#به_جز_از_علی_نباشد_به_جهان_گره_گشایی
#فقط_به_عشق_علی_علیه_السلام
#لطفا_برای_فرج_دعا_کنید
💚الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین
🔶 امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
غذا دادن به #یک مومن در روز #عید_غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق و یک میلیون شهید و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.
📚 بحار ج۶ ص ۳۰۳
➖➖➖➖➖➖➖
🎈🎈 با عرض سلام و ادب خدمت تمامی محبین اهلبیت علیهم السلام و ضمن تبریک ایام غدیریه به اطلاع تمامی محبین امیرالمومنین علی علیه السلام می رسانیم هیئت عاشقان روح الله(ره) در نظر دارد در ظهر روز عید غدیر(شنبه18 مرداد) اطعام برای نیازمندان تهییه و توزیع کند.
‼️ فلذا هر کدام از محبین امیرالمؤمنین با هر توان مالی اگر مایل به سهیم شدن در ثواب اطعام عید غدیر بودن کمک های مالی شون رو به شماره کارت ذیل واریز کنند و به آیدی @a_m_k_m_d
حتما حتما اطلاع بدهند
6037--9972--8594--7538
علی کریمی درچه
بانک ملی
❗️‼️از اونجا كه همه ما اونقدر توان نداريم براي همين با #هر_مبلغي كه در توان داريم حتي با #هزارتومن ميتونيم توي اينكار شريك بشيم.
پس #ياعلي
یادتون باشه #مبلغ_مهم_نیست
✔️لطفا دوستان خودتون رو دعوت کنید
➖➖➖➖➖➖➖
#همدلی
#کمک_مومنانه
#اجرتون_با_مادر_سادات_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🔹هیئت عاشقان روح الله اصفهان-درچه
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🖐السلام علیک یا علی النقی(علیه السلام) #جانم_فدای_نام_زیبایت 🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ ی
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید
🔸شهید شب بیست و پنجم : #شهید_مدافع_حرم_علی_امرایی
💥 شهیدی که یک خیر به تمام معنا بود..
❤️ماجرای خریدن بخاری برای پیرزن👆
🔻16 روز مانده به #محرم
✅ @asheghaneruhollah
• #یاامام_هادی... 🌱
بعد از شَهَنشَھِ نجفُ و شاھِ ڪربلا
در طالعم نوشته خدا عبد « سامرا »
✅ @asheghaneruhollah
بیراهه نرفتیم اگر هـادی ما اوست
ذکر ولے الله همان جلوھ یاهوست
96061403.mp3
4.19M
#جانم_فدای_نام_زیبایت_یا_علی_النقی
شده ام بر آن که پری زنم
به هوات #یاعلی_النقی 😍😍
🎤حاج #سید_مهدی_میرداماد
👏شور زیبا
✅ @asheghaneruhollah
هدایت شده از تنفیس 313
⭕️ امروز #فقط_به_عشق_علی فضای جامعه رو میبریم سمت مهر و محبت و دستگیری ...
فردا، خدا به عشق علی، دستمونو میگیره میبره سمت بهشت خودش انشالله
@tanfis313
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #شصت_ودو با هر کلمه نفسش بیشتر
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #شصت_وسه
_دیشب تو حرم بهم گفت همین امشب شوهرت رو #سرمیبره و #عقدت میکنه!
و نه به هوای سعد که از 🔥وحشت ابوجعده🔥 دندانهایم از ترس به هم میخورد..
و مصطفی مضطرب پرسید
_کی بهتون اینو گفت؟😠
سرشانه پیراهن آبی مادرش از اشکهایم خیس شده😭😭 و میان گریه معصومانه شهادت دادم
_دیشب من نمیخواستم بیام حرم، بسمه #تهدیدم کرد اگه نرم ابوجعده سعد رو میکشه و میاد سراغم!
هنوز کلامم به آخر نرسیده،..
خون غیرت در صورتش پاشید😡 و از این #تهدیدبیشرمانه از چشمانم #شرم کرد که نگاهش #به_زمین افتاد..
و میدیدم با داغیِ نگاهش زمین را آتش میزند...
مادرش سر و صورتم را نوازش میکرد🌺😊 تا کمتر بلرزم..
و مصطفی آیه را خوانده بود که خیره ماند و خبر داد
_بچه ها دیشب ساعت ۱۱ پیداش کردن، همون ساعتی که شما هنوز تو حرم بودید! یعنی اون کار خودش رو #کرده_بود، چه شما حرم میرفتید چه نمیرفتید دستور کشتن همسرتون رو داده بود و ...
و دیگر نتوانست حرفش را ادامه دهد که سفیدی چشمانش از عصبانیت سرخ شد😡😡
و گونه هایش از خجالت گل انداخت. ازتصور بلایی که دیشب میشد به سرم بیاید.. و #به_حرمت_حرم حضرت سکینه(س) خدا نجاتم داده بود،..😰😭
قلبم به قفسه سینه میکوبید..
و دل مصطفی هم برای #محافظت از این #امانت به لرزه افتاده بود.. که با لحن گرمش التماسم میکرد
_خواهرم! قسمتون میدم از این خونه بیرون نرید! الان اون حرومزاده زخمیه، #تازهرش_رونپاشه آروم نمیگیره!
شدت گریه نفسم را بریده بود..😭😭😭
و مادرش میخواست کمکم کند تا دراز بکشم..
که پهلویم در هم رفت...😩😩
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #شصت_وچهار
پهلویم در هم رفت و دیگر از دردجیغ زدم...😖😵
مصطفی حیرت زده نگاهم میکرد..😥😟
و تنها خودم میدانستم بسمه🔥 با چه قدرتی به پهلویم ضربه زده..که با همه #جدایی چندساله ام از #هیئت،... دلم تا روضه در و دیوار پر کشید....🌸✨😭😭
میان بستر از درد به خودم میپیچیدم و پس از سالها ✨حضرت زهرا(س)✨را صدا میزدم..😭😭😫😫😭😭😭
تا ساعتی بعد در بیمارستان که مشخص شد دنده ای از پهلویم ترک خورده است...
نمیخواست از خانه خارج شوم..
و حضورم در این بیمارستان کارش را سختتر کرده بود..😥😞
که مقابل در اتاق رژه میرفت #مبادا کسی نزدیکم شود...☝️
صورت خونی و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمیرفت،..
در تمام این مدت از حضورش🔥 #متنفر بودم و باز دیدن جنازه اش دلم را زیر و رو کرده بود..
که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، #غریبانه گریه میکردم...😞😭
از همان مقابل در اتاق، اشکهایم طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت
_مسکّن اثر کنه، میبرمتون خونه!
میدانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده.. و #میترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود...
از #تنهایی این اتاق و #خلوت با این زن نامحرم #خجالت میکشید..
که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست
_مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیشتون!
و دل من پیش 🔥جسد سعد🔥 جا مانده بود.. که با گریه پرسیدم
_باهاش چیکار کردن؟
لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمیشد با اینهمه #بیرحمی_سعد،...
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah