eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
609 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2هزار ویدیو
278 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه دو مدافع.pdf
1.99M
📚 رمان بسیار زیبای ✍به قلم خانوم علی آبادی 🌹هر چی بخونید بازهم کمه بصورت pdf بطورکامل و یکجا 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
یک فنجان چای با خدا.pdf
3.62M
📚 رمان خواندنی ✍به قلم خانم زهرا اسعد بلند دوست 🌹بهترین هدیه به دوستانتون بصورت pdf بطورکامل و یکجا 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ یادمان باشد اگر اهل باشیم، رنگ و بوے مےگیریم.وگرنہ ما هستیم و این پر زرق و برق ⇐ و امان،از این ، ڪه بال هر را مےگیرد و پاے هر رفتنے را مے دارد... ✅ @asheghaneruhollah
ما خاکی هستیم! اما خاکیِ گناه! 🌙شبتون بخیر 😘 ✅ @asheghaneruhollah
📈رصد پیشرفت در گستره ی 40 سالگی انقلاب 🔺1. تولید اولین داروی گیاهی برای درمان رماتیسم 👈 #کمپین_من_انقلابی_ام 👇 ❤️ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ شب سردی بود... 🔸زن بيرون ميوه‌فروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مى‌خريدند . شاگرد ميوه‌فروش ، تُند تُند پاكت‌هاى ميوه را داخل ماشين مشترى‌ها مى‌گذاشت و انعام مى‌گرفت . زن با خودش فكر مى‌كرد چه مى‌شد او هم مى‌توانست ميوه بخرد و ببرد خانه... رفت نزديك‌تر... چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه كه ميوه‌هاى خراب و گنديده داخلش بود . با خودش گفت : «چه خوبه سالم‌ترهاشو ببرم خونه . » 🔸 مى‌توانست قسمت‌هاى خراب ميوه‌ها را جدا كند و بقيه را به بچه‌هايش بدهد... هم اسراف نمى‌شد و هم بچه‌هايش شاد مى‌شدند . برق خوشحالى در چشمانش دويد... ديگر سردش نبود! زن رفت جلو ، نشست پاى جعبه ميوه . تا دستش را برد داخل جعبه ، شاگرد ميوه‌فروش گفت : « دست نزن ننه ! بلند شو و برو دنبال كارت ! » زن زود بلند شد ، خجالت كشيد . چند تا از مشترى‌ها نگاهش كردند . صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد... راهش را كشيد و رفت. 🔸چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان ، مادرجان ! » زن ايستاد ، برگشت و به آن زن نگاه كرد . زن لبخندى زد و به او گفت : « اينارو براى شما گرفتم . » سه تا پلاستيك دستش بود ، پُر از ميوه ؛ موز ، پرتقال و انار . زن گفت : دستت درد نكنه ، اما من مستحق نيستم . زن گفت : « اما من مستحقم مادر . من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم‌نوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسان‌ها و احترام گذاشتن به همه آنها بى‌هيچ توقعى . اگه اينارو نگيرى ، دلمو شكستى . جون بچه‌هات بگير . » 🔸 زن منتظر جواب زن نماند ، ميوه‌ها را داد دست زن و سريع دور شد... زن هنوز ايستاده بود و رفتن زن را نگاه مى‌كرد . 🔸قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود ، غلتيد روى صورتش . دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت : « پيرشى !... خير ببينى...» هيچ ورزشى براى قلب ، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست 🔅پیشاپیش یلدای مهربانی که نماد خانواده دوستی و عشق ورزیدن به هم نوع است را شادباش میگوییم . 🔺یلدای امسال در هنگام خرید میوه سهم تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم . ✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ڪتاب حافظم راباز،واڪردم چہ فالےشد الا یا ایهاالساقے ادرڪاساً تمام آرزوهایم گره خورده بہ شب جمعه حرم بودن،حرم بودن شب یلدا 🍃 🌹 ❤️ شب زیارتی مخصوص ارباب ❤️ ✅ @asheghaneruhollah