💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_چهل_و_چهارم
_بعد هم آهے کشید و گفت انشااللہ اربعیـݧ باهم میریم کربلا...
تاحالا کربلا نرفتہ بودم....چیزے نمونده بود تا اربعیـݧ تقریبا یک ماه...
با خوشحالے نگاهش کردم و گفتم:جان اسماء راست میگے❓
_لبخندے زد و سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد
دوستم یہ کاروانے داره اسم دوتامونو بهش دادم البتہ برات سخت نیست پیاده اسماء❓
پریدم وسط حرفشو گفتم:مـݧ از خدامہ اولیـݧ دفعہ پیاده اونم با همسر جاݧ برم زیارت آقا.آهے کشیدو گفت:انشااللہ ما کہ لیاقت خدمت بہ خواهر آقا رو نداریم حداقل بریم زیارت خودشوݧ
_از جاش بلند شد و دو سہ قدم رفت جلو،دستش و گذاشت تو جیبشو وهمونطور کہ با چشماش تموم شهر رو بر انداز میکرد دوباره آهے کشید
هوا سرد شده بود و نفسهاموݧ تو هوا بہ بخار تبدیل میشد
کت علے دستم بود.
_احساس کردم سردش شده گوشاش و صورتش از سرما قرمز شده بودݧ
کت و انداختم رو شونشو گفتم
بریم علے هوا سرده....
_سوار ماشیـ شدیم.ایندفعہ خودش نشست پشت ماشیـݧ
حالش بهتر شده بود اما هنوز هم تو خودش بود...
علے❓
جانم
بہ خوانواده ے مصطفے سر زدے❓
آره صب خونشوݧ بودم
خوب چطوره اوضاعشو❓
اسماء پدر مصطفے خودش زماݧ جنگ رزمنده بوده.امروز میگفت خیلے خوشحالہ کہ مصطفے بالاخره بہ آرزوش رسیده اصلا یہ قطره اشک هم نریخت بس کہ ایـݧ مرد صبوره مثل بابارضا دوسش دارم
_اما مادرش خیلے بہ مصطفے وابستہ بود.خیلے گریہ میکرد با حرفاش اشک هممونو درآورد
میگفت علے تو برادر مصطفے بودے دیدے داداشت رفت❓دیدے جنازشو نیورد❓
حالا مـݧ چیکار کنم❓
آرزو داشتم نوه هامو بزرگ کنم❓بعدشم انقد گریہ کرد از حال رفت...
_علے طورے تعریف میکرد کہ انگار داشت درمورد پدر مادر خودش حرف میزد
آهے کشیدم و گفتم؛زنش چے علے
زنش مثل خودش بود از بچگے میشناسمش خیلے آرومہ
_آروم بے سروصدا اشک میریخت
اسماء مصطفے عاشق زنش بود فکر میکردم بعد ازدواجش دیگہ نمیره اما رفت خودش میگفت خانومش مخالفتے نداره
اخمهام رفت تو هم و گفتم:خدا صبرشو بده
سرمو بہ شیشہ ماشیـݧ تکیہ دادم و رفتم تو فکر
_اگہ علے هم بخواد بره مـݧ چیکار کنم❓
مـݧ مثل زهرا قوے نیستم
نمیتونم شوهرمو با لبخند راهے کنم.مـ اصلا بدوݧ علے نمیتونم...
قطره هاے اشک رو صورتم جارے شد و سعے میکردم از علے پنهانشو کنم
عجب شبے بود ...
_بہ علے نگاه کردم احساس کردم داره میلرزه دستم گذاشتم رو صورتش خیلے داغ بود...
