🍃بهشت
آسمان اگر در آغوشم بیاید
بی تو هیچ حسّی نمیدهد به من.
آسمان، بیتو صفحهای پُر از خار است
هر چه قدر بیشتر در آغوشم جا بگیرد
زخمهای بیشتری بر میدارد تنم.
جنگل اگر در آغوشم بیاید
بی تو هیچ حسّی نمیدهد به من.
جنگل، بیتو کویری تفتیده است.
هر چه قدر بیشتر در آغوشم جا بگیرد
بیشتر میسوزاند تنم را.
کوه اگر در آغوشم بیاید
بی تو هیچ حسّی نمیدهد به من.
کوه، بی تو قلّه ندارد، درّهای عمیق است.
هر چه قدر بیشتر در آغوشم جا بگیرد
بیشتر به ساقط میکنم تنم را.
دریا اگر در آغوشم بیاید
بی تو هیچ حسّی نمیدهد به من.
دریا، بی تو دیگ آبی جوشان است.
هر چه قدر بیشتر در آغوشم جا بگیرد
بیشتر تاول تاول میکند تنم را.
بهشت اگر در آغوشم بیاید
بی تو هیچ حسّی نمیدهد به من.
بهشت، بی تو جهنّمی سوزان است.
هر چه قدر بیشتر در آغوشم جا بگیرد
بیشتر عذاب میدهد تنم را.
اینها نجوای دوستم با تو بود که امشب شنیدم.
از دلش بر آمده بود که این طور بر دلم نشسته و آتشم زده.
دورۀ شنیدنم کی تمام میشود آقا!
زمان چشیدن آیا فرا خواهد رسید؟
شبت بخیر بهشت!
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/joinchat/3981049917C2c61c87e69