🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🖐السلام علیک یا علی النقی(علیه السلام) #جانم_فدای_نام_زیبایت 🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ ی
امضای حضرت زهرا (س) پای نامه ی شهادت نوجوان لبنانی 😭
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، کوچکترین شهید حزب الله لبنان در سوریه تنها 17 سال سن داشت. علی الهادی حسین کوچکترین شهید حزب الله دردفاع از حرم آل الله خردادماه سال 95 در خانطومان بوده است.
وی از اهالی جنوب لبنان منطقه العدیسه و ساکن منطقه کفرجوز نبطیه بود و در رشته پرستاری نبطیه تحصیل می کرد. مراسم تشییع پیکر این شهید با شکوه خاصی با حضور شخصیت های مهم کشور لبنان در جنوب لبنان تشییع و در کنار سایر شهدای حزب الله لبنان در گلزار شهدا به خاک سپرده شد.
تصاویر و فیلم های زیادی از این شهید 17 ساله در رسانه های لبنانی و ایرانی منتشر شده است. یکی از دوستان صمیمی این شهید در خاطره ای از وی تعریف کرد: دوستم شهید علی الهادی علاقه ی زیادی به شهید «احمد مشلب» داشت. این شهید اهل شهر نبطیه لبنان بود.
علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از خوابش گفت و این طور تعریف کرد: یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم. از او پرسیدم شما شهید احمد مشلب هستی؟ گفت: بله، گفتم از شما یک درخواست دارم و آن اینکه اسم من را نیز جزو شهدا در لیستی که حضرت زهراء سلام الله علیها می نویسد و شما را گلچین می کند بنویسی.
شهید احمد مشلب به من گفت: اسمت چیست؟! گفتم:علی الهادی! شهید احمد مشلب گفت: این اسم برای من آشناست، من اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود دیده ام و به زودی به ما ملحق خواهی شد.
اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد به شهادت رسید.
———————————-
🖐السلام علیک یا علی النقی(علیه السلام)
#جانم_فدای_نام_زیبایت
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید
🔸شهید شب بیست و چهارم : #شهید_مدافع_حرم_علی_الهادی
💥 شهیدی که آن چشم های شیدایی اش #شهادت را فریاد میزد
❤️کوچکترین شهید حزب الله لبنان
🔻17 روز مانده به #محرم
✅ @asheghaneruhollah
بر پــایہ اصـول را بنــا بایــد ڪرد
بــر هــادی راه اقتـدا بــاید ڪــرد ...
پیش از نجف و قدم بہ وادی غدیر
تعظیم بہ سوی سامرا باید ڪرد ...
#میلاد_امام_هادی_مبارک🎊🌷
#پروفایل
✅ @asheghaneruhollah
#پروفآیڶطورے🖼✨
#مبلغغدیرباشیم
#غدیریام
|.•🌿🎨 :)''
:•
-- 🇵 🇷 🇴 🇫 🇮 🇱
✅ @asheghaneruhollah
#به_جز_از_علی_نباشد_به_جهان_گره_گشایی
#فقط_به_عشق_علی_علیه_السلام
#لطفا_برای_فرج_دعا_کنید
💚الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین
🔶 امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
غذا دادن به #یک مومن در روز #عید_غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق و یک میلیون شهید و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.
📚 بحار ج۶ ص ۳۰۳
➖➖➖➖➖➖➖
🎈🎈 با عرض سلام و ادب خدمت تمامی محبین اهلبیت علیهم السلام و ضمن تبریک ایام غدیریه به اطلاع تمامی محبین امیرالمومنین علی علیه السلام می رسانیم هیئت عاشقان روح الله(ره) در نظر دارد در ظهر روز عید غدیر(شنبه18 مرداد) اطعام برای نیازمندان تهییه و توزیع کند.