علے❓خوبے❓بز کنار
خوبم اسماء
میگم بز کنار
دارے میسوزے از تب
با اصرار هاے مـ زد کنار سریع جامونو عوض کردیم صندلے و براش خوابوندم و سریع حرکت کردم
_لرزش علے بیشتر شده بود و اسم مصطفے رو زیر لب تکرار میکردو هزیوݧ میگفت
ترسیده بودم.اولیـ بیمارستاݧ نگہ داشتم
هر چقدر علے رو صدا میکردم جواب نمیداد
سریع رفتم داخل وگفتم یہ تخت بیارݧ
علے و گذاشتـݧ رو تخت و برد داخل
حالم خیلے بد بود دست و پام میلرزید و گریہ میکردم نمیدونستم باید چیکار کنم.علے خوب بود چرا یکدفعہ اینطورے شد❓
_براے دکتر وضعیت علے و توضیح دادم
دکتر گفت:سرما خوردگے شدید همراه با شوک عصبے خفیفہ
فشار علے رو گرفتـݧ خیلے پاییـݧ بود براے همیـݧ از حال رفتہ بود
بهش سرم وصل کردݧ
ساعت۱۱بود.گوشے علے زنگ خورد فاطمہ بود جواب دادم
الو داداش❓
_سلام فاطمہ جاݧ
إ زنداداش شمایے❓داداش خوبہ❓
آره عزیرم
واسه شام نمیاید❓
بہ مامانینا بگو بیرو بودیم.علے هم شب میاد خونہ ما نگراݧ نباشـݧ
نمیخواستم نگرانشو کنم و چیزے بهشو نگفتم
سرم علے تموم شد
_بادرآوردݧ سوزݧ چشماشو باز کرد
میخواست بلند شہ کہ مانعش شدم
لباش خشک شده بود و آب میخواست
براش یکمے آب ریختم و دادم بهش
تبش اومده پاییـݧ
لبخندے بهش زدم و گفتم
خوبے❓بازور از جاش بلند شدو گفت:خوبم
مـݧ اینجا چیکار میکنم اسماء ساعت چنده❓
هیچے سرما خوردے آوردمت بیمارستاݧ
خوب چرا بیمارستاݧ میبردیم درمانگاه
ترسیده بودم علے
_خوب باشہ مـݧ خوبم بریم
کجا❓
خونہ دیگہ
ساعت ۳نصف شبہ استراحت کـݧ صب میریم
خوبم بریم
هر چقدر اصرار کردم قبول نکرد کہ بمونہ و رفتیم خونہ ما....
✍ ادامه دارد ....
🌹🌹🌹🌹🌹
#ادامه_دارد
✍ نویسنده:خانوم علی آبادی
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
17 ماه رمضان
1 ـ معراج پیامبر صلّی الله علیه و آله
معراج پیامبر صلّی الله علیه و آله در سال های بعد از بعثت در شب چنین روزی واقع شده، (1) و آیه ی «سُبحانَ الَّذی أسری بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ اِلَی المَسجِدِ الأقصی …» (2)، در این باره نازل شده است. معراج پیامبر صلّی الله علیه و آله در 21 ماه رمضان نیز نقل شده است. (3)
معراج از جمله ضروریات اسلام است (4)، و از آیات کریمه و احادیث متواتره ثابت شده است که خداوند متعال حضرت رسول صلّی الله علیه و آله را در یک شب از مکّه ی معظمه تا مسجد الأقصی و از آنجا به آسمان ها تا سدرة المنتهی و عرش أعلی بُرد، و عجایب آفرینش آسمان ها را به حضرت نمایاند و رازهای نهانی و معارف نامتناهی را به آن حضرت إلقا فرمود و آن حضرت در بیت المعمور تحت عرش به عبادت حقّ تعالی قیام فرمود و با انبیاء علیهم السلام ملاقات نمود و داخل بهشت شد و منازل بهشت و احوال کسانی که در عذاب بودند را مشاهده فرمود.
