eitaa logo
عآشقـٰانِ پࢪواز
491 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
8 فایل
بسم رب او:(🦋🌱! اینجا باهم حالمون خوبھ! چرا کھ پاتوق مونھ🍃😉 ما برآنیم که اندکی بهتر شویم:( هرچه بودی یا هرکه بودی مهم نیست مهم این است الان آن چه خواهے شد💎 بخوان از شروطمان در سنجاق📌 🎋در خدمتم: @asheghan_parvaz_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ خرداد ۱۴۰۲
°°قسمت پنجم ّنيت؛ صفحات را كه ورق ميزدم، وقتي حسابرسی الهی ادامه داشت. عملي بسيار ارزشمند بود، آن عمل، درشتتر از بقيه در باالي صفحه نوشته شده بود. در يكي از صفحات، به صورت بسيار بزرگ نوشته شده بود: كمك به يك خانواده فقير شرح جزئيات و فيلم آن موجود بود، ولي راستش را بخواهيد من هرچه فكر كردم به ياد نياوردم كه به آن خانواده كمك كرده باشم! يعني دوست داشتم، اما توان مالي نداشتم كه به آنها كمك كنم. آن خانواده را ميشناختم. آنها در همسايگي ما بودند و اوضاع مالي خوبي نداشتند. خيلي دلم ميخواست به آنها كمك كنم، براي همين يك روز از خانه خارج شدم و به بازار رفتم. به دو نفر از اعضاي فاميل كه وضع مالي خوبي داشتند مراجعه كردم. من شرح حال آن خانواده را گفتم و اينكه چقدر در مشكالت هستند، اما آنها اعتنايي نكردند. حتي يكي از آنها به من گفت: بچه، اين كارا به تو نيومده. اين كار بزرگترهاست. آن زمان من 15 سال بيشتر نداشتم، وقتي اين برخورد را با من داشتند، من هم ديگر پيگيري نكردم. اما عجيب بود كه در نامه عمل من، كمك به آن خانواده فقير ثبت شده بود! به جوان پشت ميز گفتم: من كاري براي آنها نكردم! او گفت: تو نيت اين كار را داشتي و در اين راه تالش كردي، اما به نتيجه نرسيدي. _ ❌منبع: انتشارات شهید ابراهیم هادی‌'﴿pdf﴾' ❗️کپی ممنوع _ | | •••..@asheghan_parvaz
۳ خرداد ۱۴۰۲
۳ خرداد ۱۴۰۲
هدایت شده از حیات ♡⁩
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دوربین مخفی متفاوت در نمایشگاه کتاب! یکم کار فرهنگی حال خوب کن ببینیم
۳ خرداد ۱۴۰۲
[✍🏻✨] برسہ بہ دست فمنیـــــست هاا . . |
۳ خرداد ۱۴۰۲
۳ خرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ خرداد ۱۴۰۲
•🖤🌏• سه دقیقه در قیامت! °°قسمت ششم نجات يك انسان؛ همين طور كه با ناراحتي، كتاب اعمالم را ورق م يزدم و با اعمال نابود شده مواجه م يشدم، يكباره ديدم بالاي صفحه با خط درشت نوشته شده: «نجات يك انسان » خوب به ياد داشتم كه ماجرا چيست. اين كار خالصانه براي خدا بود. به خودم افتخار كردم و گفتم: خدا را شكر. اين كار را واقعاً خالصانه براي خدا انجام دادم. ماجرا از اين قرار بود كه يك روز در دوران جواني با دوستانم براي تفريح و شنا كردن، به اطراف سد زاينده رود رفتيم. رودخانه در آن دوران پر از آب بود و ما هم مشغول تفريح. يكباره صداي جيغ يك زن و فريادهاي يك مرد همه را ميخكوب كرد! يك پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا م يزد، هيچكس هم جرئت نم يكرد داخل آب بپرد و بچه را نجات دهد. من شنا و نجات غريق بلد بودم. آماده شدم كه به داخل آب بروم اما رفقايم مانع شدند! آ نها م يگفتند: اينجا نزديك سد است و ممكن است آب تو را به زير بكشد و با خودش ببرد. خطرناك است و... اما يك لحظه با خودم گفتم: فقط براي خدا و پريدم داخل آب. خدا را شكر كه توانستم اين بچه را نجات بدهم. هر طور بود او را به ساحل آوردم و با كمك رفقا بيرون آمديم. پدر و مادرش حسابي از من تشكر كردند. خودم را خشك كردم و لباسم را عوض کردم. سه دقيقه در قيامت / 31 آماده رفتن شديم. خانواده اين بچه شماره آدرس مرا گرفتند. اين عمل خالصانه خيلي خوب در پيشگاه خدا ثبت شده بود. من هم خوشحال بودم. لااقل يك كار خوب با نيت الهي پيدا كردم. م يدانستم كه گاهي وق تها ، يك عمل خوب با نيت خالص، يك انسان را در آنا وضاعن جات م يدهد. از اينكه اين عمل، خيلي بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهميدم كار مهمي كرد هام. اما يكباره مشاهده كردم كه اين عمل خالصانه هم در حال پاك شدن است! با ناراحتي گفتم: مگر نگفتيد فقط كارهايي كه خالصانه براي خدا باشد حفظ م يشود، خُب من اين كار را فقط براي خدا انجام دادم. پس چرا پاك شد؟! جوان پشت ميز لبخندي زد و گفت: درست است، اما شما در مسير برگشت به خانه با خودت چه گفتي؟ يكباره فيلم آن لحظات را ديدم. انگار نيت دروني من مشغول صحبت بود. من با خودم گفتم: خيلي كار مهمي كردم. اگر جاي پدر مادر اين بچه بودم، به همه خبر م يدادم كه يك جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. اگه من جاي مسئولين استان بودم، يك هديه حسابي و مراسم ويژه م يگرفتم. اصلاً بايد روزنام هها و خبرگزار يها با من مصاحبه كنند. من خيلي كار مهمي كردم. فرداي آن روز تمام اين اتفاقات افتاد. خبرگزار يها و روزنام هها با من مصاحبه كردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به ديدنم آمد و يك هديه حسابي براي من آوردند و... جوان پشت ميز گفت: تو ابتدا براي رضاي خدا اين كار را كردي، اما بعد، خرابش كردي... آرزوي اجر دنيايي كردي و مزدت را هم گرفتي. درسته؟ گفتم: همه اي نها درسته. بعد باحسرت گفتم: چه كنم؟! دستم خالي است. جوان پشت ميز گفت: خيل يها كارهايشان را براي خدا انجام م يدهند، اما بايد تلاش كنند تا آخر اين اخلاص را حفظ كنند.ب عض يها كارهاي خالصانه را در دنيا نابود م يكنند! _ ❌منبع: انتشارات شهید ابراهیم هادی‌'﴿pdf﴾' _ | | •••@asheghan_parvaz
۳ خرداد ۱۴۰۲
تقدیم به نگاه های قشنگتون! 😍🌱
۳ خرداد ۱۴۰۲
همسایه هامیشه یه حمایت میکیند این امار نباشیم؟!🙂🌸🦋
۳ خرداد ۱۴۰۲
سلام علیکم✨ پارت گذاری رمان ناحله تقدیم نگاه پاکتون🍃🌙 ۲۴۲/۲۴۳/۲۴۴/۲۴۵
۳ خرداد ۱۴۰۲