🌤☀️🌤☀️🌤☀️🌤☀️🌤
#صبح_بخیر
زندگی را عشق شیرین میکند
صبح را لـبـخـنـد تـو 😊😊
❤️ @asheghanehalal ❤️
▫️اگر هر روز صبح
صبح بخیر های تو
نرسد به دستم
دست و دلم به کار نمی رود
صبح_بخیرهای_توآهنگ_زندگیست🎶♥️
┅┄✶........❤........✶┄┅
#صبح_بخیر
❤️ @asheghanehalal ❤️
من سخت نمی گیرم !
سخت است جهان بی تو ❤️
#شب_بخیر
❤️ @asheghanehalal ❤️
برگرد ای مسافـرِ
تنهای جاده ها
زیرا به دست تـ❤️ـوست
تمام اراده ها
برگرد از سفر که ببینی
به چشم خویش
تلخی روزگارِ
همه خانواده ها
شب بخیر شیرینـ❤️ـی روزگارمن ....
شبتون مهدوی ✋
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
❤️ @asheghanehalal ❤️
خدایا 🙏
آدم وقتی تنها میشود✨
آدم وقتی خیلی ، خیلی تنها میشود✨
تازه اول آشناییش باتوست✨
🙏یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ🙏
سلام روزتون بخیر
❤️ @asheghanehalal ❤️
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
#ایده_متن
#ویژه_همسران_دورازهم
🎈
با من از شعر نگو
از خودت حرف بزن
دلتنگِ حرف های معمولی ام
اینکه حالت خوب است؟
اینکه سرما نخورده ای؟
اینکه زود برگرد...
مواظب خودت باش...
دلتنگ همین حرف های معمولی ام
❤️ @asheghanehalal ❤️
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
#عاشقانه_برای_همسرم
🎈
خودم چشمت زدم از بس که بی پروا
تو را خواندم
لبت مضمون شعرم بود و اسپندی
نچرخاندم!
❤️ @asheghanehalal ❤️
❤عاشقانه های حلال❤
#عاشقانه_شهدا #شهید_محسن_حججی #قسمت8 🌷#خاطرات_شهید_محسن_حججی🌷 چند باری من را با خودش برد #اصفهان
#عاشقانه_شهدا
#شهید_محسن_حججی
#قسمت9
🌷#خاطرات_شهید_محسن_حججی🌷
دو هفته قبل از #اعزام محسن بود که رفتم آزمایشگاه و فهمیدم باردارم.😊
خیلی خوشحال شد. می خندید و بهم می گفت: "ببین زهرا، اگر شهید شدم، ولی مرد برات گذاشتم ها. این مرد هواتو داره."😇
لبخندی زدم و گفتم: "خب، شاید دختر باشه."
گفت: "نه پسره. اصلا وقتی رفتم سوریه از حضرت زینب علیها می خوام که پسر باشه."
روزی که محسن رفت سوریه، خیلی دلم شکست.
خیلی گریه کردم. رفتم توی اتاقم و تا توانستم ناله زدم.
همان موقع کاغذ و خودکار ای برداشتم برای #امام_حسین علیه السلام #نامه نوشتم.
به آقا نوشتم: "آقاجان.منتی ندارم سرتون. اما من محسنم رو سالم فرستادم،باید هم سالم بهم برگردونی ما بچه توی راهی داریم. این بار محسن برگرده،دفعه بعد شهید بشه!"😲
.
از سوریه برام زنگ زد و گفت: "خانم، میخوان ما رو برگردونن. دارم میام #ایران."😇
از خوشحالی بال درآوردم می خواستم جیغ بزنم.😍 فردا پس فرداش دوباره بهم زنگ زد گفت:" تهرانم. دارم میام سمت نجف آباد." ذوق زده بهش گفتم: "محسن می خواهیم تو کوچه برات بنر بزنیم."😉
فکر میکردم خوشش میاد و خوشحال میشود یکدفعه لحنش تغییر کرد.😶
گفت: "نکنین این کارو خانم. اگه بیام ببینم بنری یا پارچه ای زده اید و مردم چیزی از سوریه رفتن فهمیدهاند از همون مسیری که اومدم برمیگردم."😔 میدانستم توی این جور چیزا محکم و روی حرفش می ایستد. تند تند گفتم: " باشه باشه. هرچی تو بگی."😉😇
بنر را نزدیم.
فقط برایش یک گوسفند قربانی کردیم. 🙃 گوشتش را هم دادیم به فقرا.🤩💝
💢
همین که پایش را توی خانه گذاشت و سلام و احوالپرسی کرد شک کردم که اتفاقی برای گوش هایش افتاده‼️🤨
میگفتم: " خوبی محسن؟" الکی و بی ربط جواب میداد: "منم دلم براتون تنگ شده بود!"🤔
همانجا فهمیدم بله. کاسه ای زیر نیم کاسه است.
تا اینکه یک #فرمانده اش را دعوت کرد خانه.
آن بنده ی خدا هم یکهو سوتی داد و جلوی همه ما گفت: "محسن یادته اون موقع که تانکت موشک خورد؟ خدا بهت رحم کردها. "😅👌🏻
ما همه کپ کردیم. نفسمان بند آمد.
تانک محسن و موشک‼️
یک دفعه محسن #دستپاچه شد حسابی رنگ به رنگ شد.
نمیخواست ما چیزی درباره مجروحیتش بدانیم. 😔نمی خواست بفهمیم که شنوایی یکی از گوشه هایش را را از دست داده.می دانست اگر بویی از این مسئله ببریم، دیگر نمی گذاریم به سوریه برود. 😭💙
❤️ @asheghanehalal ❤️
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
#ایده_شیطنت
یا ربِّ!
لآ تَجمِلُهآ فی عُیونِ خَلْقِک؛
زِی مآجَمَلَثهآ فی عُیونی:)✨
خدای من او را آنچنان که در چشم های من زیباساختی؛
در چشم های دیگران زیبا نساز🙃
❤️ @asheghanehalal ❤️
#عاشقانه_برای_همسرم
خوشا دمی كه
منم با تو
و تويی با مَن
❤️ @asheghanehalal ❤️
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
کهکشانِ من؛
راه شیری نیست!
کهکشانِ من؛
چشمان توست...
که مرا به آسمانها میبرد...
#شب_بخیر
❤️ @asheghanehalal ❤️
امشب....
خواهم اندیشید ,
تا "خدا" هست،
هیچ لحظه ای
آنقدر سخت نمیشود
که نشود تحملش کرد!
شدنی ها را
انجام میدهم و
تمام نشدنی هایم را
به "خداوند" میسپارم...
شبتون در پناه خداے مهربان💙
❤️ @asheghanehalal ❤️
🌨☀️🌨☀️🌨☀️🌨☀️🌨☀️
تا میتونی به دلی امید ببخش💫
به چهره های غمگین:(
لبخند رو هدیه کن (:
تا میتونی دلی رو شاد کن💞
همین کارهای کوچیک✨
میشه یه دعای خیر در حقت..
صبح بخیر🌺
❤️ @asheghanehalal ❤️
صبح است و
نمی شود تو را فکر نکرد
با یک گل و یک صبح بخیر ساده ...
🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦🌦
#صبح_بخیر
❤️ @asheghanehalal ❤️