احادیث متواتر دلالت دارد که عُروج آن حضرت به بدن بوده و نه به روح، و در بیداری بوده نه در خواب. (5)
اقوال دیگر در تعیین روز معراج چنین است :
17 ماه رمضان سال 12 قبل از هجرت، 17ربیع الأوّل قبل از هجرت، 17 رجب قبل از هجرت، 17 ماه رمضان 5 سال قبل از بعثت، 27 ماه رمضان، 21 ماه رمضان، 9 ذی الحجّة.
درباره ی مکانی که آغاز حرکت پیامبر صلّی الله علیه و آله به سوی معراج بوده نیز چند قول است :
از منزل خدیجه علیها السلام، منزل امّ هانی خواهر امیر المؤمنین علیه السلام، از شعب ابی طالب علیه السلام. (6)
امام صادق علیه السلام فرمودند :
«حق تعالی حضرت رسول صلّی الله علیه و آله را صد و بیست و چهار مرتبه به آسمان بُرد، و در هر مرتبه به آن حضرت درباره ی ولایت و امامت امیر المؤمنین علیه السلام و دیگر ائمه ی طاهرین علیهم السلام زیاده از سایر فرایض تأکید و توصیه نمود». (7)
📚 منابع :
1. الوقایع و الحوادث : ج 1، ص 194. و ... .
2. سوره ی اسراء : آیه ی 1.
3. مسار الشیعة : ص 9. و ... .
4. الغدیر : ج 5، ص 16. و ... .
5. بحار الأنوار : ج 18، ص 289. حق الیقین : ص 30.
6. بحار الأنوار : ج 18، ص 302، 319، 380، ج 95، ص 196، ج 97، ص 168. و ... .
7. بصائر الدرجات : ص 79. و ... .
❤️ @asheghaneruhollah
17 ماه رمضان
2 ـ جنگ بَدر
در روز جمعه در سال دوّم هجرت جنگ بدر کبری به وقوع پیوست. (8) 19 این ماه هم ذکر شده است. (9)
تعداد مسلمانان 313 نفر و تعداد شهدای آنان 9 تا 14 نفر، و تعداد کفّار 950 نفر بود.
مقتولین کفّار 70 نفر بودند و 70 نفر را هم مسلمانان اسیر گرفتند. نصف یا بیشتر از نصف کشته های کفّار به دست امیر المؤمنین علیه السلام به قتل رسیدند (10) و در کشتن دیگر هم آن حضرت علیه السلام شریک بودند. (11)
در این جنگ ابو جهل نیز کشته شد. ابو جهل هشام بن مغیره مخزومی از دشمنان سر سخت پیامبر صلّی الله علیه و آله بود.
او با اینکه نامش هشام بود ولی از فرط بد جنسی و زشت سیرتی به أبی جهل مُکَنّی شد. ابو جهل کسی بود که در مکّه آزار و اذیت بسیار به رسول اکرم صلّی الله علیه و آله نمود.
بچّه دان شتر بر سر مبارک حضرت ریخت. خاکستر و خاک بر سر مبارک حضرت ریخت. سنگ به دندان مبارکش زد، نسبت کذب و جنون به آن حضرت داد. مادر عمّار یاسر، جناب سمیّه را بعد از شکنجه ی بسیار با نیزه ای که به ران او زد شهید کرد.
در جنگ بَدر دو برادر انصاری (مَعاذ و مَعُوذ) ـ به خاطر سابقه ای که از او در اذیّت پیامبر صلّی الله علیه و آله شنیده بودند ـ تصمیم به کشتن او گرفتند.
به هر صورت او را ضربه هایی زدند و یکی از دو برادر دستش قطع شد و به پوست آویزان گردید، ولی چون دید دستش مزاحم جنگ با ابو جهل و هواداران اوست، زیر پایش گذاشت و دفعتاً آن را از بدنش جدا کرد، و سپس ابو جهل را نقش زمین کردند.
بعد از جنگ، پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود :
«کسی خبر از ابو جهل بیاورد».
