eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
600 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
277 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحنه ای قابل تأمل از زلزله ترکیه زنانی که حیران و لرزان و با ترس در حال فرار هستند و جلوی چشمانشان خانه هایشان فرو می‌ریزد اما حواسشان به روسری و حجابشان هست..... ما ایرانی ها گاهی ادعاهای زیادی داریم اما در نقاط دیگر دنیا هستند کسانی که در هر شرایطی پای اعتقادات خود ایستادگی می‌کنند...
. ➖➖➖➖➖ ی مدافع حریم اهل بیت علیهم السلام همزمان با ایام شهادت حضرت زینب سلام الله علیها ➖➖➖➖➖ 🔹با سخنرانی 🔹با نوای ➖➖➖➖➖ 📆 چهارشنبه۱۹بهمن ماه۱۴۰۱ ⏱از نماز جماعت مغرب و عشا ➖➖➖➖➖ ⭕️ ویژه برادران و خواهران ➖➖➖➖➖ 📎مکان: اصفهان ، درچه، خیابان جانبازان، کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی ➖➖➖➖➖ 💠 هیئت عاشقان روح الله (ره) 🕌مسجد سیدمرتضی (ره) 🇮🇷 @asheghaneruhollah
شهید آوینی: مااز سوختن نمی ترسیم که چون پروانه هاعاشق نوریم وهرجا که نورولایت است گردآن حلقه می زنیم..‌"(:!
یه سربند داده بود گفت: شهید که شدم ببندیدش به سینه‌‌ام! جنازه‌ اش که اومد سر نداشت. سربند رو بستیم به سینه‌اش، روی سربند نوشته بود: أنا زائر الحسین... [شهید محسن‌‌ حججی]
گمنامی‌را‌دوست‌داشت آخرین شب جمعه قبل از اعزامش به سوریه، به گلستان شهدای اصفهان رفتیم، بهش گفتم چقدر اینجا باصفاست، خوشا به حال شهدایی که قبرشان اینجاست.اما او گفت دوست دارم پودر شوم تا قبری نداشته باشم. [شهید مهدی اسحاقیان]
🌸یاد بخیر... گفت: "انسان یک بار بیشتر نمےمیرد، چه زیباست این یک بار در سن جوانی و... با برای باشد" [شهید جواد محمدی]
ما می‌خواهیم به همه دنیا نشان دهیم که قدرت‌های فائقه را هم می‌توان با نیروی ِ ایمان شکست داد ! - امام خمینی(ره) - 🇮🇷 @asheghaneruhollah
ما برای نان و آب پای انقلاب نایستاده ایم... حتی دستمان خالی هم شود و تکه نانی برایمان بماند همان را هم فدای این راه میکنیم... انقلاب خمینی هویت ماست‌ ... 🇮🇷 @asheghaneruhollah
ابوخلیق را پیش مختار بردند. مختار از او پرسید: ای ملعون، در کربلا هیچ‌گاه دلت به حال آقای ما حسین علیه‌السلام سوخت؟ گفت: بلی‌ ای امیر، یک مرتبه آنقدر دلم سوخت که مرگ خود را از خدا خواستم تا آن حالت زار حضرت را نبینم. فرمود: بگو ببینم چه وقت بود؟ گفت: امیر، هنگامی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام طفل کشته خود را زیر عبا گرفت، و از میدان برگشت، رو به خیمه‌ها کرد. من تماشا می‌کردم، دیدم زنی مجلله، چادر به سر و نقاب به صورت، بیرون خیمه ایستاده، گویا مادر آن طفل بود که انتظار بچه‌اش می‌برد. همین‌که امام علیه‌السلام چشمش به مادر افتاد که منتظر ایستاده، برگشت مقداری صبر کرده، دوباره رو به خیمه آورد. باز خجالت کشیده، برگشت. تا سه مرتبه امام رو به خیام رفت و برگشت؛ و از مادر علی‌اصغر خجالت کشید. چون آن حالت حسین علیه‌السلام را دیدم جگرم کباب شد. مختار گفت: ای ملعون، آخر چه شد؟ گفت: امیر، بالاخره امام از مرکب پیاده شد، طفل را روی زمین نهاد، و با غلاف شمشیر قبری حفر نمود، بر آن طفل نماز خواند و او را به خاک سپرد و برگشت. مختار از شنیدن این گفتار صیحه‌ای کشید، افتاد و غش کرد. بعد از به هوش آمدن، گریبان درید و بر سر و سینه زد و فرمود: این حالت آخر امام حسین علیه‌السلام دلم را از همه بیشتر سوزانید که نخواست بعد به بدن این طفل کسی آزار برساند، یا سرش را ببرند، و یا در زیر سم اسب‌ها پایمال شود. ابوخلیق گفت: ای امیر، به خدا قسم نگذاشتند بدن آن طفل صحیح و سالم بماند. روز یازدهم سر هر سروری به سرداری دادند که جهت افتخار بر نیزه کند و به کوفه نزد ابن‌زیاد برد و جایزه بگیرد. به ابو ایوب غنوی که سرکرده‌ی بیل‌داران بود، سری از شهداء نرسید، لذا به بیل‌داران دستور داد زمین کربلا را زیر و رو کردند، و جسد آن طفل را یافتند، و بیرون آورده، سرش را بریدند، و بر سر نیزه زدند و به کوفه آوردند. ابوخلیق گوید: خودم در حضور ابن‌زیاد بودم که سر حسین علیه‌السلام با سر علی اصغر هر دو در میان یک طشت بود، و نیز سائر سرها در میان طبق‌ها و سپرها در حضور نهاده بود، و دائماً صورت حسین علیه‌السلام محاذی صورت علی‌اصغر بود... | کتاب سحاب رحمت، ص 547 | 🇮🇷 @asheghaneruhollah