست قرص و پابرجا مـا مطیـع ولایـتـیــم و بـس پـیـرو ِ رهنـمـــود قــرآنیـــم در دفاع از نظـام و ارزشهــا مثل تو جـان فـدای ایرانیـم 🥀🍃 @m_sholepash
انگارکه یک کوه سفرکرده ازین دشت اینقدرکه خالی شده بعدازتوجهانم @asharenaabe
شده آیا که نفهمی که چه مرگت شده است؟ من دقیقا به همین حال دچارم امروز... @asharenaabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقـانی که مدام از فرجت می گفتند عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری @asharenaabe
دو کاج در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده ، دو کاج ، روییدند سالیان دراز ، رهگذران آن دو را چون دو دوست ، می دیدند روزی از روزهای پاییزی زیر رگبار و تازیانه ی باد یکی از کاج ها به خود لرزید خم شد و روی دیگری افتاد گفت ای آشنا ببخش مرا خوب در حال من تامّل کن ریشه هایم ز خاک بیرون است چند روزی مرا تحمل کن کاج همسایه گفت با تندی مردم آزار ، از تو بیزارم دور شو ، دست از سرم بردار من کجا طاقت تو را دارم؟ بینوا را سپس تکانی داد یار بی رحم و بی محبت او سیم ها پاره گشت و کاج افتاد بر زمین نقش بست قامت او مرکز ارتباط ، دید آن روز انتقال پیام ، ممکن نیست گشت عازم ، گروه پی جویی تا ببیند که عیب کار از چیست سیمبانان پس از مرمت سیم راه تکرار بر خطر بستند یعنی آن کاج سنگ دل را نیز با تبر ، تکه تکه ، بشکستند @asharenaabe
از دوری او این دل بی تاب کم آورد چون تشنه لبِ در به درِ آب کم آورد من حُسن رخش را به رخ ماه کشیدم من وصف رخش گفتم و مهتاب کم آورد گویند عسل راز شفاى همه درد است دل در طلبش آن عسلِ ناب کم آورد نایاب شود واژه ی تعریف که شعرم در وصف رُخت ای دُرِ نایاب کم آورد @asharenaabe
حال من خوب است اما با تو بهتر می‌شوم مهدی فرجی @asharenaabe
کاش بارانی ببارد قلب‌ها را تر کند بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه‌ها رشته رشته مویرگ‌های هوا را تر کند بشکند در هم طلسم کهنه این باغ را شاخه‌های خشک و بی بار دعا را تر کند مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت سرزمین سینه‌ها تا ناکجا را تر کند چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده‌ها شاید این باران -که می‌بارد- شما را تر کند @asharenaabe
تنها چرا نشسته، مگر گریه می کند؟ چون شمع شعله ور به نظر گریه می کند از مردم مدینه شنیدم که روزها می آید و زداغ پسر گریه می کند بالای چار صورت قبری که ساخته با دیده های سرخ جگر گریه می کند با ذکر جانگداز حسینم غریب بود دائم زند به سینه و سر گریه می کند از سوز روضه خواندن این مادر شهید هر عابری میان گذر گریه می کند گاهی دلش برای علی تنگ می شود گاهی برای روضه ی در گریه می کند  بغض نگاه باد صبا گفت با دلم دیگر غروب شد، چقدر گریه می کند!! @asharenaabe
ام البنین پیش همه روضه خواند و گفت شرمنده ام رباب پسرم را حلال کن... @asharenaabe
ای جبرئیلم تا خدایت پرکشیدی از مادر چشم انتظارت دل بریدی جز ام لیلا کس نمی فهمد غمم را من پیر گشتم تا چنین تو قد کشیدی تنها نه دل گرمی مادر بوده ای تو بر خاندان فاطمه روح امیدی بر گردنم انداختی با دستهایت زیبا مدال عزت «اُمّ الشهیدی» زینب کنار گوش من آهسته می گفت : هرگز مپرس از دخترت از چه خمیدی از خواری بعد از تو گفت و گفت دیگر بر پیکر ما نیست جایی از سپیدی این تکه مشک پاره را تا داد دستم فهمیدم ای بالا بلند من چه دیدی از مشک معلوم است با جسمت چه کردند وای از زمین افتادن، وای از نا امیدی باور نخواهم کرد تا روز قیامت بی دست افتادی به خاک و خون طپیدی در سینه پنهان می کنم یک عمر رازم پس شکل قبرت را دگر کوچک بسازم @asharenaabe