عبدالله بن مسعود رفت و پا روی سینه او گذاشت. ابو جهل به هوش آمد و گفت :
بر جای بلندی پای گذاشته ای، کاش قاتل من دهقان نبود (که کنایه ای به انصار بود).
عبدالله بن مسعود سر او را از بدن جدا کرد و نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله آورد و جلوی پای آن حضرت انداخت.
پیامبر صلّی الله علیه و آله شکر الهی بجا آورد (12)، و خداوند نصرت خود را بر پیامبر صلّی الله علیه و آله نازل نمود، و آن حضرت فرمود :
امروز روز عید است و باید شکر خدا را بر نعمتی که به اهل ایمان عطا فرموده به جای آورد. (13)
📚 منابع :
8. بحار الأنوار : ج 19، ص 376 _ 292. الصحیح من السیرة : ج 5، ص 136 _ 1.
9. خصال : ص 9. و ... .
10. توضیح المقاصد : ص 23. و ... .
11. منتخب التواریخ : ص 49 _ 48. الوقایع و الحوادث : ج 1، ص 216 _ 215.
12. الصحیح من السیرة : ج 5، ص 45، 59، ج 8، ص 87. شرح احقاق الحق : ج 3، ص 227 (پاورقی).
13. بحار الأنوار : ج 19، ص 258. و ... .
❤️ @asheghaneruhollah
17 ماه رمضان
3 ـ قتل عایشه
در شب 17 ماه رمضان در سال 58 هـ (14) در مدینه، عایشه دختر ابو بکر به دست معاویه کشته شد، و به سزای اعمالش رسید. (15) دو قول دیگر در این باره 29 رجب (16) و آخر ذی الحجّه (17) است.
پیامبر صلّی الله علیه و آله دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عایشه را ببیند. (18) ابن ابی الحدید می گوید :
اگر خلیفه ی دوّم به جای علی علیه السلام بود هر آینه عایشه را قطعه قطعه می کرد ولی علی علیه السلام حکیمی برد بار بود. (19)
معاویه چون خواست برای پسرش یزید از مردم بیعت بگیرد، عایشه انکار آن کرد و معاویه را تهدید کرد و گفت :
برادرم محمّد را کُشتی، و برای یزید بیعت می گیری ؟
معاویه ترسید که مبادا او ایجاد فتنه کند. لذا در خانه ی خود چاهی کَند و آن را پُر از آهک کرد و فرشی قیمتی بر روی آن پهن نمود و تختی بر آن نهاد و عایشه را وقت نماز عشا به خانه ی خود خواند.
وقتی عایشه وارد شد، معاویه او را به نشستن بر آن تخت تعارف کرد. همین که روی آن نشست فرو رفت و به چاه افتاد و هلاک شد.
معاویه در چاه چندین نیزه ی مسموم تعبیه کرده بود و هنگامی که عایشه در چاه افتاد فوراً کار او ساخته شد. (20)
عایشه در زمان حیات پیامبر صلّی الله علیه و آله با آن حضرت رفتار نا مناسبی داشت !؟ با امیر المؤمنین علیه السلام و حضرت صدّیقه علیها السلام و همسران پیامبر صلّی الله علیه و آله رفتارهای زشت و کینه توزانه ای روا داشت !؟ واقعه ی جَمَل و کشته شدن حدود بیست هزار نفر از مسلمین به خاطر فتنه ی او از کارهای معروف اوست. (21)
وقتی حضرت زهرا علیها السلام به شهادت رسید، همسران رسول خدا صلّی الله علیه و آله برای سر سلامتی امیر المؤمنین علیه السلام آمدند جز عایشه که اظهار مریضی کرد و سخنی گفت که دلالت بر خوشحالی او داشت. (22)
از مشخص ترین نشانه های بغض و کینه او نسبت به امیر المؤمنین علیه السلام این بود که غلامش را «عبدالرحمن» نام نهاد و گفت :
این نام گذاری را به خاطر محبّتم به قاتل علی بن ابی طالب یعنی عبد الرحمن بن مُلجم انجام دادم. (23)
📚 منابع :
14. مستدرک حاکم : ج 4، ص 6. و ... .