‼️ فلذا هر کدام از محبین امیرالمؤمنین با هر توان مالی اگر مایل به سهیم شدن در ثواب اطعام عید غدیر بودن کمک های مالی شون رو به شماره کارت ذیل واریز کنند و به آیدی @a_m_k_m_d
حتما حتما اطلاع بدهند
6037--9972--8594--7538
علی کریمی درچه
بانک ملی
❗️‼️از اونجا كه همه ما اونقدر توان نداريم براي همين با #هر_مبلغي كه در توان داريم حتي با #هزارتومن ميتونيم توي اينكار شريك بشيم.
پس #ياعلي
یادتون باشه #مبلغ_مهم_نیست
✔️لطفا دوستان خودتون رو دعوت کنید
➖➖➖➖➖➖➖
#همدلی
#کمک_مومنانه
#اجرتون_با_مادر_سادات_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🔹هیئت عاشقان روح الله اصفهان-درچه
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🖐السلام علیک یا علی النقی(علیه السلام) #جانم_فدای_نام_زیبایت 🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ ی
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید
🔸شهید شب بیست و پنجم : #شهید_مدافع_حرم_علی_امرایی
💥 شهیدی که یک خیر به تمام معنا بود..
❤️ماجرای خریدن بخاری برای پیرزن👆
🔻16 روز مانده به #محرم
✅ @asheghaneruhollah
• #یاامام_هادی... 🌱
بعد از شَهَنشَھِ نجفُ و شاھِ ڪربلا
در طالعم نوشته خدا عبد « سامرا »
✅ @asheghaneruhollah
بیراهه نرفتیم اگر هـادی ما اوست
ذکر ولے الله همان جلوھ یاهوست
96061403.mp3
4.19M
#جانم_فدای_نام_زیبایت_یا_علی_النقی
شده ام بر آن که پری زنم
به هوات #یاعلی_النقی 😍😍
🎤حاج #سید_مهدی_میرداماد
👏شور زیبا
✅ @asheghaneruhollah
هدایت شده از تنفیس 313
⭕️ امروز #فقط_به_عشق_علی فضای جامعه رو میبریم سمت مهر و محبت و دستگیری ...
فردا، خدا به عشق علی، دستمونو میگیره میبره سمت بهشت خودش انشالله
@tanfis313
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #شصت_ودو با هر کلمه نفسش بیشتر
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #شصت_وسه
_دیشب تو حرم بهم گفت همین امشب شوهرت رو #سرمیبره و #عقدت میکنه!
و نه به هوای سعد که از 🔥وحشت ابوجعده🔥 دندانهایم از ترس به هم میخورد..
و مصطفی مضطرب پرسید
_کی بهتون اینو گفت؟😠
سرشانه پیراهن آبی مادرش از اشکهایم خیس شده😭😭 و میان گریه معصومانه شهادت دادم
_دیشب من نمیخواستم بیام حرم، بسمه #تهدیدم کرد اگه نرم ابوجعده سعد رو میکشه و میاد سراغم!
هنوز کلامم به آخر نرسیده،..
خون غیرت در صورتش پاشید😡 و از این #تهدیدبیشرمانه از چشمانم #شرم کرد که نگاهش #به_زمین افتاد..
و میدیدم با داغیِ نگاهش زمین را آتش میزند...
مادرش سر و صورتم را نوازش میکرد🌺😊 تا کمتر بلرزم..
و مصطفی آیه را خوانده بود که خیره ماند و خبر داد
_بچه ها دیشب ساعت ۱۱ پیداش کردن، همون ساعتی که شما هنوز تو حرم بودید! یعنی اون کار خودش رو #کرده_بود، چه شما حرم میرفتید چه نمیرفتید دستور کشتن همسرتون رو داده بود و ...
و دیگر نتوانست حرفش را ادامه دهد که سفیدی چشمانش از عصبانیت سرخ شد😡😡
و گونه هایش از خجالت گل انداخت. ازتصور بلایی که دیشب میشد به سرم بیاید.. و #به_حرمت_حرم حضرت سکینه(س) خدا نجاتم داده بود،..😰😭
قلبم به قفسه سینه میکوبید..
