🍃🌹🍃
خار خندید و به گل گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد،
گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صميمانه به او گفت سلام...
#فریدون_مشیری ✨🦋
┊ ┊ ┊ 🌹
┊ ┊ 🌹✨
نه عقابم نه کبوتر اما
چون به جان ايم در غربت خاک
بال جادويی #شعر
بال رويايی #عشق
می رسانند به افلاک مرا
اوج ميگيرم اوج
می شوم دور ازين مرحله دور..
#فریدون_مشیری✨🦋
┊ ┊ ┊ 🌹
┊ ┊ 🌹✨
#دریای_هستی من
از #عشق توست سرشار
این را به یاد بسپار ...
#فریدون_مشیری
#صاحب_الزمان
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج❤️🍃
┊ ┊ ┊ 🌹
┊ ┊ 🌹✨
من، از #زبان_باران
من، از زبان برگ،
من، از زبانِ #باد، نمیگویم این سخن
من ،واژه واژه مثل شما #حرف میزنم
من ،
با زبان #اشک، اینک...
آیا شما، به خواهش من، پی نمی برید؟
#فریدون_مشیری
✨🦋✨🦋✨🦋✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحِ امروز ،
کسی گفت به من : تو چقدر تنهایی !
گفتَمَش در پاسخ : تو چقدر حساسی ...!
تنِ من گر تنهاست ، دل من با دلهاست !
دوستانی دارم ، بهتر از برگ درخت ...!
که دعایَم گویند ، و دعاشان گویم ...!
یادِشان در دل من ، قلبشان منزل من ...
صافىِ آب مرا ، ياد تو انداخت، رفيق ...!
تو دلت سبز ...
لَبَت سرخ ...
چراغت روشن ...
چرخِ روزيَت ، هميشه چرخان ...!
نفست داغ، تنت گرم ؛ دعايت با من ...!
#فریدون_مشیری🪴
🦋🌱
#شاعرانه
میرسد سردی پاییز حیات
تاب این باد بلاخیزم نیست..
غنچهام غنچهی نشکفتهبهکام
طاقت سیلی پاییزم نیست..!
#فریدون_مشیری
«شب خوش»
🦋✨
مگر احساس گنجد در کلامی؟
مگر الهام جوشد با سرودی؟
مگر دریا نشیند در سبویی؟
مگر پندار گیرد تار و پودی؟
چه شوق است این، چه #عشق است این، چه شعر است؟
که جان احساس کرد، اما زبان گفت!
چه حال است این، که در شعری توان خواند؟
چه درد است این، که در بیتی توان گفت؟
#فريدون_مشيری🌱
زندگی
گرمی دلهای به هم پیوسته است.
تا در آن دوست نباشد
همه درها بسته است...!
#فریدون_مشیری 🌱
شب خوش🌙