15. فیض العلام : ص 36. و ... .
16. اختیارات : ص 37. و ... .
17. الطرائف : ص 503. و ... .
18. سبعة من السلف : ص 267. و ... .
19. بحار الأنوار : ج 33، ص 93. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید : ج 17، ص 254.
20. کامل بهائی : ج 2، ص 270. و ... .
21. مسند احمد، صحیح بخاری، صحیح نسائی، السیرة الحلبیه، صحیح مسلم باب الغیرة من کتاب العشرة.
22. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید : ج 9، ص 198. و ... .
23. الجمل (شیخ مفید) : ص 159. و ... .
❤️ @asheghaneruhollah
🌹نماز شب هجدهم ماه رمضان
قال امیرالمؤمنین علیه السلام: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ ثَمَانِيَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ، يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ بَعْدَ الْحَمْدِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ خَمْساً وَ عِشْرِينَ مَرَّةً، لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يُبَشِّرَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ بِأَنَّ اللَّهَ رَاضٍ عَنْهُ غَيْرُ غَضْبَان.
📕 (بحارالأنوار، ج97، ص384 به نقل از اربعین شهید)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس در شب هجدهم ماه رمضان 4 رکعت نماز بخواند، در هر رکعت یک حمد و بیست وپنج بار سوره کوثر، از دنیا خارج نمی شود مگر آنکه ملک الموت به او بشارت می دهد که خداوند، بدون غضب از وی راضی است.
❤️ @asheghaneruhollah
12_1_Mesam_Motiee(Shabe_2_Fatemiye_Awal)_(www.rasekhoon.net).mp3
27.49M
می شست جسم یار #هجده_ساله_اش را 😭
🎤حاج میثم #مطیعی
👈روضه طوفانی
💠پیشنهاد دانلود
#التماس_دعا
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
961126-06_1396112620017.mp3
7.3M
عطر #چادرت عطر یاس
مهر مادریت بی کرانه
#سلام_مادر_نمونه
🎤حاج سیدمجید #بنی_فاطمه
👈زمینه بسیار زیبا و احساسی
💠پیشنهاد دانلود
#التماس_دعا
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
نعمتی بزرگتر از این ندیدم.mp3
13.82M
نعمتی بزرگتر از این ندیدم
که بگم #فاطمه مادر منه
آرامش یعنی
صحیح و سالم مادرت باشه
🎤کربلایی علی #سلمانی
👈زمینه بسیار زیبا و احساسی
💠پیشنهاد دانلود
#التماس_دعا
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
18.mp3
14.09M
✅ جزء 8⃣1⃣ قرآن کریم...
#صوتی
⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء
👇👇👇👇فایل متنی بصورت پی دی اف
📚 التماس دعا
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
بهترین ها👇👇👇
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
18.pdf
1.52M
✅ جزء 8⃣1⃣ قرآن کریم...
#فایل_متنی
⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء
👆👆👆👆فایل صوتی
📚 التماس دعا
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
بهترین ها👇👇👇
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
💠دعای روز هجدهم ماه مبارک💠
اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَكاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِكُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِكَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین.
خدایا آگاهم نما در آن براى بركات سحرهایش و روشن كن در آن دلم را به پرتو انوارش و بكار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان.
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
✅ @asheghaneruhollah
#اعمال_شب_قدر
💢اعمال #مشترک شب قدر چیست؟
✅دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیهِ بگوید در روایت نبوى(ص) است که از جاى خود برنخیزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد.
✅زیارت امام حسین(ع) و شب زنده داری نیز از اعمالی است که بسیار به آن سفارش شده است.