و دل مصطفی هم برای #محافظت از این #امانت به لرزه افتاده بود.. که با لحن گرمش التماسم میکرد
_خواهرم! قسمتون میدم از این خونه بیرون نرید! الان اون حرومزاده زخمیه، #تازهرش_رونپاشه آروم نمیگیره!
شدت گریه نفسم را بریده بود..😭😭😭
و مادرش میخواست کمکم کند تا دراز بکشم..
که پهلویم در هم رفت...😩😩
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #شصت_وچهار
پهلویم در هم رفت و دیگر از دردجیغ زدم...😖😵
مصطفی حیرت زده نگاهم میکرد..😥😟
و تنها خودم میدانستم بسمه🔥 با چه قدرتی به پهلویم ضربه زده..که با همه #جدایی چندساله ام از #هیئت،... دلم تا روضه در و دیوار پر کشید....🌸✨😭😭
میان بستر از درد به خودم میپیچیدم و پس از سالها ✨حضرت زهرا(س)✨را صدا میزدم..😭😭😫😫😭😭😭
تا ساعتی بعد در بیمارستان که مشخص شد دنده ای از پهلویم ترک خورده است...
نمیخواست از خانه خارج شوم..
و حضورم در این بیمارستان کارش را سختتر کرده بود..😥😞
که مقابل در اتاق رژه میرفت #مبادا کسی نزدیکم شود...☝️
صورت خونی و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمیرفت،..
در تمام این مدت از حضورش🔥 #متنفر بودم و باز دیدن جنازه اش دلم را زیر و رو کرده بود..
که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، #غریبانه گریه میکردم...😞😭
از همان مقابل در اتاق، اشکهایم طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت
_مسکّن اثر کنه، میبرمتون خونه!
میدانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده.. و #میترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود...
از #تنهایی این اتاق و #خلوت با این زن نامحرم #خجالت میکشید..
که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست
_مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیشتون!
و دل من پیش 🔥جسد سعد🔥 جا مانده بود.. که با گریه پرسیدم
_باهاش چیکار کردن؟
لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمیشد با اینهمه #بیرحمی_سعد،...
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #شصت_وپنج
با اینهمه #بیرحمی_سعد، دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد
_باید خانواده اش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.
سعد تنها یکبار😕 به من گفته بود خانواده اش اهل حلب هستند و خواستم بگویم که دلواپس من پیشدستی کرد
_خواهرم! دیگه #نبایدکسی_بدونه شما باهاش #ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانواده اش تحویل میدن، نه خانوادهاش باید شما رو بشناسن نه کسی دیگه ای #بفهمه شما همسرش بودید!
و 🔥زخم ابوجعده🔥 هنوز روی رگ غیرتش مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد
_اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمیداره!
و دوباره صدایش پیشم شکست
_التماس تون میکنم نذارید! کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اون شب تو حرم بودید!🙏
قدمی راکه به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید
_والله اینا #وحشیتر از اونی هستن که فکر میکنید!
صندلی کنار تختم را عقبتر کشید تا #نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره درعا خبر داد
_میدونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر نوی تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو #کشتن، ساختمون رو #آتیش_زدن و بعد همه کشته ها رو #تیکه_تیکه کردن!
دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهسته تر کرد
_بیشتر دشمنیشون #باشماشیعه_هاست به #بهانه آزادی و دموکراسی و اعتراض به حکومت بشار اسد شروع کردن، ولی الان چند وقته تو حمص دارن شیعه ها رو #قتل_عام میکنن! #سعودی_هایی که چندسال پیش به #بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعه ها رو #سرمیبرن و زن و دخترهای شیعه رو #میدزدن!
شش ماه در آن خانه...
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #شصت_وشش
شش ماه در آن خانه زندانی سعد🔥 بودم..
و تنها اخباری که از او میشنیدم در انقلاب گسترده مردم و #سرکوب_وحشیانه رژیم خلاصه میشد...