✅اذکار سفارش شده دیگر:
صد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَاَتوبُ اِلَیه
صد مرتبه اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
✅ @asheghaneruhollah
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
shab ghadr.parsa.mp3
5.07M
○ افرادی که خدا درشب قدر به آنها نگاه نمی کند(بخش اول) ○
🎤حجت الاسلام #پارسا
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
shab ghadr2.parsa.mp3
4.64M
○ افرادی که خدا درشب قدر به آنها نگاه نمی کند(بخش دوم) ○
🎤حجت الاسلام #پارسا
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_چهل_و_پنجم
هرچقدر اصرار کردم قبول نکرد که بمونہ و رفتیم خونہ ما..
جاشو تو اتاق انداختم.هنوز حالش بد بود و زود خوابش برد
بالا سرش نشستہ بودم وبہ حرفایے کہ زده بود راجب مصطفے فکر میکردم
بیچاره زنش چے میکشہ هییییی خیلے سختہ خدایا خودت بهش صبر بده...
دستمو گذاشتم رو سرش، باز هم تب کرده بود دستمال و خیس کردم و گذاشتم رو سرش
دیگہ داشت گریم میگرفت تبش نمیومد پاییـݧ
بالاخره گریم گرفت و همونطور کہ داشتم اشک میریختم پاشویش کردم
بهتر شد و تبش اومد پاییـن.
اذاݧ صبح و دادݧ.
یہ بغضے داشتم چادر نمازمو برداشتم و رفتم اتاق اردلاݧ
بغضم بیشتر شد یہ ماهے بود رفتہ بود
سجادمو پهـݧ کردم و نماز صبح و خوندم .
بعد از نماز تسبیح و برداشتم و شروع کردم بہ ذکر گفتـݧ
دلم آشوب بود، یہ غمے تو دلم بود کہ نمیدونستم چیہ
بغضم ترکید،چشمام پر از اشک شدو صورتمو خیس کرد
با چادرم صورتم و پاک کردم و رفتم سمت پنجره پرده رو زدم کنار
تو کوچہ رو نگاه کردم حجلہ ے یہ جوونے رو گذاشتہ بودݧ و کلے پلاکارد ترحیم عجیب بود اومدنے ندیده بودم یاد حرفے کہ اردلاݧ قبل رفتـݧ زد افتادم
"شهید نشیم میمیریم"
قلبم بہ تپش افتاد اصلا آروم و قرار نداشتم
رفتم اتاق خودم علے با اوݧ حالش بلند شده بودو داشت نماز میخوند
بہ چهارچوب در تکیہ دادم و تماشاش میکردم
نمازش کہ تموم شد برگشت کہ بره بخوابہ چشمش افتاد بہ مـݧ
باصدایے گرفتہ گفت :إ اونجایے اسماء
آره تو چرا بلند شدے ازجات ؟
خوب معلومہ دیگہ واسہ نماز
خیلہ خوب برو بخواب ،حالت بهتره❓
لبخند کمرنگے زدو گفت مگہ میشہ پرستارے مثل توداشتہ باشم و خوب نباشم❓عالیم
خیلہ خوب صبر کـݧ داروهاتو بدم بهت بعد بخواب
داروهاشو دادم، پتو رو کشیدم روشو با اخم گفتم بخواب وگرنہ آمپول و میارماا
خندیدو گفت چشم تو هم بخواب چشمات قرمز شده خانم
سرمو بہ نشونہ تایید تکوݧ دادم .
خیلے خستہ بودم تا سرمو گذاشتم رو بالش خوابم برد
ساعت نزدیک ۱۲ظهر بود کہ با تکوݧ هاے ماماݧ بیدار شدم
ماماݧ اسماء بیدار شو ظهر شد..
بہ سختے چشمامو باز کردم و ب جاے خالے علے نگاه کردم
بلند شدم و نگراݧ از ماماݧ پرسیدم.
علے کو❓❓
علیک سلام. دو ساعت پیش رفت بیروݧ
کجا❓
نمیدونم مادر، نذاشت بیدارت کنم گفت خستہ اے بیدارت نکنم
گوشے و برداشتم و شمارشو گرفتم
مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد
چند بار پشت سر هم شمارشو گرفتم اما در دسترس نبود
اعصابم خورد شد گوشے و پرت کردم رو تخت و زیر لب غر میزدم
معلوم نیست با اوݧ حالش کجا رفتہ اه
ماماݧ همینطور با تعجب داشت نگاهم میکرد
سریع لباسامو پوشیدم ،چادرمو سر کردم و رفتم سمت در
ماماݧ دنبالم اومد و صدام کرد
کجا میرے دختر ❓دست و صورتت و بشور صبحونہ بخور بعد
ݧ ماماݧ عجلہ دارم
امروز میخوام برم خونہ اردلاݧ پیش زهرا تو نمیاے❓
ݧ ماماݧ شما برو اگہ وقت کردم منم میام
درو بستم و تند تند پلہ هارو رفتم پاییـݧ وارد کوچہ شدم اما اصلا نمیدونستم کجا باید برم
گوشیمو از کیفم برداشتمو دوباره شماره ے علے و گرفتم
ایندفعہ دیگہ بوق خورد اما جواب نمیداد
تا سر خیابوݧ رفتم و همینطور شمارشو میگرفتم
دیگہ نا امید شده بودم ،بہ دیوار تکیہ دادم و آهے کشیدم هنوز خستگے دیشب تو تنم بود
چند دیقہ بعد گوشیم زنگ خورد
صفحہ ے گوشے و نگاه کردم علے بود سریع جواب دادم
الو علے معلوم هست کجایے❓
علیک سلام اسماء خانم .مـݧ تو راهم دارم میام پیش شما
کجا رفتہ بودے با اوݧ حالت❓
خونہ ے مصطفے اینا .بعدشم حالم خوبہ خانوم جاݧ
خیلہ خب کجایےدقیقا❓
دارم میرسم سر خیابونتوݧ
مـݧ سر خیابونمونم اهاݧ دیدمت دستم و بردم بالا و تکوݧ دادم تا منو ببینہ
سوار ماشیـݧ شدم و یہ نفس راحت کشیدم
نگاهم کردو گفت :کجا داشتے میرفتے❓
اخم کردم و گفتم دنبال جنابعالے
مگہ میدونستے مــݧ کجام❓
ݧ ولے نمیتونستم خونہ بمونم نگراݧ بودم
ببخشید عزیزم کہ نگرانت کردم ،خواب بودے دلم نیومد بیدارت کنم رفتم خونہ لباسامو عوض کردم و رفتم خونہ مصطفے اینا ببینم چیزے نمیخواݧ مشکلے ندارݧ❓
خب چیشد؟
خدارو شکر حالشوݧ بهتر بود
علے کاش منو هم میبردے میرفتم پیش خانم رفیقت
بعد ازظهر میبرمت
دستم و گذاشتم رو سرش. ݧ مثل ایـݧ کہ خوبے خدارو شکر تبت قطع شده بریم خونہ ما برات سوپ درست کنم
إ مگہ بلدے❓
اے یہ چیزایے
باشہ پس بریم
بعد از ظهر آماده شدم کہ بریم پیش خانم مصطفے
روسرے مشکیمو سر کردم کہ علےگفت:
اسماء مشکے سر نکـݧ ناراحت میشـݧ خودشوݧ هم مشکے نپوشیدݧ
روسرے مشکیمو در آوردمو و سرمہ اے سر کردم کہ هم مشکے نباشہ هم اینکہ رنگ روشـݧ نباشہ
جلوے درشوݧ بودیم علے صدام کردو گفت :اسماء رفتیم تو ،تو برو پیش خانم مصطفے پیش مـݧ واینسا رفتنے هم مـݧ میام بیروݧ چند دیقہ بعد پیام میدم تو هم بیا
با تعجب نگاهش کردم و گفتم:چرااا❓
سرشو انداخت پاییـݧ و گفت نمیخوام مارو باهم ببینه
✍ ادامه دارد ....