و حالا آن روی سکه را از زبان مصطفی🌸 میشنیدم که از وحشت اشکم بند آمده و خیره نگاهش میکردم...😳😰
روی صندلی کمی به سمتم خم شد تا فقط من صدایش را بشنوم و این حرفها روی سینه اش سنگینی میکرد که جراحت جانش را نشان چشمان خیسم داد
_بعضی شیعه های حمص رو فقط به خاطر اینکه تو خونه شون #تربت_کربلا پیدا کردن، کشتن! مساجد و حسینیه های شیعه رو با هرچی قرآن و کتاب دعا بوده، #آتیش_زدن! خونه شیعه ها رو آتیش میزنن تا از حمص آواره شون کنن! تا حالا 91 تا دختر شیعه رو...
و غبارغیرت گلویش را گرفت و خجالت کشیداز #جنایت_تکفیریها در حق #ناموس_شیعیان حرفی بزند و قلب کلماتش برای این دختر شیعه لرزید
_اگه دستشون بهتون برسه...
و باز هم نشد حرفش را تمام کند که دوباره به صندلی تکیه زد،.. نفس بلندی کشید که از حرارتش آتش گرفتم و حرف را به هوایی دیگر کشید
_دکتر گفت فعلاً تا دو سه ماه نباید تکون بخورید که شکستگی دنده تون جوش بخوره، خواهش میکنم این مدت به این برادر #سُنیتون اعتماد کنید تا بتونم ازتون مراقبت کنم!
و خودم نمیدانستم در دلم چه خبر شده که بی اختیار پرسیدم😰
_بعدش چی؟😱😰
هنوز در هوای نگرانی ام نفس میکشید و داغ بی کسی ام را حس نکرد..که پلکی زد و با مهربانی پاسخ داد
_هر وقت حالتون بهتر شد براتون بلیط میگیرم...
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب بیست و پنجم : #شهید_مدافع_حرم_علی_امرایی 💥
#به_جز_از_علی_نباشد_به_جهان_گره_گشایی
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید
🔸شهید شب بیست و ششم : #شهید_مدافع_حرم_محمد_هادی_ذوالفقاری
💥 شهیدی که عاشق حضرت علی و زهرا بود و به نجف علاقه ی زیادی داشت..
❤️مزاری که اهالی نجف چشمبسته پیدایش میکنند👇
🔻15 روز مانده به #محرم
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#به_جز_از_علی_نباشد_به_جهان_گره_گشایی 🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب بیست
ماجرای شهادت و دفاع از حرم شدن شهید محمدهادی ذوالفقاری با بسیاری از شهدای مدافع حرم فرق میکند. او زمانی که داوطلب حضور در سوریه میشود و امکان رفتن پیدا نمیکند با پیوستن به نیروهای حشدالشعبی در عراق به دفاع از حرم ائمه مشغول میشود. هادی همزمان که در نجف درس طلبگی میخواند، کارهای فرهنگی میکرد و مقابل تروریستها میایستاد. شهید ذوالفقاری در اواخر بهمن ماه 1393 در عراق به دست تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. مردم شهر نجف به واسطه کارها و تلاشهای شهید ذوالفقاری احترام زیادی برایش قائلند و به نیکی از او یاد میکنند. شهیدی که به خاطر علاقهاش به شهر نجف وصیت کرد پیکرش را در این شهر دفن کنند و الان پیکر این شهید بزرگوار در این شهر قرار دارد.
—————————————
#به_جز_از_علی_نباشد_به_جهان_گره_گشایی
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید
🔸شهید شب بیست و ششم : #شهید_مدافع_حرم_محمد_هادی_ذوالفقاری
💥 شهیدی که عاشق حضرت علی و زهرا بود و به نجف علاقه ی زیادی داشت..
❤️مزاری که اهالی نجف چشمبسته پیدایش میکنند👇
🔻15 روز مانده به #محرم
✅ @asheghaneruhollah