🌹🌹🌹🌹🌹
#ادامه_دارد
✍ نویسنده:خانوم علی آبادی
🌷 اعمـال شب قـدر 🌷
شب نوزدهم مـاه رمضـان اولین شب از شبهای قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمـام سال شبۍ به خوبۍ و فضیلت آن نمۍرسد در آن شب تقـدیـر امور سـال مۍ شود و ملائڪہ و روح به اذن پروردگـار بہ زمین نازل مۍ شوند و خدمـت امـام زمـان(عج) مشـرف مۍ شوند و هـر آنچہ بـراے هر ڪہ مقدر شده است بر امام زمــان(عج) عرضہ مۍ ڪنند و عمـل در آن بہتـر است از عمـل در هـزار مـاه.
اعمـال شب قـدر بر دو نوع است:
❶اول در هـر سه شب انجـام مۍشود
❷ و دیگـری مخصـوص هـر شبۍ است.
🔵 اول: مشتـرڪ شبهاے قــدر
❶ غسل: بهتر است غسل شب قدر در هنگام غروب آفتاب انجام گيرد،كه نماز شام را با غسل بخواند.
❷ دو رکعت نماز وارد شده است: كه در هر ركعت پس از سوره«حمد»، هفت مرتبه«توحيد»خوانده، و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد، 〖استغفر اللّه و اتوب اليه〗 در روايت نبوى است: كه از جاى برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد.
❸ قرار دادن قرآن بر سر.
❹ ده مرتبه ۱۴ معصوم راصدازدن
❺ زیارت امام حسین علیه السلام است؛ در روايت آمده هنگامى كه شب قدر مےشود، منادى از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می دهد كه خدا هركه را به زيارت مزار امام حسين عليه السّلام آمده آمرزيد.
❻ احیا داشتن این شبها: روايت شده هركه شب قدر را احيا بدارد، گناهانش آمرزيده مےشود، هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگينى كوهها و پيمانه درياها باشد.
❼ صد رکعت نماز
❽ خواندن جوشن کبیر
🌻 مخصوص شب ۱۹ رمضـان🌻
۱- صد مرتبه "اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه".
۲- صد مرتبه " اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ".
۳- دعای "یا ذَالَّذی کانَ..." خوانده شود .
۴- دعای " اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ..." خوانده شود.
✨التــــــماس دعــــــــــا✨
✅برای دسترسی به اعمال کامل شب های قدر به مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی مراجعه شود✅
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
خرداد، ماه اشک و زخم است.اشکی که همیشه بر گونه هایمان جاری است و زخمی که هرگز التیام نخواهد یافت.
خرداد، ماه ماتم و غم است.ماتم درعزای والامردی که در سایه مردانگی و تدبیرش هویت پنهان خویش را باز یافتیم.
خرداد، ماه اشک و آه است. در وداع مردی که با آمدنش شب های تاریک و بی ترانه ما را به صبح دل انگیز و سپید رهایی مبدّل ساخت.
آری او، مرد تنهای صحنه های آتش و خون، پاک مردی از بیشه عدالت و ایمان و آزاد مردی بی مانند در جهان معاصر بود که آزاد مردان عالم از شمیم نفس های گرمش، به زندگی سلام گفتند.
اماما، در فراق تو دست بیعتمان را محکمتر از پیش بر دستان نائب برحقت می فشاریم و تا ظهور مولایمان، مهدی موعود(عج)بر این انقلاب ندای لبیک سر می دهیم تا عنایت حضرتش تایید حضورمان گردد.
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
🔶 @asheghaneruhollah 🔷